عبدالرحیم بن علی لخمیبیسانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بیسانی، معروف به قاضی
فاضل و ملقّب به محیی الدین یا مجیرالدین،
ادیب،
منشی و
وزیر شافعی در
قرن ششم بود.
بیسانی، ابوعلی عبدالرحیم بن علی لَخمی، معروف به قاضی
فاضل و ملقّب به محیی الدین یا مجیرالدین،
ادیب،
منشی و
وزیر شافعی در
قرن ششم.
وی در ۵۲۹ در عسقلان، از شهرهای فلسطین، به دنیا آمد.
پدرش
قاضی اشرف،
قاضی بیسان بود و ازاینرو قاضی
فاضل را بیسانی خواندهاند
او را عسقلانی و، به سبب مهاجرتش به
قاهره، مصری نیز نامیدهاند.
در زمان
دولت فاطمیان، به مصر رفت و در آنجا به
کتابت انشا نزد
ابوالفتح قادوس و دیگران مشغول شد تا در این فن بر تمام ادبای
مصر و
عراق برتری یافت.
وی کتابت دیوانی را نزد یوسف بن خَلاّل آموخت
و پس از درگذشت او، از طرف والی
اسکندریه الحافظ لدین الله، جانشین یوسف بن خلال شد.
پس از وزارت یافتن اسدالدین شیرکوه، عموی
صلاح الدین ایوبی، نیز برای کتابت از سوی او احضار گردید.
درایت قاضی
فاضل سبب
اعتماد صلاح الدین ایّوبی شد تا آنجا که وی را به سِمت وزیری و مشاوری خود در امور دولتی و حکومتی منصوب کرد و به کمک او به دولت فاطمیان در مصر پایان داد
عماره یمنی،
یکی از بهترین اقدامات رُزّیک بن صالح، وزیر العاضد فاطمی را احضار قاضی
فاضل از نزد والی اسکندریه به قاهره دانسته و آن را موجب برکات بسیار برای سرزمین مصر شمرده است.
زرکلی بر آن است که قاضی
فاضل پس از صلاح الدین به خدمت کسی در نیامد، ولی بیشتر مورخان گفتهاند که وی پس از مرگ صلاح الدین به خدمت و وزارت فرزندش،
الملک العزیز، در آمد و پس از او نیز همان مقام و منزلت را نزد فرزند این سلطان،
الملک المنصور (که به تدبیر عمویش
الملک الفضل نورالدین به حکومت رسید)، داشت.
به نوشت بعضی منابع، زمانی که
الملک العادل
ابوبکربن ایوب بر بلاد مصر سیطره یافت قاضی
فاضل، از بیم اینکه مبادا به اجبار وزیر وی شود، از خداوند تمنای
مرگ کرد و قبل از ورود سلطان به قاهره، در ربیع الثانی ۵۹۶ درگذشت.
وی در
قبرستان قَرافه قاهره به
خاک سپرده شد.
بیسانی حافظ قرآن بود. او را به
زهد و
تقوی و فضائل اخلاقی ستودهاند.
وی بسیار به
حج میرفت و مدتی نیز مجاور بود.
با وجود اشتغالات دولتی، به فقرا رسیدگی میکرد و برای رهایی اسرای مسلمان اموالی را
وقف کرد.
موسی بن میمون که در
مصر طبابت میکرد، تحت
حمایت او بود و قاضی
فاضل حقوقی برایش معین کرده بود.
بیسانی در ۵۸۰، مدرسه
فاضلیّه را که نخستین و بزرگترین مدرسه
قاهره بود، در کنار خانه خود بنا نهاد و آن را بر فقهای
شافعی و
مالکی وقف کرد؛ بعلاوه، قرائتخانهای در آن مدرسه ساخت که
ابومحمد شاطبی و پس از او شاگردش
قُرطُبی در آن
تدریس میکردند.
وی حدود صد هزار کتاب وقف این مدرسه کرده بود که در قحطی ۶۹۴ ساکنان و شاگردان مدرسه بیشتر کتابها را در مقابل قرصی نان فروختند.
در بین این کتابها قرآنی به خط کوفی بوده است که مردم آن را
قرآن عثمان بن عفّان میپنداشتند.
