• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سَکَن (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





سَکَن (به فتح سین، کاف و نون) از واژگان قرآن کریم به معنای سكون، سکونت، آرامش و اطمینان است.
مشتقات سکن که در آیات قرآن به کار رفته عبارتند از:
إسْكان به معنای سكونت دادن‌؛
مَسْكَن اسم مكان ؛
مَساكِن جمع مَسْكَن است؛
سَكينَة به معنای آرامش قلب و اطمينان خاطر؛
مَسْكَنَة به معنای درماندگى؛
سِكّين به معنای کارد است.

فهرست مندرجات

۱ - معنای سَکَن
       ۱.۱ - به معنای سکون
              ۱.۱.۱ - تَسْكُنُونَ‌ (آیه ۷۲ سوره قصص)
       ۱.۲ - به معنای سکونت
              ۱.۲.۱ - سَكَنْتُمْ‌ (آیه ۴۵ سوره ابراهیم)
       ۱.۳ - به معنای آرامش باطن
              ۱.۳.۱ - لِيَسْكُنَ‌ (آیه ۱۸۹ سوره اعراف)
              ۱.۳.۲ - لِتَسْكُنُوا (آیه ۲۱ سوره روم)
۲ - کاربردها
       ۲.۱ - سَکَن
              ۲.۱.۱ - سَكَنٌ‌ (آیه ۱۰۳ سوره توبه)
              ۲.۱.۲ - سَكَناً (آیه ۸۰ سوره نحل)
              ۲.۱.۳ - سَكَناً (آیه ۹۶ سوره انعام)
       ۲.۲ - إسْکان
              ۲.۲.۱ - أَسْكَنْتُ‌ (آیه ۳۷ سوره ابراهیم)
              ۲.۲.۲ - أَسْكِنُوهُنَ‌ - سَكَنْتُمْ‌ (آیه ۶ سوره طلاق)
       ۲.۳ - مَسْكَن
              ۲.۳.۱ - مَساكِنِ‌ (آیه ۴۵ سوره ابراهیم)
       ۲.۴ - سَكينَة
              ۲.۴.۱ - السَّكِينَةَ (آیه ۴ سوره فتح)
              ۲.۴.۲ - سَكِينَةٌ (آیه ۲۴۸ سوره بقره)
       ۲.۵ - مَسْكَنَة
              ۲.۵.۱ - الْمَسْكَنَةُ (آیه ۶۱ سوره بقره)
              ۲.۵.۲ - الْمَسْكَنَةُ (آیه ۱۱۲ سوره آل عمران)
              ۲.۵.۳ - توضیح تفسیری
       ۲.۶ - مِسْکین
              ۲.۶.۱ - الْمَساكِينِ‌ (آیه ۶۰ سوره توبه)
              ۲.۶.۲ - لِمَساكِينَ‌ (آیه ۷۹ سوره کهف)
              ۲.۶.۳ - توضیح تفسیری
       ۲.۷ - سِكّین
              ۲.۷.۱ - سِكِّيناً (آیه ۳۱ سوره یوسف)
۳ - پانویس
۴ - منبع


سَكَن : در معانی ذیل می‌آید

۱.۱ - به معنای سکون

به معنای سكون و آرام گرفتن بعد از حركت است.

۱.۱.۱ - تَسْكُنُونَ‌ (آیه ۷۲ سوره قصص)

(مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ‌ تَسْكُنُونَ‌ فِيهِ ...)
(آيا معبودى غير از خدا مى‌تواند شبى براى شما بياورد تا در آن آرامش يابيد؟....)


۱.۲ - به معنای سکونت

در وطن گرفتن و سكونت نيز به كار می‌رود.

۱.۲.۱ - سَكَنْتُمْ‌ (آیه ۴۵ سوره ابراهیم)

(وَ سَكَنْتُمْ‌ فِي‌ مَساكِنِ‌ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ...)
(آرى شما بوديد كه در منازل و كاخ‌هاى كسانى كه به خويشتن ستم كردند، ساكن شديد....)


