• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شأن نزول آیه ولایت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از آیات مورد اختلاف بین شیعه و سنی آیه ولایت بر سر خلافت بعد از پیامبر است.



تفاوت اساسی دیدگاه‌های فریقین درباره آیات ۵۵ و ۵۶ سوره مائده (که به آیات ولایت نامبردارند) به موضع آنان نسبت‌ به مورد نزول این آیات درباره تصدق انگشتر در رکوع نماز به وسیله امام علی - علیه‌السلام - وابسته است؛ چه این‌که بیش‌تر شبهه‌ها و نقدها درباره استدلال به این آیات بر امامت امام علی - علیه‌السلام - نیز، ناشی از نادیده گرفتن این روایات و یا تردید در صحت آن‌هاست. اگر روایاتی که فریقین درباره نزول این آیات آورده‌اند، تحلیل و بررسی شوند، خود به خود بیش‌تر این تردیدها رخت‌بر می‌بندد. بنابر این، پرداختن به اسانید و متون این احادیث در این بحث اهمیت ‌به سزایی دارد.

۱.۱ - نظر شیعه در شأن نزول آیه

از نظر شیعه جای هیچ تردیدی نیست که آیات ۵۵ و ۵۶ سوره مائده درباره امام علی - علیه‌السلام - نازل شده است، هنگامی که انگشتر خود را در نماز به فقیر صدقه دادند (در منابع شیعه این رویداد، افزون بر جمع کثیری از صحابه و تابعین از رسول اکرم - صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم - و ائمه طاهرین: امام علی،امام حسین، علی بن الحسین، محمد بن علی الباقر، جعفر بن محمد الصادق، علی بن موسی الرضا و ابو محمد العسکری - علیهم‌السلام - نقل شده است.)
[۴] حسینی بحرانی، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۴۷۹- ۴۸۵.
[۵] محمد القمی المشهدی، کنز الدقائق، ج ۴، ص ۱۴۴- ۱۵۴.
[۶] راضی، حسین، الهوامش التحقیقیة (پیوست کتاب المراجعات)، ص ۳۸۳- ۳۸۴ .
این حادثه در منابع اهل سنت نیز، از چندین نفر از صحابه و تابعین و گاهی هر کدام با چند طریق نقل شده است. در برخی از این منابع، اسانید و طرق گوناگون نقل این حادثه بالغ بر ۲۶ طریق می‌شود . از جمله افراد از صحابه که این حادثه را نقل کرده‌اند عبارت‌اند از: امام علی - علیه‌السلام-
[۱۰] حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، معرفة علوم الحدیث، ص ۱۰۲.
[۱۲] خوارزمی، موفق، المناقب، ص ۲۶۴ .
، عبد الله بن عباس ، ابو رافع مدنی
[۲۵] طبرانی، سلیمان، المعجم الکبیر، ج ۱، ص ۳۲۰- ۳۲۱، حدیث ۹۵۵ .
[۲۶] هیثمی، ابی بکر، مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۳۴ .
، عمار بن یاسر
[۲۹] طبرانی، سلیمان، المعجم الاوسط، ج ۷، ص ۱۳۰، حدیث ۶۲۲۸ .
[۳۰] جوینی، محمد، فرائد السمطین (به تحقیق محمد باقر محمودی)، ج ۱، ص ۱۹۴، حدیث ۱۵۳.
، ابوذر غفاری
[۳۵] جوینی، محمد، فرائد السمطین، ج ۱، ص ۱۹۱ حدیث ۱۵۱.
[۳۶] یوسف سبط بن جوزی، تذکرة الخواص، ص ۴۱ (به نقل از ثعلبی) .
، انس بن مالک، جابر بن عبد الله
[۴۱] سیوطی، جلال الدین، لباب النقول فی اسباب النزول، ص ۲۰۲.
، مقداد بن الاسود ، و عبد الله بن سلام
[۴۳] طبری، احمد محب الدین، الریاض النضرة، ج ۳، ص ۱۷۹.

از تابعین نیز، سلمة بن کهیل ، عتبة بن ابی حکیم
[۴۹] بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج ۶، ص ۱۸۶ .
، سدی (با تعبیر قال ابن عباس و سدی قوله تعالی انما ولیکم اراد به علی بن ابی طالب، ابن عباس و سدی گفته‌اند که مراد از آیه انما ولیکم، علی بن ابی طالب است.)
[۵۳] بغوی، حسین، معالم التنزیل، ج ۲، ص ۴۷.
، مجاهد (وی می‌گوید:«از مجاهد ، سدی ، ابی جعفر و عتبة بن ابی حکیم ، «روایت‌شده آیه «انما ولیکم الله» درباره علی بن ابی طالب در حین تصدق انگشتر به نیازمند نازل شده است‌».) و... به نقل این حادثه پرداخته‌اند. آنان نیز تصریح کرده‌اند که این آیه در خصوص امام علی - علیه‌السلام - نازل شده است.

۱.۱.۱ - دو روایت از امام ابو جعفر باقر

در برخی منابع اهل سنت‌ به دو روایت از امام ابو جعفر باقر - علیه‌السلام - اشاره می‌کند که از ایشان پرسیدند، مراد خدا از «الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکاة وهم راکعون‌» چه کسی است؟ امام فرمودند:
«الذین آمنوا» قیل له، بلغنا انها نزلت فی علی بن ابی طالب قال:«علی من الذین آمنوا.»
«آنان مؤمنان هستند» گفته شد: ما شنیده‌ایم که این آیه درباره علی بن ابی طالب نازل شده‌است‌» امام فرمودند: «(آری) امام علی هم از مؤمنان است.»
[۵۸] بغوی، حسین، حسین، معالم التنزیل، ج ۲۲، ص ۴۷ .
[۵۹] واحدی، علی، الوسیط فی تفسیر القرآن المجید، ج ۲، ص ۲۰۱.

این حدیث نشان می‌دهد چنین اندیشه‌ای در آن عصر رایج‌بوده که این آیه درباره امام علی - علیه‌السلام - است و امام باقر - علیه‌السلام - هرگز آن را انکار نکرده‌اند (هر چند عمومیتی که امام در آیه قایل‌اند در اندیشه و شیعه تفسیر خاص خود را دارد و تنها بر ائمه معصومان - علیهم‌السلام - تطبیق می‌شود
[۶۰] عیاشی، محمد بن سعود، ج ۲، ص ۵۷، حدیث ۱۲۹۸.
[۶۱] عیاشی، محمد بن سعود، ج ۲، ص۵۸، حدیث ۱۳۰۲ .
[۶۳] بحرانی، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۴۷۹ - ۴۸۰، حدیث ۲ و ۳ و ۴ .
[۶۴] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۳۵، ص ۱۰۶.
محمد بن عبد الله اسکافی (م:۲۴۰ ق) نیز تصریح دارد آیات ولایت درباره امام علی - علیه‌السلام - نازل شده است نیشابوری در تفسیرش
[۶۶] نیشابوری، حسن، ج ۶، ص ۱۶۹.
و ایجی در مواقف
[۶۷] ایجی، عبد الرحمن، المواقف فی علم الکلام، ص ۴۰۵ وی می‌نویسد:«اجمع ائمة التفسیر ان المراد علی (علیه‌السلام) وللاجماع علی ان غیره غیر مراد».
، نزول این آیه را درباره امام علی، اجماع مفسران می‌شمرند.
« آلوسی‌ » نیز نوشته است: «غالب اخباریین بر این باورند که این آیه درباره علی - کرم الله وجهه - نازل شده است و حاکم نیشابوری و ابن مردویه و دیگران با سند متصل، از ابن عباس (و دیگران) این حادثه را نقل کرده‌اند.»
[۶۸] آلوسی، محمود، ج ۴، ص ۲۴۵.

