• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شهر بابلسر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شهر بابلسر یکی از شهرهای استان مازندران می‌باشد.
 

فهرست مندرجات

۱ - معرفی شهر بابلسر
       ۱.۱ - جمعیت
       ۱.۲ - موقعیت جغرافیایی
       ۱.۳ - نام سابق
       ۱.۴ - شیب شهر
       ۱.۵ - تأمین آب شهر
       ۱.۶ - همسایه‌ها
       ۱.۷ - دمای شهر
       ۱.۸ - میزان بارندگی
       ۱.۹ - بادهای وزنده شهر
       ۱.۱۰ - پل‌های شهر
       ۱.۱۱ - اماکن مذهبی و فرهنگی
       ۱.۱۲ - کارخانه‌های شهر
۲ - روند تغییر نام بابلسر
۳ - علت وجه تسمیه به مشهدسر
۴ - کتیبه‌های امام‌زاده ابراهیم
       ۴.۱ - نقل ناصرالدین شاه از کتیبه‌ها
       ۴.۲ - کتیبه در شرقی
       ۴.۳ - کتیبه صندوق چوبی حرم
       ۴.۴ - بابلکان
       ۴.۵ - در صحن حرم
       ۴.۶ - در شمالی و غربی
       ۴.۷ - اطلاعات کلی کتیبه‌ها
۵ - نام امام‌زاده
       ۵.۱ - نام امام‌زاده در کتیبه‌ها
       ۵.۲ - اولین ذکر از نام امام‌زاده
       ۵.۳ - افسانه مرعشی درباره بقعه
       ۵.۴ - نقد افسانه مرعشی
       ۵.۵ - تحلیلی از نام امام‌زاده
       ۵.۶ - یکی بودن امام دادرس و امام‌زاده
       ۵.۷ - خلاصه بحث درباره امام‌زاده
۶ - دو نکته درباره کتیبه‌ها
       ۶.۱ - تاریخ وفات میرشمس‌الدین
       ۶.۲ - قبر سید زین‌العابدین
۷ - کتیبه‌های رونویسی شده
       ۷.۱ - رونویسی توسط رابینو
       ۷.۲ - اهمیت کتیبه‌ها
       ۷.۳ - کتیبه سال وفات شمس‌الدین
       ۷.۴ - وضعیت فعلی کتیبه‌ها
       ۷.۵ - بدنه شمالی و جنوبی صندوق
       ۷.۶ - مطالب بدنه شرقی صندوق
۸ - ذکر مشهدسر در تاریخ مرعشی
۹ - تمغای فُرْضه مشهدسر
       ۹.۱ - نقل ملاشیخعلی
۱۰ - سفر شاه عباس اول به مشهدسر
       ۱۰.۱ - نقل ملاجلال از مشهدسر
۱۱ - سفر دوم شاه عباس به مشهدسر
۱۲ - ویرانی و غارت مشهدسر
       ۱۲.۱ - حمله رازین به مشهدسر
       ۱۲.۲ - زمان حمله به مشهدسر
       ۱۲.۳ - اسناد حمله رازین
۱۳ - توصیف محققان درباره مشهدسر
       ۱۳.۱ - نقل ژوبر
       ۱۳.۲ - نقل فریزر
       ۱۳.۳ - نقل میجردارسی
       ۱۳.۴ - نقل ناصرالدین شاه
       ۱۳.۵ - نقل اعتمادالسلطنه
       ۱۳.۶ - نقل ملگونف
       ۱۳.۷ - نقل رابینو
       ۱۳.۸ - نقل میرزا ابراهیم
       ۱۳.۹ - نقل سفرنامه استرآباد و مازندران
۱۴ - اوضاع مشهدسر تا انقلاب روسیه
۱۵ - اوضاع مشهدسر بعد از انقلاب روسیه
۱۶ - فهرست منابع
۱۷ - پانویس
۱۸ - منابع




۱.۱ - جمعیت


جمعیت شهر بابلسر طبق سرشماری ۱۳۶۵ ش، ۵۸۹، ۲۸ تن می‌باشد.

۱.۲ - موقعیت جغرافیایی


شهر بابلسر مرکز شهرستان بابلسر ، در پسکرانه دریای خزر در دو سوی رود بابل واقع است.
این شهر ۲۱ متر پایین‌تر از سطح دریای آزاد، در ۲۰ کیلومتری شمال شهر بابل و ۲۳۱ کیلومتری شمال شرقی شهر تهران ، قرار دارد.

۱.۳ - نام سابق


نام سابق آن مشهدسر (پیش بندر بابل ) بوده است.

۱.۴ - شیب شهر


شیب شهر از جنوب به شمال و از مغرب به مشرق است.

۱.۵ - تأمین آب شهر


رود موسی شازده (در مشرق بابلسر) و رود بابل اراضی شهری آن را زه‌کشی می‌کند.

۱.۶ - همسایه‌ها


شهر فریدون‌کنار در ۱۲ کیلومتری مغرب آن و شهر امیرکُلا میان دو شهر بابل و بابلسر در ۱۵ کیلومتری جنوب آن واقع شده است.

۱.۷ - دمای شهر


میانگین دمای آن ۸ر۱۶ درجه است و گاهی گرم‌ترین دمای آن به ۴۲ درجه و سردترین دمای آن به ۷- درجه می‌رسد.

۱.۸ - میزان بارندگی


میزان بارندگی سالیانه آن حدود ۸۸۶ میلی‌متر است.

۱.۹ - بادهای وزنده شهر


بادهای متفاوتی دارد و گاهی دفعات وزش بادهای شمال شرقی و شمال غربی آن بیش‌تر از جهات دیگر است.

۱.۱۰ - پل‌های شهر


در این شهر بر روی رود بابل، دو پل احداث شده که قسمت‌های مختلف آن را به هم متصل می‌کند: یکی پل بتونی به طول ۸۰ متر ، عرض ۲ متر و ارتفاع ۶ متر؛ دیگری پل معلّق به طول ۸۰ متر، عرض ۸ متر و ارتفاع ۶ متر که به فاصله ۵۰۰ متر از هم قرار دارد.
[۱] عباس شایان، مازندران، ج۱، ص۱۱۴-۱۱۵، تهران ۱۳۶۴ ش.


۱.۱۱ - اماکن مذهبی و فرهنگی


بابلسر سیزده مسجد و امام‌زاده دارد و  دانشگاه مازندران در این شهر است.

۱.۱۲ - کارخانه‌های شهر


شیلات در آن تأسیساتی دارد و از کارگاه‌های مهم آن کارگاه تصفیه روغن نباتی است.



