سید حسین کوهکمری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سید حسین کوهکمری (کوه کمرهای) (متوفای
۱۲۹۹ق)، با نامهای تبریزی کوه کمری و ترک کوه کمری، معروف به سید حسین ترک، از مراجع و فقهای
شیعه در
قرن سیزدهم هجری قمری بود.
وی عموی پدری
سید محمد حجت کوهکمری و اولین شخصیت علمی و فقهی از خاندان کوهکمری بوده و با سی و یک واسطه نسباش به
امام سجاد (علیهالسلام) میرسد. او در
تبریز،
کربلا و
نجف علوم دینی را نزد اساتیدی چون
شریف العلماء مازندرانی،
صاحب ضوابط،
صاحب فصول،
علی کاشف الغطاء،
شیخ مرتضی انصاری،
صاحب جواهر و دیگران فرا گرفت و از زمان استادش شیخ انصاری به تدریس
فقه و
اصول پرداخته و شاگردان بسیاری را تربیت کرد. ایشان بعد از وفات شیخ انصاری در ردیف
میرزای شیرازی مرجعیت بسیاری از مناطق را عهدهدار شد. از ایشان تالیفات بسیاری در موضوع فقه و اصول برجای مانده که به
وسیلة النجاه و حاشیه بر
فرائد الاصول میتوان اشاره کرد.
روستای کوه کمر، یکی از روستاهای
استان آذربایجان شرقی است که در دهستان زنوزق بخش مرکزی شهرستان مرند واقع شده است. این آبادی، موطن آباء و اجدادی آیت الله سید حسین کوه کمری است. آنجا، یکی از مناطق ییلاقی و خوش آب و هوای مرند است. کوه کمر، در ۲۰ کیلومتری شمال شرق زنوزاز از توابع شهرستان مرند قرار دارد.
روستای یاد شده، در جوار کوه و بقعه زنجیر (سلطان سنجر؟) و چشمه پر آب و گوارای «داش چشمه» واقع شده است. در صد متری این چشمه جوشان، چشمه آب «کس» که به «آب مور» معروف و یک چشمه معدنی است، قرار دارد.
بیشتر ساکنان این روستا، از نسل سید حسن بابا هستند. چند خانواده غیر سید نیز در این روستا زندگی میکنند که در اصطلاح محلی به آنان «غریبه» میگویند. اهالی روستا
مذهب اثنا عشری دارند و به شغل کشاورزی و دامداری مشغولاند.
از تاریخ شکلگیری روستا اطلاعی در دست نیست، ولی احتمال میرود که با سکونت سید حسن بابا (مقبره مبارک سید جلیلالقدر و صاحب کرامات متعدد مرحوم سید تاجالدین حسن مشهور به «سید حسن بابا» در روستای کوه کمر قرار دارد و مرقدش در آن دیار مورد توجه اهالی است. وی در سده نهم هجری قمری وفات کرد و در همان روستا به خاک سپرده شده است. متاسفانه حالات وی در جایی درج نشده است) در آنجا این روستا شکل گرفته و رفته رفته به صورت دهی آباد در آمده است. (گفتوگو با آیتالله
سید عبداللطیف قرشی) در چند سده پیش، خانوادههای مختلفی از این سلسله به شهرهای همجوار مانند
خوی و
تبریز و اهر کوچیدهاند.
نسبنامه آیتالله سید حسین کوه کمری، با سی و یک (شجرهنامه ایشان تا امام چهارم (علیهالسلام)، را بیست و پنج واسطه نقل میکند)
واسطه به
امام زینالعابدین (علیهالسلام)، منتهی میشود. این شجرهنامه که با ظرافت خاص و دقیق نوشته شده، هماکنون در نزد بازماندگان وی موجود است.
متن نسبنامه ایشان چنین است:
السید حسین بن السید محمد بن السید حسین بن السید محمد بن السید حسن بن السید حیدر بن السید شمس الدین بن السید امین بن السید نورالدین بن السید شمس الدین بن السید اسمعیل بن السید محمد بن السید علی بن السید عباس بن السید فخرالدین بن السید هاشم بن السید حسن بن السید علی بن السید فخرالدین بن السید شرف الدین بن السید شمس الدین بن السید محمد المصری الملقب بالحجازی بن السید شجاع الدین بن السید محمود بن السید سلیمان بن السید عقیل بن السید احمد بن السید حسن بن السید علی بن السید حسین بن السید جعفر (مرحوم آیتالله سید محمد حجت کوه کمری در حاشیه این شجرهنامه در مورد سید جعفر مینویسد :
و الصحیح هو الحسن بن السید علی بن الامام زین العابدین علیهالسّلام و هذا هو الحسن الافطس بن علی اصغر بن الامام السجاد (علیهالسلام) بن السید علی بن علی الحسین السجاد (علیهالسلام).
