• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سید مرتضی لنگرودی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سید مرتضی مرتضوی لنگرودی (۱۳۰۶-۱۳۸۳ق)، فقیه، مجتهد، مفسر، اصولی، محدث و از اساتید حوزه‌های علمیه در قرن چهاردهم هجری قمری بود.سید مرتضی لنگرودی
او در حوزه علمیه لنگردود، رشت، قزوین، تهران و نجف علوم دینی را فرا گرفته و از اساتیدی همچون سید عبدالوهاب صالح ضیاء‌بری، میرزای نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی، شیخ جواد بلاغی و دیگر بزرگان بهره برد. وی از مدرسان بزرگ حوزه‌های علمیه بوده به‌طوری که آیتالله بروجردی از ایشان برای تدریس در قم دعوت کردند. ایشان مدتی در قم، تهران و نجف به تدریس اشتغال داشت. او علاوه بر تدریس به فعالیت‌های تبلیغی، ارشادی و خدمت به مردم اشتغال داشت. ایشان در ابتدا از انقلاب مشروطیت حمایت کرد ولی با آگاهی از انحراف مشروطه‌خواهان از آنها کناره‌گیری نمود، همچنین با شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی از موافقان و حامیان آن قیام بود. از این عالم بزرگ تالیفات بسیاری برجای مانده است که یک دوره تقریرات درس میرزای نائینی را نگاشته است.

فهرست مندرجات

۱ - زادگاه و خاندان
۲ - تاریخ ولادت
۳ - تحصیلات
       ۳.۱ - حوزه رشت
       ۳.۲ - حوزه قزوین و تهران
       ۳.۳ - بازگشت به گیلان
۴ - اساتید
       ۴.۱ - آیتالله نائینی
              ۴.۱.۱ - دلیل ترجیح نائینی بر دیگران
              ۴.۱.۲ - تقریر دروس نائینی
              ۴.۱.۳ - ستایش از استاد
              ۴.۱.۴ - دریافت اجازه از استاد
       ۴.۲ - سید ابوالحسن اصفهانی
       ۴.۳ - آقا ضیاءالدین عراقی
       ۴.۴ - شیخ جواد بلاغی
۵ - تدریس
       ۵.۱ - دعوت برای تدریس در قم
       ۵.۲ - روش تدریس
       ۵.۳ - در نجف و تهران
۶ - فعالیت‌های آموزشی و فرهنگی
       ۶.۱ - احیای مدرسه و مسجد حاج ابوالفتح
              ۶.۱.۱ - تدریس در مدرسه
              ۶.۱.۲ - مقرّرات مدرسه
       ۶.۲ - تاسیس هیات مرتضویون
       ۶.۳ - فعالیت‌ها در قم
۷ - تالیفات و پژوهش‌ها
۸ - در میدان مبارزه
       ۸.۱ - نقش‌آفرینی در انقلاب مشروطه
       ۸.۲ - حمایت از نهضت امام خمینی
۹ - ویژگی‌های اخلاقی
       ۹.۱ - ارادت به اهل بیت
       ۹.۲ - عزت نفس
       ۹.۳ - شجاعت
              ۹.۳.۱ - اهتمام به وضع معیشتی طلاب
       ۹.۴ - اعتقاد به فقاهت
۱۰ - فرزندان
       ۱۰.۱ - سید محمدحسین
       ۱۰.۲ - سید محمدحسن
              ۱۰.۲.۱ - اجازه اجتهاد
              ۱۰.۲.۲ - در انقلاب اسلامی
       ۱۰.۳ - سید محمدمهدی
              ۱۰.۳.۱ - فعالیت‌های تبلیغی
              ۱۰.۳.۲ - آثار
       ۱۰.۴ - سید علی
۱۱ - درگذشت
۱۲ - پانویس
۱۳ - منبع


لنگرود، یکی از شهرهای مذهبی استان گیلان است و آبادی قاضی محله از روستاهای شرقی لنگرود می‌باشد که نام قدیمی آن «رود پست» بوده و به سبب سکونت گروهی از سادات و بزرگان در آن، به قاضی محله یا قاضی کلایه معروف شده است. سادات سکن در این ناحیه، حسینی هستند و نسب آنان از طریق امام سجاد (علیه‌السلام) به حضرت اباعبدالله (علیه‌السّلام) می‌رسد.
آنان در آغاز، سکن تنکابن بوده و از آنجا به رود پست مهاجرت کرده‌اند. سادات قاضی محله از قدیم مورد تکریم و احترام اهالی این سامان بوده‌اند. مدفن یکی از آنان به نام سیدکریم که انسانی پارسا و وارسته بوده است، دارای قبّه و بارگاه و مورد توجه مردم و زیارتگاه اهالی است.


از رجال مشهور سادات قاضی محله، میر سعیدی لنگرودی است. نامبرده، فرزندی به نام سیدحسین داشت. این مرد زاهد و پرهیزگار در روستای فتیده در حوالی قاضی محله از طریق زراعت و دامداری امرار معاش می‌نمود. تا آنکه در سال ۱۳۰۶ق. صاحب فرزندی گردید و او را «مرتضی» نامید.


دوران کودکی سید مرتضی در آبادی فتیده و نیز قریه قاضی محله سپری گردید. به سبب تربیت در آغوش مادری نیک‌نهاد و پرورش‌های پدری پارسا و نیز استعدادهای ذاتی خود، در همین سنین کودکی، در مدت شش ماه، تلاوت قرآن را فراگرفت و همزمان با آن در مکتب‌خانه‌های مرسوم آن زمان با مقدمات زبان و ادبیات فارسی آشنا گردید.
هنگامی که سید مرتضی دوران کودکی را سپری کرد و به چهارده سالگی رسید، شوق تحصیل علوم دینی او را به جانب مدرسه جامع لنگرود کشانید؛ اما برای یاری رساندن به پدرش، یک سوم سال را در امور کشاورزی به کمک وی پرداخت و در دو ثلث دیگر سال، به فراگیری دانش دینی مشغول گردید.
از برنامه‌های جالب آن زمان در حوزه‌های علمیه لنگرود، لاهیجان، آستانه اشرفیه و... این بود که به هنگام تعطیلات و در اوقات فراغت، طلبه‌ها از شهری به شهر دیگر می‌رفته و با طلاب آن دیار به بحث و مناظره علمی می‌پرداخته‌اند. سید مرتضی که از نظر هوش و توانایی ذهنی و قوه حافظه در بین همگنان خویش بی‌نظیر بود، با قدرت بیان و تسلط بر مباحث مطرح شده، غالباً در این مسافرت‌ها و مجالست‌ها بر حریف خویش غالب می‌آمد. حتی گاهی موفقیت‌های علمی وی، شگفتی اساتید را برمی انگیخت و مواردی پیش می‌آمد که او در ضمن بحث‌ها بر مدرّسین خویش پیشی می‌گرفت. خودش به فرزندانش گفته بود: هر کتابی را که از استاد می‌آموختم، بلافاصله آن را تدریس می‌کردم. گاهی در حالی که اواخر کتاب را فرا می‌گرفتم، ابتدای آن را درس می‌دادم.
[۱] مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۲۸ - ۲۹.


۳.۱ - حوزه رشت

سید مرتضی پس از آموختن مقدمات علوم حوزوی در نزد اساتید مدرسه علمیه لنگرود، در سال ۱۳۲۳ یا ۱۳۲۲ق. برای ادامه تحصیل به رشت رفت. در این حوزه، او محضر روحانی مبارز و مجتهد پرآوازه، آیتالله سید عبدالوهاب صالح ضیاء‌بری (۱۲۹۴ - ۱۳۵۷ق.) را درک کرد و معالم را نزد او آموخت. یادآور می‌شود این عالم جزو جوان‌ترین مجتهدان گیلانی بود که در سن ۲۸ سالگی به مقام اجتهاد دست یافت. وی از شاگردان مشهور مرحوم آخوند خراسانی بود. در اجازه اجتهاد مرحوم آخوند برای وی، مطالبی آمده که برای کمتر کسی گفته شده است. چنین اجازه‌ای مقامات علمی و تقوای وی را مورد تایید قرار می‌دهد.
[۲] جهانگیر سرتیپ‌پور، نام‌ها و نامدارهای گیلان، ص۲۹۸ - ۲۹۹.
[۳] تاریخ معاصر ایران، کتاب نهم، ص۲۸۳.

سید مرتضی در حوزه علمیه رشت، مطوّل را نزد آقا شیخ محمد صیقلانی (منسوب به آبادی صیقلان از دهستان شفت و از توابع شهرستان فومن) و آقا شیخ محمد زرگر یاد گرفت.

