• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فِسْق (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





فِسْق (به کسر فاء و سکون سین) از واژگان قرآن کریم به معنای خروج از حق است.
جمع آن فُسوق (به ضم فاء) می‌باشد.
مشتقات فِسْق که در آیات قرآن آمده عبارتند از:
فَفَسَقَ‌ (به فتح فاء و سین) به معنای اطاعت نكرد؛
لَفِسْقٌ‌ (به کسر فاء و سکون سین) به معنای فسق و خروج از شرع است؛
لا فُسُوقَ‌ (به ضم فاء و سین) به معنای خروج از طاعت خدا؛
الْفُسُوقُ‌ (به ضم فاء و سین) به معنای فسق؛
فاسِقٌ‌ (به کسر سین) به معنای فاسق است.


فِسْق (بر وزن قِشْر) به معنای خروج از حق است.
اهل لغت گفته‌اند: «فَسَقَتِ‌ الرّطبة عن قشرها» خرما از غلاف خود خارج شد.
به تصريح راغب فِسْق شرعى از همين ريشه است.
در مصباح و اقرب گفته به قولى آن به معنى خروج شى‌ء از شى‌ء على وجه الفساد است.


به مواردی از فِسْق که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - فَفَسَقَ‌ (آیه ۵۰ سوره كهف)

فِسق و فُسوق خروج از حق است چنان‌كه درباره ابلیس فرموده:
(كانَ مِنَ الْجِنِ‌ فَفَسَقَ‌ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ‌)
يعنى: «او از جنّ بود و از دستور خدايش خارج شد و اطاعت نكرد.»


۲.۲ - لَفِسْقٌ‌ (آیه ۱۲۱ سوره انعام)

کافر فاسق است كه بالتّمام از شرع خارج شده و گناهكار فاسق است كه به نسبت گناه از شرع و حق كنار رفته است:
(وَ لا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ‌ لَفِسْقٌ‌)
«از آن‌چه نام خدا در وقت ذبح آن ذكر نشده نخوريد، خوردن آن فسق و خروج از شرع است.»
ظاهرا ضمير «انه» به «اكل» راجع است. و يا آن ذبيحه كارى خارج از شرع است.


۲.۳ - لا فُسُوقَ‌ (آیه ۱۹۷ سوره بقره)

(فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ‌ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِ‌)
«در حج جماع، خروج از طاعت خدا و مجادله نيست.»
در روایات فُسوق به «کذب» و جدالِ به «لا و اللّه و بلى و اللّه» تفسير شده است.


۲.۴ - الْفُسُوقُ‌ (آیه ۱۱ سوره حجرات)

(بِئْسَ الِاسْمُ‌ الْفُسُوقُ‌ بَعْدَ الْإِيمانِ‌)
«بد ذكرى است ذكر مردم با فسق پس از ایمان آوردن آن‌ها.»
در جوامع الجامع و المیزان اسم را ذكر معنى كرده است. گويند: فلانى نامش با خوبى يا با بدى مشهور است. در آيه نهى شده از اين‌كه نام مؤمنى با فسق و با بدى برده شود، مثلا: اين فلان كاره است يا فلان كاره بود، يعنى: «بد ذكرى است ذكر مردم با فسق پس از ایمان آوردن آن‌ها.» صدر آيه كه در نهى از لقب بد، طعنه و عيب‌جویى است اين مطلب‌ را روشن می‌كند.


۲.۵ - فاسِقٌ‌ (آیه ۶ سوره حجرات)

(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ‌ فاسِقٌ‌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى‌ ما فَعَلْتُمْ نادِمِينَ‌)
«اى اهل ايمان اگر فاسقى خبرى پيش شما آورد درباره آن تحقيق كنيد، مبادا از روى عدم علم قومى را آسيب رسانيد و بر كرده خويش پشيمان شويد.»
آيه شريفه قول فاسق را بى‌اعتبار معرّفى می‌كند و مفهوم آن اثبات عمل به خبر ثقه است. و اين در صورتى است كه فسق فاسق معلوم باشد، يعنى: «اى اهل ايمان اگر فاسقى خبرى پيش شما آورد درباره آن تحقيق كنيد، مبادا از روى عدم علم قومى را آسيب رسانيد و بر كرده خويش پشيمان شويد.»
اين كريمه تصديق و امضاء بناء عقلاست كه به خبر شخص موثق اعتبار قائل‌اند و در صورت اخبار شخص فاسق و بدكار، تحقيق و جستجو می‌كنند.