بابلسر ابتدا مشهدسر نام داشت.
چون شهر بارفروش تغییر نام پیدا کرد و به مناسبت رود بابل به بابل موسوم گردید، مشهدسر نیز به جهت این‌که در مصبّ رودخانه بابل قرار دارد بابلسر نامیده شد.
تاریخ این تغییر نام ظاهراً در حدود ۱۳۱۰ ش مقارن تغییر نام بارفروش به بابل صورت گرفته است.



اطلاق نام مشهدسر به این شهر به اعتبار زیارت‌گاهی است منسوب به امامزاده ابراهیم ابوجواب که پیش از احداث شهر و بندر در آن‌جا بوده است.
این معنی از تاریخ کتیبه‌هایی که در امام‌زاده هست نیز برمی آید، زیرا قدیم‌ترین اطّلاعاتی که در کتب تاریخ از شهر مشهدسر موجود است متأخر بر تاریخ کتیبه‌های امام‌زاده است.




۴.۱ - نقل ناصرالدین شاه از کتیبه‌ها


ظاهراً ناصرالدین شاه نخستین کسی است که از کتیبه‌های امام‌زاده یاد کرده است.
او که در ۱۲۹۲ به مازندران سفر کرده و در مشهدسر به زیارت امام‌زاده رفته است، درباره آن چنین می‌نویسد: «بنای این گنبد خیلی قدیم است، چهار پنج درِ بزرگ و کوچک که از حیث نجاری و منبت کاری کمال امتیاز را داشت دیده شد».
ناصرالدین شاه اضافه می‌کند که تاریخ درها به خط تعلیق خوب بود و به امین‌الملک دستور داده است که آن کتیبه‌ها را بخواند.
[۲] ناصرالدین قاجار، شاه ایران، ج۱، ص۱۳۱، روزنامه سفر مازندران، چاپ سنگی، تهران ۱۲۹۴، چاپ افست تهران ۱۳۵۶ ش.


۴.۲ - کتیبه در شرقی


قدیم‌ترین تاریخی که از کتیبه درِ شرقی امام‌زاده نقل شده سال ۷۵۰ است.
ولی این تاریخ را اشتباه خوانده‌اند، زیرا این در به دستور بی‌بی فضه خاتون ، دختر امیر ساعد (یا صاعدزن امیر شمس‌الدین ساخته شده است.
امیر شمس‌الدین پسر امیر کمال‌الدین حسینی یا سید کمال‌الدین است که پس از مرگ برادرش سید زین‌العابدین ، در ۸۹۴، به سلطنت رسید.
[۳] میرتیمور مرعشی، تاریخ خاندان مرعشی مازندران، ج۱، ص۲۳ـ۲۵، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۵۶ ش.

بنا به کتیبه‌ای که بر صندوق قبر امیر شمس‌الدین بن امیر کمال‌الدین در امام‌زاده زین‌العابدین ساری (یعنی قبر سید زین‌العابدین مذکور) بوده و رابینو
[۴] یاسنت لویی رابینو، مازندران و استراباد، ج۱، ص۲۶۵، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۶۵ ش.
به دست داده است، وفات او در ۲۵ جمادی الثانیه مطابق با ۱۴ خرداد بوده است.
بنابراین بی‌بی فضه خاتون دستور بنای آن را نداده است.
رابینو این تاریخ را ۹۰۵ می‌خواند و به قرینه کتیبه‌های موجود دیگر همین تاریخ درست است.
ستوده این در و این کتیبه را ندیده و آن را از قول رابینو نقل کرده است،
[۵] منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد، ج۴، ص۲۶۴، تهران ۱۳۴۹ـ۱۳۶۶ ش.
و گویا این در اکنون وجود ندارد.
از بی‌بی فضه، زن امیرشمس‌الدین، کتیبه دیگری در مشهدسر موجود است و آن کتیبه در ورودی مسجد امام‌زاده ابراهیم است که ستوده نقل کرده است و تاریخ آن محرم ۹۰۶ است که از امیر شمس‌الدین با جمله دعایی «طاب ثراه» یاد کرده است
[۶] منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد، ج۴، ص۲۶۵، تهران ۱۳۴۹ـ۱۳۶۶ ش.
و مؤیّد مطلبی است که از کتیبه قبر او نقل شد، یعنی سال وفاتش ۹۰۵ بوده است.

۴.۳ - کتیبه صندوق چوبی حرم


قدیم‌ترین تاریخ در این امام‌زاده، بنا به نقل ستوده، تاریخ کتیبه صندوق چوبی حرم یعنی رمضان ۸۳۵ است.
صندوق به دستور سید مرتضی پسر سید شمس‌الدین کیا و به دست استاد فخرالدین و برادرش محمد بن علی نجار آملی رازی ساخته شده است.

۴.۴ - بابلکان


از عبارت «ببابلکان» که پس از نام سید مرتضی بر روی صندوق حک شده است می‌توان استنباط کرد که ناحیه مشهدسر در آن زمان به بابلکان موسوم بوده است و سادات بابلکانی ، که ذکرشان در تاریخ ظهیرالدین و میرتیمور بسیار می‌آید، از این ناحیه بوده‌اند. موطن و مسکن سادات بابلکانی را ده «کوسان» می داند ولی شاید ده مذکور را والیان مازندران به تصرف ایشان داده بوده‌اند. 
[۷] ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، ج۱، ص۲۴، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، چاپ برنهارد دارن، سن پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.

کلمه بابلکان و این‌که بانیان امام‌زاده مشهدسر بیش‌تر سادات بابلکانی بوده‌اند و عبارت «ببابلکان» (یعنی در بابلکان) در قبر مذکور قراین قوی هستند بر تسمیه آن محل به بابلکان به مناسبت این‌که در مصبّ رود بابل قرار داشته است.

۴.۵ - در صحن حرم


پس از آن، به ترتیب زمانی، دری است که به گفته ستوده
[۸] منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد، ج۱، ص۲۶۵، تهران ۱۳۴۹ـ۱۳۶۶ ش.
«به صحن حرم» گشوده می‌شود.
بانی آن سید عزیز بن سیدشمس‌الدین بابلکان و سازنده آن استاد محمد بن استاد علی نجار رازی و تاریخش محرم ۸۴۱ است.