۳.۲ - حوزه قزوین و تهران

سید مرتضی در همان اوان جوانی، به قزوین رفت و در حوزه این شهر شرح لمعه، مقداری از قوانین، الهیات و شرح تجرید را از محضر مرحوم حاج ملا علی طارمی و شیخ یونس نامی فرا گرفت و بدین‌گونه سطوح اولیه دروس حوزوی را تکمیل نمود و راهی تهران شد.
در آن زمان حوزه تهران، مجمع فقیهان بزرگ، حکیمان و عارفان مشهور بود. در این حوزه سید مرتضی سطوح عالی دانش دینی را نزد حضرات آیات: آقا سید محمدرضا افجه‌ای، آقا شیخ محمدرضا نوری، شیخ عبدالنبی نوری و آقا سید محمد تنکابنی تکمیل کرد و در حکمت و فلسفه و معارف عرفانی محضر بزرگانی چون: حاج شیخ علی نوری، آقا میرزا‌ هاشم اشکوری، آقا میرزا حسن کرمانشاهی و آقا میرزا محمود قمی را درک کرد.
[۴] مرسلوند، حسن، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج۵، ص۳۵۹.

تا سال ۱۳۳۵ق. که در تهران اقامت داشت، به گفته خودش - بیشتر ایام به آموختن فلسفه و عرفان مشغول بوده است، با این که به مباحث فقه و اصول، گرایش بیشتری داشته است.

۳.۳ - بازگشت به گیلان

سید مرتضی پس از تحصیل در عرصه فقه و حکمت و عرفان، حوزه تهران را ترک نمود و برای کمک به پدرش در امر کشاورزی، به گیلان بازگشت و تا سال ۱۳۳۸ق. در آن ناحیه ماندگار شد. البته در این مدت از درس و بحث غافل نبود و با دوست دیرینه خود آقای طلوعی اشکوری به مباحثات علمی مشغول بود و از محضر آقا شیخ علی‌کبر فتیدهی بهره برد.
[۵] مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۳۰.



اساتید سید مرتضی لنگرودی عبارتند از:

۴.۱ - آیتالله نائینی

سید مرتضی در سال ۱۳۳۸ق. وطن را به قصد اقامت در عتبات عراق ترک نمود و به نجف اشرف رفت. وی برای انتخاب استاد، ابتدا در درس‌های علما حضور می‌یافت، تا آن که شیوه تدریس آیتالله نائینی را پسندید. او به درس این محقّق، علاقه زائدالوصفی نشان داد و به قدری تحت تاثیر‌ اندیشه‌های او قرار گرفت که غالباً حاضر نبود سخن مخالف مبانی ایشان را بشنود.

۴.۱.۱ - دلیل ترجیح نائینی بر دیگران

دلیل ترجیح آیتالله نائینی بر دیگران، این بود که محقق نائینی بر آراء و‌ اندیشه‌های فقهی و اصولی شیخ مرتضی انصاری احاطه کاملی داشت، چنان‌که برای فرزندش آیتالله حاج سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی نقل کرده بود که میرزای نائینی با یکی از معاریف زمان (مرحوم حاج شیخ حسن کربلایی) تمامی کتاب‌های مرحوم شیخ، حتی آنچه را که آن مجتهد پرآوازه بر اوراقی کوچک یادداشت نموده بود، مباحثه می‌کرده‌اند.
مرحوم لنگرودی، با فراست درمی‌یابد که محقق نائینی به خوبی می‌تواند بیانات شیخ مرتضی انصاری را تشریح و افکار و نظراتش را مستند نماید. دیگر جاذبه‌های درس نائینی برای وی آن بود که ایشان به صورت دسته‌بندی و با بیانی روان، مطالب را بیان می‌کرد و به دلیل برخورداری از حافظه‌ای قوی، تدریس او، متنوع و با حواشی بسیار همراه بود؛ به عبارت دیگر، مطالب را با شاخ و برگ، مقدمات و مؤخّرات بسیار بیان می‌کرد، که این ویژگی، به درس او شیرینی، تنوّع و جاذبه‌ای ویژه می‌بخشید. او با این مقام والای علمی و معنوی توانست شاگردانی آگاه به زمان و فاضل برای عالم اسلام تربیت کند.

۴.۱.۲ - تقریر دروس نائینی

سید مرتضی بیش از یک دوره اصول مرحوم نائینی را به تفصیل و با نظم و ترتیب خاصی به نگارش درآورد و از بحث فقه ایشان هم مباحثی چون: قضا، معاملات، طهارت و صلاة را تقریر کرد.
شایسته است نوشته‌های ایشان به زیور طبع آراسته شود و در دسترس مشتاقان فقه و اصول قرار گیرد، زیرا این نوشته‌ها تقریرات درس استادی است که در دانش‌های گوناگون، مانند: ادبیات فارسی و عربی، فلسفه، اصول، کلام و فقه تبحّر داشت؛ در فقه، یگانه عصر خود و در اصول، نوآور و مجدّد این دانش به شمار می‌رفت و در میان علما به کثرت تحقیق و تدقیق و ژرف‌اندیشی معروف بود. و به مقامی رسید که کثر معاصران، نظریات وی را همسنگ با تفکرات آخوند خراسانی دانسته و از او پیروی کرده‌اند.
[۶] علی لو، نورالدین، میرزای نائینی ندای بیداری، ص۶۶ - ۷۰.
[۷] مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۳۴ - ۳۸.


۴.۱.۳ - ستایش از استاد

آیتالله سیدمرتضی مرتضوی لنگرودی همیشه از محقق نائینی به بزرگی یاد می‌کرد و مقام علمی او را می‌ستود و می‌گفت: خیلی به شاگردان خود توجه داشت، هر کس را به میزان توانایی علمی‌اش تکریم می‌نمود، حتی در جلسه درس او، عده‌ای از خواص ایشان جایگاه ویژه‌ای داشتند که افراد دیگر نمی‌توانستند آن را اشغال کنند. با آن که به دلایلی، وجوه کمی به دستش می‌رسید، همان را صرف طلاب می‌کرد.

۴.۱.۴ - دریافت اجازه از استاد

آیتالله مرتضوی لنگرودی درباره چگونگی دریافت اجازه از آیتالله نائینی گفته است: وقتی خواستم به ایران برگردم، به محضر آیتالله آقا سید جمال‌الدین گلپایگانی رفتم که از خواص مرحوم نائینی بود. به ایشان گفتم: به آقا میرزا بگویید، می‌خواهم به وطن برگردم اگر می‌خواهند اجازه‌ای مرقوم بفرمایند، لطف کنند. آیتالله نائینی به آقا سید جمال گلپایگانی فرموده بود: «لنگرودی واسطه نمی‌خواهد، هر وقت خواست به ایران برود خودش بیاید». از این‌رو، آیتالله مرتضوی لنگرودی به محضر استادش می‌رود و او اجازه کم‌نظیری برای شاگردش مرقوم می‌فرماید که در اوراق ایشان موجود است.
[۸] مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۳۸.


۴.۲ - سید ابوالحسن اصفهانی

آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی: اگرچه آیتالله لنگرودی به مبانی فقهی و اصولی آیتالله نائینی اهمیت می‌داد، ذوق فقهی مرحوم آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی هم برایش جاذبه داشت. آیتالله اصفهانی، پس از تحصیلات علوم عقلی و نقلی در اصفهان، به سال ۱۳۱۰ق. به نجف رفت و‌ اندوخته‌های خود را در فقه و اصول تکمیل نمود و در زمره اعاظم علمای اصول و فقه قرار گرفت. آن مرحوم در طی مدت ۲۷ سال که مرجع تقلید شیعیان بود، توانست با درایت و کفایت بی‌نظیر حوزه‌های نجف اشرف، کربلای معلاّ، سامرا و کاظمین را اداره کند. او تمام ساعات عمرش را صرف تدریس و تربیت شاگردان فاضل، ترویج مبانی تشیّع، مکارم اخلاق و حلّ و فصل امور شیعیان می‌کرد. مقام علمی او چنان بود که گفته شده است: هزار نفر که اغلب به رتبه اجتهاد رسیده بودند، در درس او حاضر می‌شدند. او که با ۲۸ واسطه نسبش به امام کاظم (علیه‌السّلام) می‌رسید، بسیاری از فضایل و مکارم اخلاقی را از اجداد طاهرین خویش به ارث برده بود.
[۹] حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، ج۷، ص۲۵۸۶ - ۲۵۹۶.
[۱۰] امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۲۹۱.

