شمار آسمانها
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
آیات بسیاری با تعبیر
سماوات ، بر تعدّد
آسمانها و با واژههای سبع سماوات، سبع طرائق و سبعاً شداداً به هفتگانه بودن آنها تصریح شده است.
برخی،
عدد هفت در
آیات دال بر هفتگانه بودن آسمانها را
کنایه از تعدادِ نامعیّن و تعداد آسمانها را به شمار
ستارگان میدانند.
طنطاوی ، با ذکر اجمالی از سیر تطوّر آرا درباره
هفت آسمان ، و
افلاک سبعه و ورود این نظریّات به حوزه اندیشه اسلامی میگوید: دانشمندان
مسلمان بر آنند که واژه «سبع»
حصر را نمیرساند؛ زیرا عدد،
مفهوم مخالف ندارد و نفی ما عدا نمیکند.
وی، مقصود از هفت آسمان را
منظومه شمسی میداند که برای
بشر کشف شده و شاید سیّارات دیگری وجود داشته باشند که به دور
خورشید میچرخند و تاکنون کشف نشدهاند.
ولی بیشتر
مفسّران بر آنند که عدد هفت، حقیقی است نه کنایی؛ زیرا اگر کنایی بود، نُه بار در آیات گوناگون تکرار نمیشد؛
البته بشر تا کنون نتوانسته نظر نهایی و دقیقی را درباره هفت آسمان و طبقات آن ارائه دهد.
ملاّصدرا ، شمار آسمانها را بر اساس
قرآن ، بیش از هفت عدد نمیداند و بر آن است که روش
رصد و حسّ در فهم امور آسمانی ناقص است و هیچکس جز پدید آورندهاش بر آن احاطه ندارد؛ چنانکه
خداوند میفرماید: «ما أَشهَدتُّهم خَلقَ السَّمـوتِ و الأرضِ و لا خَلقَ أَنفُسِهم»
بنابراین باید به
ظاهر قرآن بسنده کرد که فقط بر وجود هفت آسمان و دو
جسم عظیم به نام
عرش و
کرسی دلالت دارد.
منجّمان قدیم، گمان میکردند که
زمین مرکز
عالم است و حالت سکون دارد و پدیدهها و
افلاک دیگر، در حال گردش به دور آن هستند.
به نظر
شیخ بهایی ، و پیش از او
بوعلی سینا که در این زمینه از
فلسفه یونان ، یعنی
هیأت بطلمیوس (
بطلیموس ) متأثّر بودند،
جهان از سیزده
کره به هم پیوسته تشکیل شده؛ نُه
فلک عِلوی و چهار عنصر سِفلی که پایینتر از همه، زمین است و در وسط عالم قرار دارد؛ سپس کره آب که بر زمین احاطه تام ندارد.
سوم کره هوا، چهارم کره ناری، سپس
افلاک نُهگانه، به ترتیب
فلک قمر ،
عطارد ،
زهره ،
شمس ،
مریخ ،
مشتری ،
زحل ،
فلک ثوابت و
فلک اطلس یا
فلک الافلاک که چرخش روزانه همه
افلاک به چرخش
فلک الافلاک بسته است.
همو، با بیان اینکه مقصود از «
سبع سماوات » در قرآن،
افلاک منظومه
شمسی است، دو
فلک ثوابت و اطلس را همان کرسی و عرش در اصطلاح
شرع میداند؛
ولی
محیالدین ، افزون به سیزده
فلک، عرش و کرسی را نیز دو
فلک دیگر دانسته.
هبةالدین شهرستانی ، با ردّ نظریّه قدما که اساس آن، هیأت بطلمیوس است، میگوید: منظور از
ارضین سبع (
زمینهای هفتگانه ) ـ چنانکه در
دعاها آمده ـ هفت کره اطراف
خورشید ، یعنی زمین، زهره، عطارد، مریخ، مشتری، زحل و
اورانوس هستند، و آسمانهای هفتگانه،
هوا یا بخارهاییاند که هر یک از این
کرات را احاطه کردهاند؛ پس هفت آسمان بر
هفت زمین محیط است.