آیت الله
سید ابراهیم علوی خویی در
شجرهنامه استخراجی خود، شجره آیتالله کوه کمری را در کمتر از بیست واسطه، به امام سجاد (علیهالسلام)، میرساند (شجرهنامه استخراجی آیتالله سید ابراهیم علوی خویی، موجود در نزد نگارنده) که به نظر میرسد خالی از اشکال نباشد.
آیتالله سید حسین کوه کمری (اسم ایشان در کتابهای تراجم به صورتهای «تبریزی کوه کمری» و «ترک کوه کمری» نیز آمده است) معروف به «سید حسین ترک» و «سید ترک»،
عموی پدری آیت الله
سید محمد حجت کوه کمری، اولین شخصیت علمی و فقهی از خاندان کوه کمری است که بنا به نوشته آیت الله حاج
ملا علی خیابانی تبریزی و آیت الله
سید محسن امین و حاج شیخ
محمد شریف رازی، در روستای ارونق
و بنا به تصریح آیت الله شیخ
آقا بزرگ تهرانی و شیخ
محمد حرزالدین، در کوه کمر
دیده به جهان گشود. (طی تحقیقی که بعضی از محققان معاصر انجام دادهاند، محل ولادت ایشان روستای «هریس» از توابع شبستر است. این روستا در دامنه جنوبی کوههای «میشو» و در شمال شرقی دهستان «تیل» واقع شده است)
تحقیق مطلب در خصوص محل ولادت وی این است که خاندان آن مرحوم چند
قرن قبل از تولد وی از کوه کمر به هریس و خوی و تیل مهاجرت کردهاند، اما چون همه سادات هریس، به کوه کمر معروفاند، برخی چنین تصور کردهاند که زادگاه آن فقیه وارسته کوه کمر بوده است.
بنابراین محل تولد حضرت آیت الله سید حسین کوه کمری، روستای هریس است. آن روستا با مردم متدین و باصفایش شهرت دارد. این روستا در دامنه جنوبی کوههای میشو و در ضلع شمال شرقی دهستان تیل واقع شده است.
او دوران کودکی را تحت سرپرستی مادرش در زادگاه خویش سپری کرد. آیت الله ملا علی واعظ خیابانی در اینباره مینویسد:
... در عنایت تامه مادر گرامیاش پرورش یافته و آن مخدره صالحه در تربیت و تغذیه آن وجود مسعود، کمال مراقبت و تمام مواظبت مسلوک داشته و به نیکوتر وضعی و خوشتر وجهی حضانت نمود، حتی اینکه هرگز در حال
جنابت او را شیر نمیداد، بلکه بعد از
غسل و تحصیل طهارت شیر میداد. از اثر آن طهارت واقعیه، این فضائل نفسیه و کمال معنوی و پاکی ذات مقدس به ظهور پیوست.
سید حسین پس از نشو و نما در زادگاهش و کسب اولیات علوم ادبی، به
حوزه علمیه تبریز رفت و در حوزه آن سامان درسهای سطوح را از محضر آیت الله
میرزا احمد مجتهد تبریزی و پسرش آیتالله
میرزا لطف علی مجتهد امام جمعه به خوبی فرا گرفت و سپس برای تکمیل دروس راهی
عتبات عالیات گردید و در
شهر کربلا از محضر آیت الله
شریف العلماء مازندرانی، آیت الله
سید ابراهیم قزوینی صاحب ضوابط، آیت الله شیخ
محمد حسین اصفهانی، صاحب فصول و در
نجف اشرف از خدمت آیت الله شیخ
علی کاشف الغطاء، شیخ اعظم
شیخ مرتضی انصاری، آیت الله شیخ
محمدحسن نجفی صاحب جواهرالکلام استفاده برد و چندی بعد مجلس درس را فقط به شیخ انصاری اختصاص داد.
