غَویٰ (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
غَویٰ (به فتح غین و واو) از
واژگان قرآن کریم به معنای رفتن به راه
هلاکت است.
غَىّ (به فتح غین و تشدید یاء)
غَواية (به فتح غین) به معنای رفتن به راه هلاكت است.
مشتقات
غَوَى که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
الْغَيِ (به فتح غین و کسر یاء) به معنای راه انحرافى،
فَغَوى (به فتح فاء و غین) به معنای راه هلاكت رفت،
أَغْوَيْنا (به فتح الف و سکون غین) به معنای به راه هلاكتشان برديم،
أَغْوَيْناهُمْ (به فتح الف و سکون غین) به معنای به راه هلاكت برديم،
لَأُغْوِيَنَّهُمْ (به فتح لام، سکون غین و کسر واو) به معنای به راه هلاكت خواهم برد،
غَيًّا (به فتح غین و یاء) به معنای هلاكت،
لَغَوِيٌ (به فتح لام و غین) به معنای هلاكت،
الْغاوُونَ (به کسر واو) به معنای هلاكت است.
غَوَى غَىّ و غَواية، به معناى رفتن به راه هلاكت است.
گرچه آنرا
ضلالت نوميدى،
جهل ناشى از
اعتقاد فاسد و فساد گفتهاند، زيرا ضلالت به معنى گمراهى است و غىّ با آن و رفتن در راه هلاكت، هر دو میسازد.
به عبارت ديگر ضالّ ممكن است بىهدف باشد، يا در راه هلاكت، ولى غوايت آن است كه فقط در راه هلاكت باشد.
به مواردی از
غَوَى که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِ) (اكراهى در قبول
دین، نيست. زيرا راه درست از راه انحرافى، روشن شده است.)
طبرسی ذيل این آيه فرموده:
«غَوَى يَغْوَى غَيّاً وَ غَوايَةً: سَلَكَ طَريقَ الْهَلاكِ» يعنى: «راه هلاكت در پيش گرفت.»
در
نهایه آنرا ضلالت و دخول در
باطل گفته است.
به نظرم منظورش قسمت دوم ضلالت است، كه همان هلاكت و دخول در باطل باشد.
ناگفته نماند در
آیه:
(لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِ) رشد با غىّ مقابل هم آمده است. در «رشد» روشن شد كه معنى رشد
نجات و
کمال است و دقت در آيات قرآن مجيد اين مطلب را روشن میكند.
(وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الغَيِ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا) يعنى: «اگر راه نجات را بينند آن را در پيش نگيرند و اگر راه هلاكت را بينند آنرا در پيش گيرند.»
به اطمينان میتوان گفت كه رشد به معنى نجات و غىّ به معنى هلاكت است.
ايضا از آيه:
(أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً) (و اينكه با اين اوضاع ما نمىدانيم آيا
اراده شرّى درباره اهل زمين شده يا پروردگارشان خواسته است آنان را
هدایت كند؟!)
و
(قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً) (بگو: «من مالک زيان و هدايتى براى شما نيستم.»)
روشن میشود، كه رشد مقابل ضرر و شرّ است و آن قهرا
خیر و
نفع است، كه قسمتى از نجاتاند؛ در اينصورت معنى غىّ نيز كه مقابل آن است روشن خواهد شد.
(وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى) «
آدم به
پروردگارش نافرمانى كرد و راه هلاكت رفت.»
(رَبَّنا هؤُلاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنا أَغْوَيْناهُمْ كَما غَوَيْنا) «پروردگارا اينان آنهااند كه به راه هلاكتشان برديم، ما آنها را به راه هلاكت برديم چنانكه خود بدان راه رفتيم.»
(قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ) گفت: «
قسم به
عزّت تو حتما آنها را به راه هلاكت خواهم برد.»
(فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا) يعنى: «به همان غىّ و هلاكتى كه در
دنیا داشتند آن را ملاقات میكنند و به آن میرسند.»
مراد
عذاب است،
راغب گويد: تسميه مسبّب به اسم سبب است، كه غىّ سبب عذاب است. میشود گفت كه عذاب
آخرت نسخه ديگر
گناه دنيا است.
(قالَ لَهُ مُوسى إِنَّكَ لَغَوِيٌ مُبِينٌ) يعنى: «
موسی به او گفت تو هلاكت پيشهاى آشكار.»
گويا منظور موسى (علیهالسّلام) آن بود: تو با اين كثرت فرعونيان و قلّت
بنیاسرائیل هر روز مفسدهاى راه میاندازى و در راه هلاكت قدم بر میدارى. غَوِىّ: آنكه در راه هلاكت است.
(وَ الشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ) «هلاكت پيشگان از شعراء و خيالبافان پيروى میكنند.»
غاوّى: هلاكت پيشه است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «غوی»، ج۵، ص۱۳۱-۱۳۳.