برخی، آسمانها را از نظر عنصرهای تشکیل دهنده آن، به هفت قسمت تقسیم کرده
و برخی اسم خاصّی را برای هر کدام از آسمانهای هفتگانه ذکر کردهاند.
آنان برای نظر خود دلیلی بیان نکردهاند.
برخی نیز با تقسیم عناصر موجود در جهان آفرینش و تعبیر عوالم از آنها، آسمانهای هفتگانه را به این عوالم تفسیر و ترتیب آنها را چنین ذکر کردهاند:
عالم جماد ،
نبات ،
حیوان ،
انسان ، آسمانهای محسوس مادّی، موجودات
برزخی ،
ملکوت و
عالم عقل و
جبروت.
ملاحظه تعابیر قرآن دارای اهمیت است و نُه بار در قرآن به آسمانهای هفتگانه تصریح شده و در دعاها نیز «هفت آسمان» فراوان آمده است و نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت.
بنابراین باید گفت: آسمانها، فضای گستردهای هستند که یکی پشت دیگری، در فضای بیپایان قرار دارد و همه ستارگان و مجموعههای
شمسی و
کهکشانهای مشهود، در متن نخستین و نزدیکترین آسمان (
سماء دنیا ) جای گرفتهاند؛ چنانکه در [[|آیه]] ۱۲
فصّلت : ۴۱ آمده است: «وَ زَیّنّا السَّماءَ الدُّنیا بِمَصـبِیحَ».
با توجّه به این آیه و آیه ۶
صافّات : ۳۷
(إنّا زَیَّنّا السّماءَ الدُّنیا بِزینة الکَواکِبِ) آشکار میشود که اجرام آسمانیِ قابل مشاهده، در آسمان اوّل جای دارند؛ پس باید شش آسمان دیگر وجود داشته باشد که در دسترس بشر نیست.
در قرآن از این شش آسمان، وصفی به میان نیامده، جز آنکه به صورت طبقاتی پشت سر هم قرار دارند.
آیه ۱۵
نوح : ۷۱
نیز قرار گرفتن هفت آسمان روی هم را تأیید میکند: «ألَم تَرَوا کَیف خَلَقَ اللّهُ سَبعَ سَمـوت طِباقاً = آیا نمیدانید
خداوند چگونه هفت آسمان را یکی بالای دیگری آفرید؟» برخی،
رؤیت در آیه را به معنای
علم دانسته و بر آنند که ذکر هفت آسمان در کلام
نوح به صورت نشانه
توحید ، دلیل آن است که مردم آن زمان از هفت آسمان آگاه بودند و
انبیای گذشته نیز از آن یاد کردهاند.
در قرآن کریم در موارد فراوانی بهصراحت از آسمانهای هفتگانه سخن به میان آمده است. برخی اندیشمندان اسلامی در پی توجیه و انطباق
افلاک با آسمانهای هفتگانه،
افلاک را همان آسمانهای هفتگانه دانسته و آن را با هیئت بطلمیوس تطبیق کردهاند.
امام خمینی درباره هفت آسمان با استناد به آیه
(اِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ) و بر اساس
حرکت جوهری، بر این باور است که همه سیارات و ستارگان در آسمان اولاند و قرآن برخلاف
هیئت بطلمیوسی تمام ستارهها و کواکب را در آسمان دنیا میداند، ازاینرو سبع سماوات غیر از
افلاکی است که بطلمیوس بیان کرده است.
