• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قبول عمل از غیر مسلمان (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





آیاتی در قرآن مجید اشاره دارد به اینکه عمل از غیر مسلمان و مسلمان تحت شرایطی مورد قبول واقع می‌شود. عده‌ای که دین به آنها تبلیغ نشده و یا در وضعی قرار گرفته‌اند که متوجه آن نشده‌اند چنین اشخاص اگر در دین خود معتقد به خدا و آخرت باشند و نیکوکاری کنند به مضمون آیات، پیش خدا ماجورند و آنانکه تبلیغ شده‌اند پیش خدا معذور نیستند و باید از اسلام پیروی کنند. طبق آیات قرآن همه ادیان و پیامبران طریق‌اند و آنچه موضوعیّت دارد فقط ایمان و عمل صالح است که سبب بهشتی شدن آنها می‌شود. لذا هر که به فرستادگان خدا و به ضرورت اسلام و قرآن ایمان نداشته باشد و اهل گناه باشد، کافر بوده و مستحق جهنم است.



در قرآن مجید آیاتی هست که ظهور آنها قبول عمل از مسلمان و غیر مسلمان هر دو است. و عمل صالح به هر دو گروه مفید خواهد بود. اینک ما آنها را نقل و بررسی می‌کنیم:

۱.۱ - قبول عمل از چهار گروه

(اِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ‌هادُوا وَ النَّصاری‌ وَ الصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ‌ صالِحاً فَلَهُمْ اَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ‌) (كسانى كه به پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ايمان آوردند، و كسانى كه به آيين یهود گرويدند و نصاری و صابئان (پيروان یحیی‌) هركدام كه به خدا و روز بازپسين ايمان آورده، و كارى شايسته انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلّم است؛ و نه ترسى بر آنهاست و نه اندوهگين مى‌شوند.) همچنین است آیه ۶۹ سوره مائده.
مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ‌ خبر انَّ است و چون باید از خبر به مبتدا ضمیر برگردد لذا تقدیر چنین می‌شود «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ مِنْهُمْ» و ضمیر جمع راجع است به همه چهار گروه و اگر مَنْ آمَنَ‌ مبتدا و فَلَهُمْ اَجْرُهُمْ... خبر آن باشد باز جمله خبر انَّ است و از تقدیر ضمیر ناگزیر هستیم. ظهور آیه در آن است که آن چهار گروه با حفظ اسم مؤمن و یهودی و نصرانی و صابی اگر ایمان به خدا و قیامت داشته و اعمال خوب‌ انجام بدهند پیش خدا ماجور و اهل بهشت‌اند و نیز می‌فهماند که ادیان و پیامبران همه طریق‌اند و آنچه موضوعیّت دارد فقط ایمان و عمل است و اهل ایمان و نیکوکاران اهل همه ادیان در بهشت‌اند.

۱.۲ - ملاک قبولی عمل

(وَقالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ اِلَّا اَیَّاماً مَعْدُودَةً قُلْ اَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً فَلَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ اَمْ تَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ)(بَلی‌ مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَ اَحاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَاُولئِکَ اَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ.)(وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ اُولئِکَ اَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیها خالِدُونَ‌) (و گفتند: «هرگز آتش دوزخ، جز چند روزى، به ما نخواهد رسيد.» بگو: «آيا پيمانى از خدا گرفته‌ايد؟! كه خداوند هرگز از پيمانش تخلّف نمى‌ورزد. يا چيزى را كه نمى‌دانيد به خدا نسبت مى‌دهيد»؟! آرى، كسانى كه مرتكب گناه شوند، و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند، آنها اهل آتشند؛ و جاودانه در آن خواهند بود. و كسانى كه ايمان آورده، و كارهاى شايسته انجام داده‌اند، آنان اهل بهشتند؛ و جاودانه در آن خواهند بود.)
در این آیات پس از ردّ قول یهود که بیهوده به خود مزیّت قائل شده می‌گفتند عذاب جز‌ اندکی به ما نخواهد رسید، به طور مطلق می‌فرماید هر که گناهکار و غرق در گناه باشد اهل عذاب و هر که اهل ایمان و عمل باشد اهل بهشت است و «سیِّئة» ظاهرا برای نوعیّت است و کلمه‌ اَحاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ‌ آن را تفسیر می‌کند یعنی سَیِّئِه‌ای که او را احاطه کند و او در آن غرق شود و دیگر محلی برای ورود ایمان نماند. پس ملاک بهشت ایمان و عمل و ملاک دوزخ سیئه آن چنانی است.