۴.۶ - در شمالی و غربی


درِ شمالی (مورخ جمادی الاولی ۸۵۸) و درِ غربی (مورخ ذوالحجه ۸۵۹) به دستور سید شمس‌الدین بن سید عبدالعزیز بابلکان توسط همان استاد محمد بن علی نجار ساخته شده است.
از سید مرتضی پسر سیدشمس‌الدین بابلکان آگاهی نداریم، اما از سید عزیز بابلکان که ظاهراً برادر او بوده است آگاهی داریم و می‌دانیم که او در حدود سال‌های ۸۵۶ و ۸۵۷ در آن سوی « تیجنه رود » سپهسالار بود و در جنگ سیدعبدالکریم با ابوالقاسم بابر کشته شد.
[۹] ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۵۲۵، چاپ برنهارد دارن، سن پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.

سیدعزیز به احتمال قوی همان است که در ۸۴۱ دستور ساختن «دری را که به صحن حرم گشوده می‌شود» داده است.
نام پسر او سید شمس‌الدین نیز که منصب پدر را گرفته بود در تاریخ مذکور آمده است
[۱۰] ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۵۲۶، چاپ برنهارد دارن، سن پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
و همان بانی درهای مورخ ۸۵۸ ـ۸۵۹ است.

۴.۷ - اطلاعات کلی کتیبه‌ها


بنابراین، کتیبه‌های موجود امام‌زاده به ترتیب قدمت چنین است :
۱) کتیبه صندوق چوبی از ۸۳۵؛
۲) کتیبه درِ صحن از محرم ۸۴۱؛
۳) کتیبه درِ شمالی حرم مورخ جمادی الاولی ۸۵۶؛
۴) کتیبه درِ غربی مورخ ذیحجه ۸۵۹؛
۵) کتیبه عمارت مسجد امام‌زاده از محرم ۹۰۶.




۵.۱ - نام امام‌زاده در کتیبه‌ها


آنچه توجه را برمی‌انگیزد این است که در هیچ‌یک از این کتیبه‌ها نامی از خودِ امام‌زاده مدفون در این بقعه و نیز نامی از محل امام‌زاده برده نشده است و چنان می‌نماید که نام امام‌زاده را به هنگام ساختن بقعه و ضریح و درها نمی‌دانسته‌اند وگرنه دست کم نام او را بر صندوق چوبی مقبره حک می‌کردند.

۵.۲ - اولین ذکر از نام امام‌زاده


نخستین بار که نامی از شخص مدفون در این بقعه برده شد در کتاب تاریخ خاندان مرعشی مازندران تألیف میرتیمور مرعشی است.

۵.۳ - افسانه مرعشی درباره بقعه


مرعشی در ضمن افسانه‌ای مجعول به سید عزیز بابلکانی به عنوان بانی بقعه مشهدسر اشاره کرده است و می‌گوید که گویا در زمان شاه اسماعیل صفوی (ح ۹۱۰) بر اثر حادثه‌ای آن بقعه را ساخته است.

۵.۴ - نقد افسانه مرعشی


چنان‌که گفتیم، بر اساس کتیبه درِ صحن امام‌زاده، سید عزیز پسر سید شمس‌الدین بابلکان دستور ساختمان آن در را در ۸۴۱ داده است و پسر او سید شمس‌الدین در سال‌های ۸۵۸ و ۸۵۹ نیز درهای دیگری را برای امام‌زاده ساخته است؛ پس چگونه نخستین بنای آن در زمان شاه اسماعیل اول صفوی (متوفی ۹۳۰) می تواند باشد؟ تاریخ زمان سید عزیز بابلکان و پسرش سید شمس‌الدین، چنانکه از تاریخ ظهیرالدین نقل کردیم، همان حدود سال‌های اواسط قرن نهم هجری است.
میرتیمور، مؤلف تاریخ خاندان مرعشی ، که در ۱۰۷۳ این داستان مجعول را نوشته است ظاهراً از دهان مردم آن را نقل کرده است چنان‌که خود او هم می‌گوید: « نقل است».
[۱۱] میرتیمور مرعشی، تاریخ خاندان مرعشی مازندران، ج۱، ص۷۳، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۵۶ ش.

باری در این داستان مجعول نام امام‌زاده «ابراهیم ابوجواب» آمده و از نسب او ذکری نشده است.

۵.۵ - تحلیلی از نام امام‌زاده


محمدحسن خان اعتمادالسلطنه
[۱۲] محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، مرآت البلدان، ج۱، ص۱۵۹، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۳ـ۱۲۹۶.
در این باره می‌گوید که این محل را مشهدسر از آن رو می‌گویند که سر مبارک امام‌زاده ابراهیم، پسر امام موسی کاظم علیه‌السلام، در آن‌جا مدفون است و لقب «ابوجواب» از آن روبه این امام‌زاده داده شده است که حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از مرقد مطهر خود به او جواب داده است.

۵.۶ - یکی بودن امام دادرس و امام‌زاده


احتمالاً مشهد «امام دادرس» مذکور در تاریخ طبرستان و رویان ،
[۱۳] ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۵۳۹، چاپ برنهارد دارن، سن پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
همین مشهد امام‌زاده ابراهیم است.
دو لقب «دادرس» و «ابوجواب» یکدیگر را تداعی می‌کنند، اما قراین قوی‌تری نیز بر این ادعا هست از جمله آن‌که ظهیرالدین می‌نویسد که گرداگرد امام‌زاده دادرس را آب فرا گرفته است و هرکه بخواهد به زیارت آن آستانه برود باید با کشتی برود.
در مواضع دیگر آمل و بارفروش (که داستان آستانه امام دادرس راجع به آن است) آستانه‌ای که در وسط آب قرار داشته باشد وجود ندارد و این محل فقط با مشهدسر می‌تواند منطبق باشد، زیرا مشهدسر در مصب رود بابل قرار دارد و به گفته مورگان
[۱۴] ژاک ژان ماری دو مورگان، هیئت علمی فرانسه در ایران: مطالعات جغرافیایی، ج۱، ص۲۲۸ـ۲۲۹، ترجمه و توضیح کاظم ودیعی، تبریز ۱۳۳۸ ش.
«مصب بابل رود مانند مصب همه رودهای مازندران تغییر جا می‌دهد. تاکنون سه مغازه از کمپانی قفقازی مرکور خراب شده است. اگر از روی تپه‌های شنی ساحلی قضاوت شود این جابه جایی در حدود ۵۰۰، ۱ تا ۸۰۰، ۱ متر است.
در جنوب تپه‌ها باتلاق‌هایی که منطقه را بسیار ناسالم می‌سازد وجود دارد. وقتی که هوا خشک است جاده‌های بین مشهدسر و کوهستان دایماً گلی است.
وقتی که تازه باران آمده باشد آن‌ها تبدیل به مرداب‌های واقعی می‌شود و حمل و نقل سه برابر تابستان قیمت می‌یابد».
بنابراین باید گفت که به احتمال زیاد امام‌زاده دادرس مذکور در ظهیرالدین همین مشهدسر بوده است و امام‌زاده در وسط مرداب‌ها بنا شده بوده و رفت و آمد به آن به وسیله قایق صورت می‌گرفته است یا آن‌که مشهدسر در آن زمان در وسط مصب رود بابل قرار داشته و این مصب بعدها تغییر مسیر داده است.
از سفرنامه ناصرالدین شاه به مازندران و دیدار او از مشهدسر نیز چنین امری مستفاد می‌شود: «محاذی امام‌زاده راه کم عرضی بلندتر از زمین ساخته‌اند زیرا که تا امام‌زاده طرفین راه باتلاق است و این راه را از قدیم به جهت عبور و مرور به بقعه امام‌زاده که دو میدان اسب  طول آن است ساخته‌اند».
[۱۵] ناصرالدین قاجار، شاه ایران، ج۱، ص۱۳۰، روزنامه سفر مازندران، چاپ سنگی، تهران ۱۲۹۴، چاپ افست تهران ۱۳۵۶ ش.

