قتل مؤمن (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خداوند در
آیات مختلف در
قرآن کریم از ارتکاب
قتل نهی کرده است، از جمله آنان قتل
مؤمن میباشد.
کشتن عمدی
مؤمنان حرام میباشد:
«یـایها الذین ءامنوا... ولا تقتلوا انفسکم...؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! ... و
خودکشی نکنید! ...»
«ومن یقتل مؤمنـا متعمدا فجزاؤه جهنم خــلدا فیها وغضب الله علیه ولعنه واعد له عذابـا عظیمـا• یـایها الذین ءامنوا اذا ضربتم فی سبیل الله فتبینوا ولا تقولوا لمن القی الیکم السلـم لست مؤمنـا تبتغون عرض الحیوة الدنیا... کذلک کنتم من قبل فمن الله علیکم فتبینواان الله کان بما تعملون خبیرا؛
و هر کس، فرد باایمانی را از روی عمد به قتل برساند، مجازاتِ او
دوزخ است؛ در حالی که جاودانه در آن میماند؛ و خداوند بر او
غضب میکند؛ و او را از رحمتش دور میسازد؛ و
عذاب عظیمی برای او آماده ساخته است.• ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که در
راه خدا گام میزنید (و به سفری برای
جهاد میروید)، تحقیق کنید! و بخاطر اینکه
سرمایه ناپایدار
دنیا (و غنایمی) به دست آورید، ... شما قبلاً چنین بودید؛ و خداوند بر شما
منت نهاد (و
هدایت شدید). پس، (به شکرانه این
نعمت بزرگ،) تحقیق کنید! خداوند به آنچه انجام میدهید
آگاه است.»
فقها در کتاب
قصاص و
دیات از
کتب فقهی با الهامی که از
آیات و
روایات اسلامی گرفتهاند قتل را به سه نوع تقسیم کردهاند:
قتل عمد،
قتل شبه عمد و
قتل خطا.
قتل عمد قتلی است که با تصمیم قبلی و با استفاده از وسائل قتل صورت گیرد (مثل اینکه
انسان به قصد کشتن دیگری از حربه یا چوب یا
سنگ یا
دست استفاده کند).
قتل شبه عمد آن است که تصمیمی بر کشتن نباشد اما تصمیم بر کاری در مورد
مقتول داشته باشد که بدون توجه منجر به قتل گردد مثل این که کسی را عمدا کتک میزند بدون اینکه تصمیم کشتن او را داشته باشد ولی این ضرب اتفاقا منجر به قتل گردد.
قتل خطا آن است که هیچگونه تصمیمی نه به قتل داشته باشد نه انجام عملی در مورد مقتول، مثل اینکه میخواهد حیوانی را شکار کند اما تیر خطا میرود و به انسانی میخورد و او را به قتل میرساند.
هر یک از این سه نوع احکام مشروحی دارد که در کتب فقهی آمده است.
کلمه: تعمد به معنای آن است که قصد کنی عملی را به همان عنوانی که دارد انجام دهی، و چون فعل اختیاری خالی از قصد عنوان نیست، تصور دارد که یک
عمل دارای چند عنوان باشد، و در نتیجه ممکن است که یک فعل از جهتی عمدی باشد و از جهتی دیگر خطایی، مثلا کسی که از دور شبحی میبیند و میپندارد
آهو و یا
گورخر است، در حالی که در واقع انسانی است (که دارد چیزی از
زمین جمع میکند) بیننده به
خیال شکار آن را هدف قرار میدهد و میکشد، تیراندازی او به سوی شکار عمدی است، ولی
انسان کشتنش خطایی است. و همچنین وقتی
معلم کودکی را به عنوان
تأدیب میزند و اتفاقا
چوب و یا مشت و یا لگدش به قتلگاه او بر میخورد و او را میکشد، عمل واحدی را انجام داده، اما عنوان تادیبش عمدی است و کشتنش خطایی، و بنابراین کسی مؤمنی را عمدا به
قتل رسانده که مقصودش از عملی که کرده (زدن یا تیر انداختن) همان قتل بوده باشد، یعنی هم بداند که این مشت و لگد و یا تیر او را میکشد و هم بداند شخصی که به دستش کشته میشود مؤمن است. خدای عزّوجلّ در این آیه شریفه چنین قاتلی را به سختی
تهدید کرده و به او
وعده خلود در
آتش داده، چیزی که هست در سابق، آنجا که پیرامون آیه: ان الله لا یغفر ان یشرک به
و آیه: ان الله یغفر الذنوب جمیعا،
بحث میکردیم گفتیم این دو
آیه میتواند حکم خلود قاتل را مقید کند و در نتیجه میتوان گفت: هر چند آیه مورد بحث
وعده آتش خالد و دائم را میدهد، لیکن صریح در حتمی بودن آن نیست و ممکن است خلود آن بوسیله
توبه و یا
شفاعت مورد
عفو قرار گیرد.