۱.۳ - قبول عمل از مسلمان و غیر مسلمان

(وَقالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ اِلَّا مَنْ کانَ هُوداً اَوْ نَصاری‌ تِلْکَ اَمانِیُّهُمْ قُلْ‌هاتُوا بُرْهانَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ.)(بَلی‌ مَنْ اَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ اَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ‌) (آنها گفتند: «هيچ كس، جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد.» اين پندار و آرزوى آنهاست. بگو: «اگر راست مى‌گوييد، دليل خود را بر اين موضوع بياوريد!» آرى، بهشت در انحصار هيچ گروهى نيست هر كس خود را تسليم خدا كند و نيكوكار باشد، پاداش او نزد پروردگارش محفوظ است؛ نه ترسى بر آنهاست و نه اندوهگين مى‌شوند.) این دو آیه نیز مانند آیات قبل است ابتدا ادعای یهود و نصاری را که هر یک مدّعی اهل بهشت بودن است ردّ می‌کند و می‌گوید: این صرف آرزوی بی‌جاست و اگر دلیلی دارید بی آورید آن وقت به طور عموم می‌فرماید: بلی هر که توجّه خویش را به خدا تسلیم کند و رو به خدا آورد و نیکوکار باشد پاداش او پیش خداست و چنین مردم نه ترسی بر آنها هست و نه محزون می‌شوند عمومیّت آیه و شمول آن محتاج به بیان نیست.
(لَیْسَ بِاَمانِیِّکُمْ وَلا اَمانِیِّ اَهْلِ الْکِتابِ مَنْ‌ یَعْمَلْ‌ سُوءاً یُجْزَ بِهِ وَ لا یَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَ لا نَصِیراً.)(وَ مَنْ‌ یَعْمَلْ‌ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنْثی‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَاُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا یُظْلَمُونَ نَقِیراً) (پاداش‌هاى الهى به آرزوهاى شما و آرزوهاى اهل کتاب نيست؛ هر كس عمل بدى انجام دهد، مطابق آن کیفر داده مى‌شود؛ وكسى را جز خدا، ولىَّ و ياور خود نخواهد يافت. و كسانى كه كار شايسته‌اى انجام دهند، خواه مرد باشند يا زن، در حالى كه ايمان داشته باشند، چنين كسانى داخل بهشت مى‌شوند؛ و كمترين ستمى به آنها نخواهد شد. )
در اینجا روی سخن با مسلمین است و فرموده: نه با آرزوهای شما کاری ساخته است نه با آرزوهای اهل کتاب. حقّ واقع این است که هر که کار بدی انجام دهد با آن مجازات بیند و جز خدا برای خویش ولیّی و ناصری نمی‌یابد و هر که کارهای نیکو انجام دهد مرد باشد یا زن به شرط ایمان، آنها اهل بهشت‌اند ظهور این آیات چنانکه گفته شد قبول اعمال مسلمان و غیر مسلمان است.