سید در زمان استادش شیخ مرتضی انصاری درس استادش را برای تعداد زیادی از فضلا تقریر میکرد و استادش علم و تقوایی که در او سراغ داشت، از او تجلیل میکرد تا جایی که احتیاطات و بعض امور را به او محول کرد.
متاسفانه از مشایخ سید، اطلاعی به دست نیامد، اما ایشان به چند نفر اجازه داده که نام آنان بدین قرار است:
۱ ـ
سید محمدتقی طالقانی (
اجازه اجتهاد)؛
۲ ـ
سید مرتضی جزائری (علم الهدی)؛
۳ ـ شیخ
احمد تفرشی نجفی؛
۴ ـ شیخ
علیاکبر نهاوندی؛
۵ ـ شیخ
محمدعلی خونساری نجفی؛
۶ ـ ملا
احمد کوزه کنانی تبریزی؛
۷ ـ
میرزا ابوطالب زنجانی؛
۸ ـ ملا
محمد فاضل شربیانی؛
۹ ـ
سید حسن کاشانی؛
۱۰ ـ
ملا علی نهاوندی.
ایشان در زمان استادش شیخ انصاری کرسی تدریس بزرگی برپا کرد و به علت وسعت اطلاعات و خبرویت در تدریس فقه و اصول مشهور گردید و معروف است که نزدیک به هفتصد و یا هشتصد (تعداد شاگردان او را بیش تر از ۸۰۰ نفر گفته)
نفر از فضلا در درسش حاضر میشدند، ولی به جهت احترام به شیخ درسش را مقدمه درس استاد قرار داده بود. اهتمام و جدیت عجیبی در درس و بحث داشت و کلاس درس را به ندرت تعطیل میکرد.
اعتماد السلطنه در خصوص تدریس بعد از شیخ ایشان مینویسد:
آقای سید حسین کوه کمری، علامه اقران و محقق دوران بود. در میان تلامذه بزرگ شیخ الطائفه مرتضی انصاری، عدیل حجة الاسلام
میرزای شیرازی بود. بعد از وفات مشارالیه مجلس درس او در نجف اعتبار به هم رسانید و در اصول و فقه، اسلوبی سلیس و مشیی با اقتصاد داشت. به همین جهت شاگردان وی از سایر مجتهدان بیشتر است.
اسامی برخی از شاگردان فاضل او چنین است:
۱ ـ ابوالفضائل
سید عزیزالدین زنجانی (پدر بزرگ آیت الله سید عزالدین زنجانی)؛
۲ ـ
سید ابراهیم دامغانی؛
۳ ـ
سید احمد دماوندی؛
۴ ـ
سید جعفر قزوینی؛
۵ ـ
سید حسن علوی سبزواری؛
۶ ـ
سید حسن کاشانی؛
۷ ـ
سید حسین آل طالقانی؛
۸ ـ
سید زکریا قزوینی؛
۹ ـ
سید صالح مجتهد اردبیلی؛
۱۰ ـ
سید عبدالکریم لاهیجی؛
۱۱ ـ
سید عبدالله بهبهانی؛
۱۲ ـ
سید عبدالمجید گروسی؛
۱۳ ـ
سید علی ایروانی؛
۱۴ ـ
سید علی جزائری شوشتری؛
۱۵ ـ
سید فتاح سرابی؛
۱۶ ـ
سید محمدتقی طالقانی؛
۱۷ ـ
سید محمدتقی طباطبایی تبریزی؛
۱۸ ـ
سید محمدجواد آقامیری دزفولی؛
۱۹ ـ
سید محمد شریف تقوی شیرازی؛
۲۰ ـ
سید مرتضی موسوی خلخالی؛
۲۱ ـ
شهید میرزا ابراهیم دنبلی خویی؛
۲۲ ـ شیخ
احمد تفرشی نجفی؛
۲۳ ـ شیخ
اسماعیل برغانی؛
۲۴ ـ شیخ
حسین جواهری؛
۲۵ ـ شیخ
حیدرعلی فروشانی اصفهانی؛
۲۶ ـ شیخ
دخیل حچامی؛
۲۷ ـ شیخ
عبدالرزاق انصاری دزفولی؛
۲۸ ـ شیخ
عبدالصمد دیزجی زنجانی؛
۲۹ ـ شیخ
عبدالهادی مازندرانی؛
۳۰ ـ شیخ
علی تبریزی؛
۳۱ ـ شیخ
علی جواهری بعلاوی؛
۳۲ ـ شیخ
علی منتفکی؛
۳۳ ـ شیخ