۱.۳ - به معنای آرامش باطن

به معنى آرامش باطن و انس نيز آمده است‌.

۱.۳.۱ - لِيَسْكُنَ‌ (آیه ۱۸۹ سوره اعراف)

(وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ‌ إِلَيْها ...)
(و همسرش را نيز از جنس او قرار داد، تا در كنار او بياسايد....)
آن را در آيه اطمينان، ميل و انس گفته‌اند.


۱.۳.۲ - لِتَسْكُنُوا (آیه ۲۱ سوره روم)

(وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها ...)
(و از نشانه‌هاى او اين‌كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد....)
زوج نسبت به زوج مايه آرامش و انس است.



به مواردی از سَکَن که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - سَکَن

سكن (بر وزن فرس) به معنای آرامش و محل آرامش است. چنانكه گفته‌اند.

۲.۱.۱ - سَكَنٌ‌ (آیه ۱۰۳ سوره توبه)

(وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ‌ سَكَنٌ‌ لَهُمْ ...)
«بر آنها دعا كن دعاى تو براى آنها آرامش و اطمينان خاطر است‌.»


۲.۱.۲ - سَكَناً (آیه ۸۰ سوره نحل)

(وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ‌ سَكَناً ...)
«خداوند از خانه‌هاى شما محل آرامش قرار داد...»


۲.۱.۳ - سَكَناً (آیه ۹۶ سوره انعام)

(فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ‌ سَكَناً ...)
«شكافنده صبح است و شب را محل آرامش كرد.»


۲.۲ - إسْکان

إسْكان به معنای سكونت دادن‌ است.

۲.۲.۱ - أَسْكَنْتُ‌ (آیه ۳۷ سوره ابراهیم)

(رَبَّنا إِنِّي‌ أَسْكَنْتُ‌ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ ...)
«خدايا من بعضى از خانواده خود را به درّه غير قابل كشت سكونت دادم.»


۲.۲.۲ - أَسْكِنُوهُنَ‌ - سَكَنْتُمْ‌ (آیه ۶ سوره طلاق)

(أَسْكِنُوهُنَ‌ مِنْ حَيْثُ‌ سَكَنْتُمْ‌ مِنْ وُجْدِكُمْ ...)
«زنان مطلّقه را در قسمتى از مسكن خود سكونت دهيد.»


۲.۳ - مَسْكَن

مَسْكَن اسم مكان جمع آن مساكِن می‌باشد.

۲.۳.۱ - مَساكِنِ‌ (آیه ۴۵ سوره ابراهیم)

(وَ سَكَنْتُمْ‌ فِي‌ مَساكِنِ‌ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ...)
(آرى شما بوديد كه در منازل و كاخ‌هاى كسانى كه به خويشتن ستم كردند، ساكن شديد....)


۲.۴ - سَكينَة

سَكينَة به معنای آرامش قلب و اطمينان خاطر است.
طبرسی گويد: مصدر است به جاى اسم مصدر آمده مثل قضيّه و بقيّه و عزيمت‌.
اين كلمه شش بار در قرآن آمده و همه درباره آرامش قلب‌اند كه سبب ثبات و آرامش ظاهرى است.
راغب گويد: گفته‌اند سكينه و سكن به معنى زوال ترس است‌.

۲.۴.۱ - السَّكِينَةَ (آیه ۴ سوره فتح)

(هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ‌ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدادُوا إِيماناً ...)
(او كسى است كه آرامش را در دل‌هاى مؤمنان نازل كرد تا ايمانى بر ايمانشان بيفزايند....)


۲.۴.۲ - سَكِينَةٌ (آیه ۲۴۸ سوره بقره)

(إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ‌ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ ...)
(نشانه حکومت او، اين است كه «صندوق عهد» به سوى شما خواهد آمد. كه در آن، آرامشى از پروردگار شما است....)
شرح آن در «تابوت» گذشت.