بیسانی اهتمام زیادی به گردآوری کتب داشت. وی نسخه برداران و صحّافانی در اختیار داشت که مرتّباً مشغول نسخه برداری و
تجلید بودند.
شمار کتب او را، بیست
سال قبل از مرگش، یکصدوچهارده هزار دانستهاند که در بین آنها تنها سی و پنج نسخه از حماسه
ابوتمام بوده است.
هرچند به گفته
سبکی،
قاضی
فاضل علم حدیث را از
حافظ ابوالقاسم بن عساکر،
ابوطاهر سِلَفی،
ابومحمد عثمانی و
ابوطاهربن عوف و دیگران آموخت ولی
شهرت او بیشتر به سبب
انشا و
ترسل بود.
وی در زمان وزارت خود
مستوفی و کاتبی مقتدر بود.
سبکی
درباره او میگوید که در
صنعت ترسل قبل و بعد از او کسی مانند او نیامده و مقام او نزد اهل ادب مانند
شافعی و
ابوحنیفه بین
فقهاست.
ابوشامه در مدح بلیغی از قاضی، میگوید که
عماد کاتب اصفهانی در
خَریدة القَصر در قسمت شُعَرا و
فضلای مصر، به قاضی
فاضل ابتدا کرده و دلیل آن را ارجحیّت قاضی بر تمام ادبای مصر دانسته است.
از وی نامهها و یادداشتهای بسیار باقی است که گفتهاند مسوّدات آنها به صد مجلد میرسیده است.
برخی از مجموعههای نامههای او عبارتاند از:
ترسل القاضی الفاضل؛
رسائل انشاء القاضی الفاضل؛
الدّر النّظیم فی ترسّل عبدالرّحیم؛
و نیز
ابن سناءالملک کتابی با عنوان
فصوص الفصول و عُقود العقول دارد که بیشتر آن انشای قاضی
فاضل است.
حاجی خلیفه دو کتاب در
سیره ملک قاوون به او نسبت میدهد، اما از آنجا که وی ۲۵سال پیش از
ملک قاوون درگذشته است این نسبت نمیتواند درست باشد.
دیوان اشعار او نیز، به تحقیق
دکتر احمد احمدبدوی (قاهره ۱۹۶۱)، به چاپ رسیده است.
نویری ۴۴قطعه از نامهها و جوابیّههای دولتی و نیز اخوانیّات او را که
ممزوج با نظم است نقل کرده که در میان آنها معانی بکر و اشعار شیوایی ملاحظه میشود.
وی همچنین از بعضی
قاضیان نقل میکند که آنچه از آثار او جمع آوری شده بیش از پنجاه مجلّد است.
از قاضی
فاضل پسری به نام
قاضی بهاءالدین احمد به جای ماند که مانند
پدر نزد امرا مکانت والایی داشت.
(۱) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۴۰۷.
(۲) ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک المصر والقاهره، مصر.
(۳) ابن خلّکان، وفیات الاعیان، چاپ احسان عباس، بیروت.
(۴) ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۵) ابن کثیر، البدایة و النهایة، چاپ احمد ابوملحم (و دیگران)، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۶) عبدالرحمان بن اسماعیل ابوشامه، الروضتین فی اخبار الدولتین، بیروت.
(۷) مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون، چاپ محمد شرف الدین یالتقایا و رفعت بیلگه کلیسی، استانبول ۱۹۴۱ـ۱۹۴۳، چاپ افست تهران ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۸) محمدبن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، چاپ صلاح الدین منجد، کویت ۱۹۸۴.
(۹) خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت ۱۹۸۶.
(۱۰) عبدالوهاب بن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
(۱۱) عمارة یمنی، النکت العصریه فی اخبار الوزراء المصریه، چاپ هارتویگ درنبورگ، بغداد ۱۸۹۷.
(۱۲) علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکما وهو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء، چاپ لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳.
(۱۳) علی پاشا مبارک، الخطط التوفیقیه الجدیده لِمصر القاهره، بولاق ۱۹۸۷.
(۱۴) احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، قاهره.
(۱۵) یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بیسانی»، شماره ۲۴۶۷.