• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سفر برای زیارت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تردیدی نیست که نماز خواندن در‌هر مسجدی از مساجد دنیا جایز است، چنان که تردیدی در‌مشروعیت زیارت قبور نیست. بنابراین شبهه‌ای در ‌جواز مسافرت برای رفتن به هر مسجدی از مساجد دنیا یا برای رفتن به سوی قبور مطهر و مراقد منور نیست به ویژه آنکه بسیاری از روایات در‌صدد تشویق زیارت است.



وهابیان به حسب ظاهر، اصل زیارت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را تجویز می‌کنند ولی هرگز مسافرت برای زیارت قبور را جائز نمی‌دانند. محمد بن عبدالوهاب در‌رساله دوم از رسائل (الهدیة السنیة) این چنین می‌نویسد: «تسنّ زیارة النّبی الاّ انّه لایشدّ الرحلُ الا لزیارة المسجد و الصلاة فیه». زیارت پیامبر مستحب است، ولی مسافرت جز برای زیارت مسجد و نماز در‌آنجا جائز نیست.

۱.۱ - دلیل عقیده وهابیان

دلیل مهم آنان برای تحریم مسافرت به عنوان زیارت، حدیث زیر است که در ‌صحاح نقل شده، و راوی حدیث هم ابوهریره است که می‌گوید پیامبر فرمود: «لاتشدّ الرّحال الاّ الی ثلاثة مساجد مسجدی هذا و مسجد الحرام و مسجد الاقصی» بار سفر بسته نمی‌شود مگر برای سه مسجد ‌؛ مسجد خودم و مسجد الحرام و مسجد الاقصی.
متن این حدیث بگونه دیگر هم نقل شده است، و آن اینکه: «انّما یسافر الی ثلاثة مساجد، مسجد الکعبة و مسجدی و مسجد ایلیا»، باز این متن به گونه سوم نیز نقل شده است: «تشدّ الرحال الی ثلاثة مساجد...»، در‌این که حدیث در‌ کتابهای صحاح وارد شده است سخنی نیست و هرگز مناقشه نمی‌کنیم که راوی آن ابوهریره است، ولی مهم فهم مفاد حدیث است.


فرض کنیم متن حدیث چنین است، «لاتشدّ الرحال الاّثلاثة مساجد...» بطور مسلم لفظ «الا» استثناء است و «مستثنی منه» لازم دارد و باید در‌تقدیر گرفت و پیش از مراجعه به قرائن، می‌توان مستثنی منه را دو جور در‌تقدیر گرفت:
۱. لاتشدّ الی مسجد من المساجد الا ثلاثة مساجد...
۲. لاتشد الی مکان من الامکنة الاّ ثلاثة مساجد...
برای درک مفاد حدیث بستگی دارد که یکی از این دو تقدیر را برگزینیم.

۲.۱ - فرض اول

هرگاه مفاد حدیث، فرض اول باشد، در‌این صورت مفاد آن این می‌شود که به هیچ مسجدی از مساجد بار سفر بسته نمی‌شود مگر به این سه مسجد، نه اینکه «شدرحال» برای هیچ مکانی، ولو مسجد نباشد جائز نیست.
هرگاه کسی برای زیارت پیامبران و امامان و انسان‌های صالح، بار سفر ببندد هرگز مشمول نهی حدیث نخواهد بود، زیرا موضوع بحث عزم سفر برای مساجد است، و از میان تمام مساجد، این سه مسجد استثناء شده است و اما عزم سفر، برای زیارت مشاهد که از موضوع بحث بیرون است، داخل در‌نهی نمی‌باشد.

۲.۲ - فرض دوم

هرگاه مفاد حدیث فرض دوم باشد، در‌این صورت تمام سفرهای معنوی جز سفر به این سه نقطه ممنوع خواهد بود خواه، سفر برای زیارت مسجد باشد، یا برای زیارت نقاط دیگر.

