تومان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تومان (یا تومن/ تُمان/ تُمن/ تومانه/ طومان)، واحد شمارش معادلِ ده هزار، قصبه ای مشتمل بر صد دِه، قشونی متشکل از ده هزار سپاهی، واحدِ
پول.
ریشه واژه تومان را مغولی،
ترکی ـ مغولی
و ترکی آذری
دانستهاند و بعضی بر آناند که این واژه از زبان چینی کهن یا پیش از چینی به زبان تُخاری راه یافته است. تومان در تخاری کهن با ضبط تمان و در تخاری متأخر به شکل تومانه در معنای ده هزار به کار رفته است.
به نوشته بوداگوف، تومان در اصل بر رقمهای کلان دلالت میکرده و تُومانْمَقْ به معنای ثروتمند شدن و زیاد شدن، از همین کلمه مشتق شده است.
کاربرد تومان در سنگنبشته های ترکی
حکایت از پیشینه کهن این واژه دارد؛ با وجود این، نخستین شواهد کاربرد تومان در
زبان فارسی به متون تاریخی
دوره مغول باز میگردد.
(به گفته روشن و موسوی نخستین بار این واژه در سده ششم در کتاب قند یا قندیه به کار رفته اما متن این کتاب را محمد عبدالجلیل سمرقندی ، از مؤلفان
دوره تیموری، بازنویسی کرده است و همه کاربردهای تومان در آن به دوره تیموری باز می گردد)
۱) تومان به عنوان واحد تقسیمات کشوری، تنها در متون تاریخیِ
دوره ایلخانان (۶۵۴ـ۷۵۰) و
تیموریان (ح ۷۷۱ـ۹۱۶) به کار رفته است.
به نوشته برهان تومان قصبه ای شامل صد روستاست.
بوداگوف نیز تومان را در بخارا واحد مساحت زمین، معادل چهل طناب و ولایتی شامل چند
شهر و صد روستا دانسته
و قدری آن را معادل سنجق گفته است.
تومان به معنای واحد ارضی در میان گورکانیان
هند (حک: ۹۳۲ـ۱۲۷۴) نیز به کار میرفت.
به نوشته بارتولد، تومان کوچکترین واحدِ اداری و مالی به شمار میرفت و معمولاً هر ولایت، به چند تومان تقسیم میشد
اما گمان میرود تومانها به عنوان نواحیِ لشکری و اداری تنها در برخی ایالات پدید آمده باشند.
بنا بر شواهد مذکور تومان همچنین به اقطاع در اختیار سرداران قرار میگرفت و آنان موظف بودند در ازای هر تومان ده هزار سوار برای
حکومت فراهم آورند. گاهی نیز برخی از این اراضی (تومانها) در زمره اینجوی خانهای مغول قرار میگرفتند.
به گفته بارتولد
و ولادیمیرتسوف
تومان همان ایل و اولوس بوده است.
۲) تومان به عنوان واحد تقسیمات لشکری، قشونی مرکّب از ده هزار سپاهی بوده است. در دوره
هخامنشیان (۵۵۹ ـ ۳۳۰ ق م) و دوره
ساسانیان (ح ۲۲۶ـ۶۵۲)، در ایران، یک گروه ده هزار نفری از سواران بر گزیده، با نام «فوج جاودان» وجود داشت که فرمانده آن را ورهرنیگان خودای مینامیدند
اما اصطلاح تومان به این معنا از دوره مغول در
ایران رواج یافت.
در اینکه تومانها دقیقاً شامل ده هزار سپاهی بودهاند تردید وجود دارد، زیرا شواهد حاکی از آن است که تعداد هر واحد سپاهیان مغول در
چین بین ۳۰۰۰ تا ۰۰۰، ۷ تن در نوسان بوده است.
فرمانده این قشون را امیرتومان مینامیدند.
به نوشته پطروشفسکی این امیران، همان خانهای ایلات اسکان یافته بودند که به القاب نظامی ملقب شدند.
آنان در نظام لشکری و سیاسی کشور نقشی عمده و بر سایر فرماندهان نظامی ریاست داشتند.
