علوم قرآن (حوزه اصلی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
علوم قرآن، نام علمی مدون مربوط به
قرآن می باشد.
هر
دانش و آگاهی که میتواند درباره
قرآن مطرح شده و مرتبط با قرآن باشد، که در
اصطلاح، آن را "علوم قرآن اضافی" گویند.
علوم قرآن اضافی را چنین تعریف کردهاند: "هر علمی که در خدمت قرآن یا
مستند به آن باشد".
بر این تعریف
اشکال کردهاند که: بر این اساس باید
علم صرف و
نحو و
معانی و بیان و برخی
علوم انسانی و
تجربی، که در
فهم قرآن دخالت دارند و میتوانند مورد استفاده قرار گیرند، از علوم قرآن به شمار آیند، با این که چنین نیست، زیرا منشا این علوم، قرآن نمیباشد، و قبل از قرآن مطرح بوده و یا بدون
ارتباط با قرآن مطرح شده و شکل گرفتهاند.
با توجه به این اشکال، تعریف دیگری ارائه شده است: "علوم قرآن اضافی" علومی است که در دامان
قرآن و در پی
تلاش برای شناخت آن مطرح شده و یا قابل طرحاند؛ مانند
علم ناسخ و منسوخ،
اعجاز قرآن،
اعراب قرآن، نکات ادبی، بلاغی، اخلاقی، اجتماعی و....
بنابراین،
علم فقه تا آن جا که درباره
آیات الاحکام و
مستندات قرآنی،
بحث میکند، از علوم قرآن (به معنای نخست) به شمار میآید، ولی هر گاه درباره منابع دیگر و مستند به
حدیث یا
عقل و یا
اجماع بحث کند، خارج از "علوم قرآن اضافی" است.
مجموعه مباحثی که در طول
زمان درباره
قرآن و مرتبط با آن شکل گرفته و به آن مباحث، عنوان "علوم قرآن" را دادهاند. در این کاربرد، قلمرو علوم قرآن معین و
محدود خواهد بود و در اصطلاح، آن را "علوم قرآن اسمی یا علمی" گویند. "علوم قرآن علمی" دانشی شکل یافته و تدوین شده است که دارای مباحث و فصلهای مشخصی است و در هر فصل آن خصوصیتی از
قرآن مورد بررسی قرار گرفته است. بنابراین، قلمرو مباحث "علوم قرآن علمی" محدود و
معین است و منحصر در همان مباحثی است که معمولا کتابهای علوم قرآن به آنها پرداختهاند.
پس_ با توجه به دو کاربرد ذکر شده_ اگر زرکشی گفته است: علوم قرآن شمارش نمیشود، منظورش علوم قرآن اضافی بوده است، نه علوم قرآن علمی. و اگر سیوطی مینویسد:
علم طب،
جدل،
هیئت و... از علوم قرآنی است، ممکن است نظرش "علوم قرآن اضافی" باشد، آن هم آن مقدار از این مباحث که مستند به
آیات قرآن و یا درباره آیات قرآن طرح شده باشند، و نه همه مباحث این علوم.
درباره
تاریخ پیدایش واژه "علوم قرآن" آرای مختلفی (قرن هفتم، پنجم، سوم) اظهار شده است، ولی میتوان گفت این واژه را در
قرن دوم هجری (
زمان خلافت هارون الرشید)،
شافعی به کار برده است، آنجا که در
جواب رشید چنین میگوید: "... ان علوم القرآن کثیره... ".
اما درباره این که سرآغاز شکل گیری مباحث قرآنی چه زمانی بوده، میتوان گفت که سرآغاز آن
عصر پیامبر و
روزگار نزول قرآن است، زیرا در این
عصر بود که
اسباب نزول و
ناسخ و منسوخ و... در قالب
روایات بیان میشد؛ هر چند مکتوب و مدون نبود و به عنوان یک
علم شناخته نمیشد و درباره آن
نقد و بررسی صورت نمیگرفت.
در قرن دوم، تالیفاتی در عرصه
تفسیر و مباحث علوم قرآنی نظیر قرائات، اعراب قرآن، اسباب نزول، ناسخ و منسوخ و… انجام شد؛ اما توجه دانشمندان
مسلمان به مباحث قرآنی و نیز تنوع این مباحث به مرور
زمان باعث شد میان مباحث تفسیری و مباحث علوم قرآنی - علی رغم تداخل مباحث آن دو - نوعی مرزبندی انجام شود و
علم تفسیر که خود یکی از مباحث علوم قرآنی است، به صورت علمی مستقل ظاهر شود.