سپس آلوسی اشعار معروف حسان بن ثابت را که درباره این واقعه سروده، آورده‌است.
[۶۹] آلوسی، محمود، ج ۴، ص ۲۴۵ .
[۷۰] جوینی، محمد، فرائد السمطین (به تحقیق محمد باقر محمودی)، ج ۱، ص ۱۹۰.

سیوطی نیز پس از آن‌که برخی از طرق این حدیث را در کتاب لباب النقول آورده، نوشته‌است: «این‌ها طرق این حدیث‌اند که یکدیگر را تقویت می‌کنند (و اصل این ماجرا را به اثبات می‌رسانند.)»
ابن حجر عسقلانی نیز در الکافی الشافی فی تخریج احادیث الکشاف به برخی از طرق این حدیث اشاره می‌کند و تنها در طریق ابن مردویه به عمار یاسر و ثعلبی به ابو ذر مناقشه می‌کند.
[۷۲] بن حجر عسقلانی، احمد، الکافی الشافی فی تخریج احادیث الکشاف (ذیل تفسیر کشاف زمخشری):ج ۱، ص ۶۴۹.

ابن کثیر که در تفسیر خود به بررسی صحت و سقم اسانید این حادثه پرداخته است، نخست از چند طریق، این واقعه را بیان می‌کند و تنها در سند حافظ « ابو بکر احمد بن موسی بن مردویه‌ » معروف بن ابن مردویه (م:۴۱۰ ق) و سند حافظ « عبد الرزاق بن همام‌ » (م:۲۱۱ ق) مناقشه می‌کند
[۷۴] سیر اعلام النبلاء، ج ۱۷، ص ۳۰۸، رقم ترجمه ۱۸۸ .
[۷۵] سیر اعلام النبلاء، ج ۹، ص ۵۶۳، رقم ترجمه ۲۲۰.
. سپس بدون آن‌که بر اسانید دیگر خرده بگیرد چنین می‌گوید: «تمام این آیات (آیات ۵۱ تا ۵۶ از سوره مائدة ) درباره داستان عبادة بن صامت است که از هم پیمانی با یهودیان سرباز زد و به ولایت‌خدا و پیامبر و مؤمنان رضایت داد.»

۱.۲ - نظر ابن کثیر و نقد آن

ماجرای عبادة بن صامت که ابن کثیر و دیگران نقل کرده‌اند به این شرح است:
«چون رسول خدا - صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم - با یهودیان بنی قنیقاع جنگیدند... عبادة بن صامت که یکی از بنی عوف بن خزرج و هم‌پیمان آنان بود... به نزد رسول خدا - صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم - شتافت و گفت: ای رسول خدا ! به خدا و رسولش (پناه برده) از پیمان با آنان بیزاری می‌جویم و ولایت‌ خدا و رسول و مؤمنان را می‌پذیرم و از هم‌پیمانی با کفار و ولایت آنان بیزارم در این هنگام آیات «یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الیهود و النصاری اولیاء...» نازل شد.»
بنابر این، اگر چنین داستانی درباره عبادة بن صامت‌ باشد، بین نزول آیاتی که پیش از آیه مورد بحث است و گفته شده درباره وی نازل شده است، با حادثه تصدق انگشتر به وسیله امام علی - علیه‌السلام - هیچ منافاتی نیست.
افزون بر آن ابن کثیر برای این مدعای خود که تمام آیات ۵۱ تا ۵۶ سوره مائده درباره عبادة بن صامت است، تنها دو روایت آورده است:
۱- به نقل از محمد بن جریر طبری که با سند خود از زهری نقل کرده که گفته است: «آیات ۵۱ تا ۶۷ درباره عبادة بن صامت در تبری از یهود و عبد الله بن ابی در باقی ماندنش بر ولایت ‌یهود نازل شده‌است.»
۲- باز با سند طبری به نقل از عبادة بن ولید حفید عبادة بن صامت که می‌گوید آیات ۵۱ تا ۵۶ درباره عبادة بن الصامت و عبدالله بن ابی نازل شده است.
ابن جریر طبری حدیث دوم را عینا با همین سند به گونه‌ای دیگر نقل کرده و در آن تصریح دارد تنها آیه ۵۱ این سوره درباره عبادة بن الصامت نازل شده است .
طبری روایت‌سومی را با سند خود از عطیه بن سعد نقل می‌کند، در این حدیث عطیه ضمن شرح داستان عبادة بن الصامت و عبد الله بن ابی تصریح می‌کند که تنها آیات ۵۱ و ۵۲ درباره اوست .
باز طبری با همان سند از عطیه بن سعد حدیثی دیگر نقل می‌کند که در آن آیات ۵۵ و ۵۶ را هم در داستان عبادة بن الصامت داخل می‌داند .

۱.۲.۱ - شان نزول‌های دیگر

طبری درباره آیات ۵۱ و ۵۲ شان نزول‌های دیگری نیز آورده است از جمله:
نزول این آیات درباره ابی لبابه و یا به قول سدی درباره دو نفر که یکی از آنان می‌خواست‌ به یهودیان بپیوندد و دیگری به نصارای دمشق، آن گاه طبری می‌گوید:
«این آیه (آیه ۵۱) ممکن است درباره عبادة بن صامت و عبد الله بن ابی و هم پیمانانشان با یهود نازل شده باشد و ممکن است درباره ابی لبابه باشد و نیز ممکن است درباره دو مردی باشد که یکی می‌خواست‌ به یهودیان و دیگری به نصاری بپیوندد، لیکن درباره هیچ‌کدام از این اقوال سه‌ ‌گانه خبری صحیح در دست نیست تا حجت آورد و به آن اعتماد شود.»
افزون بر آن، هیچ کس از دانشمندانی که اسباب نزول نگاشته‌اند آیات ولایت (آیات ۵۵ و ۵۶ سوره مائده) را درباره عبادة بن صامت نقل نکرده‌اند، بلکه تنها آیات ۵۱ و ۵۲ را درباره وی می‌دانند و وجود آیه درباره ارتداد از دین:«یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتی الله بقوم...» (آیه ۵۴) در بین آیات ۵۱ و ۵۲ و آیات ولایت (آیات ۵۵ و ۵۶)، نیز گواه همین مطلب است، چون داستان عبادة بن صامت ‌با مساله ارتداد ارتباطی ندارد.

۱.۲.۲ - تعارض با سایر روایات

حاصل آن که، روایات درباره شان نزول آیات ولایت درباره عبادة بن الصامت روایاتی متعارض با نقل از افرادی مانند زهری ، سدی ، عبادة بن ولید است، آنان از تابعین هستند و خود شاهد ماجرا نبوده‌اند و شاهدی هم از قرآن برای آن نیست. بنابر این، تمسک ابن کثیر به این دو روایت متعارض وجهی ندارد و نمی‌توان از آن همه روایت متواتر که در شان نزول آیات ۵۵ و ۵۶ درباره امام علی - علیه‌السلام - است و از جمعی از صحابه نقل شده و خود شاهد ماجرا بوده‌اند و نیز احادیثی متعدد از تابعین در این باره چشم پوشید ( ابن تیمیه نیز در این باره بدون هیچ تاملی در منابع و مدارک چنین نوشته‌است:«... تمام مفسران در همه اعصار آیات ۵۵ و ۵۶ سوره مائده را درباره عبادة بن صامت می‌دانند. ! !)
[۹۶] منهاج السنة، ج ۴، ص ۵.
.
از جمله احادیثی که خود ابن کثیر از ابن ابی حاتم درباره شأن نزول این آیات درباره امام علی - علیه‌السلام - آورده حدیثی است از سلمة بن کهیل که از تابعین است و در سند آن جای هیچ مناقشه نیست و به زودی در نقد دیدگاه ابن تیمیه مطرح خواهد شد.