در اینجا سؤالی پیش میآید که خلود یعنی
مجازات جاودانی مخصوص کسانی است که بی ایمان از
دنیا بروند در حالی که قاتل عمدی ممکن است
ایمان داشته باشد و حتی پشیمان گردد و از
گناه بزرگی که انجام داده جدا توبه کند و گذشته را تا آنجا که
قدرت دارد جبران نماید.
در پاسخ این سؤال میتوان گفت:
منظور از قتل مؤمن در آیه این است که انسانی را به خاطر ایمان داشتن به قتل برساند و یا کشتن او را
مباح بشمرد، روشن است که چنین قتل
نشانه کفر قاتل است و لازمه آن خلود در عذاب میباشد. حدیثی از
امام صادق (علیهالسّلام) نیز به این مضمون نقل شده است.
این احتمال نیز هست که قتل افراد با ایمان و بی گناه سبب شود که
انسان بی ایمان از
دنیا برود و
توفیق توبه نصیب او نگردد و به خاطر همین موضوع گرفتار
عذاب جاویدان شود. این هم ممکن است که منظور از خلود، در این آیه عذاب بسیار طولانی باشد، نه عذاب جاویدان.
سؤال دیگری نیز در اینجا مطرح میشود که اصولا قتل عمد آیا قابل توبه میباشد؟! جمعی از مفسران، صریحا پاسخ منفی به این سؤال میدهند و میگویند:
قتل نفس طبق آیه فوق اصلا قابل توبه نیست، و در پارهای از
روایات که در ذیل آیه وارد شده است نیز اشاره به این معنی گردیده که لا توبة له. ولی آنچه از
روح تعلیمات اسلام و
روایات پیشوایان بزرگ دینی و
فلسفه توبه که پایه تربیت و حفظ از
گناه در آینده زندگی است استفاده میشود این است که هیچ گناهی نیست که قابل توبه نباشد، اگر چه توبه پارهای از
گناهان، بسیار سخت و شرائط سنگین دارد،
قرآن مجید میگوید: ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء،
خداوند تنها گناه
شرک را نمیبخشد اما غیر آن را برای هر کس بخواهد و صلاح ببیند خواهد بخشید، حتی سابقا ذیل همین آیه اشاره کردیم که این آیه درباره
آمرزش گناهان از طریق
شفاعت و مانند آن سخن میگوید و الا گناه
شرک نیز با توبه کردن و بازگشت به سوی
توحید و
اسلام قابل بخشش است، همانطور که بیشتر
مسلمانان صدر اسلام، در آغاز
مشرک بودند و سپس توبه کردند، و خداوند گناه آنها را بخشید، بنابراین شرک تنها گناهی است که بدون توبه بخشیده نمیشود و اما با توبه کردن همه گناهان حتی شرک قابل بخشش است.
از این گذشته اگر براستی کسی که قتل عمدی از او سرزده به کلی از آمرزش خداوند مایوس گردد و برای همیشه (حتی پس از توبه موکد و جبران عمل زشت خود با اعمال نیک فراوان) در
لعن و عذاب جاویدان بماند هیچگونه دلیلی ندارد که در باقیمانده
عمر اطاعت فراوان خدا کند و دست از اعمال خلاف و حتی قتل نفسهای مکرر بردارد و این با روح تعلیمات
انبیاء که برای
تربیت بشر در هر مرحله آمدهاند چگونه سازگار است؟! در تواریخ اسلام نیز میبینیم که
پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از گنهکاران خطرناکی همچون وحشی قاتل
حمزة بن عبد المطلب گذشت نمود و توبه او را پذیرفت و نمیتوان گفت که قتل نفس در حال شرک و ایمان آن قدر تفاوت دارد که در یک حال بخشوده شود و در حال دیگر به هیچوجه قابل بخشش نباشد.
اصولا همانطور که گفتیم ما هیچ گناهی بالاتر از شرک نداریم و میدانیم که این گناه نیز با توبه و پذیرش اسلام بخشوده میشود چگونه میتوان باور کرد گناه قتل حتی با توبه واقعی قابل بخشش نباشد.
ولی اشتباه نشود آنچه در بالا گفتیم به این معنی نیست که قتل عمد کار کوچک و کم اهمیتی است یا به این سادگی میتوان از آن توبه کرد، بلکه به عکس توبه واقعی از این
گناه کبیره بسیار مشکل است و نیاز به جبران این عمل دارد و جبران کردن آن کار آسانی نیست بنابراین منظور ما فقط این است که راه توبه به روی چنین افرادی بطور کلی بسته نمیباشد.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «قتل مؤمن».