• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

گورخر (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





گور خر (حمر مستنفره): (كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ)
«گورخر» مركب از «گور» به معناى «صحرا» و «خر» است، و لذا به آن، خر وحشى و «خر صحرايى» نيز مى‌گويند.



(كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ) (گويى گورخرانى رميده‌اند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: حال کفار را در اعراض از تذكره تشبيه كرده به حمر كه جمع حمار است، و البته منظور حمار وحشى يعنى گورخر است، و استنفار به معنى نفرت است، و كلمه قسورة به معناى شير و شكارچى است، چون به هر دو معنا تفسير شده، و معناى آيه اين است كه: كفار در حالى از تذكره نفرت و اعراض مى‌كنند كه گويى خران وحشى‌اند، و از شير و يا شكارچى مى‌گريزند. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان: )


۱. مدثر/سوره۷۴، آیه۵۰.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۲۶۶.    
۳. مدثر/سوره۷۴، آیه۵۰.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۷۷.    
۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۱۵۶.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۹۹.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۸۷.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۹۲.    



مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه‌، بر گرفته از مقاله «حمر مستنفره»، ص۴۷۱.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره مدثر | لغات قرآن




جعبه ابزار