بنابراین ابتدا راهی نبوده است و ناچار با قایق به امام‌زاده می‌رفته‌اند و بعد این راه را ساخته‌اند.

۵.۷ - خلاصه بحث درباره امام‌زاده


از آنچه گذشت معلوم می‌شود که به امام‌زاده مدفون در مشهدسر یا بابلکان از قدیم توجه می‌شده است و بعدها به هنگام تسلط سادات مرعشی بر مازندران در اواسط قرن نهم بر آن بقعه و بنایی ساخته‌اند بی آن‌که نام آن را بدانند و آن را با القاب «دادرس» و «ابوجواب» یاد کرده‌اند و بتدریج نام و نسب‌نامه برای آن درست کرده‌اند و در زمان اعتمادالسلطنه به جهت شهرت آن محل به «مشهدسر» چنین پنداشته‌اند که در بقعه مذکور سرِ امامزاده مدفون است و این مطلب، چنان‌که ستوده بدرستی بیان کرده است،
[۱۶] منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد، ج۴، ص۲۵۶، تهران ۱۳۴۹ـ۱۳۶۶ ش.
درست نتواند بود و «مشهدسر» مانند « سخت سر » و « رودسر » و « گچسر » است و معنی آن «مکان و محل مشهد» است نه مشهد و بقعه « سر ».



توجه به دو نکته مهم ضروری است :

۶.۱ - تاریخ وفات میرشمس‌الدین


میرتیمور در تاریخ خاندان مرعشی
[۱۷] میرتیمور مرعشی، تاریخ خاندان مرعشی مازندران، ج۱، ص۶۹، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۵۶ ش.
تاریخ وفات میرشمس‌الدین خان ، پسر میرکمال‌الدین خان را ۹۰۹ ذکر کرده است که اشتباه است و چنان‌که از کتیبه قبر او نقل کردیم تاریخ وفات او روز دوشنبه ۲۵ جمادی الثانیه ۹۰۵ بوده است و نیز چنان‌که نوشتیم زن او بی‌بی فضه در کتیبه درِ امامزاده در محرم ۹۰۶ از او به «طاب ثراه» یاد کرده است.

۶.۲ - قبر سید زین‌العابدین


چنان‌که گفتیم، قبر سید زین‌العابدین بن امیر کمال‌الدین و برادرش امیر شمس‌الدین (شوهر بی‌بی فضه بانی در و کتیبه امامزاده مشهدسر) در شهر ساری است و به نام امامزاده زین‌العابدین معروف است.




۷.۱ - رونویسی توسط رابینو


به گفته ستوده، رابینو سه کتیبه از امام‌زاده ابراهیم را رونویسی کرده که ستوده هر سه را نقل کرده است.
[۱۸] منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد، ج۴، ص۵۳۹، تهران ۱۳۴۹ـ۱۳۶۶ ش.
[۱۹] منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد، ج۴، ص۵۴۰، تهران ۱۳۴۹ـ۱۳۶۶ ش.


۷.۲ - اهمیت کتیبه‌ها


این سه کتیبه بسیار مهم‌اند و یکی از آن‌ها سال وفات امیر زین‌العابدین و یکی دیگر سال وفات امیر شمس‌الدین را دارد.
[۲۰] تاریخ خاندان مرعشی مازندران، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۵۶ ش.


۷.۳ - کتیبه سال وفات شمس‌الدین


کتیبه سال وفات امیر شمس‌الدین که بر صندوق امام‌زاده است، سال وفات امیر شمس‌الدین را، چنانکه قبلاً گفته ایم، روز دوشنبه ۲۵ جمادی الثانیه ۹۰۵ ذکر کرده است و این نیز به قرینه مطابقت با کتیبه درِ امام‌زاده مشهدسر درست است.

۷.۴ - وضعیت فعلی کتیبه‌ها


ظاهراً این سه کتیبه امروز وجود ندارند.

۷.۵ - بدنه شمالی و جنوبی صندوق


ستوده می‌نویسد مطالب بدنه شمالی صندوق امیرشمس‌الدین از فرسودگی خوانده نشد و بدنه جنوبی آن نیز نوسازی شده بود.

۷.۶ - مطالب بدنه شرقی صندوق


ستوده کتیبه‌ای را بر بدنه شرقی صندوق خوانده است که در آن تاریخ وفات امیر شمس‌الدین روز دوشنبه ۲۵ جمادی الثّانیه (۱۷ خرداد) ۸۵۹ نوشته شده است.
این تاریخ با آن‌چه رابینو خوانده است در روز و ماه یکی است و فقط رابینو رابع عشر خرداد و ستوده سابع عشر خرداد خوانده است که احتمال اشتباه «رابع» با «سابع» در نوشته‌های پیچیده کتیبه‌ها می‌رود.
اما سال ۸۵۹ که ستوده خوانده است مسلماً اشتباه است و با حقایق تاریخی وفق نمی‌دهد و همچنین است کتیبه دیگری که از فهرست بناها و اماکن باستانی ایران ، صفحه ۱۳۸
[۲۱] منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد، ج۴، ص۵۴۱، تهران ۱۳۴۹ـ۱۳۶۶ ش.
نقل کرده است و تاریخ آن دوشنبه ۲۵ جمادی الاخری و ۱۴ خرداد ۸۰۹ است
[۲۲] تاریخ عباسی، یا، روزنامه ملاجلال، چاپ سیف اللّه وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ ش.
و برای درک این‌که این اشتباه چگونه پیش آمده است باید به محل رفت و بدقت آن را بررسی کرد.
فقط همین اندازه می‌گوییم که قرائت رابینو به جهت انطباق آن با واقعیت تاریخی درست و مسلم است.
اما قرائت ستوده اگر درست باشد باید از یک مبدأ تاریخی باشد که در مازندران معمول بوده است و اکنون بر ما مجهول است؛ زیرا آن رقم با تواریخ یزدگردی نیز تطبیق نمی‌کند.