۱.۳ - نظر فخر رازی در شأن نزول آیه

فخر رازی نیز درباره تعیین مصداق «... الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة وهم راکعون‌» نوشته‌است:«در این جا دو قول در میان است:

۱.۳.۱ - قول اول

مراد از این آیه تمام مؤمنان هستند؛ چون عبادة بن صامت هنگامی که از یهود بیزاری جست و گفت: من ولایت‌خدا و رسولش را بر می‌گزینم این آیه بر وفق سخن او نازل شد. چنان که روایت‌شده عبد الله بن سلام به رسول خدا - صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم - گفت:«ای رسول خدا! قوم ما، ما را ترک کرده و سوگند یاد کرده‌اند که با ما مجالست نکنند و ما نمی‌توانیم با یاران شما همنشین باشیم؛ چون منزل‌های ما دور است. پس این آیه نازل شد و عبد الله بن سلام گفت: به ولایت‌خدا و رسولش و مؤمنان، خشنودیم. بنابراین، آیه عمومیت دارد و شامل همه مؤمنان می‌شود.»
[۹۷] رازی، فخر الدین، مفاتیح الغیب (تفسیر الکبیر)، ج ۱۲، ص ۲۶.

سپس فخر رازی ناگزیر جمله حالیه «... وهم راکعون‌» را چنین توجیه می‌کند: مراد از رکوع ، خضوع است ‌یا این‌که مراد از «یقیمون الصلوة‌»، بیان شانیت و ذکر رکوع جهت ‌شرافت است و یا بگوییم صحابه در هنگام نزول این آیه در حالت‌های گوناگون بودند، برخی نماز گزارده بودند، برخی‌از فقیر دستگیری می‌کردند و برخی نیز در حال نماز و رکوع بودند. بنابراین، خداوند به تمام افراد با این صفات و حالات اشاره کرده است!
پس از آن فخر رازی ، به بیان قول دوم پرداخته نوشته‌است:

۱.۳.۲ - قول دوم

مراد از این آیه شخص معینی است و درباره آن چند نظر است:
الف: عکرمه گفته است این آیه درباره ابا بکر نازل شده است.
ب: عطا از ابن عباس نقل کرده که این آیه درباره علی بن ابی طالب - علیه‌السلام - نازل شده است و نیز روایت‌شده که چون این آیه نازل شد، عبد الله بن سلام به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گفت: «من علی (علیه‌السلام) را در حال رکوع دیدم که انگشترش را به نیازمند صدقه داد. پس ما ولایت وی را می‌پذیریم‌» از ابوذر - رضی الله عنه - نیز روایت‌شده که گفته است: «با رسول خدا - صلی الله علیه (و آله) و سلم. نماز ظهر گزاردیم و نیازمندی در مسجد چیزی خواست و کسی به او کمک نکرد... و علی - علیه‌السلام - در حال رکوع به انگشت کوچک که در آن انگشتری بود اشاره کرد و سائل آن را در آورد... و رسول خدا مشغول دعا شدند و به خدا سوگند هنوز دعای ایشان پایان نیافته بود که جبرئیل نازل شد و گفت‌یا محمد ! (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بخوان:«انما ولیکم الله و رسوله...»»
[۹۸] رازی، فخر الدین، مفاتیح الغیب (تفسیر الکبیر)، ج ۱۲، ص ۲۶.
.

۱.۳.۳ - رد نظر فخر رازی

فخر رازی در واقع، با خلط مباحث ‌با یکدیگر، این دو قول را ساخته است؛ چون گذشته از توجیهات غیر قابل قبول درباره جمله «وهم راکعون‌»، همان طور که ملاحظه کردید، ماجرای عبادة بن صامت‌ با نزول آیه ولایت درباره امام علی - علیه‌السلام - منافاتی ندارد و روایتی که از عبد الله بن سلام در تایید قول اول نقل می‌کند بخشی از همان روایتی است که در قول دوم از همان عبد الله بن سلام آورده و هر دو یک روایت از یک ماجراست
[۱۰۱] سیوطی، جلال الدین، لباب النقول فی اسباب النزول، ج ۳، ص ۱۰۴.
.
حدیث عکرمه نیز حدیثی مقطوع، شاذ یا متروک است و هیچ‌کدام از ارباب تفاسیر روایی و شان نزول‌ نویسان مانند طبری ، سیوطی ، واحدی و دیگران آن را نیاورده‌اند.

۱.۴ - نتیجه‌گیری

حاصل آن که، در مجموع، هیچ کس از مفسران و محققان شیعه و اهل سنت ، نزول آیات ولایت را درباره امام علی - علیه‌السلام - بافته دروغگویان نشمرده‌اند، هر چند در نوع تفسیر و تلقی از این ماجرا در بین فریقین تفاوت‌های چشمگیری است.

۱.۵ - ابن تیمیه تنها منکر رخداد تصدق انگشتر

تنها و نخستین کسی که باصراحت رخداد تصدق انگشتر را منکر است و ادعای می‌کند احادیث درباره آن دروغ و ساختگی است احمد بن عبد الحلیم ، معروف به ابن تیمیه (م:۷۵۸ ق) است که سخنش برای دیگران
[۱۰۲] محمد حسین ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج ۲، ص ۱۰۵ .
[۱۰۳] العمدة، ج ۲، ص ۵۰.
به ویژه افرادی که از تیره وهابیان می‌باشند
[۱۰۴] ناصر قفاری، اصول مذهب الشیعة، ج ۲، ص ۶۷۹.
، الگو شده است.
ابن تیمیه در نقد آرا حسن بن یوسف مطهر ، معروف به علامه حلی (م:۷۶۲ ق) به شدت بر این روایات خرده گرفته و ادعا می‌کند: «حادثه تصدق انگشتر به وسیله امام علی - علیه‌السلام - افسانه ساختگی است و در هیچ کتابی از کتاب‌های مورد اعتماد از صحاح ، سنن ، جوامع، معجم‌ها و کتاب‌های مرجع، چنین خبری، وجود ندارد!»
[۱۰۵] احمد ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ج ۴، ص ۵.
ابن تیمیه بر اساس همین ادعا، اشکال‌های متعددی را بر نحوه استدلال شیعه به این آیات مطرح کرده است
[۱۰۶] احمد ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ج ۴، ص ۵- ۹.
.
پس از ابن تیمیه ، ابن کثیر (م:۷۷۴ ق) بر این شیوه، گام نهاده و با نقد بخشی از اسانید روایات این حادثه
[۱۰۷] اسماعیل ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج ۲، ص ۶۹.
به نقد متون این روایات پرداخته ونوشته‌است: «برخی از مردم چنین می‌پندارند که جمله «... وهم راکعون‌» در موضع حال برای دفع زکات است، اگر چنین بود، دفع زکات در حال رکوع ، مورد مدح و برتر از حالت‌های دیگر خواهد بود، در حالی که چنین نیست و کسی از دانشمندان اهل فتوا - تا آن‌جا که ما می‌شناسیم - به آن فتوا نداده است.»
[۱۰۸] اسماعیل ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم ج۲، ص ۶۹.

«شوکانی‌» نیز با اشاره به بخشی از آن روایات نوشته است: «زکات دادن در حال نماز روا نیست.»
[۱۰۹] محمد شوکانی، فتح القدیر، ج ۲، ص ۵۱.

ذهبی نیز پس از تقدیر از تفسیر مجمع البیان و مؤلف آن، احادیث متعددی که طبرسی از فریقین در شان نزول این آیه آورده است را، ذکر می‌کند و بدون خرده‌گیری به نحوه استدلال طبرسی تنها با این جمله بحث را پایان می‌دهد:«بدون تردید این تلاش بی ثمر است، حدیث تصدق انگشتر از سوی (امام) علی (علیه‌السلام) در نماز ، که محور استدلال طبرسی است، حدیثی ساختگی، بدون ریشه است و ابن تیمیه عهده دار رد و ابطال آن می‌باشد.»
[۱۱۰] ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج ۲، ص ۱۰۵.

محمد شاکر نیز ضمن تایید دیدگاه ابن کثیر در ضعف اسانید روایات در این باره، این روایات را از بافته‌های شیعه می‌شناسد
[۱۱۱] محمد شاکر، احمد، عمدة التفسیر عن الحافظ ابن کثیر، ج ۲، ص ۵۰.
! !