آیتالله اصفهانی به خوبی به استعداد آیتالله لنگرودی پی برده بود و به وی توجه زیادی داشت. آیتالله لنگرودی نقل کرده است که هنگام بازگشت به ایران، مرحوم آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی فرمود: «امثال شما نباید حوزه را ترک کنند». وی می‌افزاید: ایشان گمان کرده بودند که مشکلات معیشتی مرا وادار به چنین تصمیمی نموده است، از این‌رو داستانی از زندگی خویش را برایم بیان نمود و فرمود: «روزی که وارد نجف اشرف شدم، تنها دو روپیه داشتم. آن مبلغ‌ اندک را هم به خادم مدرسه دادم که حجره‌ای برایم مهیا کند؛ آهی در بساط نداشتم، توکل بر خدا کردم و مشغول تحصیل شدم. این هم وضع کنونی من است که می‌بینی.» منظور استادم آن بود که با وجود مشکلاتی که داری، آینده‌ات درخشان است. امّا من به ایشان عرض کردم که از لحاظ اقتصادی مشکلی ندارم، بلکه به دلیل ناسازگاری آب و هوای نجف نمی‌توانیم در این شهر بمانیم. آیتالله اصفهانی فرموده بود: «حال که در رفتن به ایران مصمّم هستید، سعی کنید در حوزه‌ای اقامت جویید که بیشتر از وجودتان استفاده شود.»
[۱۱] مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۳۸ - ۳۹.


۴.۳ - آقا ضیاءالدین عراقی

آیتالله آقا ضیاءالدین عراقی: وی به علم اصول طراوت بخشید و با نوآوری‌های دقیق خویش این دانش را بر تارک دروس حوزوی درخشان نگاه داشت.
[۱۲] یغمی ارکی، داوود، شمس الفقهاء، ص۱۱۲.
آیتالله لنگرودی به هنگام مهاجرت علمای نجف به ایران (به دلیل اعتراض آنان به تبعید آیتالله خالقی از سوی حکومت عراق)، در درس مرحوم محقق عراقی حضوری فعال داشت.

۴.۴ - شیخ جواد بلاغی

آیتالله آقا شیخ جواد بلاغی: مرحوم بلاغی در حالی به پرورش پاسداران آینده دین و دانش همت گماشت و به باغبانی گل‌های لطیف گلستان‌ اندیشه مبادرت نمود که هنوز گرد و غبار جهاد بر سر و رویش بود. آیتالله لنگرودی از پرتو این خورشید فقاهت نیز نور گرفت و بویژه در درس کلام و تفسیر، که رشته‌های تخصصی آیتالله بلاغی بودند، حاضر می‌شد.
[۱۳] علیزاده، علی، علامه بلاغی روایت رویش، ص۴۳.
جلسات تفسیر استاد، به هنگام تعطیلی دروس حوزه تشکیل می‌شد. میوه پرحلاوت این درس بابرکت، تفسیر آلاءالرحمن است که تکمیل نشد و مرحوم آیتالله لنگرودی از ناتمام ماندن این تفسیر گرانسنگ ابراز تاسف می‌کرد. سید مرتضی لنگرودی، درباره آیتالله بلاغی می‌گوید: این استادم، در دفاع از اسلام بسیار اهتمام می‌ورزید و با قلم قوی خود آثار ارزنده‌ای به یادگار نهاد. اما با این همه درخشندگی علمی، کسی در امور زندگی به وی کمک نمی‌کرد و کارهای شخصی منزل و خرید مایحتاج زندگی را خود انجام می‌داد.
[۱۴] مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۳۷.



سابقه تدریس این مجتهد پرآوازه به دوران نوجوانی و جوانی باز می‌گردد، زمانی که مشغول فراگیری مقدمات و مرحله نخست سطح حوزه بود. ایشان، در حوزه تهران ضمن فراگیری حکمت، فقه و اصول، در مدرسه صدر برای جمع کثیری از طلاب جوان شرح لمعه و هدایه میبدی را تدریس می‌کرد.
[۱۵] مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۲۹.

پس از فقه‌آموزی نزد دانشوران حوزه نجف و کسب توانمندی‌های علمی، به سال ۱۳۴۲ق. به ایران بازگشت. در این زمان، اشتهار علمی وی به مرتبه‌ای رسید که شرح‌حال‌نگاران او را یکی از آیات و مدرسین بزرگ در قرن اخیر معرفی کرده و در وصفش نوشته‌اند: او فقیهی محقّق، مجتهدی اصولی، مفسّری محدّث و مدقّق بود. در مدت اقامت در ایران، به تدریس و فیض رساندن مشغول بود؛ اما دو سال بعد، یعنی در سال ۱۳۴۴ق. به نجف اشرف مراجعت نمود و در توقف ده ساله خود در این شهر مقدس، به تدریس علوم حوزوی و تربیت شاگردان فاضل اهتمام داشت.

۵.۱ - دعوت برای تدریس در قم

یکی از تلاش‌های آیتالله بروجردی برای احیای حوزه علمیه قم، دعوت از علمای بلاد دیگر بود. او به کسانی که قادر بودند در حوزه قم منشا اثر باشند، بها می‌داد و از این جهت از آیتالله سید مرتضی مرتضوی لنگرودی معروف به «حاجی مجتهد» دعوت کرد که به قم بیاید تا در ارتقای سطح علمی فضلای این شهر مقدس سهیم باشد. مرحوم آیتالله لنگرودی با قبول دعوت آیتالله بروجردی، به قم مهاجرت نمود؛ هر چند علمای عراق ابتدا به هجرت او رضایت نمی‌دادند. به هر حال، او در قم نیز به عنوان استادی برجسته، به تدریس اشتغال داشت. در این زمان حضرت آیتالله حاج علیرضا ممجّد - که از جانب همسر آیتالله لنگرودی با ایشان نسبت داشت - در مسجد عشقعلی در درس خارج فقه و اصول این استاد نامدار حضور می‌یافت و از آن بهره می‌گرفت.
[۱۶] مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۸۷، ص۲۸ - ۲۹.


۵.۲ - روش تدریس

روش تدریس آیتالله لنگرودی این‌گونه بود که پیش از تدریس، ابتدا مطالب را به صورت مستدل و دسته‌بندی شده می‌نوشت و در واقع برای هر جلسه‌ای از تدریس، برنامه‌ریزی آموزشی حساب شده‌ای داشت تا با پرهیز از پراکنده‌گویی، مباحث اصلی را تفهیم کند.

۵.۳ - در نجف و تهران

مدت اقامت آیتالله لنگرودی در شهر مقدس قم، سیزده ماه طول کشید. او در سال ۱۳۵۵ق. بار دیگر به نجف اشرف مشرف گردید و تا سال ۱۳۶۱ق. در حوزه‌های این شهر به تدریس فقه و اصول در عالی‌ترین سطح (خارج) مشغول بود، اما در این سال به دلیل بیماری و نیز مشکلات خانوادگی، به ایران بازگشت و در تهران اقامت نمود.


آیتالله لنگرودی علاوه بر تدریس به فعالیت‌های تبلیغی و فرهنگی اشتغال داشت.

۶.۱ - احیای مدرسه و مسجد حاج ابوالفتح

مدرسه و مسجد حاج ابوالفتح از آثار قدیمی تهران است که در دوران ناصرالدین شاه قاجار به سال ۱۲۹۷ق. به همت مرحوم حاج ابوالفتح تاسیس شده و مرحوم آیتالله حاج ملا علی کنی وقفنامه آن‌را نوشته است. بعدها این مسجد بر اثر بی‌توجهی و احداث خیابان، به صورت ویرانه‌ای در آمد و زیرزمین و شبستان بالای آن، غیرقابل استفاده شد. تنها، شبستان کوچکی در داخل مدرسه بود که در فصول معتدل و گرم از آن استفاده می‌کردند. مدرسه هم با روی کار آمدن رضاخان، همچون سایر مدارس علوم دینی دستخوش حوادث ناگوار آن زمان شد و در اثر سهل‌انگاری متولّی و اداره اوقاف حتی حجره‌های آن را صاحبان مشاغل تصاحب کردند. این وضعیت اسفبار تا بعد از شهریور ۱۳۲۰ ش. ادامه داشت، تا آن‌که آیتالله لنگرودی به دعوت اهالی تهران برای اقامه نماز جماعت و خدمات فرهنگی و علمی در مسجد مذکور به این شهر آمد و برای احیای مدرسه و مسجد - که در حوالی میدان قیام واقع شده است - در همان ساختمان مخروبه و مرطوب اقامه جماعت کرد. نمناکی مسجد به قدری شدید بود که ایشان دچار پادردی شدید شد لذا تا آخر عمر از این کسالت رنج می‌برد.
سرانجام ایشان در مراسم شکوهمند نماز عید فطر برای تجدید بنای مسجد از مردم آن نواحی دعوت به همکاری نمود. با اهتمام آن فقیه و همیاری مردم، کار ساختن مسجد، در سال ۱۳۷۰ق. آغاز گردید و سال بعد خاتمه یافت.
برای احیای مدرسه، آیتالله لنگرودی شخصاً دست به کار شد و در نخستین مرحله با جدّیت فراوان حجره‌های آن را از افراد غاصب و نااهل باز پس گرفت و بعد از آماده کردن آن برای تحصیل و سکونت، در اختیار طلاب نهاد. سپس کتابخانه‌ای برای استفاده استادان و شاگردان بنیان نهاد و پس از تحمل رنج‌های فراوان این مکان مخروبه را به صورت مدرسه‌ای فعال در آورده و با تلاش مداوم وی، این حوزه علوم دینی رونق گرفت و شاگردان برجسته‌ای را تحویل جامعه داد.