در تاریخ خاندان میرتیمور مرعشی، که درباره وقایع قرن دهم و یازدهم مازندران است، چند بار ذکر مشهدسر به میان می‌آید، و گفته می‌شود که رستم‌داریان مشهدسر را خراب کردند و حتی امام‌زاده را به این گمان که مالی در آن‌جا پنهان کرده‌اند کندند،
[۲۳] میرتیمور مرعشی، تاریخ خاندان مرعشی مازندران، ج۱، ص۳۰۹، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۵۶ ش.
و از بنای قلعه‌ای نیز در مشهدسر سخن می‌رود.
[۲۴] میرتیمور مرعشی، تاریخ خاندان مرعشی مازندران، ج۱، ص۳۳۰، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۵۶ ش.





۹.۱ - نقل ملاشیخعلی


ملاشیخعلی گیلانی در تاریخ مازندران
[۲۵] شیخعلی گیلانی، تاریخ مازندران، ج۱، ص۱۰۴، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۵۲ ش.
از اجاره «تمغای فُرْضه مشهدسر» سخن می‌گوید.
این می‌رساند که در آغاز قرن یازدهم مالیات حاصل از بازرگانی بندر مشهدسر آن اندازه مهم بوده است که آن را به اجاره می‌داده‌اند.



شاه عباس اول در ۱۰۱۶ هجری به مازندران سفر کرد و پس از رفتن به بارفروش‌ده و طرح باغ و خانه‌ها در میان استخر آن‌جا از راه پازوار به مشهدسر رفت.

۱۰.۱ - نقل ملاجلال از مشهدسر


ملاجلال منجم که در این سفر همراه شاه عباس بود در تعریف مشهدسر می‌گوید: «عجب جایی منزّه و با صفا و کنار دریا و چمن‌های سبز» و نیز می‌گوید: « کشتی‌ها از کوچک و بزرگ در میان دریا و رودخانه بسیار بود و انتظار موسم می‌کشیدند».
ظاهراً یعنی در انتظار باد مناسب برای حرکت بودند.
[۲۶] جلال الدین محمد منجم یزدی، تاریخ عباسی، ج۱، ص۳۳۴، یا، روزنامه ملاجلال، چاپ سیف اللّه وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ ش.

این می‌رساند که مشهدسر در آن زمان بندرگاه بازرگانی معتبری بوده است.



پیش از آن شاه عباس در ۱۰۰۶ نیز در سفر مازندران به مشهدسر رفته و در آن‌جا یازده روز به سیر و شکار پرداخته بود.
[۲۷] جلال الدین محمد منجم یزدی، تاریخ عباسی، ج۱، ص۱۹۱، یا، روزنامه ملاجلال، چاپ سیف اللّه وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ ش.





۱۲.۱ - حمله رازین به مشهدسر


شهر مشهدسر از غارت‌ها و کشتارهای استنکا رازین (مقتول ۱۰۸۲/۱۶۷۱)، رهبر قزاق‌های شورشی و کشاورزان دُن و ولگا ، در امان نماند.
رازین، که نام دیگرش استپان تیموفیویچ بود، در ۱۰۷۹/۱۶۶۸ پس از تصرف شهر یایک در کنار رود اورال از راه دریای خزر به شهرهای دربند و باکو و رشت حمله کرد و به شهرهای ساحلی گیلان و مازندران نیز هجوم برد و قتل و غارت بسیار کرد و، به طوری که ملگونف
[۲۸] گ و ملگونف، سفرنامه نواحی شمال ایران، ج۱، ص۱۵۸، ترجمه پطرس، در سفرنامه ایران و روسیه، چاپ محمد گلبن و فرامرز طالبی، تهران ۱۳۶۳ ش.
می‌نویسد، قلعه مشهدسر را که ذکر آن پیش از این گذشت، ویران کرد.

۱۲.۲ - زمان حمله به مشهدسر


ما از تفاصیل این فاجعه عظیم که در زمان شاه عباس دوم بر شهرهای گیلان و مازندران روی داد خبر نداریم و اشاره مختصری به آن در عباس‌نامه محمد طاهر وحید قزوینی
[۲۹] محمد طاهربن حسین وحید قزوینی، عباسنامه، ج۱، ص۳۲۶، چاپ ابراهیم دهگان، اراک ۱۳۲۹ ش.
آمده است.

۱۲.۳ - اسناد حمله رازین


اسناد مفصل راجع به استنکا رازین را آکادمی علوم شوروی در ۱۳۳۳ ش /۱۹۵۴ منتشر کرده است.




۱۳.۱ - نقل ژوبر


ژوبر ، دیپلمات فرانسوی ، که در حدود ۱۲۲۳/اکتبر۱۸۰۸ در مازندران بوده است مشهدسر را « بندر کوچکی در چهار فرسخی شمال بارفروش» می‌داند.
[۳۰] پیرامده امیلین پروب ژوبر، مسافرت در ارمنستان و ایران، ج۱، ص۳۵۴، به انضمام جزوه ای درباره گیلان و مازندران، ترجمه علیقلی اعتماد مقدم، تهران ۱۳۴۷ ش.