۱.۵.۱ - مناقشه‌های ابن تیمیه

اکنون ببینیم مناقشه‌های ابن تیمیه درباره این رخداد چیست، و چگونه پاسخ داده می‌شود. ابطال مناقشه‌های ابن تیمیه در واقع، به معنی پایان دادن به تمام اشکال‌هایی است که در این باره مطرح شده است؛ چون دیدگاه وی الگوی تمام کسانی است که پس از او به مناقشه و اشکال درباره تصدق انگشتر به وسیله امام علی - علیه‌السلام - و نزول آیات ولایت پرداخته‌اند.
ابن تیمیه در نقد بحث روایی این حادثه نوشته است: «این که رافضی ( حسن بن یوسف ، علامه حلی ) می‌گوید: دانشمندان اجماع دارند این آیه درباره علی (علیه‌السلام) است از بزرگ‌ترین ادعاهای دروغین است ‌بلکه اجماع اهل علم از ناقلین، بر این است که این آیه در خصوص علی (علیه‌السلام) نازل نشده و او انگشتر خود را در نماز صدقه نداده است. اجماع اهل علم از محدثان نیز بر این است که این داستان دروغی و ساختگی است. اما آن چه که رافضی (علامه حلی) از تفسیر ثعلبی نقل کرده است.
[۱۱۲] محمود، اضواء علی السنة المحمدیة، ص ۳۱۰.
اهل علم از محدثان بر این قول‌اند که ثعلبی احادیث‌ساختگی را در تفسیرش می‌آورد... و از این روست که ثعلبی را (حاطب لیل) هیزم کش در شب می‌دانند و بغوی که حدیث‌شناس و آگاه‌تر از ثعلبی و واحدی نیشابوری است، هرگز در تفسیرش که مختصر تفسیر ثعلبی است، این احادیث دروغی را که ثعلبی نقل کرده، نیاورده است... با آن‌که ثعلبی دیندار است لیکن به صحیح و سقیم احادیث آگاه نیست و در بیش‌تر موارد بین سنت و بدعت تفاوتی نمی‌گذارد. آنان که دانشمندان بزرگ و اهل تفسیرند مانند: محمد بن جریر طبری ، بقی بن مخلد و ابن ابی حاتم و... این نوع احادیث‌ساختگی دروغی را نیاورده‌اند و ابن حمید و عبد الرزاق این حدیث را نقل نکرده‌اند، با آن‌که عبد الرزاق به تشیع گرایش دارد و از فضایل علی (علیه‌السلام) زیاد نقل کرده لیکن شأن او برتر از آن است که این دروغ‌های آشکار را روایت کند.
(افزون بر آن) مفسرانی که رافضی (علامه حلی) از کتاب‌هایشان نقل کرده و نیز مفسرانی دیگر که از آنان آگاه‌ترند، روایاتی نقل کرده‌اند که این اجماع را نقض می‌کند، از جمله ثعلبی از ابن عباس آورده، این آیه درباره ابابکر است و باز او و ابن ابی حاتم از عبد الملک بن ابی سلیمان که می‌گوید از ابو جعفر (علیه‌السلام) درباره «... الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة...» در آیه پرسیدم (حضرت) فرمود:«مؤمنان مرادند، گفتم:(مردم می‌گویند) این آیه درباره علی (علیه‌السلام) نازل شده (حضرت) فرمود:«علی (علیه‌السلام) از مؤمنان است‌» و همین معنی را ثعلبی از ضحاک و ابن ابی حاتم از سدی درباره این آیه نقل کرده‌اند و باز ابن ابی حاتم با سند خود از عبد الله بن عباس چنین می‌آورد: هر کس ایمان دارد، خدا و رسول و مؤمنان را به ولایت می‌پذیرد.»

۱.۵.۲ - رد کلام ابن تیمیه

ادعاهای ابن تیمیه بی‌اساس است چون:
اول :ادعای اجماع علامه حلی - رحمه الله - درباره نزول این آیه در مورد تصدق انگشتر امام علی - علیه‌السلام - به نیازمند، بی مبنا نیست؛ زیرا افزون بر ادعای اجماع نیشابوری
[۱۱۳] نیشابوری، حسن، ج ۶، ص ۱۶۹.
و ایجی در این مساله، آن همه روایت از صحابه و تابعین کافی است تا در این باره ادعای اجماع معنوی شود.
دوم : ادعای اجماع اهل علم و محدثان بر این‌که این آیات در خصوص امام علی - علیه‌السلام - نازل نشده بی‌اساس است و مفسران، محققان و محدثان فریقین هیچ‌کدام چنین ادعایی ندارند.
سوم : جریان تصدق انگشتر را تنها ثعلبی با سند خود از ابو ذر نقل نکرده است، بلکه دانشمندانی دیگر مانند حاکم حسکانی (از دانشمندان قرن پنجم)، ابراهیم جوینی
[۱۱۵] جوینی، محمد، فرائد السمطین (به تحقیق محمد باقر محمودی)، ج ۱، ص ۱۹۱، حدیث ۱۵۱.
(م:۷۳۰ ق) با سندهای خودشان و فخر رازی
[۱۱۶] رازی، فخر الدین، مفاتیح الغیب (تفسیر الکبیر)، ج ۱۲، ص ۲۶.
با تعبیر «روایت‌شده‌» از ابو ذر و دیگر صحابه این جریان را نقل کرده‌اند.
چهارم : کدام یک از اهل علم از محدثان گفته است ثعلبی احادیث‌ساختگی در تفسیرش آورده و او حاطب لیل (هیزم کش در شب) است؟ این ادعای ابن تیمیه است که ثعلبی را متهم می‌کند و او را ناآگاه به صحیح و سقیم، سنت و بدعت می‌شناسد. در حالی که - تا اندازه‌ای که ما جست‌وجو کردیم - جملگی دانشمندان وی را سخت‌ستوده‌اند، این کلام از ابن خلکان (م:۶۸۱ ق) است که درباره وی می‌گوید: «وی در دانش تفسیر یگانه دوران خود بوده و تفسیری بزرگ نگاشته که بر تمام تفسیرها برتری دارد. غافر بن اسماعیل الفارسی در کتاب سیاق تاریخ نیشابور نام ثعلبی را آورده و وی را با این عبارات ستوده است: «هو صحیح النقل موثوق به‌»، «او درست گفتار و مورد اطمینان است.»
تاج الدین سبکی (م:۷۷۱ قصلاح الدین صفدی
[۱۱۹] صلاح الدین صفدی، الوافی بالوفیات، ج ۷، ص ۳۰۶، رقم ترجمه ۳۲۹۹.
و جلال الدین سیوطی (م:۹۱۱ ق) نیز همان تعبیر ابن خلکان را آورده‌اند و سیوطی افزوده‌است: «عالما بارعا فی العربیة حافظا موثقا، دانشمندی چیره دست در عربیت و حافظی مورد اطمینان است.»
[۱۲۰] جلال الدین سیوطی، طبقات المفسرین، ص ۱۷.

ابن جزری نیز درباره او عبارت «مفسر امام بارع مشهور، مفسری پیشوا، چیره‌دستی مشهور، به کار می‌برد.»
[۱۲۱] محمد بن الجزری، غایة النهایة فی طبقات القراء، ج ۱، ص ۱۰۰، رقم ترجمه:۴۶۲.

