فلسفه ابوریحانبیرونی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نامآوری
بیرونی در شاخههای مختلف علم از قبیل
ریاضیات ،
نجوم ،
جغرافیا ، و همچنین غلبه
فلسفه مشائی کندی ،
فارابی و
ابن سینا از یک سو و سنت فلسفی
سهروردی و
عرفان از دیگر سو، موجب غفلت از مقام وی در
فلسفه شده است،
چنانکه حتی
شهرزوری و
بیهقی وی را از این حیث قابل توجه ندانستهاند.
اما شواهد موجود از آثار وی آشکار میسازد که بیرونی در این شاخه از
معرفت نیز جای گاه در خور توجهی دارد.
از میان آثار برجا مانده
ابوریحان بیرونی میتوان دریافت که مانند
ابن سینا دارای نظام فکری و فلسفی نبوده، اما صاحب اندیشه مستقلی بوده و از
مکتب فلسفی خاصیّ پیروی نکرده است.
او به نحلههای مختلف فکری از
یونان تا
هند توجه و در آرای آنان تأمّل کرده است و حتی گاهی به مقایسه آنها با یکدیگر پرداخته است، بی آنکه مدافع جانب خاصی باشد.
از این جهت او را در زمینه
تاریخ فلسفه و
فلسفه تطبیقی ، استادی ماهر دانستهاند.
در تحقیق ما للهند
شواهد بسیاری حاکی از آگاهی وی از فلسفه یونانی به ویژه
افلاطون و نیز آمونیوس، فیلسوف اسکندرانی، وجود دارد، چنانکه از طیمائوس، فاذن (= فایدون/ فیدون)، و نوامیسِ افلاطون مطالب بسیاری نقل کرده است.
بیرونی همچنین از طریق آثار مانی،
محمد بن زکریای رازی و
ابوالعباس ایرانشهری (از مروّجان
حکمت ایران قدیم در اواخر قرن سوم) از
حکمت ایرانی توشه برگرفته است.
به نظر بدوی فلسفه یونانی که ابوریحان به آن رجوع میکند آمیزهای از
حکمت رواقی و
فلسفه نوافلاطونی است.
از نوشتههای بیرونی در زمینه
حکمت و
فلسفه بر میآید که به آثار هرمسی محمد بن زکریای رازی و دیگران علاقه داشته و در عین پایبندی کامل به اصول
دین ، کوشش میکرده است آنچه را که از دانش پیشینیان مطابق و هماهنگ با روح اسلامی باشد فرا گیرد
(برای انتقاد او از رازی به این منبع رجوع کنید
)، چنانکه در مسئله
حدوث و قدم عالم ، نظریه قدم عالم را از سخیفترین عقاید ارسطوییان دانسته و آن را از هر حیث با نظر
اسلام در این باب مغایر شمرده و کوشیده است که برای حدوث و مخلوق بودن جهان، دلایلی
عقلی و
نقلی فراهم آورد؛ به همین دلیل از
انتقاد یحیی نحوی به
ارسطو (در واقع به برقلس) در این باب، حمایت و پیروی کرده است.
بیرونی در علوم مختلف به مقتضای هر علمی روشهای مختلفی به کار میگرفت، گاه به ضرورت از
استقراء مدد میجست و گاه از
مشاهده ،
تجربه یا
قیاس استفاده میکرد.
در برخی علوم حتی به
حدس و
شهود عقلانی متوسل میشد.
او هرگز از شیوههای تجربی در قلمرو دین یا
علوم انسانی استفاده نمیکرد.
بیرونی در آن بخش از
علوم طبیعی که به عالم کثرت و کمیت مربوط میشود، نه تنها از مشاهده و تجربه بلکه از اندازهگیری نیز استفاده میکرد، بی آنکه این روش را در همه مراحل و مراتب
جهان مؤثر و مجاز بداند.
ازینرو بسیاری از محققان این جنبه فعالیتهای علمی بیرونی را ستودهاند، زیرا همین روش است که در علوم طبیعی بعد از تجدید حیات فرهنگی (
رنسانس ) در
اروپا متداول شد.
بیرونی علاوه بر روشهای مذکور، از مآخذ پیشینیان و
کتب آسمانی نیز استفاده میکرده است؛ برای مثال از
قرآن ،
انجیل ،
تورات ،
زبور ، نوامیس و دیگر آثار افلاطون، سفر الاسرار مانی، برهان
جالینوس ، منشورات
بطلمیوس ، کشف المحجوب
هجویری ، در تحقیق ما للهند بهره برده است.
هر یک از این منابع به نوبه خود برای وی طریقی برای کسب علم درباره بنیان جهان و چگونگی پیدایی آن نیز بوده است.
یکی از ویژگیهای بیرونی شکوک و ایرادهای او به
طبیعیات ارسطویی است.