۲.۵ - مَسْكَنَة

مَسْكَنَة به معنای درماندگى است.
طبرسى گويد: آن مصدر مسكين است.
در اقرب آن را اسم گرفته به معنى فقر، ذلّت و ضعف.
راغب گويد: اصح القولين آن است كه ميم آن زايد است.
اين كلمه دو بار در قرآن آمده و هر دو درباره یهود است‌.

۲.۵.۱ - الْمَسْكَنَةُ (آیه ۶۱ سوره بقره)

(وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ‌ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ...)
(و مُهر ذلّت و نياز، بر آنها زده شد؛ و به خشم خداوند گرفتار شدند؛ چرا كه آنان نسبت به آيات خداوند، کفر مى‌ورزيدند؛ و پيامبران را به ناحق مى‌كشتند....)


۲.۵.۲ - الْمَسْكَنَةُ (آیه ۱۱۲ سوره آل عمران)

(ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ ما ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ‌ الْمَسْكَنَةُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ...)
(هر جا يافت شوند، مهر ذلّت بر آنان خورده است؛ مگر با ارتباط به خدا، و تجديد نظر در روشِ ناپسند خود، يا با ارتباط به مردم (و وابستگى به اين و آن)؛ و به خشم خدا، گرفتار شده‌اند؛ و مُهر بيچارگى بر آنها زده شده؛ چرا كه آنهابه آيات خدا، كفر مى‌ورزيدند و پيامبران را به ناحق مى‌كشتند....)


۲.۵.۳ - توضیح تفسیری

در هر دو آيه مقرّر شدن ذلّت و مسكنت و قرين شدن با غضب خدا ذكر شده و علّت آن بدبختى‌ها، كفر به آيات حق و قتل پيامبران است. اين دو آيه با هم تفاوتى ندارند مگر در استثناء «إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ» كه در «حبل» مشروحا گفته شد.
مسكنت را ابن اثیر و طبرسى فقر قلبى گفته‌اند.
به هر حال آن از سكون است و آن درماندگى به خصوصى است كه از ذلّت و خوارى ناشى می‌شود و شخص پيش خود شرمنده می‌شود و اينكه بیضاوی در تفسير آيه دوم گفته: يهود در بيشتر اوقات فقراء و مساكين‌اند درست نيست گرچه سخنش در آيه اوّل وسيع‌تر از دوّم است. زيرا مسكنت فقر نيست.
المنار در فرق ما بين ذلّت و مسكنت گويد: مسكنت حالتى است در شخص كه از خود حقير شمردن ناشى است به طوريكه براى خود حقى قائل نيست. و ذلّت حالتى است كه منشاء آن ممنوعيت از حق خويش است و منشاء و سبب ذلّت ديگران‌اند نه خود شخص.
بهر حال در نتيجه كفر به آيات خدا و قتل پيامبران خوارى و ذلّت بر يهود مقرّر و زده شد. مردم آنها را خوار و ذليل دانستند. خود نيز در پيش خود مسكين و درمانده شدند و رفع آن‌ «بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ‌» بسته است. به طوريكه هر شخص ستمكار در نظر ديگران خوار و در پيش خودش شرمنده است و اگر به سوى خدا باز گردد و مردم در وى توبه احساس كنند هر دو رفع می‌شود. آيه نمی‌گويد چنين شدند بلكه می‌گويد: رفع ذلّت‌ و مسكنت با آن دو است.


۲.۶ - مِسْکین

مِسْكين به معنای درمانده است.

۲.۶.۱ - الْمَساكِينِ‌ (آیه ۶۰ سوره توبه)

(إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ‌ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها ...)
(صدقات (زکات‌) مخصوص نيازمندان و مستمندان و مأموران جمع آورى آن است.)


۲.۶.۲ - لِمَساكِينَ‌ (آیه ۷۹ سوره کهف)

(أَمَّا السَّفِينَةُ فَكانَتْ‌ لِمَساكِينَ‌ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ ...)
(امّا آن كشتى براى گروهى از مستمندان بود كه با آن در دریا كار مى‌كردند...)
در این آیه مساكين به صاحب كشتى اطلاق شده است.