۶.۱.۱ - تدریس در مدرسه

آیتالله لنگرودی در ابتدا شخصاً سطوح اولیه تا مکاسب و کفایه و بعدها درس خارج را در این مدرسه تدریس می‌نمود.
[۱۷] مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۴۰ - ۴۱.
(ضمناً موجب تاسف است که در کتاب‌هایی چون تاریخ مدارس ایران، تهران در آیینه زمان و حوزه‌های علمیه شیعه در گستره جهان، حتی نام مدرسه حاج ابوالفتح نیامده است.)

۶.۱.۲ - مقرّرات مدرسه

آیتالله لنگرودی بر وضع تحصیلی و تربیتی طلاب نظارت کامل داشت و منظور مقرّراتی را وضع کرده بود:
۱. طلاّب مدرسه نباید غیر از فراگیری علوم دینی، به کارهای دیگر اشتغال داشته باشند، زیرا جوینده معارف اسلامی باید تمام جدّ و جهدش در همین راستا باشد تا بتواند به جایی برسد.
۲. در هر حجره‌ای حداقل یک نفر باید شب خواب باشد.
۳. هر چند ماه یک بار آزمونی برگزار شود و طلاّب مدرسه باید در آن شرکت جویند.
۴. طلبه‌ها باید در دروس جنبی از جمله کلاس‌های اعتقادی، که خود ایشان در شب‌های پنج‌شنبه تدریس می‌کردند، حضور می‌یافتند تا باورها و اعتقادات خویش را تعمیق و غنا بخشند.
بر اثر این نظارت‌ها و دقت‌ها، مدرسه حاج ابوالفتح در میان مرکز علوم دینی تهران به موقعیت درخشنده‌ای رسید و به پرورش طلاب فاضل مباهات می‌نمود. گفتنی است که هم‌اکنون یکی از فرزندان دانشمندش این مدرسه را اداره می‌کند.

۶.۲ - تاسیس هیات مرتضویون

تا قبل از شهریور سال ۱۳۲۰ ش. نسبت به برگزاری جلسات مذهبی محدودیت‌ها و فشارهای زیادی صورت می‌گرفت و به همین دلیل، این‌گونه مجالس به صورت مخفی در منازل تشکیل می‌شد. بعد از این تاریخ، گرچه از چنین تنگناهایی کاسته شد، ولی روال گذشته همچنان ادامه یافت. در همین سال‌ها، مردم تهران از آیتالله لنگرودی تقاضا می‌کنند که در کنار تدریس و امامت جماعت و سرپرستی مدرسه حاج ابوالفتح، هیاتی را تشکیل دهند. ایشان قبول می‌کنند، اما شرط می‌کنند که مکان تشکیل آن، مسجد باشد. سرانجام هیات مرتضویون تشکیل می‌شود، ولی پس از مدتی به عللی، این مراسم در منازل برگزار می‌شود و خود ایشان سخنرانی می‌کردند. به برکت این محفل مذهبی، هیات جوانان مرتضویون تشکیل شد و چند ماه بعد، کودکان و نوجوانان نیز تشویق شدند و هیات کودکان مرتضویون نیز پایه‌گذاری گردید.
[۱۸] مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۴۲ - ۴۳.


۶.۳ - فعالیت‌ها در قم

آیتالله لنگرودی در سال‌های ۱۳۶۱ تا ۱۳۷۲ق. یعنی یازده سال، در تهران به خدمات علمی، فرهنگی و تبلیغی مشغول بود. در همین سال برای زیارت عتبات عالیات به عراق رفت و در مراجعت از این سفر معنوی در قم رحل اقامت‌ انداخت و در حوزه علمیه قم مدت‌ها به تالیف و تدریس مشغول شد.
[۱۹] شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۳۸۰.



آیتالله سیدمرتضی مرتضوی لنگرودی به موازات تدریس و تبلیغ، از تلاش‌های علمی و نگارش غافل نبود. برخی از آثار ایشان، تقریر درس اساتیدش می‌باشد و پاره‌ای از آن‌ها مطالبی است که خود برای ارائه در جلسات آموزشی حوزه تدوین کرده بود. البته از آنجا که نامبرده مدام در حال مسافرت از ناحیه‌ای به ناحیه دیگر بود و نیز به دلیل برخی دشواری‌ها و حوادث، بخشی از جزوات این فاضل گرانقدر در هنگام نقل و انتقالات از بین رفته است.
تالیفات و تقریرات ایشان به شرح ذیل می‌باشند:
۱. تقریرات درس اصول فقه مرحوم محقق نائینی در یک دوره کامل (مبسوط و مفصل)؛
۲. کتاب المتاجر (تقریر درس مرحوم نائینی، یک دوره کامل)؛
۳. شرح مبسوطی بر بخش طهارت کتاب عروة الوثقی؛
۴. رساله‌ای در منجّزات مریض؛
۵. کتاب الصلوة (تقریر درس نائینی)؛
۶. کتاب الطهارة؛
۷. کتاب الخمس؛
۸. رساله‌ای در توسعه ارض غصبیّه؛
۹. رساله‌ای در حدوث عالم؛
۱۰. رساله‌ای در اثبات اصول و عقاید مشتمل بر مسایلی چون: شفاعت، عدم تحریف قرآن و وجوه اعجاز این کلام الهی؛
۱۱. رساله‌ای در قضا (ناتمام)؛
۱۲. رساله‌ای در تفکیک بین اراده استعمالی و جدّی؛
۱۳. رساله‌ای در مبحث آب کر؛
۱۴. رساله‌ای در مبحث اجتهاد؛
۱۵. رساله‌ای در حرمان زوجه از ارث؛
۱۶. رساله‌ای در اراده استقلالیه؛
۱۷. رساله‌ای در مبحث اجتهاد؛
۱۸. رساله‌ای در مبحث تقلید؛
۱۹. حواشی بر مکاسب شیخ انصاری (ناتمام)؛
۲۰. حاشیه بر رسائل شیخ مرتضی انصاری (ناتمام)؛
۲۱. کتاب الصوم که تقریر درس یکی از استادانش می‌باشد (ناتمام)؛
۲۲. جزواتی مشتمل بر مسایل گوناگون فقهی؛
[۲۰] رفیعی‌پور لاهیجی، عبدالحسین، سیمای لنگرود، ص۱۷۰.
[۲۱] مرسلوند، حسن، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج۵، ص۳۶۰.
[۲۲] مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۳۹ و ۴۰.
[۲۳] شفا، شجاع‌الدین، از کلینی تا خمینی، ص۴۲۶.
[۲۴] شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۳۸۰.

۲۳. تقریرات درس خارج آیتالله بروجردی (بحث خمس، طهارت و قضا)؛
۲۴. رساله‌ای در عدالت؛
۲۵. تاریخ را بررسی کنیم (در مبحث امامت به صورت مناظره)؛
۲۶. تکه‌های تاریخی؛
۲۷. مجموعه‌ای از آثار و روایات (کشکول)؛
۲۸. شرح فارسی بر تشریح الافلک؛
۲۹. ترجمه کتاب الطرائف سید بن طاووس.
۳۰. دیوان شعر که ابیاتی از آن آورده می‌شود.
دواوین عمل پر از گناه است ••• به میزان عمل رویم سیاه است
اگر جنّت نباشد دستگیرم ••• یقین در قعر دوزخ جایگاه است
ولایت پایه ایمان و دین است ••• یقین این گفته شرع مبین است
به نیشابور در هنگام رحلت ••• بیان فرمود کاین اسرار دین است
• •
زکات و روزه و حج و نمازت ••• تو را منجی نباشد در قیامت
اگر در تو نباشد حبّ حیدر ••• چنین گفته است آن برج امامت
[۲۵] شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۹، ص۳۲۹.
[۲۶] مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۴۹.
[۲۷] رفیعی‌پور لاهیجی، عبدالحسین، سیمای لنگرود، ص۱۶۹.