آغاز این مرزبندی و پدید آمدن
اصطلاح جدید «علوم قرآن» و تدوین کتابهایی که در بردارنده مباحث معینی هستند که تحت
عنوان "علوم قرآن علمی" قابل شناساییاند، را قرن ششم یا هفتم و پس از آن دانستهاند؛ اما زرقانی در مناهل العرفان به استناد نوشتهای از علی بن ابراهیم سعید مشهور به حوفی (م۴۳۰ق) به نام البرهان فی علوم القرآن -که صاحب مناهل نسخهای از این
کتاب را خود مشاهده کرده است- سابقه این کار را به قرن پنجم میرساند. برخی دیگر بر این باورند که قبل از قرن پنجم، کتبی تحت
عنوان علوم قرآن
تدوین شده است؛ مانند: "الحاوی فی علوم القرآن"، تالیف محمد بن خلف بن مرزبان (م ۳۰۹ ق)؛ "الرغیب فی علوم القرآن"، تالیف محمد بن عمر الواقدی (م ۲۰۷ ق)؛ "فی علوم القرآن"،
تالیف ابوبکر محمد بن القاسم الانباری (م ۳۲۸ ق)؛ "
الاستغناء فی علوم القرآن"، تالیف محمد بن علی الادفوی (م ۳۸۸ ق).
هم اکنون، واژه «علوم قرآن» نام علمی مدون مربوط به
قرآن است و به مجموعه مطالبی گفته میشود که درباره قرآن کریم
بحث میکند و به گونهای در
شناخت این کتاب شریف مؤثر است؛ مانند:
نزول قرآن، مبدء،
کیفیت،
مکان و
مدت نزول، جمع و
کتابت قرآن در عصر
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ،
اعجاز و مانندناپذیری، ناسخ و منسوخ،
محکم و متشابه، سوگندها، مثلها، ترتیب و تناسب سورهها، قصهها، و….
موضوع این علم به لحاظ مباحث فوق الذکر، قرآن کریم است. از فواید این علم، شناخت بیشتر قرآن، وسیله شناخت بیشتر
معارف ارزشمند قرآن،
دفاع از
حریم کتاب الهی و آمادگی برای
تفسیر قرآن است. نقش این
علم در علم تفسیر به گونهای است که آن را «اصول تفسیر» نیز نامیدهاند.
ذکر واژه علوم در «علوم قرآن» به صیغه جمع، اشاره به این است که این علم خلاصهای از علوم متنوع است که مباحث آن ارتباط وثیقی با علوم دینی و عربی دارد؛ به طوری که هر بحثی از آن میتواند در زمره مسائل یکی از این علوم قرار گیرد. از طرف دیگر نیز نشانه این است که هر یک از مباحث این علم میتواند جدای از دیگر مباحث، مورد
بحث و نظر قرار گیرد، و به
دلیل همین
استقلال نسبی، در تقدیم و تاخیر مباحث و چینش آنها الزام عقلی و منطقی وجود ندارد؛ لذا بسیاری از مؤلفات علوم قرآنی، تنها به یک یا چند مبحث از مباحث علوم قرآن پرداختهاند؛ بدون این که احساس نیازی به انضمام سایر مباحث شود.
واژه «علوم قرآن» ابتدا به صورت ترکیب اضافی
استعمال میشده است و مراد از آن مجموعهای از معارف مرتبط با قرآن (در ناحیه تصورات و تصدیقات) بود و چون همه علومی که به نوعی در خدمت قرآن یا
مستند به آن بودند مورد نظر بود، واژه «علوم» به صیغه جمع استعمال میشد. این علوم شامل
علم تفسیر،
علم قرائات، علم رسم الخط عثمانی،
علم اعجاز قرآن،
علم اسباب نزول،
علم ناسخ و منسوخ،
علم اعراب قرآن،
علم غریب قرآن، و
علوم دین،
لغت و… میشود.
در زبان فارسی علاوه بر واژه «علوم قرآن» کم و بیش از واژه «علوم قرآنی» نیز برای اشاره به این علم
استفاده میشود. البته استعمال وصفی این واژه مانند «مباحث علوم قرآنی» رایج تر است؛ همچنان که استعمال آن در
معارف برگرفته از
قرآن نیز رایج است. واژه «معارف قرآن» و «معارف قرآنی» نیز عمدتا بر معارف و علوم برگرفته از قرآن
اطلاق میشود.
۱. اسامی و
صفات قرآن؛ ۲.
اسلوب قرآن؛ ۳.
اعجاز قرآن؛ ۴.
تاریخ قرآن؛ ۵. ترجمه و مترجمان قرآن؛ ۶. تفسیر و مفسران؛ ۷.
تقسیمات قرآن؛ ۸.
خصایص قرآن؛ ۹.
دلالت الفاظ قرآن؛ ۱۰.
فضایل قرآن؛ ۱۱.
قرائت و
تجوید قرآن ؛ ۱۲. قرائات و قراء؛ ۱۳.
وحی الهی.
فرهنگنامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «علوم قرآن (حوزه اصلی)».