به گفته او، مشهدسر ده‌کده‌ای است که تقریباً دویست خانه دارد و در دو سوی رود بابل ساخته شده و پیرامون آن را باتلاق فرا گرفته است، و روی رود حدود چهارده قایق با سه کشتی کوچک و در دریا نیز یک کشتی روسی را دیده که به سوی استراباد می‌رفته است.
او می‌گوید دو عراده توپ نیز به تازگی به آن‌جا فرستاده بوده‌اند.
از این گفتار ژوبر معلوم می‌شود که به رغم نابسامانی‌های اواخر دولت افشار و زمان دولت زند و آشفتگی‌های اوایل قاجار ، مشهدسر حالت شهری تجاری را هم‌چنان حفظ کرده بود.
توپ‌ها هم شاید برای حفظ آن‌جا از حملات ترکمانان یا کشتی‌های جنگی روس بوده است.
ژوبر از فراوانی شکر (مقصود کشت نیشکر است) در آن‌جا سخن می‌گوید و می‌افزاید که در آن‌جا نمی‌توانند شکر را خوب تصفیه کنند و شاید روس‌ها بتوانند بهره فراوانی از نیشکر مازندران ببرند.
این سخن ژوبر حاکی از نفوذ زیاد روس‌ها در زمانی است که هنوز جنگ‌های ایران و روس در قفقاز شروع نشده بود.

۱۳.۲ - نقل فریزر


جیمز بیلی فریزر که در زمستان ۱۲۴۹/۱۸۳۳ به ایران سفر کرده است در ۲۵ اوت ۱۸۳۴ مشهدسر را بندر کشتی‌رانی بارفروش می‌خواند.
او نیز مشهدسر را « روستای پرتی در کنار مرداب رود بابل»
[۳۱] جیمز بیلی فریزر، سفرنامه جیمز فریزر: معروف به سفرنامه زمستانی، ج۱، ص۵۴۶، ترجمه منوچهر امیری، تهران ۱۳۶۴ ش.
می‌داند و این قول نیز مانند گفته ژوبر این مطلب را تأیید می‌کند که امام‌زاده مشهدسر ابتدا در میان آب و باتلاق‌های رود بابل قرار داشته و « امام دادرس » مذکور در ظهیرالدین همین امام‌زاده است.

۱۳.۳ - نقل میجردارسی


میجردارسی تاد که در ۱۲۵۳/۱۸۳۷ به ایران سفر کرده و سفرنامه‌اش را در ۱۸۳۸ در لندن منتشر ساخته است «از میزان تجارت و خوبی بازار بارفروش و مشهدسر که در آن عهد محل ورود کالاهای روس به ایران بوده است» سخن می‌گوید
[۳۲] ابوالقاسم طاهری، جغرافیای تاریخی گیلان و مازندران و آذربایجان از نظر جهانگردان، ج۱، ص۴۷، تهران ۱۳۴۷ ش.
و راه مواصلاتی میان مشهدسر و بارفروش را رضایت‌بخش می‌داند و می‌گوید که گاری‌ها و کالسکه‌های چرخی بخوبی می‌توانند در این جاده آمدوشد کنند.

۱۳.۴ - نقل ناصرالدین شاه


ناصرالدین شاه در سفرنامه ۱۲۹۴ خود به مازندران درباره مشهدسر و کتیبه‌های امام‌زاده آن سخن گفته است و می‌گوید که پل چوبی بسیار طویلی بر روی رود بابل در مشهدسر بسته‌اند و او از روی آن گذشته است.
او از کاروان‌سرایی سخن می‌راند که به دستور وی در آن‌جا ساخته بودند و می‌گوید که بعضی از تجار روس در کاروان‌سرا منزل دارند که با ساری و بارفروش و شاهرود تجارت می‌کنند.

۱۳.۵ - نقل اعتمادالسلطنه


محمدحسن خان اعتمادالسلطنه در مرآت البلدان
[۳۳] محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، مرآت البلدان، ج۱، ص۱۵۵، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۳ـ۱۲۹۶.
نام این شهر را «مشهدسر» می‌نویسد و می‌گوید که با دویست خانوار دارد و اطرافش باتلاق است و شکر زیادی در اطراف شهر به عمل می‌آید.

۱۳.۶ - نقل ملگونف


ملگونف که در ۱۲۷۷/۱۸۶۰ از شهرهای گیلان و مازندران دیدن کرده است می‌گوید که مشهدسر در غرب بابل رود واقع است و ۲۳۰ خانوار جمعیت دارد.
گمرک‌خانه مشهدسر در ۲۵۰ قدمی رود بابل است و این گمرک‌خانه با شیلات هر سال ۰۰۰، ۱۲ تومان اجاره داده می‌شود.
[۳۴] گ و ملگونف، سفرنامه نواحی شمال ایران، ج۱، ص۱۵۸، ترجمه پطرس، در سفرنامه ایران و روسیه، چاپ محمد گلبن و فرامرز طالبی، تهران ۱۳۶۳ ش.


۱۳.۷ - نقل رابینو


رابینو
[۳۵] یاسنت لویی رابینو، مازندران و استراباد، ج۱، ص۸۴، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۶۵ ش.
می‌گوید: میان مشهدسر و دریا در طرف راست رودخانه بابل یک رشته تپه‌های شنی هست که بر آن‌ها فانوس دریایی ساخته‌اند؛ از برج بزرگی که گملین سیاح روسی ذکر کرده است و در زمان حمله قزاق‌های روسی به فرماندهی استنکا رازین به این سواحل ساخته شده بود اثری دیده نمی‌شود.
به گفته رابینو در مشهدسر بقعه بی‌بی سکینه نیز هست که تاریخ کتیبه آن ۸۷۳ هجری است و حاکی از آن است که این بنا بر روی قبر بی‌بی سکینه ، دختر امام موسی کاظم علیه‌السلام ساخته شده است و درِ این حرم منسوب است به سید خجسته ، فرزند سید فخرالدین بابلکانی ، و سازنده آن شمس‌الدین نجار ، پسر استاد احمد است.
رابینو از کتیبه درِ دیگر این بقعه نیز سخن می‌گوید و می‌افزاید که موفق به خواندن آن نشده است.
ملگونف این تاریخ را ۸۹۳ خوانده است.
به گفته ستوده
[۳۶] منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد، ج۴، ص۲۷۰، تهران ۱۳۴۹ـ۱۳۶۶ ش.
درِ ورودی شمالی این بقعه که اکنون بقعه [[|بی‌بی رقیه]] خوانده می‌شود کنده‌کاری‌های ظریفی داشته که به علت بارندگی فرسوده شده است و مطالب آن درست خوانده نمی‌شود.

۱۳.۸ - نقل میرزا ابراهیم


میرزا ابراهیم نامی که در سواحل جنوبی دریای خزر سفر کرده و آن را در ۱۲۷۶ یا ۱۲۷۷ به پایان رسانیده است، شرح مفصلی درباره مشهدسر دارد.
[۳۷] میرزا ابراهیم، سفرنامه استرآباد و مازندران و گیلان، ج۱، ص۱۱۱، چاپ مسعود گلزاری، تهران ۱۳۵۵ ش.