سال ۱۳۲۴ق. آغاز زمزمه‌های مشروطه‌خواهی بود. آن زمان آیتالله لنگرودی در سنین جوانی بود، نزد آیتالله سید عبدالوهاب صالح ضیاءبُری به فراگیری مقدمات سطح حوزه اشتغال داشت. استاد، که از تباهی‌های استبداد قاجار به ستوه آمده بود، در همان سال به جرگه آزادی‌خواهان پیوست و ریاست و رهبری انجمن ابوالفضلی را عهده‌دار شد. این تشکیلات برای در امان ماندن از تعرّض دستگاه طاغوت و نیز برای آنکه بتواند آزادانه به مباحث اجتماعی و سیاسی بپردازد، در قالب هیات مذهبی فعالیت می‌کرد.
سید عبدالوهاب تاثیر افکار انقلابی استادش (آخوند خراسانی) رهبری روحانیت رشت را در انقلاب مشروطه عهده‌دار بود، شاگردان خود را برای ستیز با ستم تهییج می‌کرد. آیتالله لنگرودی نیز با تاثیرپذیری از استادش به مبارزان مشروطه‌خواه پیوست و از همان سنین جوانی ستیز با ستم را در برنامه کار خود قرار داد. آخرین حکمران گیلان که فرمانداری‌اش با انقلاب مشروطه مصادف شد، آقابالاخان سردار افخم بود که با مشروطه‌خواهان خصومت می‌ورزید و موفق گردید بسیاری از آزادی‌خواهان و روشنفکران را تبعید یا روانه زندان کند که از جمله آنان، سید عبدالوهاب صالح، مجتهد معروف رشت بود؛
[۲۸] فخرایی، ابراهیم، گیلان در جنبش مشروطیت، ص۳۶.
[۲۹] فخرایی، ابراهیم، گیلان در جنبش مشروطیت، ص۴۰.
[۳۰] فخرایی، ابراهیم، گیلان در جنبش مشروطیت، ص۱۳۹.
اگرچه با وساطت عده‌ای سیدعبدالوهاب از تبعید رهایی یافت و با تشکیل انجمن ایالتی به رشت دعوت گردید و به اجرای وظیفه نمایندگی مشغول گشت. همچنین هنگامی که روس‌ها، به شمال کشور هجوم بردند، عده‌ای از آزادی‌خواهان در مقابل آنان مقاومت کردند. از این‌رو، آنان عده‌ای را دستگیر کردند و به بادکوبه فرستاده و در شهر گردانیدند که سید عبدالوهاب نیز در میان آنان بود.
[۳۱] جهانگیر سرتیپ‌پور، نام‌ها و نامدارهای گیلان، ص۲۹۹ و ۳۰۰.


۸.۱ - نقش‌آفرینی در انقلاب مشروطه

آیتالله لنگرودی نیز با شجاعت و صراحت لهجه خاص خود در صف مشروطه‌طلبان رشت قرار گرفت و با شور و هیجان به حمایت از انقلاب مشروطیت، مخالفت با استبداد، توزیع اعلامیه، سخنرانی و آگاهی دادن به مردم پرداخت، اما این وضعیت دوام نیافت و آیتالله لنگرودی با آگاه شدن از انحراف نهضت مشروطه از موازین شرعی، نادم می‌گردد و فعالیت‌های خود را متوقف می‌کند. البته از باب امر به معروف و نهی از منکر، در مورد خلاف‌های اجتماعی تذکر می‌داد و نفرت خویش را از عوامل تباهی و مرداب‌های متعفّن فساد اعلام می‌کرد.
[۳۲] مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۴۱.
[۳۳] بنی سعید، سید محمدباقر، نگرشی کوتاه بر زندگی حضرت آیتالله العظمی حاج سید محمدحسن لنگرودی، ص۶.

شایان ذکر است که بزرگانی چون آیتالله نائینی نیز که از حامیان نهضت مشروطه به شمار می‌رفتند، با شهادت شیخ فضل‌الله نوری و سید عبدالله بهبهانی و روی کار آمدن دستهای اجانب، نارضایتی خود را از این وضع اعلام می‌کنند و از صحنه سیاست کنار می‌روند، به‌طوری که حتی راضی نبودند از مشروطه نامی به میان آید.

۸.۲ - حمایت از نهضت امام خمینی

با شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (قدس سره)، آیتالله لنگرودی ضمن موافقت با اصل قیام، موقعی که از سوی کارگزاران پهلوی لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی تنظیم گردید، از اوّلین امضا کنندگان اعلامیه‌ای بود که از سوی علما و مراجع در مخالفت با این لایحه صادر شده بود و این حرکت در واقع، طلیعه نهضت اسلامی به شمار می‌رفت. با صدور این اعلامیه، که از توطئه‌های رژیم پهلوی علیه اسلام و علمای شیعه پرده برداشته بود، موجی از خشم و خروش سراسر کشور را فراگرفت. رژیم شاه کوشید تا افشاگری‌های اعلامیه مذکور را نادرست جلوه دهد و مانع خیزش عمومی مردم مسلمان شود، لیکن در عمل دریافت که روشنگری این اعلامیه، ژرف‌تر از آن است که بتوان از طریق مطبوعات و مقالات مبتذل و دروغ با آن مقابله کرد. هنوز شاه از ضربات کوبنده آن همچون مار زخم خورده به خود می‌پیچید و در صدد پیشگیری از تکرار این‌گونه افشاگری‌ها بود که ناگهان اعلامیه حضرت امام خمینی با عنوان تکان‌دهنده «روحانیت امسال عید ندارد» همانند پتکی بر سرش فرود آمد و او را سخت نگران و متزلزل نمود. (متن این اعلامیه که امضای آیتالله لنگرودی در ذیل آن دیده می‌شود، در کتاب بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، آمده است.
[۳۴] روحانی، سید حمید، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج۱، ص۲۹۶ - ۳۰۲.
)
فرزندش آیتالله حاج سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی در این خصوص می‌گوید: «پس از ارائه این طرح (طرح انجمن ایالتی و ولایتی شاه) از سوی دولت وقت، نُه نفر از علما و مراجع قم جلسه‌ای تشکیل دادند تا درباره اعلان مخالفت خویش با این طرح مشورت کنند. در این جلسه پس از بحث و بررسی اعلامیه‌ای نوشته می‌شود، اما چون برخی تعبیرات اعلامیه تند بود، برخی از آقایان در امضای آن ابراز تردید می‌کنند. در این هنگام مرحوم والد پیشقدم می‌شود و آن را می‌گیرد و امضا می‌کند. بقیه هم چنین می‌کنند. حضرت امام خمینی از این صراحت و شجاعت ایشان شادمان می‌گردد و او را تحسین می‌کند.»
[۳۵] مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۴۴.



چندین مورد از ویژگی‌های اخلاقی آیتالله مرتضوی لنگرودی را بیان خواهیم کرد.

۹.۱ - ارادت به اهل بیت

آیتالله مرتضوی لنگرودی که به خاندان عصمت و طهارت (علیهم‌السّلام) انتساب داشت با آگاهی ژرف، به اهل بیت (علیهم‌السّلام) ارادت می‌ورزید. ایشان بخصوص در مصائب حضرت صدّیقه کبرا (علیهاالسلام) و نیز فرزندش حضرت امام حسین (علیه‌السّلام) بسیار متاثر می‌گردید و از همان اوان طلبگی که در حجره مدرسه بود تا آخر عمر، سه روز اول جمادی الثانی را برای حضرت زهرا (علیهاالسلام) اقامه عزا و سوگ و ماتم می‌نمود. وی در خاطره‌ای گفته است: «با این‌که وضع مالی خوبی نداشتم، در همان حجره مدرسه بهترین منبری‌ها را برای ذکر مصیبت آن اسوه عالمیان دعوت می‌کردم.» علاوه بر این، جلسه هفتگی داشتند که در آن ذکر مصائب اهل بیت می‌شد. اکنون هم به یاد آن مرحوم، روزهای جمعه مجلس ذکر مصیبتی در قم برگزار می‌شود و نیز شب‌های جمعه در تهران یکی از فرزندانش چنین مجلسی را برگزار می‌کند. همچنین دهه آخر ماه صفر هم به یاد آن فقیه مجلس عزاداری باشکوهی در قم و در منزل یکی از آقازادگان ایشان منعقد می‌گردد.
آیتالله لنگرودی، علاوه بر ائمه، برای امام‌زادگان صحیح النسب نیز منزلتی والا قائل بود. از این‌رو، یک بار در مجلسی، سخن از مقایسه مقام مرحوم میرزای قمی با حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام) به میان می‌آید. ایشان از این وضع سخت می‌آشوبد و می‌گوید: «محقق قمی و هر عالم دیگری مقام و موقعیت خود را در قم به برکت همجواری با بارگاه این بانوی پارسا به دست آورده است.»