محمدباقر دماوندی؛
۳۴ ـ شیخ
محمد حسن ممقانی؛
۳۵ ـ شیخ
محمدحسین قائنی؛
۳۶ ـ شیخ
محمدحسین قمشهای کبیر؛
۳۷ ـ شیخ
محمدصادق نراقی؛
۳۸ ـ شیخ
محمدصالح استرآبادی؛
۳۹ ـ شیخ
محمد طه نجف تبریزی؛
۴۰ ـ شیخ
محمدعلی خونساری نجفی؛
۴۱ ـ شیخ
میرزا محمد همدانی جولانی؛
۴۲ ـ ملا
ابوطالب خویی؛
۴۳ ـ ملا
احمد ترشیزی؛
۴۴ ـ ملا
احمد شبستری؛
۴۵ ـ ملا
احمد کوزه کنانی تبریزی؛
۴۶ ـ ملا
احمد مراغی؛
۴۷ ـ ملا
علی دماوندی؛
۴۸ ـ ملا
علی علیاری تبریزی؛
۴۹ ـ ملا
محمد فاضل شربیان؛ ۵۰ ـ
میرزا ابوطالب زنجانی؛
۵۱ ـ
میرزا ابوطالب زنجانی تهرانی؛
۵۲ ـ
میرزا جواد مجتهد تبریزی؛
۵۳ ـ
میرزا حبیبالله هاشمی خویی؛
۵۴ ـ
میرزا حسن مجتهد تبریزی؛
۵۵ ـ
میرزا حیدرعلی علیاری تبریزی؛
۵۶ ـ
میرزا موسی تبریزی.
تعدادی از شاگردان فاضل کوهکمری، درسهای استاد خویش را به رشته تحریر درآوردهاند. نام آنان به قرار زیر است:
۱ ـ الخلل،
میرزا محمدعلی چهاردهی.
۲ ـ غایۀ المالول فی کشف معضلات الاصول،
میرزا موسی تبریزی.
۳ ـ مفتاح النجاح و ذریعة الفلاح، ملا
محمد مومن خراسانی معروف به «مساله گو».
۴ ـ رسالة فی الاجارة،
میرزا محمد همدانی جولانی.
۵ ـ تقریرات الاصول، سید محمدتقی طباطبایی تبریزی.
۶ ـ بشری الوصول الی اسرار علم الوصول، شیخ محمدحسن ممقانی.
۷ ـ تقریرات درس اصول، ملا احمد شبستری.
۸ ـ تقریرات ابحاث الکوه کمری، علامه حاج
میرزا حبیبالله هاشمی خویی، نویسنده
منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه.
۹ ـ تقریرات دروس مرحوم سید حسین کوهکمری، سید محمدجواد آقامیری دزفولی.
۱۰ ـ تقریرات دروس مرحوم سید حسین کوهکمری، شیخ
محمد صالح استرآبادی.
۱۱ ـ تقریرات دروس آیتالله سید حسین کوهکمری، ملا محمد فاضل شربیانی.
۱۲ ـ تقریرات دروس آیتالله سید حسین کوهکمری، ملا علی نهاوندی.
بعد از وفات شیخ مرتضی انصاری، آیت الله
میرزا محمدحسن شیرازی و آیت الله سید حسین کوه کمری، هر دو به مرجعیت
شیعه رسیدند، اما بیشتر شهرهای آذربایجان و ایروان و
تفلیس در اعمال شرعی رجوع به سید کردند. مرحوم واعظ خیابانی و شریف رازی هر دو به نقل از مجله المرشد درباره مرجعیت آن دو مینویسد:
در زمان شیخ انصاری مشرف به ریاست روحیه، سیدنا المترجم و قرین وی علامه مجدد شیرازی بودند و بعد از شیخ، هر دو، متصدی حکومات شرعیه و متحمل رجوعات دینیه شدند و آنچه شایسته و سزاوار مقام ایشان بود از مناعت و جلالت، حیازت کردند. پس از اصقاع عالم و بلاد بعیده، ایشان را اراده نمودند و هر گرسنه و تشنه، از فاضل علم و جمیل اخلاق و بسط ید ایشان مستفید و مستفیض گشتند تا اینکه سیدنا المترجم به رحمت حق پیوست و مجدد شیرازی به ریاست دینیه و دنیویه مستقلا قیام فرمود.