۲.۳ - دلایل صحت فرض اول

ولی با توجه به قرائن قطعی روشن خواهد شد که مفاد حدیث بر فرض صحت سند، همان اولی است.
اولاً: مستثنی، مساجد سه‌گانه است، از آنجا که استثاء، استثناء متصل است قطعاً «متثنی منه» لفظ مساجد خواهد بود نه مکان (اگر کسی بگوید «ماجائنی الا زید» باید گفت مستثنی منه، لفظ انسان و مشابه او است مانند قوم و غیره نه اینکه معنی وسیع و جامع به نام «شی» و (موجود) خواه انسان باشد و خواه غیر او).
ثانیاً: هر گاه هدف ممنوع ساختن تمام مسافرت‌های معنوی است، حصر، صحیح نخواهد بود. زیرا در ‌ اعمال حج، انسان برای «عرفات» و «مشعر» و «منی»، شدّ رحل کرده و بار سفر می‌بندد، هرگاه مسافرت مذهبی جز برای غیر این سه مورد جائز نیست، پس چرا سفر به این نقاط سه گانه جائز شده است.
ثالثاً: مسافرت برای جهاد در ‌راه خدا و آموزش علم و دانش و صله رحم و زیارت والدین از جمله مسافرت‌هایی است که در‌ آیات و روایات بدانها تصریح گردیده است، ‌آن جا که می‌فرماید: «فلولا نفر من کلّ فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدّین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم یحذرون» چرا از هر قبیله‌ای گروهی کوچ نمی‌کنند که دین را بیاموزند و قبیله خود را پس از بازگشت، بترسانند شاید آنان بترسند.

۲.۴ - سخن غزالی

از این جهت محققان بزرگ، حدیث را به گونه‌ای که یاد کردیم تفسیر کرده‌اند. غزالی در‌کتاب (احیاء العلوم) می‌گوید: «قسم دوم از مسافرت این است که برای عبادت مسافرت کند، مانند مسافرت برای جهاد و حج و زیارت قبور پیامبران و صحابه و تابعان و اولیاء و هرکس زیارت او در‌ حال حیات مایه تبرک باشد، زیارت او در‌حال ممات نیز متبرک و «شدّ رحال» برای این اغراض اشکال ندارد، و با حدیثی که «شد رحل» به غیر سه مسجد را جایز نمی‌داند، منافاتی ندارد. زیرا موضوع در‌ آنها مساجد است و چون دیگر مساجد از نظر فضیلت یکسان می‌باشند، گفته شده است که مسافرت برای آنها جایز نیست و اگر از مساجد صرف‌نظر کنیم زیارت انبیاء و اولیاء فضیلت دارند هر چند دارای درجات و مراتب می‌باشند بنابراین آنچه مورد نهی است «شدّ رحال» به مسجدی غیر از مساجد سه گانه است نه شدّ رحال برای زیارت و یا امور معنوی دیگر.


در‌ این جا از تذکر نکته‌ای ناگزیریم و آن این است که اگر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گرامی ‌می‌فرماید به غیر این سه مسجد بار سفر بسته نمی‌شود، مقصود این نیست که «شدّ رحال» برای غیر آنها حرام است، بلکه مقصود این است که آنهای دیگر ارزش این را ندارند که انسان برای آنها بار سفر ببندد، و رنج را بر خود هموار سازد و به زیارت آن‌ها برود، زیرا غیر این سه مسجد از نظر فضیلت چندان تفاوت چشم‌گیری ندارند، زیرا مساجد جامع جهان یا مساجد محله، و یا مساجد قبیله دنیا، همه از نظر ثواب، ثواب مساوی دارند، دیگر لزومی‌ندارد، با بودن مسجد جامع در‌نقطه نزدیک، انسان بار سفر برای مسجد جامع در‌نقطه دور ببندد. نه این که اگر یک چنین کاری انجام داد، کار او حرام و سفر او معصیت است.


