سود (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سَواد (به فتح سین) از ماده «سود» و از
واژگان قرآن کریم به معنای سیاهی است. از دیگر مشتقات سود که در آیات قرآن آمده،
سَیِّد (به فتح سین و تشدید یاء) به معنای رئيس و آقا است و جمع آن
سادات میباشد.
سَواد به معنى سياهى است.
(يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ) (آن عذاب عظيم روزى خواهد بود كه چهرههايى سفيد، و چهرههايى سياه مىگردد.)
ظاهرا مراد از
بیاض وجه
شادی و از سواد آن
اندوه است مثل
(وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ • إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ • وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ) (آرى در آن روز صورتهايى شاداب و مسرور است، و به الطاف پروردگارشان مىنگرند. و در آن روز صورتهايى عبوس و درهم كشيده است.)
آيات ۳۸- ۴۰
عبس نيز نظير آن است. و شايد هم سفيدى و سياهى ظاهرى مراد باشد به نظرم در بعضى روايات مانند سياهى
زغال گفته شده و نيز آمده
(كَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً) (چهرههايشان آنچنان گرفته است كه گويى با پارههايى از
شب تاريک، صورت آنها پوشيده شده!)
أسْوَد هم
اسم تفضیل آمده و هم
صفت مشبهه المنجد تصريح كرده: چون صفت مشبهه دلالت بر
رنگ و
عیب و
زینت داشته باشد بر وزن افعل آيد مثل اسود،
اعرج،
ابلج.
على هذا در آيه
(حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ) (تا رشته سپيد
صبح، از رشته سياه
شب براى شما آشكار گردد.)
ابیض و اسود صفتاند نه اسم تفضيل معنى آيه در «خيط» گذشت.
سَيِّد به معنى رئيس و آقا است.
راغب گويد: به جماعت كثيره سواد گويند مثل عليكم بالسواد الاعظم. سيد آن است كه متولى سواد اعظم باشد مثل سيّد القوم
و چون شرط متولى پاک نفس بودن است لذا به هر فاضل سيّد گفته شده است. نحو وَ
(سَيِّداً وَ حَصُوراً) (و رهبر خواهد بود؛ و از هوسهاى سركش بركنار.)
و چون سياست و تدبير
زوجه در دست زوج است لذا سيّد خوانده شده نحو
(وَ أَلْفَيا سَيِّدَها لَدَى الْبابِ) (و در اين هنگام، همسر آن زن را نزديک در يافتند.)
جمع سيّد در قرآن سادات آمده است.
(وَ قالُوا رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا) (و مىگويند: پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت كرديم و ما را گمراه ساختند.)
احتمال هست مراد از سادات پدران باشد و از كبراء اميران.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «سود»، ج۳، ص۳۵۰.