امام خمینی قائل است که بر ثبوت
افلاک هیئت بطلمیوسی برهان وجود ندارد و نباید آن را بهحساب شریعت اسلامی گذاشت و به قرآن نسبت داد و خود قرآن بهصراحت این نظر را رد میکند، زیرا سماء دنیا آخرین طبقه سماوات سبع است و هر چه در علوم جدید از کواکب و ستارهها کشف کردهاند، همه در آسمان اول است، بلکه همه کواکب پائینتر از آسمان اولاند، و آسمان اول پس از این
کواکب آغاز میشود.
امام خمینی با طرح مسئله هفت آسمان قرآن کریم، یادآور شده باتوجهبه کشفیات جدید علوم کیهانشناسی در صحنه کهکشانها، فهم این گزاره قرآن از توان بشر خارج است.
بنا بر نظر ایشان، اربابان عقول در تفسیر خلق آسمانها، متحیرند و هر کس بر حسب ملک خود تفسیری ارائه کرده است. به اعتقاد امام خمینی بهحسب هیئت جدید که باطل کننده هیئت بطلمیوسی است؛ غیر از منظومه
شمسی، منظومههای
شمسی زیاد دیگری وجود دارد که عدد آنها را کسی نمیداند و تفصیل آنها در هیئت جدید آمده است پس ممکن است مراد از سماوات و ارض، همین
شمس و مدارات و کواکب آنها باشد.
علاّمه طباطبایی بر آن است که از مجموع
آیات مربوط به آفرینش آسمانها در
قرآن ، چهار مطلب درباره آسمانهای هفتگانه به دست میآید:
۱. از ظاهر (نَه صریح) آیات فهمیده میشود که آسمان دنیا از این هفت آسمان،
جهان ثوابت و
سیّارات است که بالای سر ما قرار دارند.
۲. همه آسمانهای هفتگانه، مخلوقات جسمانی، و هفت طبقه بر روی هم هستند و نزدیکترین آنها به ما، جهان ثوابت و سیارات (آسمان دنیا) است.
۳. مقصود از سماوات سبع،
اجرام آسمانی یا خصوص بعضی از آنها، مانند خورشید و
ماه نیست.
۴. مواردی از آیات و
روایات که به جایگاه
ملائکه بودن آسمانها یا اینکه
آسمان درهایی دارد که به روی
کافران باز نمیشود و اینکه اشیا و
روزیها از آنجا نازل میشوند و مانند این امور اشاره دارد، کاشف از آن است که این امور به آسمانهای هفتگانه، نوعی تعلّق دارند که مانند تعلّق
اجسام به جایگاه جسمانیشان نیست؛ زیرا امور یاد شده همگی غیر جسمانی هستند؛ پس روشن میشود برای
فرشتگان ، عوالم هفتگانه ملکوتیهای وجود دارد که آنها جسمانی نیستند.
این عوالم در آیات و روایات، آسمانهای هفتگانه نامیده شده و خواص و آثار آنها به ظاهر آسمانهای جسمانی نسبت داده شده است تا فهم مخاطبان معمول به آن برسد.
در صورتی که عبارت «و إنّا لموسعون» در آیه ۴۷
ذاریات : ۵۱
(وَ السَّماءَ بَنَینها بأییْد وَ إنّا لَمُوسِعُونَ)
جمله مستأنفه باشد، به گسترش آسمانها اشاره دارد.
در اینکه مقصود از توسعه آسمانها چیست، آرای گوناگونی بیان شده است.
از
ابن عبّاس نقل شده که یعنی ما توانایی آفرینش پدیدهای بزرگتر از آسمانها یا توسعه در
آفرینش را داریم.
به نظر برخی، خداوند در این آیه، عظمت آفرینش آنها را گوشزد کرده؛ یعنی آسمان به قدری بزرگ است که زمین و فضای اطراف آن در برابرش، چون
حلقهای در
کویر است.