پنجم : بر خلاف ادعای ابن تیمیه که می‌گفت: بغوی که آگاه‌تر از ثعلبی است و تفسیرش مختصر تفسیر اوست، این احادیث دروغین را نیاورده است، بغوی در ضمن اقوال گوناگونی که درباره شان نزول این آیه می‌آورد
[۱۲۲] فخر الدین، مفاتیح الغیب (تفسیر الکبیر)، ج ۱۲، ص ۲۶.
با صراحت نوشته‌است:
«و قال ابن عباس رضی الله عنهما و قال السدی: قوله «والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة ویؤتون الزکاة وهم راکعون‌»، اراد به علی بن ابی طالب رضی الله عنه، مر به سائل وهو راکع فی المسجد فاعطاه خاتمه.»
« ابن عباس و سدی می‌گویند: خداوند از این آیه «والذین آمنوا...» علی بن ابی طالب (علیه‌السلام) را اراده کرده است، نیازمندی به امام علی رسید و امام در حال رکوع در مسجد انگشترش را به او داد.»
[۱۲۳] مسعود بغوی، تفسیر البغوی (معالم التنزیل)، ج ۲، ص ۴۷.

ششم : تفسیر جامع البیان فی تاویل آی القرآن از محمد بن جریر طبری (م:۳۱۰ ق) که در نزد ابن تیمیه اجل تفاسیر و با ارزش‌ترین آن‌هاست
[۱۲۴] احمد بن تیمیه، التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۲۲۸.
با پنج طریق شان نزول این آیه را نقل می‌کند، جملگی این احادیث درباره امام علی - علیه‌السلام - است، سه حدیث نص در این معنی است (از جمله یکی از مجاهد - مجاهد بن جبر از تابعین - که ابن تیمیه او را آیت در تفسیر می‌شناسد
[۱۲۵] احمد بن تیمیه، التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۲۳۷.
و دو حدیث‌ به صورت قدر متیقن ، سیوطی نیز حدیثی دیگر از طبری از ابن عباس نقل کرده که گفته است: شان نزول این آیات درباره امام علی - علیه‌السلام - است ، لیکن هم اکنون در تفسیر طبری چنین حدیثی نیست! !
باز همین طور ابن ابی حاتم نیز با دو سند یکی از عتبة بن ابی حکیم (از تابعین م:۱۴۷ ق) و سلمة بن کهیل (از تابعین م:۱۲۱ ق) این حدیث را نقل کرده است . پس چطور ابن تیمیه می‌گوید: دانشمندان بزرگ از اهل تفسیر مانند ابن جریر و ابن ابی حاتم ، این احادیث‌ساختگی را ذکر نکرده‌اند؟ ! بلکه این سند ابن ابی حاتم به سملة بن کهیل است که تمام افراد سند آن در دیدگاه دانشمندان علم رجال اهل سنت ، مورد وثاقت، صدق و راستی‌اند.
ابن ابی حاتم سند خود را چنین می‌آورد:
«حدثنا ابو سعید الاشج، حدثنا الفضل بن دکین ابو نعیم الاحول، حدثنا موسی بن قیس الحضرمی عن سلمة بن کهیل قال:«تصدق علی بخاتمه وهو راکع فنزلت:«انما ولیکم الله...».»
«ابن ابی حاتم با این سند از سلمة بن کهیل نقل می‌کند که گفته است:«علی (علیه‌السلام) انگشتر خود را (به نیازمند) در حال رکوع صدقه داد پس این آیه نازل شد: «انما ولیکم الله...».»
افراد این سند عبارت‌اند از:
الف: ابو سعید بن الاشج (م:۲۵۷ ق).
ابو حاتم درباره او می‌گوید:« ثقة صدوق امام اهل زمانه ؛ وی مورد اطمینان، راستگو، پیشوای عصر خود است‌» و النسائی می‌گوید:«صدوق؛ راستگوست‌» برخی دیگر با جمله:«ما رایت احفظ منه؛ دانشمندتر از او ندیده‌ام‌» از او یاد کرده‌اند. .
ب: الفضل بن دکین ابو نعیم (م:۲۱۹ ق).
وی از مشایخ محمد بن اسماعیل بخاری (مؤلف صحیح) می‌باشد. یحیی بن معین درباره او می‌گوید: «ما رایت اثبت من رجلین، ابو نعیم و عفان . انسانی آگاه‌تر و درست از بر کننده‌تر از ابو نعیم و عفان ندیدم‌» و دیگری می‌گوید: «ما رایت محدثا اصدق من ابی نعیم، حدیث گویی راستگوتر از ابو نعیم ندیده‌ام.»
ج: موسی بن قیس الحضرمی .
یحیی بن معین ، در مورد او می‌گوید:« ثقة ، مورد وثاقت و اطمینان است‌» و ابو حاتم می‌گوید:«لا باس به، مورد ایراد نیست‌» و عبد الله بن احمد بن حنبل از پدرش نقل می‌کند که درباره او گفته است: «لا اعلم الا خیرا، چیزی جز نیکی درباره‌اش نمی‌دانم‌» .
د: سلمة بن کهیل (م:۱۲۱ ق) از تابعین .
جملگی او را توثیق کرده‌اند از جمله: ابو زرعة که می‌گوید:«ثقة مامون ذکی، مورد وثوق، مطمئن و با هوش‌» ابو حاتم درباره‌اش می‌گوید:«ثقة متقن، مورد وثوق و استوار گفتار است‌» .
هفتم:سیوطی در در المنثور به نقل از عبد بن حمید و عبد الرزاق از ابن عباس، این حدیث را آورده و ابن کثیر نیز از عبد الرزاق این حدیث را نقل کرده است . بنابراین، کلام ابن تیمیه که می‌گوید افرادی مانند ابن حمید و عبد الرزاق ذکری از این گونه احادیث‌به میان نیاورده‌اند، بی‌اساس است.
هشتم: آن مفسری که از ثعلبی آگاه‌تر است و احادیثی آورده که اجماع مفسران را بر نزول آیه درباره امام علی نقض می‌کند، کیست؟ ابن تیمیه تنها به نام ابن ابی حاتم اشاره می‌کند غافل از آن‌که همین ابن ابی حاتم همان طور که ملاحظه کردید روایت صحیح السند در مورد نزول آیه درباره تصدق امام علی نقل کرده است و روایتی که، ابن ابی حاتم از عبد الملک بن ابی سلیمان (م:۱۴۵ ق) از ابو جعفر الباقر - علیه‌السلام - نقل می‌کند افزون بر آن که، امام باقر هرگز نزول آیه را درباره امام علی - علیه‌السلام - انکار نکرده‌اند، این حدیث‌خبری واحد است و در کتاب‌های تراجم و رجال نیز عبد الملک از راویان امام باقر - علیه‌السلام- و امام باقر - علیه‌السلام - از مشایخ او شمرده نشده است، ابن جریر طبری و ثعلبی نیز مانند ابن ابی حاتم تنها از وی این حدیث را از امام باقر - علیه‌السلام - نقل کرده‌اند و سندی دیگر ندارد.
نهم: هیچ کس از بزرگان تفسیر در نزد ابن تیمیه مانند طبری، ابن ابی حاتم و دیگران به نقل از ابن عباس نگفته است رخداد تصدق انگشتر مربوط به ابا بکر است‌بلکه این ادعای ابن تیمیه است که به ثعلبی نسبت می‌دهد، تنها خبری واحد مقطوع غریب بدون شاهد و متابع از عکرمه نقل شده که تصدق انگشتر را به ابا بکر نسبت داده است
[۱۳۹] آلوسی، محمود، ج ۴، ص ۲۴۶.
، عکرمه هم در نزد بزرگان اهل سنت مورد اعتماد نیست و از همین رو مسلم بن حجاج در صحیح خود از وی هیچ روایتی جز یک حدیث آن هم برای شاهد حدیثی دیگر نقل نکرده است.
[۱۴۰] ابو ریه، محمود، اضواء علی السنة المحمدیة، ص ۳۱۰.