۲.۵.۳ - توضیح تفسیری

بايد دانست در قرآن كريم فقط در يک محل مساكين با فقراء در رديف هم ذكر شده‌اند.( آیه ۶۰ سوره توبه) اين باعث گفتگو شده كه آيا هر دو يک صنفند و يا صنف مستقلى‌اند؟

بعضى‌ها گفته‌اند: مسكين آن است كه هيچ چيز نداشته باشد و آن از فقير شديدتر است ولى دقّت در قرآن آن را تأييد نمی‌كند كه در آيه‌ ۷۹ سوره کهف مساكين به صاحب کشتی اطلاق شده است.

با توجّه به اصل ماده خواهيم دانست هر يک صنف به خصوصى است گرچه در بعضى مصاديق قابل جمع‌اند فقر در لغت به معنى حاجت است، فقير يعنى حاجتمند و مستمند. مسكين از سكون است يعنى درمانده: درماندگى ممكن است در اثر فقر باشد و يا از مرض، فلج، نقص عضو و دورى از مال و اهل و غيره. على هذا مسكين از فقير اعمّ است بر خلاف بعضى از بزرگان كه فقير را اعمّ دانسته. زيرا هر فقير از لحاظ حاجت مسكين و درمانده است ولى بعضى مسكين فقير نيست مثل مساكين سوره کهف كه صاحب كشتى بودند.

در مجمع از شافعی و ابن انباری نقل شده كه فقير از مسكين اسوء حال است و با آيه‌ «أَمَّا السَّفِينَةُ فَكانَتْ‌ لِمَساكِينَ‌» استدلال كرده‌اند.
عیاشی در تفسير خود ذيل آيه‌ «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ‌ ...» از محمد بن مسلم از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل كرده: فقير آن است كه سؤال می‌كند. مسكين پر زحمت‌تر از او است و سؤال نمی‌كند. و از ابی بصیر از آن حضرت نقل می‌كند: فقير آن است كه سؤال می‌كند. مسكين پر زحمت‌تر از اوست و بائس از هر دو پر مشقّت‌تر است. ولى در وسائل هر دو حديث به عكس نقل شده.

خلاصه سخن آنكه: مسكين به معنى درمانده. به نظر ما از فقير اعم است.

و اينكه امام (عليه‌السّلام) مسكين را اسوء حالا فرموده ظاهرا راجع به آيه صدقات است و گرنه از حيث لغت و آیه ۷۹ کهف شايد مسكين فقير نباشد و مراد در آيه صدقات آن است كه حالش از فقير بدتر باشد يعنى صدقات مال كسانى است كه فقيراند و مالک قوت يكساله نيستند و نيز مال آنهائى است كه مالک قوت يک روزه هم نيستند.

۲.۷ - سِكّین

سكين بر وزن سجين به معنى كارد است.
در اقرب گويد: آن آلت ذبح است مذكّر و مؤنّث هر دو آيد و در غالب مذكر است جمع آن سكاكين می‌باشد
اين كلمه فقط يكبار در قرآن آمده است.

۲.۷.۱ - سِكِّيناً (آیه ۳۱ سوره یوسف)

(وَ آتَتْ كُلَّ واحِدَةٍ مِنْهُنَ‌ سِكِّيناً وَ قالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ ...)
يعنى «به هر يک از آنان كاردى داد و به يوسف گفت نزد ايشان برو.»


