عَویٰ (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَویٰ و
عَیّ و
عَوّه (به فتح عین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای پارس کردن
سگ و
گرگ است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
مُعاوِیه (به ضم میم) به معنای توله سگ عوعوکننده.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره اهل دنیا و در شکایت از یاران و ... از این واژه استفاده نموده است.
عَویٰ به معنای پارس کردن سگ و گرگ آمده است.
مُعاوِیه به معنای توله سگ عوعوکننده است. در
اقرب الموارد آمد: «المعاویة: الکلبة و جرو الثعلب»
یعنی معاویه توله سگ و بچّه
روباه را گویند.
امام (صلواتاللهعلیه) درباره اهل دنیا فرموده است:
«أَهْلُهَا كِلاَبٌ عَاوِيَةٌ» یعنی دنیا پرستان سگهای عوعوکنانند.
(شرحهای نامه:
) که در «عوه» گذشت.
«معاویه» در
خطبه ۲۰۰ فرموده است:
«وَاللهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي، وَلكِنَّهُ يَغْدِرُ وَيَفْجُرُ، وَلَوْلاَ كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ،... وَلِكُلِّ غَادِر لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.» «به خدا قسم
معاویه از من زیرکتر نیست و او حیلهگر است و
غدّار، اگر حیلهگری بد نبود من از زیرکترین مردم بودم... برای هر غدّار حیلهگر پرچمی در
قیامت بالای سرش خواهد بود که با آن شناخته خواهد شد.»
(شرحهای خطبه:
)
در شکایت از یاران فرموده است:
«لَوَدِدْتُ وَاللهِ أَنَّ مُعَاوِيَةَ صَارَفَني بِكُمْ صَرْفَ الدِّينَارِ بِالدِّرْهَمِ، فَأَخَذَ مِنِّي عَشَرَةً مِنْكُمْ وَأَعْطَانِي رَجُلاً مِنْهُمْ!» «به خدا قسم دوست داشتم معاویه شما را با من
معامله میکرد مانند معامله
طلا به
نقره، ده تا از شماها را از من میگرفت، و یکی را از آنها میداد.»
(شرحهای خطبه:
)
در
نامه ۷۰ از
کوفه به
سهل بن حنیف فرماندار مدینه مینویسد:
«فَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ رِجَالاً مِمَّنْ قِبَلَكَ يَتَسَلَّلُونَ إِلَى مُعَاوِيَةَ، فَلاَ تَأْسَفْ عَلَى مَا يَفُوتُكَ مِنْ عَدَدِهِمْ... وَإِنَّمَا هُمْ أَهْلُ دُنْيَا... فَبُعْداً لَهُمْ وَسُحْقاً.» «خبردار شدم که جماعتی از آنان که نزد تو به سر میبرند پنهانی به طرف معاویه میروند، تأسف نخور که با رفتن آنها عدّه تو کم میشود، آنها اهل دنیا هستند، دور باشند از رحمت خدا، دور باشند.»
(شرحهای نامه:
)
امام (صلواتاللهعلیه) گاهی اوقات از معاویه بالفظ «
شیطان» نام برده و فرموده است:
«وَعَلَيْكُمْ بِهذَا السَّوَادِ الاَْعْظَمِ، وَالرِّوَاقِ المُطَنَّبِ، فَاضْرِبُوا ثَبَجَهُ، فإِنَّ الشَّيْطَانَ كَامِنٌ فِي كِسْرِهِ» «این سیاهی بزرگ و این خیمه طنابدار را در نظر بگیرید، از وسط آن بزنید که شیطان در پائین آن کمین گرفته است»
(شرحهای خطبه:
) منظور از «شیطان» معاویه است.
در
نامه ۴۵ فرموده است:
«سَأَجْهَدُ فِي أَنْ أُطَهِّرَ الاَْرضَ مِنْ هذَا الشَّخْصِ الْمَعْكُوسِ، وَالْجِسْمِ الْمَرْكُوسِ» «تلاش خواهم کرد که زمین را از این شخص عوض شده از
فطرت (معاویه) و کالبد وارونه پاک سازم.»
(شرحهای نامه:
)
و در
خطبه ۵۶ فرموده است:
«أما إنِّهُ سِيَظْهَرُ عَلَيْكُمْ بَعْدِي رَجُلٌ رَحْبُ الْبُلْعُومِ، مُنْدَحِقُ الْبَطْنِ، يَأْكُلُ مَا يَجِدُ، وَيَطْلُبُ مَا لاَ يَجِدُ» (آگاه باشيد! پس از من مردى با گلوى گشاده و شكمى بزرگ بر شما مسلّط خواهد شد هر چه بيابد مىخورد و در پى آن است كه آنچه ندارد به دست آورد.)
(شرحهای خطبه:
) که در (دحق) گذشت.
نام معاویة ابن ابی سفیان، سیزده بار در
نهج البلاغه آمده است شش بار در خطبهها و هفت بار در نامهها.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «عوی»، ج۲، ص۷۶۶.