به نوشته
شمس منشی که بیشترین و مهمترین اطلاعات را در باره امیر تومان به دست داده است، این منصب هم از راه
ارث هم به سبب شایستگیهای فردی به اشخاص اعطا میشد و امیرتومان موظف بود مواجب، جیره،
اسلحه و کلیه احتیاجات سپاهیان و فرماندهان زیردست خود را، مطابق با آنچه از سوی دیوان معیّن شده بود، فراهم آورد. در مقابل، امیران و سپاهیان تابع او میبایست مطیع فرمان او بودند و هنگام ضرورت برای
جنگ و لشکرکشی آماده میشدند. به گفته
رشیدالدین فضل اللّه، ختائیان امیرتومان را وَنْگْشَیْ می خواندند.
این منصب در دوره تیموری نیز وجود داشت.
امیرتومان که هنگام شرفیابی به حضور تیمور، سمت چپ وی قرار میگرفت، موظف بود به هنگام ضرورت سپاهیان را گرد آورد.
وجود تعابیری مانند تومان آغا، تومان اغل، تومان ترکان، تومان قتلق، تومنه خان،
توم گِزال (سرلشکر در عثمانی)
تومان بیگ، تومان بیگی و تومان بیکلاری
در منابع مربوط به عثمانی و
هند، بیانگر وجود این منصب در این کشورهاست. قلقشندی و عُمَری از نویسندگان دوره ممالیک مصر نیز به منصب امیرتومانی اشاره کردهاند و بر آناند که امیرتومانی از مناصب نظامی ایران و همان امیرنویان بوده و به تعبیری نویان از القاب امیرتومان بوده است.
واحد لشکری تومان و منصب امیرتومانی در دوره
آق قوینلو (ح ۸۰۰ ـ ۹۰۸) و
قراقوینلو (ح ۷۷۷ـ۸۷۳) نیز وجود داشت.
با این حال در
عصر صفوی نشانی از این قشون و منصب مربوط به آن نیست.
در
دوره قاجار (۱۲۱۰ـ۱۳۴۴)، در ۱۲۶۸ تقسیم بندی جدیدی با عنوان «تومان بندی» در ارتش
ایران شکل گرفت که بر اساس آن سپاه ایران به ده تومان تقسیم میگردید و هر تومان به تفاوت از چهار تا یازده هنگ را شامل میشد.
اصطلاحاتی مانند «تومانِ پیش جنگ» ــ به معنای نیرویی به تعداد یک تومان در پیشاپیش قسمت اصلی قوا با مأموریت مراقبت و اعلام خبر و جلوگیری از غافلگیری ــ «تومان پیاده» و «نیم تومان» در این دوره به کار رفته است.
کرزن
تومان را برابر با لشکر دانسته است. از این دوره نسخه ای خطی با عنوان کتابچه تومان بندی افواج باقیمانده است (نسخه خطی کتابخانه ملی، ش ۵۸۹ رف).
ظاهراً این تشکیلات تا ۱۳۰۷ هم بر قرار بوده و احتمالاً در ۱۳۰۸ لغو گردیده است. در این دوره هر فوج شامل پانصد سرباز بود. دو فوج یک تیپ را تشکیل میداد و پنج تیپ (پنج هزار تن) زیر فرمان یک میرپنج و ده میرپنج (پنجاه تیپ) تحت فرماندهی یک امیر تومان بودند.
به نظر میرسد در این دوره در برخی موارد عنوان امیرتومان صرفاً به عنوان لقبی افتخاری به کار رفته است؛ مثلاً از آنجا که مدرسه دارالفنون در آغاز مدرسه نظام بوده و بیشتر به منظور
تعلیم و تربیت نظامیان تأسیس شده بوده، رؤسای مدرسه گاه نشان و حمایل امیرتومانی میگرفتند.
چنانکه این عنوان بر بسیاری از صاحب منصبان مهم نظامی اطلاق و به آنها نشانهای شیر و خورشید نیز اعطا میشد.