نقد وی بر
فلسفه طبیعی ارسطو را در سؤالهایی که از
ابن سینا در این باب کرده میتوان ملاحظه کرد.
روش او در این انتقادها، دقت نظر او را در مسائل مربوط به
عالم طبیعت و اهمیت تجربه و مشاهده را نزد وی آشکار میسازد.
در بسیاری موارد، بیرونی بر روش استدلالی و جنبه قیاسی
فلسفه مشّائی و نه آرای مربوط به طبیعیات و
جهان شناسی اشکال کرده است.
او آرای ارسطوییان را درباره علوم طبیعی، با توسل به مشاهده پدیدارهای طبیعی و نیز شواهد عقلی و حقایق دینی و کتب آسمانی میسنجیده و درباره آنها داوری میکرده است.
با اینکه او در بسیاری از موارد اصول فلسفه طبیعی مشائی را پذیرفته اما در عین حال با روش آن در برخی از مسائل مخالفت کرده است.
بیرونی در آثار الباقیه، نتیجه مطالعات خود را درباره ماهیت
زمان و ادوار
تاریخ و منشأ نظمی که در
طبیعت مشاهده میشود بیان کرده است.
به نظر
کوربن بیرونی به
فلسفه تاریخ توجه داشته است و این توجه از فحوای برخی آثار بیرونی آشکار میشود.
چون وی در مطالعات خود پی برده بود که «
بشریت ، در هر دورهای، به
فساد و مادیتی فزاینده کشانده میشود تا زمانی که فاجعهای عظیم
تمدن را نابود سازد و آنگاه،
خداوند پیامبر دیگری را مأمور میکند تا دوره جدیدی در تاریخ ایجاد کند».
به نظر کوربن میان این رأی بیرونی و آنچه در
حکمت اسماعیلی معاصر او در این باب ابراز میشده رابطه وجود داشته است.
سید حسین نصر درباره این نظرگاه بیرونی میگوید که وی با توسل به آثار دورههای گذشته و یا بقایای تمدنهای پیشین، درباره تاریخ ادوار گذشته کسب اطلاع کرده است و هر دورهای از ادوار تاریخ جهان را دارای شرایط معین و مخصوصِ آن دوره دانسته و زمان را یک کمیت بدون تغییر و یکنواخت محسوب نکرده است.
بیرونی به
حدوث عالم و
خلق از عدم و همچنین به امکان وجود جهانی با طبیعت و خصوصیاتی غیر از جهان موجود قائل بود.
به نظر بیرونی چون
انسان خلیفه خداوند است تا
زمین را آباد و اداره کند، عالم با نظر به نیازهای او تنظیم و مسخّر او شده است.
به علاوه، خداوند انسان را شایسته «
تکلیف » کرده و
کلام خویش را که متضمّن
اوامر و
نواهی الهی است، به گوش او رسانده است.
نظر
بیرونی درباره طبیعت نیز در خور توجه است.
او با اشاره به نظم هندسی «شگفت» (هُوَ موضُع التعجّب») در تعداد گلبرگهای هر
گل ، این نکته را بیان میکند که این نظم در مواردی بسیار اندک رعایت نشده است تا معلوم شود که طبیعت خود
صانع و
مدبّر نیست..
ابوریحان بیرونی در مقدمه تحریر استخراج الاوتار
بر اهمیت
دانش هندسه تأکید و بر
محمد بن زکریای رازی به سبب اظهار نظرش درباره این علم انتقاد کرده است.
به نظر بیرونی، پرداختن جدی به دانش هندسه و ورزیده شدن در آن، روش مناسب برای گذار از سطح علوم طبیعی به سطح
علوم الهی (
فلسفی ) و قدرت یافتن بر
تعقّل صور مجرّد است.
بیرونی همچنین از اندیشه و تأمل در مباحث
حکمت عملی فرو گذار نکرده است.
گرچه اثر مستقلی در این باب از او در دست نیست، اما در بعضی از آثار خود مانند الجماهر فی الجواهر
بخش نسبتاً مفصلی از مقدمه را به مباحث حکمت عملی اختصاص داده است.
از متون و نوشتههای فلسفی بیرونی که در آنها مستقلاً به مباحث فلسفی (بنا بر تعریف و تقسیمات قدیم آن) پرداخته باشد چیزی در دست نیست، جز رسالة اسئله و اجوبه که شامل هجده مسئله است.
ده مسئله درباره یکی از مهمترین کتابهای
ارسطو به نام السماء و العالم است که ابن سینا به آنها پاسخ داده است.
سپس بیرونی درباره پاسخهای ابن سینا سؤالات دیگری مطرح کرده که این بار
ابوعبداللّه معصومی ، شاگرد ابن سینا، به بیرونی جواب داده است.