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۲۸۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۴۱۷.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۶، ص۲۶۵.    
۴. قصص/سوره۲۸، آیه۷۲.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۹۴.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۱۰۱.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۷۱.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۲۲۸.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۴۱۱.    
۱۰. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۴۵.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۶۱.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۱۲۲.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۸۴.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۱۴۹.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۹۴.    
۱۶. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۹.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۷۵.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۴۸۷.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۳۷۴.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۱۳۴.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۷۸۱.    
۲۲. روم/سوره۳۰، آیه۲۱.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۰۶.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۲۴۹.    
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۱۶۵.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۱۱۶.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۴۷۰.    
۲۸. توبه/سوره۹، آیه۱۰۳.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۵۱۲.    
۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۷۷.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۰۴.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۰۳.    
۳۳. نحل/سوره۱۶، آیه۸۰.    
۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۴۵۴.    
۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۳۱۴.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۲۴.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۸۱.    
۳۸. انعام/سوره۶، آیه۹۶.    
۳۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۳۹۸.    
۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۲۸۷.    
۴۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۱۹۶.    
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۵۲۴.    
۴۳. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۷.    
۴۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۱۱۰.    
۴۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۷۶.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۱۴۲.    
۴۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۸۹.    
۴۸. طلاق/سوره۶۵، آیه۶.    
۴۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۵۳۱.    
۵۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۳۱۷.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۱۰۸.    
۵۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۶۳.    
۵۳. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۴۵.    
۵۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۶۱.    
۵۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۱۲۲.    
۵۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۸۴.    
۵۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۱۴۹.    
۵۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۹۴.    
۵۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۶۱۳.    
۶۰. فتح/سوره۴۸، آیه۴.    
۶۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۱۱.    
۶۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۳۸۶.    
۶۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۲۵۶.    
۶۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۱۱۰.    
۶۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۶۹.    
۶۶. بقره/سوره۲، آیه۲۴۸.    
۶۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۰.    
۶۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۴۳۷.    
۶۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۲۸۹.    
۷۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص.۸۵    
۷۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۶۱۴.    
۷۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۲۵۳.    
۷۳. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص۶۹۲.    
۷۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص.۴۱۸    
۷۵. بقره/سوره۲، آیه۶۱.    
۷۶. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۱۲.    
۷۷. بقره/سوره۲، آیه۶۱.    
۷۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۹.    
۷۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۲۵۸.    
۸۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۸۸.    
۸۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۱۹۲.    
۸۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۲۵۶.    
۸۳. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۱۲.    
۸۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۴.    
۸۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۵۹۵.    
۸۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۳۸۴.    
۸۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۲۰۵.    
۸۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۸۱۴.    
۸۹. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۱۲.    
۹۰. ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایه، ج۲، ص۳۸۵.    
۹۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۲۵۶.    
۹۲. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۱۲.    
۹۳. بیضاوی، عبدالله بن عمر، تفسیر البیضاوی، ج۲، ص۸۰.    
۹۴. رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، ج۱، ص۲۷۵.    
۹۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۱۲.    
۹۶. توبه/سوره۹، آیه۶۰.    
۹۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۹۳.    
۹۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۴۱۶.    
۹۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۱۰.    
۱۰۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۱۲۹.    
۱۰۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۶۴.    
۱۰۲. کهف/سوره۱۸، آیه۷۹.    
۱۰۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۰۲.    
۱۰۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۴۸۱.    
۱۰۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۳۴۷.    
۱۰۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۱۲.    
۱۰۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۵۲.    
۱۰۸. توبه/سوره۹، آیه۶۰.    
۱۰۹. کهف/سوره۱۸، آیه۷۹.    
۱۱۰. کهف/سوره۱۸، آیه۷۹.    
۱۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۶۴.    
۱۱۲. توبه/سوره۹، آیه۶۰.    
۱۱۳. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۹۰.    
۱۱۴. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۹۰.    
۱۱۵. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۹، ص۲۱۰.    
۱۱۶. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۹، ص۲۱۰.    
۱۱۷. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص۶۹۱.    
۱۱۸. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۱.    
۱۱۹. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۱.    
۱۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۳۹.    
۱۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۲۰۲.    
۱۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۱۴۸.    
۱۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۲۰۷.    
۱۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۳۵۲.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «سکن»، ج۳، ص۲۸۲.    






جعبه ابزار