ظاهراً اعطای بی قاعده این عنوان به بسیاری از کارگزاران حکومتی سبب شد تا
حکومت در ۱۳۱۱ بر پایه «قانون بذل مناصب عالیه عساکر دولت علیه ایران»، مقرر کند، «اداره عالیه مناصب نظامی» از پنج سردار و هفت امیرتومان تشکیل شود و چون عده امیران تومان بیش از این تعداد بود قوانینی برای کاهش تعداد آنان به تصویب رسید.
در این دوران امرای تومان ریاست قشون برخی ولایات و سرحدداری را نیز عهده دار شدند
که پیشتر از وظایف بیگلربیگی بود.
طبق قانون ۱۳۰۱ ش، مقرر شد کلیه درجات و نشانها و امتیازات صاحب منصبان نظامی دوران پیش، چه واقعی و چه افتخاری، از نیابت تا سرداری لغو و به جای آنها درجات جدیدی وضع شود. به این ترتیب به جای «امیرتومان» عنوان «امیرلشکر» وضع گردید که دومین مرتبه نظامی به شمار میرفت.
همچنین مقرر شد بعضی از صاحب منصبان نظامی، از قبیل امیرتومانهایی که به خدمت دعوت نشده بودند، از حقوق
بازنشستگی برخوردار شوند. عده ای که به خدمت دعوت شدند نیز تا شش درجه تنزل مقام یافتند و تنها هفت سردار با درجه امیرلشکری وارد قشون جدید شدند.
۳) تومان به عنوان واحد
پول. شواهد کاربرد تومان در این مفهوم به دوره مغول باز میگردد. برپایه منابع این دوره، تومان معادل ده هزار دینار زر رایج بوده و گاه برای شمارش آقچه، مال، بالش، حقوق دیوانی و خراج ممالک به کار میرفته است. پس از فرمان یکسان کردن اوزان و مقیاسها در دوره غازان، اصطلاح «تومان غازانی» یا بعدها «تومان تبریزی» یا «تومان دیوانی» نیز رواج یافت.
در دوره تیموری، بویژه در
هرات، «تومان کپکی» رواج داشت و هر ۵۰۰، ۱ تومان کپکی معادل ۰۰۰، ۹ تومان عراقی بود.
در دوره های آق قوینلو و قراقوینلو و
صفویه و
افشاریه و
زندیه، علاوه بر تومان، اصطلاح «تومان تبریزی» بار دیگر در فرمانهای حکومتی و محاوره عامه رواج یافت.
در دوره صفویه یک تومان معادل پنجاه عباسی و در دوره افشاریه معادل بیست نادری بوده است.
به نوشته بارتولد نخستین بار
فتحعلی شاه قاجار در ۱۲۱۲ به ضرب سکه طلای تومان پرداخت.
پیش از این تاریخ مسکوکی به نام تومان وجود نداشت بلکه اصطلاح تومان در محاسبات، به عنوان واحد شمارش به کار میرفت. بر اساس منابع سکه شناسی، نخستین سکه تومان موجود متعلق به دوره ناصری است که با وزن ۱۸ نخود و عیار ۹۹۰ ضرب شد.
از دوره
مظفرالدین شاه، سکه ده تومانی طلا همراه با تصویر وی به عنوان یادگاری در دست است.
به نوشته ترابی طباطبائی در این دوره به جای شاهی، یک تومانی ضرب میشد.
آلبوم سکه های رابینو حاکی از ضرب واژه تومان بر روی سکه های دوره
ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه،
محمدعلی شاه و احمدشاه است (تصویر ۲۵، ش ۶۴۶ـ۶۴۹، ۶۵۳ـ۶۵۴، تصویر ۲۶، ش ۶۶۶، ۶۶۸ـ۶۶۹، ۶۸۰ـ۶۸۱، تصویر ۲۷، ش ۶۸۹ میان سالهای ۱۲۹۳ تا ۱۳۲۷ ضرب شده اند).
در دوره
رضاشاه پهلوی سکه ای یک تومانی با وزن پانزده نخود ضرب شد
و در ۲۷ اسفند ۱۳۰۸، در پی تصویب
مجلس شورای ملی، در نام سکهها تغییراتی دادند و مقرر شد هر ریال معادل صد دینار و ده ریال برابر با یک تومان باشد.