دهم: ابن تیمیه که بیهوده دست و پا می‌زند در آخرین نقد بر روایات شان نزول آیه درباره تصدق انگشتر به وسیله امام علی - علیه‌السلام -، به روایت ابن ابی حاتم از ابن عباس ، تشبث می‌جوید که گفته است: «کل من آمن فقد تولی الله و رسوله و الذین آمنو، هر کس ایمان دارد، خدا و رسول و مؤمنان را به ولایت می‌پذیرد» غافل از آن‌که این حدیث ربطی به ادعای ابن تیمیه ندارد.
ابن عباس در این حدیث - بر فرض صدور - در صدد بیان این مطلب نیست که مؤمنانی که باید ولایتشان را پذیرفت چه کسانی هستند بلکه تنها در صدد بیان این نکته است، هر مؤمنی باید ولایت‌خدا و رسول و مؤمنان را بپذیرد، لیکن این مؤمنان چه کسانی‌اند، هرگز در این حدیث اشاره نشده است. البته ابن عباس در احادیث متعددی که پیش از این بیان شد، با صراحت این آیه را درباره امام علی - علیه‌السلام - می‌داند که به این معنی است، آن مؤمنان که ولی دیگران هستند جز امیر مؤمنان امام علی - علیه‌السلام - کسی دیگر نیست.
بنابر این، آیا موضع ابن تیمیه و پیروان او در این موارد چیزی جز تعصب خشک ویرانگر، پندارهای بی مبنا و اتهام به دانشمندان چیزی دیگر است؛ اگر ما بخواهیم با احادیث ماثور این گونه برخورد کنیم از دین چه می‌ماند؟
به قول علامه طباطبایی که می‌گوید:
«اگر درست‌باشد از این همه روایاتی که درباره شان نزول این دو آیه وارد شده، چشم‌پوشی شود و این همه دلیل‌های روایی نادیده گرفته شود، باید‌ به‌طور کلی از تفسیر قرآن چشم پوشید؛ چه، وقتی با این همه روایات اطمینان پیدا نکنیم چگونه می‌توانیم به یک یا دو روایتی که در تفسیر هر کدام از آیات وارد شده است، وثوق و اطمینان پیدا کنیم؟... اگر انسان دچار عناد و مبتلا به لجاجت نباشد، روایات آن قدر هست که اطمینان آور باشد و جا برای اشکال‌ها و خرده‌گیری و تضعیف آن‌ها نیست.»
حاصل آن که، با جمع‌بندی احادیث در این باره به این نتیجه می‌رسیم: تصدق انگشتر از ناحیه امام علی - علیه‌السلام - در حال نماز واقعیت داشته و آیات ۵۵ و ۵۶- آیات ولایت - سوره مائده درباره این رویداد تاریخی نازل شده است. بررسی و نقد تردیدها و مناقشه‌ها در استدلال به این دو آیه بر امامت و زعامت امام علی - علیه‌السلام -، مجالی دیگر می‌طلبد.


قرآن کریم
ابو بکر احمد الرازی (الجصاص)، احکام القرآن، تحقیق، صدقی محمد جمیل، مکه، المکتبة التجاریة.
علی بن احمد الواحدی، اسباب نزول القرآن، تحقیق، کمال زغلول، چاپ اول، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۱ ق.
ناصر بن عبد الله القفاری، اصول مذهب الشیعة الامامیة الاثنی عشریة، چاپ دوم، ریاض ۱۴۱۵ ق.
محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، قم، انتشارات انصاریان، ۱۴۱۶ ق.
احمد البلاذری، انساب الاشراف، تحقیق:محمد باقر المحمودی، چاپ دوم، قم، مجمع احیاء التراث، ۱۴۱۶ ق.
علامه مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۶۳ ش.
اسماعیل ابن کثیر الدمشقی، البدایة والنهایة، تحقیق:احمد ابو ملحم و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیة.
سید هاشم البحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسة مطبوعاتی اسماعیلیان.
ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق:محمد باقر المحمودی، بیروت، مؤسسة المحمودی، ۱۳۹۸ ق.
سبط ابن الجوزی، تذکرة الخواص، بیروت، مؤسسة اهل البیت، ۱۴۰۱ ق.
اسماعیل بن کثیر الدمشقی، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۲ ق.
عبد الرحمن بن محمد ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم مسندا عن رسول الله والصحابة والتابعین، تحقیق:اسعد محمد الطیب، چاپ دوم، بیروت، المکتبة العصریة، ۱۴۱۹ ق.
احمد بن تیمیه، تفسیر الکبیر، تحقیق:عبد الرحمن عمیره، چاپ اول، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۰۸ ق.
محمد حسین الذهبی، التفسیر والمفسرون، چاپ دوم، بی جا، ۱۳۹۶ ق.
ابو الحجاج یوسف المزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، تحقیق:بشار عواد، چاپ دوم، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۲ ق.
محمد بن جریر الطبری، جامع البیان عن تاویل آی القرآن، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ ق.
عبد الرحمن جلال الدین السیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ ق.
احمد بن عبد الله الطبری، ریاض النظرة فی مناقب العشرة، تخریج:عبد المجید طعمه حلبی، چاپ اول، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۸ ق.
علی بن الطاووس العلوی، سعد السعود للنفوس، تحقیق:فارس تب و امام باقر - علیه‌السلام - از مشایخ او ریزیان، چاپ اول، قم، انتشارات دلیل، ۱۴۲۱ ق.
محمد بن احمد الذهبی، سیر اعلام النبلاء، تحقیق شعیب الارنؤوط، چاپ چهارم، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۶.
عبید الله الحاکم الحسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تحقیق:محمد باقر المحمودی، چاپ دوم، قم، مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة، ۱۴۱۱ ق.
تاج الدین السبکی، طبقات الشافعیة الکبری، تحقیق:عبد الفتاح محمد الحلو، بیروت، دار احیاء الکتب العربیة.
جلال الدین السیوطی، طبقات المفسرین، بیروت، دار الکتب العلمیة.
احمد محمد شاکر، عمدة التفسیر عن الحافظ ابن کثیر، قاهره، مکتبة التراث الاسلامی.
محمد بن الجزری، غایة النهایة فی طبقات القراء، چاپ اول، مصر، مکتبة الخانجی، ۱۳۵۱ ق.
محمد بن علی الشوکانی، فتح القدیر الجامع بین فنی الروایة والدرایة من علم التفسیر، بیروت، دار المعرفة.
محمد بن اسحاق الکلینی، الکافی، تصحیح:علی اکبر الغفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۸۸ ق.
احمد بن حجر عسقلانی، الکافی الشاف فی تخریج احادیث الکشاف (ذیل تفسیر کشاف زمخشری)، قم، نشر ادب الحوزة.
احمد بن محمد الثعلبی، الکشف والبیان فی تفسیر القرآن، مخطوط، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی.
محمد بن محمد رضا القمی المشهدی، کنز الدقائق و بحر الغرائب، تحقیق:حسین درگاهی، چاپ اول، طهران، انتشارات اسوه، ۱۴۱۱ ق.
جلال الدین السیوطی، لباب النقول فی اسباب النزول، تصحیح:بدیع السید اللحام، چاپ اول، بیروت، دار الهجرة، ۱۴۱۰ ق.
علی بن ابی بکر الهیثمی، مجمع الزواید و منبع الفوائد، چاپ دوم، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۲ ق.
حسین بن مسعود الفراء البغوی، معالم التنزیل (تفسیر البغوی)، تحقیق:خالد عبد الرحمن العک، چاپ دوم، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۷ ق.
سلیمان احمد الطبرانی، المعجم الوسیط، تحقیق:محمد الطحان، چاپ اول، الریاض، مکتبة المعارف، ۱۴۰۵ ق.
سلیمان احمد الطبرانی، المعجم الکبیر، تحقیق:حمدی عبد المجید السلفی، چاپ دوم، بیروت، دار احیاء التراث.
ابو عبد الله الحاکم النیسابوری، تحقیق:معظم حسین، چاپ دوم، المدینة، المکتبة العلمیة، ۱۳۹۷ ق.
فخر الدین الرازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، چاپ سوم، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
الموفق بن احمد الخوارزمی، المناقب، تحقیق:مالک المحمودی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۱ ق.
ابو العباس احمد بن تیمیة، منهاج السنة النبویة فی نقض کلام الشیعة القدریة، بیروت، دار الکتب العلمیة.
عبد الرحمن ایجی، المواقف فی علم الکلام، بیروت، عالم الکتب.
محمد حسین الطباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة.
شیخ حسین الراضی، الهوامش التحقیقیة (الملحق بکتاب المراجعات)، چاپ دوم، قم، المجمع العالمی لاهل البیت، ۱۴۱۶ ق.
صلاح الدین الصفدی، الوافی بالوفیات، بیروت، دار النشر.
احمد بن خلکان، وفیات الاعیان، چاپ دوم، قم، منشورات الشریف الرضی، ۱۳۶۴ ش.