گواه این مطلب این است که نویسندگان صحاح و سنن نقل کرده‌اند که: پیامبر گرامی‌ و صحابه روز‌های شنبه به مسجد قبا می‌آمدند، و در‌ آنجا نماز می‌گزاردند. اینک متن صحیح بخاری: «انّ النّبیّ کان یاتی مسجد قباء کلّ سبت ماشیاً و راکباً و انّ ابن عمر کان یفعل کذلک» پیامبر گرامی، در‌هر شنبه پیاده و سواره برای زیارت مسجد قبا می‌آمدند و فرزند عمر نیز این چنین می‌کرد. اصولاً طی مسافت برای گزاردن نماز برای خدا، در‌یکی از مساجد الهی بدون کوچکترین شائبه ریا، چگونه می‌تواند حرام و منهی‌عنه باشد در‌صورتی که نماز گزاردن در‌مسجد مستحب باشد، مقدمه آن نیز قاعدتاً همان رنگ را خواهد داشت.
اشکال دیگری که به این گفته (حرمت سفر برای زیارت) وارد است این است که: اگر اصل مشروعیت چیزی اثبات شود، مقدمات منحصره‌ی آن نیز بدون تردید مشروع خواهد بود. تردیدی نیست که نماز خواندن در‌هر مسجدی از مساجد دنیا جایز است، چنان که تردیدی در‌مشروعیت زیارت قبور نیست. بنابراین شبهه‌ای در ‌جواز مسافرت برای رفتن به هر مسجدی از مساجد دنیا یا برای رفتن به سوی قبور مطهر و مراقد منور نیست به ویژه آنکه بسیاری از روایات در‌صدد تشویق زیارت است.
اشکال دیگر آن که به نظر می‌رسد جعالان جیره‌خوار دستگاه اموی در‌ساختن و پرداختن این گونه احادیث ساکت و بی‌کار نبوده‌اند و آن را برای مخالفت با علاقه‌مندان به اهل‌بیت عصمت و طهارت ـ ‌(علیهم‌السّلام) ـ ساخته یا پرداخته باشند تا مثلاً فضیلت مسجد کوفه را که حرم امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) است، مخدوش کنند زیرا فضایل فراوان برای مسجد کوفه نقل شده است. از امام صادق (علیه‌السّلام) رسیده است: فرشته‌ی مقرب و نبی مرسل و بنده‌ صالحی وجود ندارد مگر آن که در‌مسجد کوفه نماز گزارده است. رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در ‌شب معراج از آنجا عبور کرد و با اجازه‌ی خداوند دو رکعت نماز در‌آنجا خواند و...


حال می‌گوییم در‌روایات ما نیز آمده است: «لا تُشدّ الرجال الاّ ‌الی ثلاثة مساجد: المسجد الحرام و...» لیکن وقتی این روایت را با سایر روایاتی که فضایلی را برای دیگر مساجد اثبات می‌کند (مانند مسجد الاقصی و مسجد براثا در ‌بغداد و مسجد سهله و...) جمع کنیم، به معنای اثباتِ کمالِ برتر برای مساجد سه‌گانه است. ضمن آنکه مساجد دیگر مانند مسجد سهله دارای فضایل مخصوص به خود است و برای ادراک آن فضایل، بار بستن و کوچ کردن (شدّ رجال) خوب است. در‌حقیقت این روایت مانند روایت «لاصلاة لجار المسجد الاّ فی المسجد...» است که اشاره به نفی کمال از نماز در‌ خانه دارد. ضمن آنکه نمازش در‌ خانه صحیح است.
و ثانیاً: عنوان «شدّ رجال» برای فراگیری حدیث و سایر رشته‌های علوم دینی در‌جوامع روایی مطرح است چنان که محدثان بزرگ و دین پژوهان گرانقدر ‌سختی سفرهای طولانی را تحمل می‌کردند تا حدیث یا مطلب دینی دیگری را بیاموزند.


۱. قشیری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۲۶.    
۲. سنن نسائی، أحمد بن شعیب، ج۲ ص۳۷.    
۳. سجستانی، أبو داود، سنن ابی داود، ج۲، ص۲۱۶.    
۴. توبه/سوره، آیه۱۲۰.    
۵. غزالی، محمد بن محمد، احیاء العلوم، ج۲، ص۲۴۷.    
۶. ابن تیمیة، أحمد، الفتاوی الکبری، ج۵، ج۲۸۷.    
۷. نووی، محیی الدین، شرح صحیح مسلم، ج۹، ص۱۶۹- ۱۷۱.    
۸. بخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح بخاری، ج۲، ص۶۱.    
۹. سنن نسائی، أحمد بن شعیب، ج۲ ص۳۷.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «سفر برای زیارت»، تاریخ بازیابی۹۵/۳/۹.    






جعبه ابزار