از آن پس، واحد پول در اسناد رسمی و دولتی ریال است و همین واحد بر روی سکهها و اسکناسها ثبت میشود. در عین حال، در محاسبات غیررسمی، کاربرد تومان رایجتر است و اگرچه یک تومان به شکل رسمی برابر ده ریال است، امروزه در تداول عامه و محاسبات لفظی، بویژه در میان اهل کسب و کار، به هر هزار تومان و گاه به هر یک میلیون تومان، یک تومان اطلاق میشود.
(۱) محمودبن محمد آقسرایی، تاریخ سلاجقه، یا، مسامره الاخبار و مسایره الاخیار، چاپ عثمان توران، آنکارا ۱۹۴۴، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش؛
(۲) محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الا´ثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۱، تهران ۱۳۶۳ ش؛
(۳) بابر، امپراتور هند، بابرنامه، چاپ مانو ایزی نینک، کیوتو ۱۹۹۵ـ۱۹۹۶؛
(۴) ولادیمیروویچ بارتولد، ترکستان من الفتح العربی الی الغز و المغولی، نقله عن الروسیه صلاح الدین عثمان هاشم، کویت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱؛
(۵) محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۱ ش؛
(۶) داوودبن محمد بناکتی، تاریخ بناکتی = روضه اولی الالباب فی معرفه التواریخ و الانساب، چاپ جعفر شعار، تهران ۱۳۴۸ ش؛
(۷) رکن الدین بیبرس منصوری، کتاب التحفه الملوکیه فی الدوله الترکیه، چاپ عبدالحمید صالح حمدان، قاهره ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷؛
(۸) ایلیا پاولوویچ پطروشفسکی، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ترجمه کریم کشاورز، تهران ۱۳۵۷ ش؛
(۹) جمال ترابی طباطبائی، سکه های ماشینی ایران و مقدمه ای بر سکه شناسی، تبریز ۱۳۷۱ ش؛
(۱۰) تیمور گورکان، تزوکات تیموری، تحریر ابوطالب حسینی تربتی به فارسی، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ افست تهران ۱۳۴۲ ش؛
(۱۱) جوینی؛
(۱۲) عبداللّه بن لطف اللّه حافظ ابرو، ذیل کتاب ظفرنامه نظام الدین شامی، چاپ بهمن کریمی، تهران ?( ۱۳۲۸ ش )؛
(۱۳) حمداللّه مستوفی، نزهه القلوب؛
(۱۴) یاسنت لویی رابینو، آلبوم سکه ها، نشانها و مهرهای پادشاهان ایران ( از سال ۱۵۰۰ تا ۱۹۴۸ میلادی )، چاپ محمد مشیری، تهران ۱۳۵۳ ش؛
(۱۵) رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ ش؛
(۱۶) رشیدالدین فضل اللّه، سوانح الافکار رشیدی، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۵۸ ش؛
(۱۷) روملو؛
(۱۸) علی سامی، تمدن ساسانی، شیراز ۱۳۴۲ـ ۱۳۴۴ ش؛
(۱۹) محمدبن عبدالجلیل سمرقندی، قندیّه، در قندیّه و سمریّه، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۷ ش؛
(۲۰) شرف الدین علی یزدی، ظفرنامه، چاپ عصام الدین اورونبایوف، تاشکند ۱۹۷۲؛
(۲۱) فرهنگ اصطلاحات دیوانی دوران مغول، تهران ۱۳۵۷ ش؛
(۲۲) محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، چاپ عبدالکریم علی اوغلی علیزاده، مسکو ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶؛
(۲۳) جمشید صالحپور، فرهنگ جامع ترکی استانبولی به فارسی، تهران ۱۳۷۵ ش؛
(۲۴) ابراهیم بن اسداللّه صدیق الممالک، منتخب التواریخ، تهران ۱۳۶۶ ش؛
(۲۵) ابوبکر طهرانی، کتاب دیار بکریه، چاپ نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا ۱۹۶۲ـ۱۹۶۴، چاپ افست تهران ۱۳۵۶ ش؛
(۲۶) باقر عاقلی، رضاشاه و قشون متحدالشکل ( ۱۳۲۰ـ۱۳۰۰ )، تهران ۱۳۷۹ ش؛
(۲۷) احمدبن یحیی عمری، التعریف بالمصطلح الشریف، چاپ محمدحسین شمس الدین، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸؛
(۲۸) جهانگیر قائم مقامی، تاریخ تحولات سیاسی نظام ایران : از آغاز قرن یازدهم هجری تا سال ۱۳۰۱ هجری شمسی، تهران ۱۳۲۶ ش؛
(۲۹) جهانگیر قائم مقامی، یکصدوپنجاه سند تاریخی : از جلایریان تا پهلوی، تهران ۱۳۴۸ ش؛
(۳۰) حسین کاظم قدری، تورک لغتی، ج ۲، استانبول ۱۹۲۸؛
(۳۱) محمد قزوینی، یادداشتهای قزوینی، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ ش؛
(۳۲) ابوبکر قطبی اهری، تاریخ شیخ اویس، با مقدمه و ترجمه انگلیسی یوهانز فن لون، لاهه ۱۳۷۳؛
(۳۳) قلقشندی، صبح الاعشی؛
(۳۴) عبداللّه بن محمد کاشانی، تاریخ اولجایتو، چاپ مهین مهبلی، تهران ۱۳۴۸ ش؛
(۳۵) جرج ناتانیل کرزن، ایران و قضیه ایران، ترجمه غ . وحید مازندرانی، تهران ۱۳۵۰ ش؛
(۳۶) یحیی مدرسی، حسین سامعی، و زهرا صفوی مبرهن، فرهنگ اصطلاحات دوره قاجار: قشون و نظمیه، تهران ۱۳۸۰ ش؛
(۳۷) عالم آرای نادری، چاپ محمدامین ریاحی،تهران ۱۳۶۴ ش؛
(۳۸) محمد مشیری، نشان و مدال های ایران از آغاز سلطنت قاجاریه تا امروز، تهران ۱۳۵۴ ش؛
(۳۹) نادرمیرزا قاجار، تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، چاپ غلامرضا طباطبائی مجد، تبریز ۱۳۷۳ ش؛
(۴۰) علی نقی نصیری، القاب و مواجب دوره سلاطین صفویه، چاپ یوسف رحیم لو، مشهد ۱۳۷۲ ش؛
(۴۱) فرهنگ نوین فرح بخش و هوشنگ نوین فرح بخش، سکه های رایج ایران در یکصد سال اخیر، تهران ۱۳۴۹ ش؛
(۴۲) عبداللّه بن فضل اللّه وصّاف الحضره، تاریخ وصّاف، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹؛
(۴۳) باریس یاکوولیویچ ولادیمیرتسوف، نظام اجتماعی مغول، ترجمه شیرین بیانی، تهران ۱۳۶۵ ش؛
(۴۴) شمیس شریک امین؛
(۴۵) محمدکاظم مروی؛
(۴۶) واسیلی؛
(۴۷) Lazar Budagov, Stravnitelniy Slovar Turetsko-Tatarskik ¢h ¢narec §iy , St. Petersburg ۱۸۶۹;
(۴۸) Jean Chardin, Voyages du Chevalier Chardin en Perse et autres lieux de l'Orient , new ed. by L.Langle ©s, Paris ۱۸۱۱;
(۴۹) Sir Gerard Clauson, An etymological dictionary of pre-thirteenth-century Turkish , Oxford ۱۹۷۲;
(۵۰) Gerhard Doerfer, Tدrkische und mongolische Elemente im Neupersischen , Wiesbaden ۱۹۶۳-۱۹۷۵;
(۵۱) EI ۱ , s.v. "Tuman" (by W. Barthold);
(۵۲) EI ۲ , svv. "Tu ¦ma ¦n. ۱" (by R. Amitai), "Tu ¦ma ¦n. ۲" (by R.E.Darley-Doran)؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تومان»، شماره۴۰۷۵.