ضُحیٰ (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ضُحیٰ (به ضم ضاد) از
واژگان نهج البلاغه به معنای گسترش شعاع
آفتاب است.
این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
ضَاحِيَه (به فتح ضاد و کسر حاء) به معنای ناحیه اطراف شیء است.
اُضْحیّه (به ضم الف و سکون ضاد) به معنای
قربانی است.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره قربانی و توجه به
نفس و ... از این واژه استفاده نموده است.
این ماده هفت بار در «نهجالبلاغه» آمده است.
ضُحیٰ به معنای گسترش شعاع آفتاب آمده است.
در
الصحاح آمده «ضَحْوَةُ» بعد از طلوع
خورشید و بعد از آن «ضحی» است.
ضَاحِيَه به معنای ناحیه اطراف شیء یا ناحیه آشکار آمده است.
اضحیّه به معنای قربانی آمده است.
این تسمیه بدان علت است که قربانی در
چاشت و وقت ضحی
ذبح میشود، آنگاه در اثر کثرت استعمال این علّت از بین رفته و به آن اضحیّه گفتهاند هر چند در آخر روز باشد.
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام (صلواتاللهعلیه) آنگاه که هیئت
کوفه و هیئت
شام از «
دومة الجندل» برگشتند و حیله
معاویه و
عمرو بن عاص از زدن قرآنها به نیزه، معلوم شد. فرموده است:
أَمَرْتُكُمُ أَمْري بِمُنْعَرَجِ اللِّوَى ••• فَلَمْ تَسْتَبينوا النُّصْحَ إِلاّ
ضُحَى الْغَدِ.}}
«من دستور خودم را در مکان
منعرج اللوی به شما گفتم ولی شما صلاح معلومتان نشد مگر در چاشت فردا.»
امام این را با شعر آن عرب هوازنی بیان کرد که گفته بود. یعنی من در
صفّین جریان را به شما گفتم ولی آن روز از من قبول نکردید و الان بیدار شدید که فائدهای ندارد»
امام (صلواتاللهعلیه) در
نامه ۴۱ درباره توجه به نفس فرموده است:
«فَضَحِّ رُوَيْداً، فَكَأنَّكَ قَدْ بَلَغَتَ الْمَدَى، وَ دُفِنْتَ تَحْتَ الثَّرَى.» «با مهلت و تانّی بچران (درباره خودت بیدار باش) به نظر آور گویا که به آخر عمرت رسیده و در زیر خاک
دفن شدهای.»
«ضَحَّى فلانٌ غنمَه» یعنی
گوسفند را در چاشت چرانید.
امام (صلواتاللهعلیه) در
خطبه ۱۳۸ درباره حوادث آينده فرموده است:
«كأَنَّي بِهِ قَدْ نَعَقَ بِالشّامِ، وَ فَحَصَ بِراياتِهِ في ضَواحي كوفانَ.» «گويا او را مىبينم كه ندا را از
شام بلند كند، پرچمهايش را در اطراف
کوفه به اهتزاز درآورد.»
در
خطبه ۱۰۰ هم همین کلمات تکرار شدند، می فرمایند:
«قَدْ نَعَقَ بِالشّامِ، وَ فَحَصَ بِراياتِهَ في ضَواحي كوفانَ.» «گویا میبینم رئیس ضلالت را که در شام نعره کشیده و پرچمهایش را در نواحی کوفه پخش کرده است.»
«ضواحی کوفان» یعنی ناحیههای کوفه.
امام (صلواتاللهعلیه) درباره توجه به خود فرموده است:
«الضّاحِيَ مِنْ حَرِّ الشَّمْسِ.» «آنکه در مقابل آفتاب نشسته و آفتاب ناراحتش کرده است.»
امام (صلواتاللهعلیه) درباره قربانی فرموده است:
«وَ مِنْ تَمامِ الاُْضحِيَةِ اسْتِشْرافُ أُذُنِها، وَ سَلامَةُ عَيْنِها، فَإِذا سَلِمَتِ الاُْذُنُ وَ الْعَيْنُ سَلِمَتِ الاُْضْحِيِةُ وَ تَمَّتْ.» «کمال قربانی در آن است که ملاحظه و مراعات کنی گوش او را که بریده و دریده نباشد و چشمش سالم باشد، اگر چنین شد سالم و تمام است.»
این ماده هفت بار در «
نهج البلاغه» آمده است.
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «ضحی»، ج۲، ص۶۵۸.