عُروج (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عُروج (به ضم عین) از
واژگان قرآن کریم به معنای بالا رفتن است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند:
عَرَج (بر وزن فرس، به فتح عین و راء) به این معنا است که یکی از دو
پا از دیگری بلند باشد و یا به یکی آسیبی برسد و شخص را لنگ کند اگر خلقتی باشد به شخص اعرج گویند و اگر عارضی باشد عارج گویند.
مَعارج (به فتح میم) جمع معرج محل عروج و
مِعراج (به کسر میم) اسم مکان است.
عُروج به معنای بالا رفتن است. «عَرَجَ الرَّجُلُ فِی الدَّرَجَةِ وَ السُّلَّمِ: ارْتَقَی»
(تَعْرُجُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ اِلَیْهِ) (
فرشتگان و روح آن فرشته مقرّب
خداوند بهسوى او عروج مىكنند...)
عَرَج به این معنا است که یکی از دو پا از دیگری بلند باشد و یا به یکی آسیبی برسد و شخص را لنگ کند، اگر خلقتی باشد به شخص اعرج گویند و اگر عارضی باشد عارج گویند.
(لَیْسَ عَلَی الْاَعْمی حَرَجٌ وَ لا عَلَی الْاَعْرَجِ حَرَجٌ...) «بر نابینا و لنگ حرجی نیست.»
اعرج دو بار در
قرآن آمده است.
مَعارج جمع معرج، محل عروج است، مثل
نردبان و غیره.
(لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ) (اگر بهره فراوان
کفّار از مواهب مادى سبب نمىشد كه همه مردم امّت واحد گمراهى شوند، ما براى خانههاى كسانى كه به خداوند رحمان كافر مىشدند سقفهايى از
نقره و نردبانهايى نقرهاى كه از آن بالا روند قرار مىداديم.)
معراج نیز اسم مکان است.
جوهری گفته: «الْمِعْرَاجُ السُّلَّمُ وَ مِنْهُ لَیْلَةُ الْمِعْرَاجِ وَ الْجَمْعُ مَعَارِجُ و مَعَارِیجُ»
نگارنده گوید: احتمال دارد مصدر میمی هم باشد.
(یُدَبِّرُ الْاَمْرَ مِنَ السَّماءِ اِلَی الْاَرْضِ ثُمَ یَعْرُجُ اِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ اَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ) (امور اين جهان را از
آسمان به سوى
زمین تدبير مىكند؛ سپس در روزى كه مقدار آن هزار سال از سالهايى است كه شما مىشمريد به سوى او بالا مىرود و
دنیا پايان مىيابد.)
درباره این آیه مطلبی که قابل قبول و اطمینانآور باشد گفته نشده. در آیه مدّت آمدن امر و ماندن آن در زمین مطرح نیست فقط مدت عروج آن بسوی خدا هزار سال است. مثلا انسانی در مدت معین از
خاک به
نطفه و
جنین مبدل میشود و چون متولد شد مدّتی معین در زمین زندگی میکند و آنگاه که مرد در مدت چهل سال بطور کلّی پوسیده و به خاک مبدّل میشود. مراد از تدبیر امر گرداندن و اداره امور کاینات و نظام جهان است و ظاهرا مدّت تدبیر عمر دنیا و رسیدن
قیامت است و چون قیامت رسید در عرض هزار سال این تحویل و تحوّل و تغییر و تغیّر به تدریج از بین میرود و پس از هزار سال ابدیّت و ثبات جای کهولت را میگیرد و وضع آخرت جاویدان تثبیت میگردد، علی هذا عروج امر در عرض هزار سال یکی از مواقف قیامت است.
(مِنَ اللَّهِ ذِی الْمَعارِجِ. تَعْرُجُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ اِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ اَلْفَ سَنَةٍ فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِیلًا) (از سوى خداوندى كه فرشتگانش بر آسمانها صعود مىكنند • فرشتگان و روح آن فرشته مقرّب خداوند بهسوى او عروج مىكنند در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است. • پس صبر جميل پيشه كن.)
خدا ذی المعارج و صاحب معراجها است. ظاهرا مراد آن است که
ملائکه و اعمال عباد از معرجهای بخصوصی سوی خدا عروج میکنند چنانکه فرموده:
(اِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ) (...سخنان پاكيزه به سوى او صعود مىكند...)
به نظر میآید مراد از «تَعْرُجُ» حال است، یعنی الآن عروج میکنند و مراد از «فِی یَوْمٍ» یوم فعلی و دنیاست، کسی که
روز جمعه کاری میکند میتواند بگوید: «افعل فی یوم الجمعة» یعنی این کار امروز که جمعه است میکنم، و مراد از «خَمْسِینَ اَلْفَ سَنَةٍ» عمر این جهان است و چون عروج تمام شود قیامت بر پا شود و آن وقت ملائکه در اطراف آسمانها میشوند
(وَ الْمَلَکُ عَلی اَرْجائِها) (فرشتگان در اطراف آسمان قرار مىگيرند...)
و در حول
عرش میشوند
(وَ تَرَی الْمَلائِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ) (در آن روز فرشتگان را مىبينى كه بر گرد عرش حلقه زدهاند...)
ولی فعلا در درون جهان و در حال عروجاند، چنانکه در «رجا» گذشت
و مدّت عروج مدت عمر جهان است.
در کتاب آغاز و انجام جهان درباره این آیه و آیات دیگر بحث کرده و عمر زمین و آسمانها را به هیجده میلیارد سال رسانده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «عُرُوج»، ج۴، ص۳۱۳-۳۱۵.