زَکات (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
زَکات یا
زَکاة (به فتح زاء) از
واژگان قرآن کریم به معنای مالی است که در راه خدا مصرف میشود.
زَكات چنانكه گذشت
مصدر و
اسم مصدر كه مال زكوى باشد استعمال شده است. و آن سى دو بار در
قرآن مجيد به كار رفته و در بيشترش منظور مالى است كه در راه خدا مصرف میشود. به نظرم اين تسميه از آن است كه زكوة سبب پاكى
مال است و مال مزكّى پاک و قابل نموّ و
برکت است نه مال غير مزكّى.
به عقيده نگارنده مراد از زكوة كه در
قرآن بيشتر با
صلوة آمده فقط زكوة واجبى كه به ۹ چيز (
گندم،
جو،
خرما،
کشمش،
طلا،
نقره،
گوسفند،
گاو، و
شتر) تعلق میگيرد نيست بلكه مراد مطلق
انفاق در راه خداست اعم از
واجب و
مستحب. وقتی كه زكوة در اصل لغت به معنى زيادت و نموّ باشد و به كار بردن آن در مال انفاق شده به عنايت باشد چه داعى داريم كه زكوة را در آيات
(وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ) (و نماز را بر پا داريد، و
زكات را بپردازيد.)
(وَ الْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ) (همچنين نمازگزاران و
زكاتدهندگان.)
(وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ) (و نماز را برپا مىدارند؛ و
زكات را مىپردازند.)
و آيات ديگر حمل بر زكوة واجب كنيم.
شايد اين سخن قطع نظر از آنچه گفته شد آياتى است كه بعد از ذكر صلوة مطلق
انفاق را پيشنهاد میكنند مثل
(وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ) (همان كسانى كه
نماز را برپا مىدارند؛ و از آنچه به آنها
روزی دادهايم، انفاق مىكنند.)
(وَ الْمُقِيمِي الصَّلاةِ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ) (و آنها كه نماز را برپا مىدارند، و از آنچه به آنان روزى دادهايم انفاق مىكنند.)
و مثل آيات ديگر كه مطلق انفاق فى سبيل الله را تذكّر میدهند.
(مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ...) (كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مىكنند، ...)
(وَ أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ...) (و در راه خدا انفاق كنيد؛ و با ترک انفاق، خود را به دست خود، به هلاكت نيفكنيد. ...)
و مثل آيات ديگر كه میگويند در مال مردم براى ديگران حقّى هست
(وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ) (و در اموال آنها حقّى براى سائل و محروم بود.)
(وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ • لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ) (و كسانى كه در اموالشان حق معيّنى است، براى سائل و محروم.)
از مدتها پيش راجع به اين مطلب فكر كرده و آن را قوى و نزديک به يقين دانسته بودم اتفاقا ديدم در
المیزان ذيل آيه
(وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ) (و آنها كه به دستور
زكات عمل مىكنند.)
به اين مطلب توجه شده است میگويد: شايد مراد از زكوة معناى مصدرى باشد و آن تطهير مال با انفاق است نه مقدار معين از مال كه اين
سوره مکّی است و تشريع زكوة متعارف در
مدینه بوده است سپس علم به غلبه گرديده است.
و با اين اعتبار آمدن «
فاعِلُونَ» صحيح میشود نظير اين سخن را ذيل
(وَ وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ • الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ ...) (واى بر
مشرکان! همان كسانى كه
زكات نمىپردازند ...)
فرموده است.
محل مصرف زكوة و مطلق صدقات موارد هشتگانه زير است كه آيه شريفه معيّن میكند
(إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ) (صدقات (
زكات) مخصوص نيازمندان و مستمندان و مأموران جمع آورى آن و براى جلب محبت افراد غير مسلمان، و براى آزادى بردگان، و اداى دين بدهكاران، و در راه تقويت آيين خدا، و واماندگان در سفر است؛ اين، يك فريضه مهمّ الهى است؛ و خداوند دانا و حكيم است.)
به موجب اين آيه مباركه صدقات شكافهاى اجتماع را پر كرده و چرخ زندگى را به كار میاندازد لازم است به يک يک اين موارد توجه شود:
۱-
فقراء. و آنها كسانىاند كه در آمدشان به مخارج سالانه كفايت نمیكند میتوانند كسر مخارج خويش را از زكوة دريافت دارند.
۲-
مساکین. فقهاء در تفسير آن میگويند: مسكين كسى است كه حالش از فقير بدتر باشد يعنى كسانی كه در آمدى ندارند. ناقص العضواند.
مضطر و
آواره هستند.
نگارنده را درباره آن سخنى است كه در «سكن» خواهد آمد.
۳- عاملين زكوة. حكم زكوة آن است كه حاكم شرع براى جمع آورى آن و نيز براى توزيع و مصرف آن مأمورانى از طرف خود تعيين كند چنانكه رويّه
حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) چنين بوده است. در اين صورت نه فقير میداند مال كدام كس را میخورد و نه زكوةدهنده میداند كه زكوتش در اختيار كدام كس قرار داده شد بلكه حاكم شرع خود به وضع مستمندان رسيدگى میكند و كار آنها را روبهراه میسازد و در اين كار مأموران زكوة براى خود از آن حقوق بر میدارند.
۴-
مؤلفة قلوبهم يعنى كسانی كه قلوبشان تأليف شده و آنها مردمان غير مسلماناند كه براى خوشبين بودن به
اسلام میشود به آنها از زكوة داد مثلا در كشورى غير مسلمان زلزلهاى اتفاق افتاده و عدّهاى بى خانمان شدهاند میشود به آنها از زكوة كمک كرد تا به اسلام خوشبين باشند و يا ميشود مبلغى از زكوة به يكى از بيمارستانهاى آن كشور براى تداوى بيماران ارسال كرد بدين طريق ملاحظه میشود كه اسلام براى جهانيان فكر كرده و راه باز نموده است نه فقط براى مسلمان فقير.
۵-
رقاب. آنان بردگاناند كه از مال زكوة میشود آنها را خريد و آزاد كرد.
۶-
غارمین. قرضداران. اگر كسى باشد كه درآمدش به مخارجش كفايت كند ولى قرضى دارد كه نمیتواند آن را بدهد. قرض او از زكوة ادا میشود.
۷- فى سبيل اللّه مراد از آن هر كار عام المنفعة است كه به درد مردم میخورد از قبيل راهها، پلها، بيمارستانها، درمانگاهها، مساجد و غيره. كه محل مصرف زكوةاند.
۸-
ابن سبیل شخص غريبی كه در غربت مال خود را از دست داده و يا تمام شده و معطل مانده است از سهم زكوة به محلش فرستاده میشود.
بدين طريق خواهيم ديد زكوة و انفاق در پر كردن شكاف جامعه سهم به سزائى دارد اگر روى حساب منظم و دقيق جمع آورى و توزيع شود بيشتر مشكلات را حل خواهد كرد.
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «زکو»، ج۳، ص۱۷۰.