۲.۵.۱ - شأن نزول آیه

شیعه و اهل سنّت اتفاق دارند در اين‌كه آيه فوق درباره ولید بن عقبة بن ابی معیط نازل شده آن‌گاه كه از طرف رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) مأمور جمع‌آورى صدقات بنى مصطلق گرديد.
ابن کثیر در تفسير خود از مسند احمد نقل كرده: حارث بن ابى ضرار فرمانرواى بنى مصطلق (كه پدر جویریّه زن رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) بود) گويد: محضر رسول خدا آمدم، اسلام را به من عرضه كرد، قبول و اقرار كردم، به زکات دعوتم كرد پذيرفتم، گفتم اى رسول خدا به نزد قوم خويش برگشته آن‌ها را به اسلام و زكات دعوت كنم، هر كه پذيرفت زكاتش را جمع می‌كنم و در فلان وقت نماينده‌اى می‌فرستيد آن‌چه جمع كرده‌ام محضر شما بی‌آورد.
چون حارث زکات را جمع آورى كرد در وقت معيّن نماينده آن حضرت نيامد، حارث گمان كرد كه غضبى از جانب خدا و رسول شده كه نماينده حضرت نيامد. بزرگان قوم را خواند و گفت: رسول خدا به من وعده فرموده بود كه كسى را براى بردن‌ زكات جمع شده، بفرستد. رسول خدا خلف وعده نمی‌كند؛ اين نيست مگر به‌ واسطه غضبى، بيایيد محضر رسول خدا برويم. از آن طرف رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) وليد بن عقبه را براى آوردن زكات فرستادند، او مقدارى از راه بنی مصطلق را پيمود ترسيد و برگشت (زيرا در جاهلیت با آن‌ها دشمنى داشت) و گفت: يا رسول اللّه حارث زكات را نداد و خواست مرا نيز بكشد، آن حضرت در غضب شد و عدّه‌ای را پيش حارث فرستاد، او كه با سران قوم عازم مدینه بود در راه با فرستادگان آن حضرت برخورد و گفت: چه مأموريتى داريد؟ گفتند: براى كار تو. گفت: چه كارى؟ گفتند: رسول خدا وليد را پيش تو فرستاده و او خبر داده كه زکات را نداده و قصد كشتن او را داشته‌اى!!! گفت: نه به خدایی‌ كه محمد (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) را به حق فرستاده، من نه او را ديده‌ام و نه پيش من آمده است.
چون حارث وارد محضر آن حضرت گرديد فرمود: زکات را ندادى و خواستى فرستاده مرا بكشى؟! «مَنَعْتَ الزَّكَاةَ وَ أَرَدْتَ قَتْلَ رَسُولِي؟» گفت: نه به خدایی‌ كه تو را به حق فرستاده، نه من او را ديده‌ام و نه پيش من آمده است و علّت آمدن من اين است كه فرستاده شما نيامد، فكر كردم غضبى از جانب خدا و رسول بر ما شده است. پس آيه‌ (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ‌ فاسِقٌ‌.) نازل گرديد.


۱. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۱۷۶.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۳۶.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۵، ص۲۲۸.    
۴. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۵۰۲.    
۵. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۳۶.    
۶. فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، ص۴۷۳.    
۷. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۴، ص۱۶۴.    
۸. کهف/سوره۱۸، آیه۵۰.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۴۵۲.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۳۲۵.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۸۰.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۳۴.    
۱۳. انعام/سوره۶، آیه۱۲۱.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۴۵۹.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۳۳۳.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۲۵۲.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۵۵۳.    
۱۸. بقره/سوره۲، آیه۱۹۷.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۱۱۶.    
۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۸۵.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۲۵۱.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۲۴.    
۲۳. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۱.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۴۸۲.    
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۲۲.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۲۱۷.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۰۴.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تتفسیر جوامع الجامع، ج۳، ص۴۰۶.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۴۸۲.    
۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۳۲۲.    
۳۱. حجرات/سوره۴۹، آیه۶.    
۳۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۴۶۳.    
۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۱۱.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۱۹۸.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۹۹.    
۳۶. ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر ابن کثیر، ج۷، ص۳۴۶.    
۳۷. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳۰، ص۴۰۳.    
۳۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۴۷۶.    
۳۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۱۹.    
۴۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۱۵۵.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «فسق»، ج۵، ص۱۷۶-۱۷۸.    






جعبه ابزار