سید حسین کوه کمری گذشته از مقام علمی و فقهی در
زهد،
تقوا،
ایثار، گذشت،
تواضع، علو طبع، حسن اخلاق و هضم نفس، نادره دوران بود و تاکنون کمتر نظیری برای او دیده و شنیده شده و از قوه حافظه و سداد او چیزهایی نقل شده که از خوارق عادت است.
آیت الله شهید شیخ
مرتضی مطهری در بیان مقام زهد،
اخلاص در عمل، بیعلاقگی ایشان به دنیا مینویسد:
میگویند : مرحوم آیت الله سید حسین کوه کمری که شاگردان
صاحب جواهر و شیخ انصاری و مجتهد مشهور بود و حوزه درسی معتبری داشت. هر روز طبق معمول در ساعت معین به یکی از مساجد نجف میآمد و تدریس میکرد. چنانکه میدانیم حوزه تدریس
خارج اصول، زمینه ریاست و مرجعیت است و مرجعیت برای یک
طلبه به معنای این است که یک مرتبه از صفر به بینهایت برسد... علی هذا طلبهای که احتمال مرجعیت دارد، مرحله حساسی را طی میکند. مرحوم سید حسین کوهکمری در چنین مرحلهای بود.
یک روز آن مرحوم از جایی ـ مثلا از دیدن کسی ـ برمیگشت و نیم ساعت بیشتر به وقت درس باقی نمانده بود، فکر کرد در این وقت کم اگر بخواهد به خانه برود به کاری نمیرسد، بهتر است برود به محل موعود و به انتظار شاگردان بنشیند. رفت و دید هنوز کسی نیامده است، ولی در یک گوشه مسجد، شیخ ژولیدهای با چند شاگرد نشسته و تدریس میکند. مرحوم سید حسین سخنان او را گوش کرد. با کمال تعجب احساس کرد که این شیخ ژولیده بسیار محققانه بحث میکند. روز دیگر راغب شد عمدا زودتر بیاید و به سخنان او گوش دهد آمد. و گوش کرد و به اعتقاد روز پیشین افزوده گشت. این عمل چند روز تکرار شد و برای سید حسین یقین حاصل شد که این شیخ از خودش فاضلتر است و او از درس این شیخ استفاده میکند و اگر شاگردان خودش به جای درس او به درس این شخص حاضر شوند، بهره بیشتری خواهند برد. اینجا بود که خود را میان تسلیم و عناد و
ایمان و
کفر و میان
آخرت و
دنیا مخیر دید.
روز دیگر که شاگردان آمدند و جمع شدند، گفت : رفقا امروز میخواهم مطلب تازهای به شما بگویم. این شیخ که در آن کنار با چند شاگرد نشسته، برای تدریس از من شایستهتر است و خود من هم از او استفاده میکنم. همه با هم میرویم به درس او!
او از آن روز در حلقه شاگردان شیخ ژولیده که چشمهایش اندکی تراخم داشت و آثار فقر از او دیده میشد، در آمد. این شیخ ژولیدهپوش، همان است که بعدها به نام حاج شیخ مرتضی انصاری معروف شد که اهل
دزفول است و استاد المتاخرین.
شیخ در آن وقت تازه از سفر چند ساله خود به
مشهد و
اصفهان و
کاشان برگشته و از این سفر توشه فراوانی برگرفته بود، مخصوصا از محضر مرحوم حاج
ملا احمد نراقی در کاشان. چنین حالتی در هرکس باشد، مصداق «اسلم وجهه لله» است.
یادآوری میشود که پس از شیخ انصاری، شیعیان ترک زبان، مقلد مرحوم کوهکمری شدند.
سید حسین کوهکمری به غیر از تقریرات اساتیدش در فقه و اصول، آثار قلمی دیگری دارد که متاسفانه به علت بدی خطی که داشته، استنساخ آنها غیر مقدور گردیده است.
مرحوم واعظ خیابانی با استناد به قول شاگرد ایشان آیتالله شیخ محمد حسن ممقانی درباره تالیفات وی میگوید:
آنها به قدر یک ظرف بزرگ مملوی که حملش مشکل باشد، بود، ولی به واسطه ضعف خط و عدم روابط در ذیل صفحات، تدوین آنها صعب و ضایع گردید.