این رساله با عنوان ابوریحان بیرونی و ابن سینا: الاسئلة و الاجوبة، به مناسبت هزاره ولادت او در ۱۳۵۲ ش چاپ و منتشر شده است.
از میان آثاری که بیرونی نام آنها را در رساله فهرست
خود ذکر کرده است، سید حسین نصر
آثار ذیل را از جمله نوشتههای فلسفی بیرونی برشمرده است:
الشامل فی الموجودات المحسوسة و المعقولة؛ فی التوسط بین ارسطو طالیس و جالینوس فی المحرک الاوّل؛ ریاضة الفکر و العقل؛ مقالة البحث عن الاثار العلویّة؛ مقالة فی صفات اسباب السخونات الموجودة فی العالم و اختلاف فصول السنة؛ داستان قسیم السرور و عین الحیاة؛ داستان اورمزد و مهریار.
نصر
دو
داستان اخیر را از جمله داستانهای تمثیلی فلسفی دانسته است که به دلیل اهمیت این نوع متون فلسفی ـ داستانی، در میان آثار ابن سینا و
سهروردی و دیگران، دارای اهمیت است.
البته باید توجه داشت که بیرونی در فهرست،
ترجمه این داستانها را به خود نسبت داده است و نام مؤلفان آنها را ذکر نکرده است.
(۱۱۹) ابن ندیم، الفهرست، چاپ ناهد عباس عثمان، دوحه ۱۹۸۵.
(۱۲۰) ابوریحان بیرونی، الاثار الباقیة عن القرون الخالیة، چاپ ادوارد زاخاو، لایپزیگ ۱۹۲۳.
(۱۲۱) ابوریحان بیرونی، تحریر استخراج الاوتار، چاپ ابوالقاسم قربانی، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۱۲۲) ابوریحان بیرونی، الجماهر فی الجواهر، چاپ یوسف الهادی، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۱۲۳) ابوریحان بیرونی، فهرست کتابهای رازی و نامهای کتابهای بیرونی، تصحیح و ترجمه و تعلیق از مهدی محقق، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۱۲۴) ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند، حیدرآباد دکن ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
(۱۲۵) ابوریحان بیرونی، کتاب تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن، ترجمه احمد آرام، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۱۲۶) ابوریحان بیرونی و ابن سینا، ابوریحان بیرونی و ابن سینا: الاسئلة و الاجوبة، چاپ حسین نصر و مهدی محقق، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۱۲۷) علی بن زید بیهقی، درة الاخبار و لمعة الانوار، ترجمه ناصرالدین بن عمدة الملک منتجب الدین منشی یزدی، از متن عربی تتمة صوان الحکمه، تهران ۱۳۱۸ ش.
(۱۲۸) جعفر سجادی، «ابوریحان دانشمند ایرانی و بزرگترین نابغه جهان»، در بررسیهایی درباره ابوریحان بیرونی بمناسبت هزاره ولادت او، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۱۲۹) محمود بن محمود شهرزوری، نزهة الارواح و روضة الافراح فی تاریخ الحکماء و فلاسفة، چاپ خورشید احمد، حیدرآباد دکن ۱۳۹۶/۱۹۷۶.
(۱۳۰) ذبیح الله صفا، احوال و آثار ابوریحان بیرونی، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۱۳۱) حسین ضیائی، «بیرونی و رسالة أمونیوس به نام: اختلاف الاقاویل فی المبادی»، در یادنامه بیرونی، الف: مجموعه سخنرانیهای فارسی، تهران ۱۳۵۳ ش.
(۱۳۲) عبدالجواد فلاطوری، «اندیشه فلسفی بیرونی براساس اصل تکامل تدریجی»، در یادنامه بیرونی، الف: مجموعه سخنرانیهای فارسی، تهران ۱۳۵۳ ش.
(۱۳۳) هانری کور بن، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه جواد طباطبائی، تهران ۱۳۷۳ ش.
(۱۳۴) مرتضی مطهری، پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی، در بررسیهایی درباره ابوریحان بیرونی بمناسبت هزاره ولادت او، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۱۳۵) حسین نصر، فیلسوفی مستقل الرأی که از هیچگونه مکتب و فرقه یی پیروی نکرد و آزاد اندیشی رابن یان گذاشت، پیام یونسکو، سال ۵، ش ۵۹ (تیر ۱۳۵۳ الف).
(۱۳۶) حسین نصر، گفت و شنود قرن بین بیرونی و ابن سینا، پیام یونسکو، سال ۵، ش ۵۹ (تیر ۱۳۵۳ ب).
(۱۳۷) حسین نصر، نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت، تهران ۱۳۷۷ ش؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «فلسفه ابوریحان بیرونی»، شماره۲۴۵۵.