او نیز مشهدسر را در وسط مرداب وصف می‌کند و می‌گوید طرف راست (رودبابل) مردابی است که سابقاً گمرک‌خانه و بندر مشهدسر بوده و اکنون مسدود است وطرف چپ هم مرداب است که در آن مرغابی صید می‌شود.
به گفته میرزا ابراهیم، اجاره گمرک‌خانه ۰۰۰، ۱۲ تومان است و اجاره رودخانه از بابت صید ماهی حلال ۲۰۰ تومان و از بابت ماهی حرام متعلق به مباشر کل است.
میرزا ابراهیم پس از آن‌که از آستانه سید ابراهیم ابوجواب و خواهرش که در « بازار محله » است سخن می‌گوید به ذکر جمعیت و کشاورزی و اقتصاد مشهدسر می‌پردازد.
جمعیت را ۲۲۰ خانوار و محصولش را کتان و کدو غلیانی و باقلا و نیشکر می‌گوید و محصول ابریشم آن را ده تا دوازده من ذکر می‌کند؛ مشهدسر محصول برنج ندارد؛ عده‌ای در مشهدسر کَرَجی دارند که به بندرانزلی و لنگ‌رود و آشوراده و سایر جاها برای داد و ستد می‌روند؛ کرجی‌ها از ۵۰ الی ۱۰۰ خروار شتری بار می‌کنند و در هر سال ۱۰۰ فروند کشتی و کرجی برای خرید به این بندر می‌آیند؛ هرکشتی ۰۰۰، ۵ تا ۰۰۰، ۱۲ پوط بار حمل می‌کند.

۱۳.۹ - نقل سفرنامه استرآباد و مازندران


مطالب سفرنامه استراباد و مازندران از رونق تجارت و حمل ونقل در این بندر مازندران در اواخر قرن سیزدهم هجری حکایت می‌کند.



مشهدسر تا انقلاب اکتبر روسیه هم‌چنان از بنادر بازرگانی میان مازندران و روسیه بود.



پس از انقلاب اکتبر روسیه بتدریج بندر بازرگانی دریای خزر در ایران با شوروی منحصر به بندر انزلی شد و مشهدسر اهمیت تجاری سابق خود را از دست داد.
اما با آمدن وسایل حمل ونقل جدید میان مرکز ایران و مازندران و گشوده شدن راه هراز فاصله میان تهران و آمل و بابل و بابلسر کاهش یافت و جاده هراز کوتاه‌ترین راه تهران به شمال شد.



۱) ایران وزارت راه و ترابری، دفترچه مسافات راههای کشور، تهران (۱۳۶۶ ش)؛
(۲) ایران وزارت کشور، قانون تقسیمات کشور و وظایف فرمانداران و بخشداران، مصوب ۱۶ آبانماه ۱۳۱۶، تهران ۱۳۱۶ ش.
(۳) ایران وزارت کشور حوزه معاونت برنامه ریزی و خدمات مدیریت دفتر تقسیمات کشوری، اجرای قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۴) جغرافیای کامل ایران، تهران ۱۳۶۶ ش، ج ۲.
(۵) علی خلیلی، سهراب حجام، و پرویز ایران نژاد، طرح جامع آب کشور: شناخت اقلیمی ایران، ج ۴: تقسیمات آب و هوا، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۶) راهنمای مازندران، تهران (۱۳۴۵ ش).
(۷) حسینعلی رزم آرا، فرهنگ جغرافیائی ایران (آبادیها)، ج ۳: استان دوم (مازندران)، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۸) سازمان جغرافیائی کشور، نقشه عملیات مشترک زمینی ساری، تهران ۱۳۵۴ ش.
(۹) سازمان جغرافیائی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران، ج ۲۸: ساری، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۱۰) سازمان هواشناسی کشور اداره کل اطلاعات و خدمات ماشینی، سالنامه آماری هواشناسی: ۱۳۵۹ـ۱۳۵۸، تهران ۱۳۶۵ش.
(۱۱) عباس شایان، مازندران، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۱۲) سیروس شریفائی، «پنجشنبه بازار بهنمیر»، پایان نامه لیسانس جامعه شناسی، دانشکده علوم اجتماعی و تعاون، دانشگاه تهران، ۱۳۵۴ ش.
(۱۳) مرکز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسکن مهرماه ۱۳۶۵، فرهنگ آبادیهای کشور: شهرستان بابل، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۱۴) مرکز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسکن مهرماه ۱۳۶۵: نتایج تفصیلی شهرستان بابل، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۱۵) مرکز آمار ایران، نقشه تقسیمات کشوری سال ۱۳۷۰: استان مازندران، تهران (بی تا).
(۱۶) رابرت استودارت، سفرنامه استودارت، ترجمه احمدتوکلی، فرهنگ ایران زمین، ج ۸ (۱۳۳۹ ش).
(۱۷) محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، مرآت البلدان، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۳ـ۱۲۹۶.
(۱۸) یاسنت لویی رابینو، مازندران و استراباد، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۶۵ ش.
(۱۹) پیرامده امیلین پروب ژوبر، مسافرت در ارمنستان و ایران، به انضمام جزوه ای درباره گیلان و مازندران، ترجمه علیقلی اعتماد مقدم، تهران ۱۳۴۷ ش.
(۲۰) منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد، تهران ۱۳۴۹ـ۱۳۶۶ ش.
(۲۱) شیخعلی گیلانی، تاریخ مازندران، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۲۲) ابوالقاسم طاهری، جغرافیای تاریخی گیلان و مازندران و آذربایجان از نظر جهانگردان، تهران ۱۳۴۷ ش.
(۲۳) جیمز بیلی فریزر، سفرنامه جیمز فریزر: معروف به سفرنامه زمستانی، ترجمه منوچهر امیری، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۲۴) ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، چاپ برنهارد دارن، سن پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲۵) میرتیمور مرعشی، تاریخ خاندان مرعشی مازندران، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۵۶ ش.
(۲۶) گ و ملگونف، سفرنامه نواحی شمال ایران، ترجمه پطرس، در سفرنامه ایران و روسیه، چاپ محمد گلبن و فرامرز طالبی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲۷) جلال الدین محمد منجم یزدی، تاریخ عباسی، یا، روزنامه ملاجلال، چاپ سیف اللّه وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۲۸) ژاک ژان ماری دو مورگان، هیئت علمی فرانسه در ایران: مطالعات جغرافیایی، ترجمه و توضیح کاظم ودیعی، تبریز ۱۳۳۸ ش.
(۲۹) میرزا ابراهیم، سفرنامه استرآباد و مازندران و گیلان، چاپ مسعود گلزاری، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۳۰) ناصرالدین قاجار، شاه ایران، روزنامه سفر مازندران، چاپ سنگی، تهران ۱۲۹۴، چاپ افست تهران ۱۳۵۶ ش.
(۳۱) محمد طاهربن حسین وحید قزوینی، عباسنامه، چاپ ابراهیم دهگان، اراک ۱۳۲۹ ش.