ناگفته نماند چنانکه در «ضعف» تحت عنوان مستضعفین مشروحا گذشت، باید این آیات علاوه از مسلمین شامل حال آن عده از غیر مسلمین باشند که مستضعفند و یا قاصرند و حجت بر آنها تمام نشده است.
به عبارت دیگر: خداوند همیشه پس از اتمام حجّت بنده را مسؤل می‌دارد (وَما کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولًا) (و ما هرگز قومى را مجازات نخواهيم كرد، مگر آن‌كه پيامبرى مبعوث كنيم.) آن عده از اهل کتاب که قاصرند و دین به آنها تبلیغ نشده و یا در وضعی قرار گرفته‌اند که متوجه آن نشده‌اند چنین اشخاص اگر در دین خود معتقد به خدا و آخرت باشند و نیکوکاری کنند به مضمون آیات، پیش خدا ماجورند. اتفاقا چنین کسان از روی جهل غیر مسلمان‌اند ولی واقعا مسلمان می‌باشند که اینان با حق و حقیقت عناد ندارند و اگر حق را بدانند قبول می‌کنند النهایه حق را ندانسته‌اند، میان آنکه در اثر نداشتن مسلمان نشده با آنکه از عناد و لجاجت، اسلام را قبول نمی‌کند از زمین تا آسمان فرق هست. رجوع شود به «ضعف- مستضعفین». اگر گویند ممکن است مراد از آیات آنان باشند که پیش از اسلام در دین خویش مؤمن و اهل عمل بوده‌اند. گوئیم: ظهور آیات به قدری بر خلاف این سخن است که هیچ دانشمندی نمی‌تواند به آن صحّه گذارد.
اگر گویند: چه مانعی دارد که آیات شامل همه باشند اعم از قاصر و مقصّر، و یک نفر غیر مسلمان با دانستن اسلام و تمام شدن حجّت می‌تواند در دین خویش باقی بماند و عمل کند. به عبارت دیگر مردم در قبول هر یک از ادیان آسمانی مختارند فقط باید ایمان و عمل داشته باشند آن هم مطابق هر دین که باشد مانعی ندارد.
گوئیم: این سخن بی‌شک باطل است آنانکه تبلیغ شده‌اند پیش خدا معذور نیستند و باید از اسلام پیروی کنند خداوند فرموده: (اِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ اَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَ یُرِیدُونَ اَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا.)(اُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ حَقًّا وَ اَعْتَدْنا لِلْکافِرِینَ عَذاباً مُهِیناً.)(وَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اَحَدٍ مِنْهُمْ اُولئِکَ سَوْفَ یُؤْتِیهِمْ اُجُورَهُمْ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً) (كسانى كه به خدا و پيامبران او کفر مى‌ورزند، و مى‌خواهند ميان خدا و پيامبرانش جدايى بيفكنند، و مى‌گويند: «به بعضى ايمان مى‌آوريم، و بعضى را انکار مى‌كنيم» و مى‌خواهند در ميان اين دو)، راهى براى خود انتخاب كنند. آنها كافران حقيقى‌اند؛ و براى كافران، مجازات خواركننده‌اى فراهم ساخته‌ايم. ولى كسانى كه به خدا و پيامبرانش ايمان آورده، و ميان هيچ يك از آنها فرق نگذاشته‌اند، خداوند پاداششان را خواهد داد؛ خداوند، آمرزنده و مهربان است.)
به مضمون آیات فوق باید به همه پیامبران ایمان آورد و هر که بگوید: به فلان پیامبر ایمان دارم و به فلان نه، این شخص حقا کافر است به ضرورت اسلام و قرآن. انسان پس از اتمام حجّت جز به شریعت قرآن نمی‌تواند عمل کند برای نمونه به آیات ۱۵۷ و ۱۵۸ سوره اعراف رجوع شود.


۱. بقره/سوره۲، آیه۶۲.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۰.    
۳. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱، ص۱۹۲-۱۹۳.    
۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۲۹۲-۲۹۴.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۲۴۳-۲۴۴.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۱۹۸-۲۰۰.    
۷. مائده/سوره۵، آیه۶۹.    
۸. بقره/سوره۲، آیه۸۰-۸۲.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۲.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱، ص۲۱۵-۲۱۶.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۳۲۵-۳۲۶.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۲۸۰-۲۸۱.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۲۳۴-۲۳۷.    
۱۴. بقره/سوره۲، آیه۱۱۱-۱۱۲.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قران، ص۱۷.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱، ص۲۵۸.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۳۸۹.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۳۴۹-۳۵۲.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۳۱۴-۳۱۷.    
۲۰. نساء/سوره۴، آیه۱۲۳-۱۲۴.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۹۸.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۵، ص۸۶-۸۸.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۱۳۹-۱۴۳.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۱۹۷-۱۹۸.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۶۲-۶۴.    
۲۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۵.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۸۳.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۳، ص۵۷-۵۹.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۷۸-۸۰.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۲۳۱-۲۳۲.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۱۰۴-۱۰۵.    
۳۲. نساء/سوره۴، آیه۱۵۰-۱۵۲.    
۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۰۲.    
۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۵، ص۱۲۵-۱۲۷.    
۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۲۰۵-۲۰۷.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۲۲۶-۲۲۷.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۱۲۱.    
۳۸. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۷-۱۵۸.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «قبول عمل از غیر مسلمان‌»، ج۵، ص۴۵-۴۸.    






جعبه ابزار