• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فِقْه (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





فِقْه (به کسر فاء و سکون قاف) از واژگان قرآن کریم به معنای فهميدن است.
مشتقات فِقْه که در آیات قرآن آمده عبارتند از:
ما نَفْقَهُ‌ (به فتح نون و سکون فاء) به معنای نمى‌فهميم؛
لا يَفْقَهُونَ‌ (به فتح یاء و سکون فاء) به معنای نمى‌فهمند؛
لِيَتَفَقَّهُوا (به فتح تاء و فاء) به معنای دانا شوند، است.


فِقْه به معنای فهميدن است.
در مصباح گفته: «الْفِقْهُ‌: فهم الشّى‌ء»


به مواردی از فِقْه که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - ما نَفْقَهُ‌ (آیه ۹۱ سوره هود)

(قالُوا يا شُعَيْبُ ما نَفْقَهُ‌ كَثِيراً مِمَّا تَقُولُ.)
«گفتند: اى شعیب! ما بسيارى از آنچه را كه می‌گوئى نمى‌فهميم.»


۲.۲ - لا يَفْقَهُونَ‌ (آیه ۱۷۹ سوره اعراف)

(لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ‌ بِها)
«قلوبى دارند كه با آن‌ها نمى‌فهمند.»


۲.۳ - لِيَتَفَقَّهُوا (آیه ۱۲۲ سوره توبه)

(وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ‌)
«نمی‌شود همه مؤمنان براى جهاد به كوچ‌اند، چرا از هر قوم گروهى به مدينه كوچ نمی‌كنند كه در دين فقیه و دانا شوند و وقت برگشتن قوم خويش را انذار كنند، كه شايد انذار شدگان طريق احتياط از عذاب در پيش گيرند.»
سياق آیات ما قبل و ما بعد كه درباره جهاد است، نشان می‌دهد كه مراد از (لِيَنْفِرُوا) رفتن به جهاد و مراد از (فَلَوْ لا نَفَرَ) رفتن به محضر رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) براى طلب علم و تفقّه در دین است.



بنابراين حكم فوق به هنگام نزول، آيه شامل اهل مدينه نبوده كه درباره آن‌ها در آيه قبلى آمده كه نبايد از رسول خدا تخلّف كنند:
(ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ.)
(سزاوار نيست كه اهل مدينه و كسانى از اعراب باديه نشين كه اطراف آن‌ها هستند، از پيامبر خدا جدا شوند.)
به عبارت ديگر: اهل مدينه براى تفقّه احتياج به كوچ نداشتند، زيرا تفقّه در مدینه برايشان ميسّر بود، ولى اگر از بلاد ديگر همه به جهاد می‌رفتند مجالى براى تفقّه نمى‌ماند.



در تفسیر عیّاشی و صافی رواياتى هست كه مضمون فوق را در خصوص كوچ براى تفقّه و استفسار از حال امام (علیه‌السّلام) بعد از وفات امام قبلى، تأييد می‌كند.
در تفسير المنار و جلالين هر دو فعل را راجع به جهاد گرفته يعنى: «نمی‌شود همه مؤمنان به جهاد بروند، چرا از هر قوم گروهى به جهاد نمی‌روند كه گروهى نيز بمانند و تفقّه كنند و جنگجويان را آن‌گاه كه از جهاد بازگشتند انذار كنند.»
ولى: اين احتياج به تقدير دارد و بر خلاف ظهور آيه است.
در کشّاف و جوامع الجامع مراد از هر دو فعل، كوچيدن براى تفقه است. يعنى: «كوچ همه درست و عملى نيست بلكه بايد عدّه‌اى بكوچند ...»، اين معنى بسيار مناسب است ولى سياق‌ آيات قبلى و بعدى كه درباره جهاد است، آن را تأييد نمی‌كند.
به هر حال: آيه اهميّت و لزوم كوچ براى فرا گرفتن علم از حوزه‌هاى علميّه را روشن می‌كند و در آخر قيد می‌كند، كه اين تفقّه و فراگرفتن علم براى آن است كه پس از برگشتن مردم را انذار كنند و از مخالفت امر خدا بر حذر دارند.



۱. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۱۹۷.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۴۲.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۶، ص۳۵۵.    
۴. فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، ص۴۷۹.    
۵. هود/سوره۱۱، آیه۹۱.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۵۶۰.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۳۷۴.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۱۱۳.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۸۷.    
۱۰. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۹.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۴۳۸.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۳۳۵.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۱۲۰.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۷۷۲.    
۱۵. توبه/سوره۹، آیه۱۲۲.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۵۵۰.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۴۰۴.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۴۰.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۲۶.    
۲۰. توبه/سوره۹، آیه۱۲۰.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۰۶.    
۲۲. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی‌، ج۲، ص۱۱۷-۱۱۸.    
۲۳. فیض کاشانی، ملا محسن، تفسیر صافی، ج۲، ص۳۸۹.    
۲۴. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۱۱، ص۶۲.    
۲۵. سیوطی، جلال الدین، تفسیر الجلالین‌، ص۲۶۳.    
۲۶. زمخشری، کشاف، ج۲، ص۳۲۲-۳۲۳.    
۲۷. طبرسی، جوامع الجامع، ج۲، ص۱۰۴.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «فقه»، ج۵، ص۱۹۷-۱۹۹.    






جعبه ابزار