فهرست آثار علمی و قلمی ایشان بدین قرار است:
۱ ـ
وسیلة النجاة؛ ۲ ـ الاجارة؛ ۳ ـ الارث؛ ۴ ـ استصحاب؛ ۵ ـ الزکاة؛ ۶ ـ القضاء؛
۷ ـ الرسالة العملیة؛
۸ ـ الذخیرة، (حواشی بر
قواعد شهید اول)؛ ۹ ـ تقریرات درس استادش آیت الله سید ابراهیم قزوینی؛ ۱۰ ـ
حاشیة فرائد الاصول؛
۱۱ ـ
حاشیة النخبه (
عربی،
تهران،
۱۳۲۹ق)؛ ۱۲ ـ مناسک حج؛ ۱۳ ـ رسالة فی مقدمة الواجب؛
۱۴ ـ الخلل فی الحج (ناتمام است.)؛
۱۵ ـ الصلاة؛
۱۶ ـ رسالة البرءة؛
۱۷ ـ بعض الرسائل الفتوائیة؛
۱۸ ـ اجوبة المسائل المتفرقة؛
۱۹ ـ تقریرات دروس فقهی و اصولی استادش شیخ انصاری؛
۲۰ ـ حواشی بر قواعد شهید اول.
آیت الله سید حسین ترک کوه کمری، در سال
۱۲۹۱ قمری به فلج یا سل
مبتلا گردید و ناصرالدین چند نفر پزشک متخصص از
ایران برای معالجه او فرستاد، ولی معالجات آنان سودی نبخشید. با وجود این، تدریس را دو یا سه سال آخر حیاتش ترک نکرد و سرانجام در حدود هشتاد سالگی، ندای حق را در ظهر روز شنبه ۲۳
رجب المرجب ۱۲۹۹ قمری (تاریخ وفات ایشان نهم
شعبان المعظم ۱۲۹۹ قمری ذکر شده است)
در نجف اشرف لبیک گفت.
پس از
تشییع و اقامه
نماز میت توسط شاگرد باوفایش آیت الله شیخ
علی جواهری بعلاوی، در منزل خود واقع در محله عمارهیا محله المشراق
که در مقابل مقبره آیتالله شیخ محمدحسن نجفی (نویسنده جواهرالکلام) بود، به خاک سپرده شد.
علاقهمندان وی بر سر مزارش قبه عالی ساختند و شعرا و ادبای عصر از جمله
سید محمد سعید حبوبی و شیخ
کاظم سبتی در رثایش شعر گفتند
و ماده تاریخ وفات «دخل الخلد» را برای او انتخاب کردند.
هماکنون مقبره ایشان به نام خود او معروف است.
به خاطر این که هنگام رحلت ایشان، اولادی از او باقی نمانده بود، همه کتابها خطی و چاپی اعم از تالیفات و تقریرات به آیت الله سید محمد حجت کوه کمری (نواده برادریش) منتقل گردید و ایشان نیز ضمن استفاده از آنها در مباحثاتش، به تحقیقات او اشاره میکرد.
بیست سال پس از وفات آیت الله سید حسین کوهکمری، همسر علویهاش درگذشت و طبق
وصیت وقتی میخواستند او را در کنار سید دفن کنند، جسد سید تر و تازه ظاهر گردید! گذشت بیست سال هیچ تاثیری در آن نگذاشته بود!
آیت الله شیخ
آقا بزرگ تهرانی این جریان را از متولی پرهیزگار مقبره سید حسین کوه کمری به نام ملا
باقر نهاوندی نقل میکند و از قول او مینویسد:
هنگامی که برای آن مخدره در کنار قبر مطهر سید لحد کندند، روزنهای باز شد، از آن روزنه نگاه کردم، پیکر سید را تر و تازه دیدم، گویی همین الان دفن شده است.
سپس شیخ آقا بزرگ تهرانی می افزاید:
آری شایسته است که جسد پاک این بزرگان هرگز نپوسد، زیرا، اینان در همه عمر، بدنهای خود را در کسب خشنودی
پروردگار به زحمت انداختهاند، و تمام هم و غم خود را در خدمت به شریعت مقدسه و در حمایت از دین صرف کردهاند... خوشا به حال آنان! وه چه بازگشت نیکویی دارند!
•
سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «سیّد حسین کوه کمری»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۱۲/۰۲.