امّا این تفسیرها با صریح آیه ناسازگار است؛ زیرا کلمه «لموسعون» بر
فعلیّت و ادامه توسعه دلالت دارد و نه صِرف مقدور بودنش برای خداوند؛
ازاینرو برخی مفسّرانِ متأخّر، آیه را با توجّه به کشفیّات
کیهانشناسی تفسیر کرده و گفتهاند: به نظر دانشمندان، همه جهان در آغاز، یک قطعه بوده است؛ سپس
انفجاری رخ داده و کرات و کهکشانها پدید آمدهاند و همواره در حال دور شدن از مرکز اصلی خود هستند و این تغییر، تحوّل و تکامل، میلیونها سال طول کشیده است و هم اکنون نیز ادامه دارد.
برخی نیز این نظر را یکی از احتمالها، در
تفسیر آیه مذکور دانستهاند.
آنیشتاین، سلیفر و هوبل از جمله کسانیاند که بر گسترش دائم آفرینش و کهکشانها تأکید دارند.
هوبل میگوید: تمام سحابیها جز پنج یا شش تای آنها که به ما نزدیکترند، از ما دور میشوند و سرعت آنها متناسب با فاصله زمین است؛ یعنی
ستارهای که یک میلیون
سال نوری فاصله دارد، در هر ثانیه ۲۵
کیلومتر از زمین دور میشود و آنکه دو میلیون سال نوری فاصله دارد، سرعتش دو برابر اوّلی است؛
بنابراین، آیه در صدد بیان ادامه گسترش آسمانها است؛ چنانکه
آیات ۲۷ و ۲۸
نازعات : ۷۹
به برافراشتن
سقف آسمان (وسعت آفرینش) تصریح دارد: «ءَأنتم أشدُّ خَلقاً أمِ السَّماءُ بَنلـها رَفَعَ سَمکَها فَسَوّها» و به سبب توسعه آسمانها، با وجود ستارگان نورافشان؛
شب ، تاریک و
سیاه است.
الاشارات والتنبیهات؛ اقرب الموارد؛ بحارالانوار؛ بیّنات؛ پرتویازقرآن؛ پیدایش و مرگ خورشید؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ التحقیق فیکلمات القرآن الکریم؛ تشریح الافلاک؛ تفسیرالتحریر والتنویر؛ التفسیرالعلمی للآیات الکونیـّه؛ تفسیر القرآن الکریم، ملاصدرا؛ تفسیر القمی؛ التفسیرالکبیر؛ تفسیرالمراغی؛ تفسیر المنار؛ التفسیر المنیر؛ التمهید فی علوم القرآن؛ تفسیر نورالثقلین؛ تفسیر نمونه؛ التوحید، صدوق؛ جامعالبیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لأحکام القرآن، قرطبی؛ الجواهر فی تفسیرالقرآن؛ الحکمةالمتعالیه؛ دانش عصر فضا؛ الدرّالمنثور فیالتفسیر بالمأثور؛ روحالمعانی فی تفسیرالقرآنالعظیم؛ روضالجنان و روحالجنان؛ زمین و آسمان وستارگان ازنظر قرآن و علم؛ شرحتوحید صدوق؛ شرح فصوص الحکم، قیصری؛ شرح منظومه سبزواری؛ الصحاح؛ الفرقان فیتفسیر القرآن؛ فی ضلالالقرآن؛ قاموس قرآن؛ کتاب مقدّس؛ کشفالاسرار و عدةالابرار؛ الکشّاف؛ لسانالعرب؛ مجمعالبیان فیتفسیر القرآن؛ معانیالقرآن؛ المعجم الاحصائی؛ معجم مقاییساللغه؛ مفردات الفاظ القرآن؛ مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآنوعلم؛ منعلم
الفلک القرآنی؛ المیزان فیتفسیر القرآن؛ نثر طوبی؛ النهایه، ابناثیر؛ نهجالبلاغه؛ وجوه قرآن؛ هیئت در مکتب اسلام؛ الهیئة فی الاسلام.
•
دانشنامه موضوعی قرآن. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰
شمسی.