۱. مائده/سوره۵، آیه۵۵-۵۶.    
۲. مائده/سوره۵، آیه۵۵-۵۶.    
۳. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۱۸۳- ۲۰۶.    
۴. حسینی بحرانی، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۴۷۹- ۴۸۵.
۵. محمد القمی المشهدی، کنز الدقائق، ج ۴، ص ۱۴۴- ۱۵۴.
۶. راضی، حسین، الهوامش التحقیقیة (پیوست کتاب المراجعات)، ص ۳۸۳- ۳۸۴ .
۷. ابن شهر آشوب، محمد، مناقب آل ابی طالب علیهم‌السلام، ج‌۳، ص ۵- ۱۴.    
۸. حاکم حسکانی، عبیدالله، شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۰۹- ۲۴۸.    
۹. حاکم حسکانی، عبیدالله، شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۲۶.    
۱۰. حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، معرفة علوم الحدیث، ص ۱۰۲.
۱۱. ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص ۳۵۶-۳۵۷.    
۱۲. خوارزمی، موفق، المناقب، ص ۲۶۴ .
۱۳. سیوطی، جلال الدین، در المنثور فی التفسیر بالمنثور، ج ۳، ص ۱۰۶.    
۱۴. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل، البدایة والنهایة، ج ۷، ص ۳۹۴.    
۱۵. حاکم حسکانی، عبیدالله، شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۳۲- ۲۴۰.    
۱۶. سمرقندی، ابولیث، تفسیر السمرقندی، ج ۱، ص ۴۲۳-۴۲۴.    
۱۷. سیوطی، جلال الدین، در المنثور فی التفسیر بالمنثور، ج ۳، ص ۱۰۵- ۱۰۴.    
۱۸. مزی، یوسف، تهذیب الکمال، ج ۳۳، ص ۴۱۱، رقم (ترجمة ۷۴۳۲).    
۱۹. ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، ج ۲، ص‌۷۴.    
۲۰. موفق خوارزمی، المناقب، ص ۲۶۴.    
۲۱. واحدی، احمد، اسباب نزول القرآن، ص ۲۰۲.    
۲۲. سیوطی، جلال الدین، لباب النقول فی اسباب النزول، ص ۸۱.    
۲۳. فخر الدین رازی، مفاتیح الغیب (تفسیر الکبیر)، ج ۱۲، ص ۳۸۳.    
۲۴. بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج ۲، ص ۱۵۰، حدیث ۱۵۱.    
۲۵. طبرانی، سلیمان، المعجم الکبیر، ج ۱، ص ۳۲۰- ۳۲۱، حدیث ۹۵۵ .
۲۶. هیثمی، ابی بکر، مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۳۴ .
۲۷. حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۴۱.    
۲۸. سیوطی، جلال الدین، در المنثور فی التفسیر بالمنثور، ج ۳، ص ۱۰۶.    
۲۹. طبرانی، سلیمان، المعجم الاوسط، ج ۷، ص ۱۳۰، حدیث ۶۲۲۸ .
۳۰. جوینی، محمد، فرائد السمطین (به تحقیق محمد باقر محمودی)، ج ۱، ص ۱۹۴، حدیث ۱۵۳.
۳۱. حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۲۳.    
۳۲. سیوطی، جلال الدین، در المنثور فی التفسیر بالمنثور، ج ۳، ص ۱۰۵.    
۳۳. حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۳۰.    
۳۴. ثعلبی، احمد، الکشف و البیان فی تفسیر القرآن، مخطوط، ج ۴، ص۸۰-۸۱.    
۳۵. جوینی، محمد، فرائد السمطین، ج ۱، ص ۱۹۱ حدیث ۱۵۱.
۳۶. یوسف سبط بن جوزی، تذکرة الخواص، ص ۴۱ (به نقل از ثعلبی) .
۳۷. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص۳۸۳، (با تعبیر روی عن ابی ذر).    
۳۸. حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۲۵.    
۳۹. حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۲۵.    
۴۰. واحدی، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن، ص ۲۰۱.    
۴۱. سیوطی، جلال الدین، لباب النقول فی اسباب النزول، ص ۲۰۲.
۴۲. حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۲۸.    
۴۳. طبری، احمد محب الدین، الریاض النضرة، ج ۳، ص ۱۷۹.
۴۴. عبد الرحمن بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم مسندا عن رسول الله و الصحابة و التابعین، ج ۴، ص ۱۱۶۲، حدیث ۶۵۵۱.    
۴۵. ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص۳۵۷.    
۴۶. سیوطی، جلال الدین، در المنثور فی التفسیر بالمنثور، ج ۳، ص ۱۰۶.    
۴۷. سیوطی، جلال الدین، لباب النقول فی اسباب النزول، ص ۸۱.    
۴۸. بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج ۲، ص ۱۵۰، حدیث ۱۵۱.    
۴۹. بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج ۶، ص ۱۸۶ .
۵۰. ابن ابی حاتم، عبد الرحمن، تفسیر القرآن العظیم مسندا عن رسول الله و الصحابة و التابعین، ج ۴، ص ۱۱۶۲، حدیث ۶۵۴۹.    
۵۱. ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، ج ۲، ص ۷۴.    
۵۲. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تاویل آی القرآن، ج ۱۰، ص ۴۲۵.    
۵۳. بغوی، حسین، معالم التنزیل، ج ۲، ص ۴۷.
۵۴. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تاویل آی القرآن، ج۱۰، ص ۴۲۶.    
۵۵. جصاص، ابی بکر، احکام القران، ج ۲، ص ۵۵۷.    
۵۶. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تاویل آی القرآن، ج ۱۰، ص ۴۲۵-۴۲۶.    
۵۷. سیوطی، جلال الدین، در المنثور فی التفسیر بالمنثور، ج ۳، ص ۱۰۶    
۵۸. بغوی، حسین، حسین، معالم التنزیل، ج ۲۲، ص ۴۷ .
۵۹. واحدی، علی، الوسیط فی تفسیر القرآن المجید، ج ۲، ص ۲۰۱.
۶۰. عیاشی، محمد بن سعود، ج ۲، ص ۵۷، حدیث ۱۲۹۸.
۶۱. عیاشی، محمد بن سعود، ج ۲، ص۵۸، حدیث ۱۳۰۲ .
۶۲. کلینی، محمد، کافی، کتاب الحجة، باب «ما نص الله عز وجل ورسوله علی الائمة علیهم‌السلام واحدا واحدا»، ج ۱، ص ۲۸۸، حدیث ۳.    
۶۳. بحرانی، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۴۷۹ - ۴۸۰، حدیث ۲ و ۳ و ۴ .
۶۴. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۳۵، ص ۱۰۶.
۶۵. اسکافی، محمد، المعیار والموازنة،ص ۲۲۸.    
۶۶. نیشابوری، حسن، ج ۶، ص ۱۶۹.
۶۷. ایجی، عبد الرحمن، المواقف فی علم الکلام، ص ۴۰۵ وی می‌نویسد:«اجمع ائمة التفسیر ان المراد علی (علیه‌السلام) وللاجماع علی ان غیره غیر مراد».
۶۸. آلوسی، محمود، ج ۴، ص ۲۴۵.
۶۹. آلوسی، محمود، ج ۴، ص ۲۴۵ .
۷۰. جوینی، محمد، فرائد السمطین (به تحقیق محمد باقر محمودی)، ج ۱، ص ۱۹۰.
۷۱. سیوطی، جلال الدین، لباب النقول فی اسباب النزول، ص۸۱.    