۹.۲ - عزت نفس

آن مرحوم با وجود آن‌که از نظر امرار معاش در مضیقه بود و خیلی ساده روزگار را می‌گذرانید، مدام با لباس خوب و تمیز از خانه بیرون می‌آمد، به‌طوری که گمان می‌شد که وضع داخلی منزلش نیز همین‌گونه است. او از این‌که ناگواری‌های خود را برای دیگران بازگوید به شدت کراه داشت و با عزت نفس و وقار ناشی از ایمان زندگی کرد.
پیمودن مراحل عبادی و اخلاقی موجب شده بود که نه از حوادث تلخ رنجیده شود و خود را ببازد و نه با رسیدن به موفقیتی، خویشتن را فراموش کند. با وجود ساده‌زیستی و بی‌آلایشی، پاکیزگی را به دقت مراعات می‌کرد و عقیده داشت که اهل علم نباید به گونه‌ای باشند که نشان‌دهنده فقر و ناداری آنان باشد و ترحّم مردم را برانگیزد. اگر مردم چیزی به روحانیت می‌دهند باید بر اساس انجام وظیفه باشد. و خود نیز عامل به تکلیف بود و اگر موردی را وظیفه تشخیص می‌داد، عمل می‌کرد و در این راه از هیچ چیزی ابا نداشت. حق را می‌گفت اگرچه به ضررش تمام می‌شد.

۹.۳ - شجاعت

شجاعت او در بیان عقاید و نظراتش به گونه‌ای بود که موجب ناراحتی عده‌ای می‌شد، به حدی که آن‌گونه که شایسته بود، ایشان را مطرح نمی‌کردند.

۹.۳.۱ - اهتمام به وضع معیشتی طلاب

آیتالله لنگرودی به وضع معیشتی طلاب اهتمامی وافر داشت و مقید بود که سهم امام فقط برای رفع نیازهای آنان به کار برود و با وجود نیاز طلاب به سهم امام، صرف آن را در امور خیریه روا نمی‌دانست. وقتی ایشان در تهران اقامت داشت، گاهی برخی از متدینین که می‌خواستند از سهم امام برای تعمیر و یا ساختن مسجد استفاده کنند، اجازه نمی‌داد و می‌فرمود: نیاز طلاب در مقایسه با مسجد در اولویت است، مسجد را از پول خودتان بسازید، و چون اصرار می‌کردند، می‌گفت: من اجازه نمی‌دهم، بروید قم و از آیتالله بروجردی اذن بگیرید. حتی در وصیتنامه خود خطاب به فرزندانش نوشته است: «... راضی نشوید که اهل علم از سهم مبارک امام (علیه‌السّلام) برای من اقامه فاتحه نمایند. اگر کسی از مال خود اقامه فاتحه نمود فبها والّا روا نباشد با احتیاج مشتغلین علوم دینیّه سهم امام صرف مجالس فاتحه گردد...»

۹.۴ - اعتقاد به فقاهت

مرحوم آیتالله لنگرودی به «فقاهت» و روش فقها اعتقادی عمیق داشت. این در حالی است که او فلسفه و حکمت را در عالی‌ترین سطح فرا گرفته بود و در این زمینه نظراتی در خور اعتنا داشت. تکید می‌کرد که هر کس می‌خواهد به سراغ فلسفه برود، باید مبانی اعتقادی خود را تقویت کند، چرا که باید ابتدا ظرفیت لازم برای این امر فراهم شود. او بر این باور بود که آنچه مفید و کارگشاست، فقه و فقاهت است. از این روی، پسرانش را با وجود اینکه از نظر معیشتی در تنگنا بود، تشویق کرد که به سِلک روحانیت درآیند، که به لطف خداوند و بر اثر نیّت خالصانه آن بزرگوار، نه تنها فرزندانش به سِلک عالمان و مُروّجان شریعت درآمدند، بلکه نوادگان ایشان هم به این مسیر روی آوردند.
آن مجتهد وارسته علاقه‌ای وافر به مطالعه و تحقیق داشت و بیشتر اوقاتش صرف مطالعه می‌شد، حتی در آخرین لحظات عمرش مشغول خواندن کتاب بود و در همین حال دعوت حق را لبیک گفت و به سوی عرشیان پرواز کرد.
[۳۶] شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۹، ص۳۱۹ - ۳۲۱.
[۳۷] رفیعی‌پور لاهیجی، عبدالحسین، سیمای لنگرود، ص۱۷۲ - ۱۷۳.



حضرت آیتالله العظمی حاج سیدمرتضی لنگرودی دارای چهار فرزند پسر بود که همه آنان از مشعلداران فقه و فقاهت به شمار می‌روند که در ذیل اجمالی از شرح حالشان خواهد آمد:

۱۰.۱ - سید محمدحسین

آیتالله سید محمدحسین مرتضوی لنگرودی. وی فرزند بزرگ آیتالله لنگرودی است که به سال ۱۳۴۵ق. در نجف اشرف دیده به جهان گشود. نامبرده پس از سپری نمودن دوره دروس مقدماتی، سطوح معقول و منقول و تکمیل سطوح عالی معارف متداول در حوزه‌های علوم دینی و مقدار قابل توجهی از خارج فقه و اصول والد معظّمشان، در سال ۱۳۶۷ق. به حوزه علمیه قم عزیمت نمود و در دروس خارج فقه و اصول اساتیدی چون: آیتالله بروجردی، امام خمینی و علامه طباطبایی شرکت کرد و پس از چندی که پدر بزرگوارشان از تهران به قم هجرت نمودند، در درس خارج فقه و اصول ایشان در مسجد عشقعلی قم حضور یافت و در تمامی دروس به حدّی جدّیت داشت که در مدتی کوتاه به مراتب عالی و رتبه اجتهاد دست یافت و از آیات عظام خصوصاً والدشان و نیز علمایی چون: آیتالله سید محسن حکیم، آیتالله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی و آیتالله میلانی اجازات کتبی و شفاهی اجتهاد دریافت کرد.
نامبرده در سال ۱۳۸۰ق. بنا به اصرار اهالی محترم میدان قیام تهران و تاکید بسیاری از علمای اعلام و والد مکرّمشان، به امامت و سرپرستی مسجد و مدرسه حاج ابوالفتح مشغول، و درس و بحث را عهده دار گردید و تاکنون، که متجاوز از چهل سال از این هجرت با برکت می‌گذرد، در امور علمی، فرهنگی، تبلیغی و اجتماعی فعالیت می‌کند. در حوزه تحت سرپرستی ایشان، دروس اصلی و جنبی مقدّمات و سطح تا خارجه فقه تدریس می‌شود و خود آیتالله سید محمدحسین لنگرودی دروس فقه و اصول را در سطح عالی درس می‌دهد، و همه ساله فضلا و علمایی متعهد را تربیت نموده و تحویل جامعه اسلامی داده است.
این فقیه فاضل از دانشمندان پرهیزکار، کوشا و جدّی محسوب می‌شود. بسیار فروتن است و در نهایت ساده‌زیستی و پرهیز از تشریفات و شئونات رسمی زندگی می‌کند. وی، تالیفاتی در فقه، اصول، تفسیر قرآن، فلسفه و کلام دارد و بر برخی تالیفات درسی و غیردرسی حوزه حواشی ارزنده‌ای نوشته است. از باقیات صالحات ایشان فرزند برومند و فاضلش جناب حجةالاسلام و المسلمین آقای حاج سید محمدرضا لنگرودی است که پس از طی دروس مقدماتی و سطوح عالی، از محضرت آیات عظام: سید محمدرضا گلپایگانی و میرزا‌ هاشم آملی و... بهره‌مند شده و اکنون از فضلای حوزه علمیه قم است.
[۳۸] بنی سعید، سید محمدباقر، نگرشی کوتاه بر زندگی حضرت آیتالله العظمی حاج سید محمدحسن لنگرودی.
[۳۹] شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۹، ص۳۲۱ - ۳۲۳.
[۴۰] مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵.
[۴۱] رفیعی‌پور لاهیجی، عبدالحسین، سیمای لنگرود، ص۱۷۳ - ۱۷۵.
[۴۲] گلی زواره، غلامرضا، آشنای عرشیان، ص۹۲ - ۹۴.
[۴۳] دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، ج۷ و ۸، ص۸۱.
[۴۴] دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، ج۷ و ۸، ص۳۸۲.
[۴۵] دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، ج۷ و ۸، ص۵۰۱ - ۵۰۲.
[۴۶] دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، ج۶، ص۵۳۲.