 
۱. عباس شایان، مازندران، ج۱، ص۱۱۴-۱۱۵، تهران ۱۳۶۴ ش.
۲. ناصرالدین قاجار، شاه ایران، ج۱، ص۱۳۱، روزنامه سفر مازندران، چاپ سنگی، تهران ۱۲۹۴، چاپ افست تهران ۱۳۵۶ ش.
۳. میرتیمور مرعشی، تاریخ خاندان مرعشی مازندران، ج۱، ص۲۳ـ۲۵، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۵۶ ش.
۴. یاسنت لویی رابینو، مازندران و استراباد، ج۱، ص۲۶۵، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۶۵ ش.
۵. منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد، ج۴، ص۲۶۴، تهران ۱۳۴۹ـ۱۳۶۶ ش.
۶. منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد، ج۴، ص۲۶۵، تهران ۱۳۴۹ـ۱۳۶۶ ش.
۷. ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، ج۱، ص۲۴، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، چاپ برنهارد دارن، سن پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
۸. منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد، ج۱، ص۲۶۵، تهران ۱۳۴۹ـ۱۳۶۶ ش.
۹. ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۵۲۵، چاپ برنهارد دارن، سن پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۰. ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۵۲۶، چاپ برنهارد دارن، سن پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۱. میرتیمور مرعشی، تاریخ خاندان مرعشی مازندران، ج۱، ص۷۳، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۵۶ ش.
۱۲. محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، مرآت البلدان، ج۱، ص۱۵۹، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۳ـ۱۲۹۶.
۱۳. ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۵۳۹، چاپ برنهارد دارن، سن پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۴. ژاک ژان ماری دو مورگان، هیئت علمی فرانسه در ایران: مطالعات جغرافیایی، ج۱، ص۲۲۸ـ۲۲۹، ترجمه و توضیح کاظم ودیعی، تبریز ۱۳۳۸ ش.
۱۵. ناصرالدین قاجار، شاه ایران، ج۱، ص۱۳۰، روزنامه سفر مازندران، چاپ سنگی، تهران ۱۲۹۴، چاپ افست تهران ۱۳۵۶ ش.
۱۶. منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد، ج۴، ص۲۵۶، تهران ۱۳۴۹ـ۱۳۶۶ ش.
۱۷. میرتیمور مرعشی، تاریخ خاندان مرعشی مازندران، ج۱، ص۶۹، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۵۶ ش.
۱۸. منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد، ج۴، ص۵۳۹، تهران ۱۳۴۹ـ۱۳۶۶ ش.
۱۹. منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد، ج۴، ص۵۴۰، تهران ۱۳۴۹ـ۱۳۶۶ ش.
۲۰. تاریخ خاندان مرعشی مازندران، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۵۶ ش.
۲۱. منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد، ج۴، ص۵۴۱، تهران ۱۳۴۹ـ۱۳۶۶ ش.
۲۲. تاریخ عباسی، یا، روزنامه ملاجلال، چاپ سیف اللّه وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ ش.
۲۳. میرتیمور مرعشی، تاریخ خاندان مرعشی مازندران، ج۱، ص۳۰۹، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۵۶ ش.
۲۴. میرتیمور مرعشی، تاریخ خاندان مرعشی مازندران، ج۱، ص۳۳۰، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۵۶ ش.
۲۵. شیخعلی گیلانی، تاریخ مازندران، ج۱، ص۱۰۴، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۵۲ ش.
۲۶. جلال الدین محمد منجم یزدی، تاریخ عباسی، ج۱، ص۳۳۴، یا، روزنامه ملاجلال، چاپ سیف اللّه وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ ش.
۲۷. جلال الدین محمد منجم یزدی، تاریخ عباسی، ج۱، ص۱۹۱، یا، روزنامه ملاجلال، چاپ سیف اللّه وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ ش.
۲۸. گ و ملگونف، سفرنامه نواحی شمال ایران، ج۱، ص۱۵۸، ترجمه پطرس، در سفرنامه ایران و روسیه، چاپ محمد گلبن و فرامرز طالبی، تهران ۱۳۶۳ ش.
۲۹. محمد طاهربن حسین وحید قزوینی، عباسنامه، ج۱، ص۳۲۶، چاپ ابراهیم دهگان، اراک ۱۳۲۹ ش.
۳۰. پیرامده امیلین پروب ژوبر، مسافرت در ارمنستان و ایران، ج۱، ص۳۵۴، به انضمام جزوه ای درباره گیلان و مازندران، ترجمه علیقلی اعتماد مقدم، تهران ۱۳۴۷ ش.
۳۱. جیمز بیلی فریزر، سفرنامه جیمز فریزر: معروف به سفرنامه زمستانی، ج۱، ص۵۴۶، ترجمه منوچهر امیری، تهران ۱۳۶۴ ش.
۳۲. ابوالقاسم طاهری، جغرافیای تاریخی گیلان و مازندران و آذربایجان از نظر جهانگردان، ج۱، ص۴۷، تهران ۱۳۴۷ ش.
۳۳. محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، مرآت البلدان، ج۱، ص۱۵۵، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۳ـ۱۲۹۶.
۳۴. گ و ملگونف، سفرنامه نواحی شمال ایران، ج۱، ص۱۵۸، ترجمه پطرس، در سفرنامه ایران و روسیه، چاپ محمد گلبن و فرامرز طالبی، تهران ۱۳۶۳ ش.
۳۵. یاسنت لویی رابینو، مازندران و استراباد، ج۱، ص۸۴، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۶۵ ش.
۳۶. منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد، ج۴، ص۲۷۰، تهران ۱۳۴۹ـ۱۳۶۶ ش.
۳۷. میرزا ابراهیم، سفرنامه استرآباد و مازندران و گیلان، ج۱، ص۱۱۱، چاپ مسعود گلزاری، تهران ۱۳۵۵ ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بابلسر»، شماره۶۰.    






جعبه ابزار