۷۲. بن حجر عسقلانی، احمد، الکافی الشافی فی تخریج احادیث الکشاف (ذیل تفسیر کشاف زمخشری):ج ۱، ص ۶۴۹.
۷۳. ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، ج ۲، ص ۷۴.    
۷۴. سیر اعلام النبلاء، ج ۱۷، ص ۳۰۸، رقم ترجمه ۱۸۸ .
۷۵. سیر اعلام النبلاء، ج ۹، ص ۵۶۳، رقم ترجمه ۲۲۰.
۷۶. ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، ج ۲، ص ۷۴.    
۷۷. ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، ج ۲، ص ۷۴.    
۷۸. طبری، ابن جریر، جامع البیان عن تاویل آی القرآن، ج ۱۰، ص ۳۹۶-۳۹۷.    
۷۹. مائده/سوره۵، آیه۵۵.    
۸۰. مائده/سوره۵، آیه۵۱-۵۶.    
۸۱. مائده/سوره۵، آیه۵۱-۶۷.    
۸۲. ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، ج ۲، ص ۷۴.    
۸۳. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تاویل آی القرآن، ج ۱۰، ص ۳۹۶.    
۸۴. مائده/سوره۵، آیه۵۱-۵۶.    
۸۵. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تاویل آی القرآن، ج ۱۰، ص ۳۹۶-۳۹۷.    
۸۶. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تاویل آی القرآن، ج ۱۰، ص۴۲۴.    
۸۷. مائده/سوره۵، آیه۵۱.    
۸۸. مائده/سوره۵، آیه۵۲.    
۸۹. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تاویل آی القرآن، ج ۱۰، ص ۳۹۵-۳۹۶.    
۹۰. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تاویل آی القرآن، ج ۱۰، ص ۴۲۵.    
۹۱. مائده/سوره۵، آیه۵۵.    
۹۲. مائده/سوره۵، آیه۵۶.    
۹۳. واحدی، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن، ص ۲۰۰- ۲۰۱.    
۹۴. سیوطی، جلال الدین، لباب النقول فی اسباب النزول، ص ۱۴۷.    
۹۵. مائده/سوره۵، آیه۵۴.    
۹۶. منهاج السنة، ج ۴، ص ۵.
۹۷. رازی، فخر الدین، مفاتیح الغیب (تفسیر الکبیر)، ج ۱۲، ص ۲۶.
۹۸. رازی، فخر الدین، مفاتیح الغیب (تفسیر الکبیر)، ج ۱۲، ص ۲۶.
۹۹. حاکم حسکانی، عبید الله بن احمد، شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۲۴ حدیث ۲۳۲.    
۱۰۰. حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۳۲، حدیث ۲۳۶ و ۲۳۷.    
۱۰۱. سیوطی، جلال الدین، لباب النقول فی اسباب النزول، ج ۳، ص ۱۰۴.
۱۰۲. محمد حسین ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج ۲، ص ۱۰۵ .
۱۰۳. العمدة، ج ۲، ص ۵۰.
۱۰۴. ناصر قفاری، اصول مذهب الشیعة، ج ۲، ص ۶۷۹.
۱۰۵. احمد ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ج ۴، ص ۵.
۱۰۶. احمد ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ج ۴، ص ۵- ۹.
۱۰۷. اسماعیل ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج ۲، ص ۶۹.
۱۰۸. اسماعیل ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم ج۲، ص ۶۹.
۱۰۹. محمد شوکانی، فتح القدیر، ج ۲، ص ۵۱.
۱۱۰. ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج ۲، ص ۱۰۵.
۱۱۱. محمد شاکر، احمد، عمدة التفسیر عن الحافظ ابن کثیر، ج ۲، ص ۵۰.
۱۱۲. محمود، اضواء علی السنة المحمدیة، ص ۳۱۰.
۱۱۳. نیشابوری، حسن، ج ۶، ص ۱۶۹.
۱۱۴. حسکانی، عبید الله بن احمد، شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۳۰.    
۱۱۵. جوینی، محمد، فرائد السمطین (به تحقیق محمد باقر محمودی)، ج ۱، ص ۱۹۱، حدیث ۱۵۱.
۱۱۶. رازی، فخر الدین، مفاتیح الغیب (تفسیر الکبیر)، ج ۱۲، ص ۲۶.
۱۱۷. احمد ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج ۱، ص ۷۹، رقم ترجمه ۳۱.    
۱۱۸. تاج الدین سبکی، طبقات الشافعیة، ج ۴، ص ۵۸، رقم ترجمه ۲۶۷.    
۱۱۹. صلاح الدین صفدی، الوافی بالوفیات، ج ۷، ص ۳۰۶، رقم ترجمه ۳۲۹۹.
۱۲۰. جلال الدین سیوطی، طبقات المفسرین، ص ۱۷.
۱۲۱. محمد بن الجزری، غایة النهایة فی طبقات القراء، ج ۱، ص ۱۰۰، رقم ترجمه:۴۶۲.
۱۲۲. فخر الدین، مفاتیح الغیب (تفسیر الکبیر)، ج ۱۲، ص ۲۶.
۱۲۳. مسعود بغوی، تفسیر البغوی (معالم التنزیل)، ج ۲، ص ۴۷.
۱۲۴. احمد بن تیمیه، التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۲۲۸.
۱۲۵. احمد بن تیمیه، التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۲۳۷.
۱۲۶. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تاویل آی القرآن، ج ۶۱۰، ص ۴۲۶.    
۱۲۷. سیوطی، جلال الدین، در المنثور فی التفسیر بالمنثور، ج ۳، ص ۱۰۵.    
۱۲۸. ابن ابی حاتم، عبد الرحمن، تفسیر القرآن العظیم مسندا عن رسول الله و الصحابة و التابعین، ج ۴، ص ۱۱۶۲، حدیث۶۵۵۱.    
۱۲۹. ابن ابی حاتم، عبد الرحمن، تفسیر القرآن العظیم مسندا عن رسول الله و الصحابة و التابعین، ج ۴، ص ۱۱۶۲، حدیث ۶۵۴۷.    
۱۳۰. مزی، یوسف، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج ۱۵، ص ۲۷-۳۰، رقم ترجمه ۳۳۰۳.    
۱۳۱. مزی، یوسف، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج ۲۳، ص ۱۹۷، رقم ترجمه ۴۷۳۲.    
۱۳۲. مزی، یوسف، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج ۲۹، ص ۱۳۴، رقم ترجمه ۶۲۹۳.    
۱۳۳. مزی، یوسف، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج ۱۱، ص ۳۱۳، رقم ترجمه ۲۴۶۷.    
۱۳۴. سیوطی، جلال الدین، در المنثور فی التفسیر بالمنثور، ج ۳، ص ۱۰۵.    
۱۳۵. ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، ج ۲، ص ۷۴.    
۱۳۶. مزی، یوسف، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج ۱۸، ص ۳۲۲، رقم ترجمه ۳۵۳۲.    
۱۳۷. مزی، یوسف، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج ۲۶، ص ۱۳۶، رقم ترجمه ۵۴۷۸.    
۱۳۸. رازی، فخر الدین، مفاتیح الغیب (تفسیر الکبیر)، ج ۱۲، ص ۳۸۲-۳۸۳.    
۱۳۹. آلوسی، محمود، ج ۴، ص ۲۴۶.
۱۴۰. ابو ریه، محمود، اضواء علی السنة المحمدیة، ص ۳۱۰.
۱۴۱. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۶، ص ۸.    



سایت بلاغ، فصلنامه طلوع، شماره۱. برگرفته از مقاله«بازخوانی مدارک واسناد شان نزول آیه ولایت»




جعبه ابزار