۱۰.۲ - سید محمدحسن

آیتالله حاج سید محمدحسن لنگرودی. ایشان در ۲۳ صفر سال ۱۳۵۰ق. در نجف اشرف به دنیا آمد و ملقّب به عبدالامیر گردید و در آن دیار مقدّس به فراگیری قرآن و خواندن و نوشتن اشتغال ورزید. در سال ۱۳۶۱ق. همراه پدر معظّمشان رهسپار ایران گردید و در تهران اقامت گزید. نامبرده، در مدرسه حاج ابوالفتح مقدمات زبان و ادبیات عربی را آموخت و پس از آن، معالم، قوانین و شرح لمعه را نزد مدرّسان این مدرسه و نیز برخی فضلای دیگر فرا گرفت و سطوح دیگر را در تهران نزد علمای مشهور خواند و خصوصاً رسائل، مکاسب و کفایه را نزد پدر بزرگوارش و حضرات آیات: شهرستانی و جاپلقی و غیره تلمّذ نمود. شرح منظومه سبزواری را نزد حکیم الهی مرحوم میرزا مهدی الهی قمشه‌ای، و شرح اشارات محقق طوسی، هیات فارسی و شرح چغمینی را نزد علامه ذوفنون مرحوم حاج میرزا ابوالحسن شعرانی آموخت. تا این که در سال ۱۳۷۳ق. پس از پایان سطوح عالیه به همراه پدر مکرّمشان به حوزه علمیه قم آمد و در درس خارج آیات عظام حضور یافت؛ از جمله در درس خارج فقه آیتالله بروجردی حاضر شد و تا آخر عمر ایشان، که هشت سال ادامه داشت، کتاب صلات، خمس، قضا و طهارت را نزد آن فقیه والامقام فرا گرفت و مباحث را تقریر نمود. همچنین در درس خارج اصول امام خمینی، تا هنگام تبعید ایشان به ترکیه، شرکت کرد و دوره اصول ایشان را به‌طور کامل نگاشت. نیز در درس خارج اصول پدرشان نیز شرکت می‌نمود. پس از ارتحال وی، مدتی در درس خارج فقه آیتالله گلپایگانی، که کتاب حج بود، حاضر می‌گردید. همچنین از محضر آیتالله محقق داماد استفاده کرد و مباحث ایشان را که در طهارت و صلات بود، تقریر کرده است. از محضر آیتالله حاج میرزا‌ هاشم آملی نیز محظوظ گردید و مباحث مربوط به معاملات درس خارج این فقیه پارسا را یادداشت نمود و در این اواخر، به حوزه درس آیتالله اراکی نیز راه یافت.
هنگامی که امام خمینی به نجف اشرف تبعید شده بود، آیتالله سید محمدحسن لنگرودی سفری به عتبات عالیات داشت و چندی در این دیار توقف نمود. در این مدت شب‌ها در درس آیتالله خویی در مسجد الخضراء، حاضر می‌شد و روزها از درس رهبر فقید انقلاب اسلامی در مسجد شیخ استفاده می‌کرد. آیتالله سید محمدحسن لنگرودی ضمن فراگیری فقه و اصول، در درس حکمت متعالیه علامه طباطبایی، بحث ماهیت اسفار، شرکت کرد و پس از پایان کتاب اسفار ملاصدرا در درس کتاب شفاء ابوعلی سینا که به وسیله مرحوم علامه تدریس می‌گردید، حضور یافت. ایشان در جلسات تفسیری علامه طباطبایی نیز شرکت می‌کرد. علاوه بر این، در جلسات خصوصی که به صورت سیّار شب‌های پنج‌شنبه و جمعه در منازل برخی از فضلا تشکیل می‌شد و موضوع بحث ابتدا تمهید القواعد ابن ترکه و سپس معاد بحار الانوار بود و تا پایان عمر علامه طباطبایی ادامه داشت، شرکت می‌نمود.

۱۰.۲.۱ - اجازه اجتهاد

آیتالله سید محمدحسن لنگرودی از برخی علمای بزرگوار و آیات عظام موفق به دریافت اجازه اجتهاد و روایت گردیده است که عبارتند از آیات عظام: مرحوم سید محسن حکیم، والد مکرّم، سید محمدرضا گلپایگانی، ارکی، نجفی مرعشی، علامه طباطبایی، زنجانی، خوانساری، ‌هاشمی خویی و حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی.
این مجتهد پرتلاش در تهران و قم مقدمات علوم حوزوی، سطح و دروس خارج حوزه را تدریس کرده و اکنون نیز به تدریس بحث خارج بر اساس کتاب عروة الوثقی مشغول است. ایشان حدود پنجاه جلد اثر در رشته‌های گوناگون تالیف نموده است که برخی از آنها عبارتند از: الدّرّ النضید (شرحی بر عروة الوثقی)، کتاب الطهارة (در ده مجلد)، کتاب الصلاة (در پنج مجلد)، جواهر الاصول (تقریر درس اصول امام خمینی)، تقریرات درس آیتالله بروجردی، حواشی بر فوائد الاصول و مکاسب شیخ انصاری، الحجة العلیا فی ولایة الفقها، مصباح الناسکین در ادعیه و زیارات، وفیات الاعلام (شرح حال علما)، توضیح المسایل و مقالات گوناگون در مجلات و جراید.

۱۰.۲.۲ - در انقلاب اسلامی

آیتالله سید محمدحسن لنگرودی در نهضت اسلامی ایران به رهبری امام خمینی، حضوری فعّال و مستمر داشت و به اتفاق جمعی از اساتید و فضلای حوزه علمیه قم در اعلامیه‌ای فاجعه اسف‌انگیز و کشتار بی‌رحمانه مردم مسلمان تبریز را به دست عمّال رژیم منحوس پهلوی محکوم نمود. همچنین در ذیل اعلامیه‌ای که در آن فاجعه جمعه سیاه و کشتار مردم در هفده شهریور ۱۳۵۷، محکوم شده است، امضای ایشان دیده می‌شود. در پایان این اعلامیه، روز ۲۴ مهرماه ۱۳۵۷، به عنوان بزرگداشت چهلمین روز قربانیان شهرستان‌های ایران عزای عمومی اعلام شده است. علما و اساتید حوزه علمیه قم، از جمله آیتالله لنگرودی، در زمینه تعطیل عمومی روز سه شنبه ۴ محرم ۱۳۹۹ق. (۹ آذر ۱۳۵۷) به عنوان روز همبستگی ملت شریف ایران با کارگران و کارمندان اعتصابی صنعت نفت اعلامیه‌ای صادر کردند و طی آن، مردم مسلمان را به پایداری و استحکام پیوندها توصیه نمودند و از آنان خواستند تا با اعتصاب کارکنان صنعت نفت همگام و همراه باشند.
[۴۷] مرتضوی لنگرودی، محمدمهدی، ارمغان هندوپاک، مقدمه.
[۴۸] مرتضوی لنگرودی، محمدمهدی، گفت و گوی عالم و صوفی، مقدمه.
[۴۹] شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۲، ص۲۵۱.
[۵۰] شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۹، ص۳۱۴.
[۵۱] رفیعی‌پور لاهیجی، عبدالحسین، سیمای لنگرود، ص۱۷۶ - ۱۷۸.


۱۰.۳ - سید محمدمهدی

آیتالله سید محمدمهدی مرتضوی لنگرودی. وی در سال ۱۳۵۲ق. در نجف اشرف چشم به جهان گشود و در دوران کودکی به همراه پدر به ایران آمد. سپس دروس جدید و مقدمات سطوح را در مدرسه حاج ابوالفتح تهران به اتمام رسانید و در معیّت پدرش به قم مهاجرت کرد و در محضر آیات عظام: بروجردی، گلپایگانی و میرزا هاشم آملی فقه و اصول را فرا گرفت و در درس معقول علامه طباطبایی شرکت کرد.

۱۰.۳.۱ - فعالیت‌های تبلیغی

سید محمدمهدی مرتضوی، سفرهایی به هند و پاکستان نمود و ضمن آن به فعالیت‌های تبلیغی و ارشادی نیز پرداخت و با برخی از رهبران فرقه‌های گوناگون ملاقات نمود که شرح این ماجراها را در کتاب ارمغان هندوپاک به رشته نگارش در آورده است. حاج سید محمدمهدی (عبدالصاحب) هم اکنون از افاضل علما و مدرسین حوزه علمیه و ائمه جماعات شهرستان قم می‌باشد و امام جماعت مسجد جوادالائمه بوده و به خدمات دینی، فرهنگی و آموزشی از قبیل تدریس، بحث تفسیر قرآن، تبلیغ و ترویج احکام و معارف قرآن و عترت مشغول است.

۱۰.۳.۲ - آثار

آثار سید محمدمهدی مرتضوی عبارتند از: جزوات تقریر صلات و خمس از بحث‌های درس آیتالله بروجردی، جزوات تقریر بحث طهارت و حج آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی، جزوات تقریر طهارت و حج برگرفته از درس آیتالله حاج میرزا‌ هاشم آملی، قواعد العلم (در علم صرف و نحو، منطق، معانی و بیان)، لغات الوسایل، صندوق حسنات، محشر شعرا، دو علم و یک فن (در علم روح و بدن و فن تعبیر خواب)، ارمغان رمضان، قدم‌هایی به آن سرا (درباره قیامت)، سلاسل مرتضوی (کشکول)، معالجات روحی (در اخلاق)، عبرتی از شناسنامه، دیوان مرتضوی (شامل ۴ بخش)، مسائل الاحکام، سؤال و جواب درباره حجاب، واعظان تکوینی، کتابی در ردّ یهود، کتابی در رّد نصارا، ارمغان هندوپاک (گزارش سفر به هندوستان و پاکستان و شرحی از عزاداری‌های شیعیان این سامان)، رساله‌ای در حجاب اسلامی، دستورات ارزنده، صدو ده معمّای اسلامی، گفت‌وگوی عالم و صوفی (در انتقاد به تصوّف).
[۵۲] شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۹، ص۳۲۴.
[۵۳] رفیعی‌پور لاهیجی، عبدالحسین، سیمای لنگرود، ص۱۷۸ - ۱۸۰.


۱۰.۴ - سید علی

آیتالله سید علی مرتضوی لنگرودی (قدس سره). سید علی فرزند کوچک آیتالله حاج سیدمرتضی لنگرودی، در شوال سال ۱۳۵۴ق. (۱۳۱۶ ش) در تهران متولد گردید و در مدرسه حاج ابوالفتح تحت نظارت و سرپرستی پدرش به تحصیل علوم دینی پرداخت و قسمتی از لمعه و قوانین را در مدرسه مزبور فرا گرفت.
در سال ۱۳۷۳ق. در مُلازمت پدر بزرگوارش به عتبات عالیات مشرف گردید و پس از مراجعت به علت تمایل قلبی، در قم رحل اقامت افکند و عالی‌ترین بخش سطح را نزد اساتید وقت به اتمام رسانید. سپس به مدت سه سال از درس خارج آیتالله بروجردی استفاده کرد و همزمان در درس پدرش نیز حضور می‌یافت. همچنین به مدت دوازده سال از فقاهت آیتالله گلپایگانی و آیتالله میرزا‌ هاشم آملی بهره برد و دروس حکمت و الهیات را در محضر علامه طباطبایی آموخت و چند گاهی از دروس امام خمینی و آیتالله محقق داماد بهره می‌جست.
وی از برخی علما درجه اجتهاد اخذ کرد و در مدرسه‌ای که به نام پدرش در حوالی مسجد عشقعلی قم قرار دارد، به تدریس فقه و اصول اشتغال داشت و در مسجد مذکور به اقامت جماعت و تفسیر و درس اخلاق مشغول بود. تا آن‌که در ۱۲ جمادی الاولی ۱۴۱۶ق. مطابق هفتم مهر ۱۳۷۴ ش. از سرای فانی به سوی سرای سرور رخت بربست و در مزار شیخان قم دفن شد.


آیتالله سید مرتضی مرتضوی لنگرودی در روز پنج‌شنبه تیرماه ۱۳۴۲ (۱۹ صفر ۱۳۸۳ق)، چند ماه پس از حادثه خونین قیام پانزدهم خرداد (که در دوازدهم محرم همین سال صورت گرفت) ندای حق را لبیک گفت و در روز جمعه مصادف با اربعین سالار شهیدان (علیه‌السّلام) در بحبوحه مبارزات شدید مردم مسلمان ایران بر ضدّ رژیم پهلوی و نیز حکومت نظامی عمّال دولتی - با حضور عده بسیاری از علما و طلاب و مردم که برخی از دیگر شهرها آمده بودند، تشییع جنازه باشکوهی از ایشان صورت گرفت و مطابق وصیت آن مرحوم که فرموده بود: «بسیار مایلم در صورت امکان در نجف اشرف در جوار مولا امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) دفن بشوم و اگر ممکن نشد، در قم در صحن کهنه حضرت معصومه (علیهاالسلام) باشد.» عمل گردید و پیکر مطهر آن فقیه والامقام در یکی از حُجرات شمال شرقی صحن عتیق کریمه اهل بیت به خک سپرده شد.
[۵۴] مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۴۸ - ۴۹.



۱. مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۲۸ - ۲۹.
۲. جهانگیر سرتیپ‌پور، نام‌ها و نامدارهای گیلان، ص۲۹۸ - ۲۹۹.
۳. تاریخ معاصر ایران، کتاب نهم، ص۲۸۳.
۴. مرسلوند، حسن، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج۵، ص۳۵۹.
۵. مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۳۰.
۶. علی لو، نورالدین، میرزای نائینی ندای بیداری، ص۶۶ - ۷۰.
۷. مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۳۴ - ۳۸.
۸. مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۳۸.
۹. حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، ج۷، ص۲۵۸۶ - ۲۵۹۶.
۱۰. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۲۹۱.
۱۱. مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۳۸ - ۳۹.
۱۲. یغمی ارکی، داوود، شمس الفقهاء، ص۱۱۲.
۱۳. علیزاده، علی، علامه بلاغی روایت رویش، ص۴۳.
۱۴. مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۳۷.
۱۵. مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۲۹.
۱۶. مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۸۷، ص۲۸ - ۲۹.
۱۷. مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۴۰ - ۴۱.
۱۸. مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۴۲ - ۴۳.
۱۹. شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۳۸۰.
۲۰. رفیعی‌پور لاهیجی، عبدالحسین، سیمای لنگرود، ص۱۷۰.
۲۱. مرسلوند، حسن، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج۵، ص۳۶۰.
۲۲. مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۳۹ و ۴۰.
۲۳. شفا، شجاع‌الدین، از کلینی تا خمینی، ص۴۲۶.
۲۴. شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۳۸۰.
۲۵. شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۹، ص۳۲۹.
۲۶. مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۴۹.
۲۷. رفیعی‌پور لاهیجی، عبدالحسین، سیمای لنگرود، ص۱۶۹.
۲۸. فخرایی، ابراهیم، گیلان در جنبش مشروطیت، ص۳۶.
۲۹. فخرایی، ابراهیم، گیلان در جنبش مشروطیت، ص۴۰.
۳۰. فخرایی، ابراهیم، گیلان در جنبش مشروطیت، ص۱۳۹.
۳۱. جهانگیر سرتیپ‌پور، نام‌ها و نامدارهای گیلان، ص۲۹۹ و ۳۰۰.
۳۲. مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۴۱.
۳۳. بنی سعید، سید محمدباقر، نگرشی کوتاه بر زندگی حضرت آیتالله العظمی حاج سید محمدحسن لنگرودی، ص۶.
۳۴. روحانی، سید حمید، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج۱، ص۲۹۶ - ۳۰۲.
۳۵. مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۴۴.
۳۶. شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۹، ص۳۱۹ - ۳۲۱.
۳۷. رفیعی‌پور لاهیجی، عبدالحسین، سیمای لنگرود، ص۱۷۲ - ۱۷۳.
۳۸. بنی سعید، سید محمدباقر، نگرشی کوتاه بر زندگی حضرت آیتالله العظمی حاج سید محمدحسن لنگرودی.
۳۹. شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۹، ص۳۲۱ - ۳۲۳.
۴۰. مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵.
۴۱. رفیعی‌پور لاهیجی، عبدالحسین، سیمای لنگرود، ص۱۷۳ - ۱۷۵.
۴۲. گلی زواره، غلامرضا، آشنای عرشیان، ص۹۲ - ۹۴.
۴۳. دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، ج۷ و ۸، ص۸۱.
۴۴. دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، ج۷ و ۸، ص۳۸۲.
۴۵. دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، ج۷ و ۸، ص۵۰۱ - ۵۰۲.
۴۶. دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، ج۶، ص۵۳۲.
۴۷. مرتضوی لنگرودی، محمدمهدی، ارمغان هندوپاک، مقدمه.
۴۸. مرتضوی لنگرودی، محمدمهدی، گفت و گوی عالم و صوفی، مقدمه.
۴۹. شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۲، ص۲۵۱.
۵۰. شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۹، ص۳۱۴.
۵۱. رفیعی‌پور لاهیجی، عبدالحسین، سیمای لنگرود، ص۱۷۶ - ۱۷۸.
۵۲. شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۹، ص۳۲۴.
۵۳. رفیعی‌پور لاهیجی، عبدالحسین، سیمای لنگرود، ص۱۷۸ - ۱۸۰.
۵۴. مجله حوزه، مصاحبه با آیتالله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ش ۵۵، ص۴۸ - ۴۹.



پایگاه اطلاع رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «سید مرتضی مرتضوی لنگرودی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۶/۲۹.    






جعبه ابزار