زبدة التواریخ (مستوفی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
زبدة
التواریخ، نوشته
محمدمحسن بن محمدکریم متعلق به
قرن ۱۲ ق، تاریخی عمومی است که مطالب آن مانند دیگر تاریخهای عمومی از
آدم شروع میشود و تا عصر مؤلف ادامه مییابد.
محمدمحسن، فصل بندی کتاب خود را بر اساس
تنظیم صورت حسابهای مالی یا به قول او «بر ضابطه دفتری و سیاق» مرتب کرده که چگونگی آن را در پایان
دیباچه به تفصیل شرح داده است: به موجب این
نظم کتاب دارای سه بخش اصلی با عنوانهای مفرده من ذالک و الباقی است:
مفرده حرف اول:
انبیا و
اوصیا و پیغمبران از آدم تا خاتم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم .
حرف دوم:
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ائمه طاهرین علیهالسّلام ،
خلفای راشدین .
- من ذالک: پادشاهان، سلاطین
عجم و
ترک ، خلفای
بنی امیه و
بنی عباس از کیومرث الی یومنا هذا (عصر نویسنده).
- الباقی: سلاطین روم و فرنگ و باقی صاحب خروجان و
کفار و اهل
بدعت و
ضلال .
محمدمحسن در پایان هر سلسله و در بخش
صفویه ، پایان قسمت مربوط به هر شاه «ایام عمر و اولاد و
آثار و اختراعات ایشان که در صفحه روزگار مانده است» را با عنوان
حشو و
مدت دولت و سلطنت آنها را زیر عنوان بارز
ثبت کرده است.
تاریخ نویسان عصر صفوی، وقایع تاریخی پیش از
اسلام را تا دوره تیموری، معمولا از روی
تاریخ روضه الصفای میرخواند و نظایر آن مینوشتهاند. بنابراین، از نظر ارزش تاریخی و سندیت، هر چه مطالب این گونه کتابها به عصر نویسنده آن نزدیک تر میشود، مهم تر است. تا آن جا که وقایع دوران زندگی نویسنده را با عنایت به سایر جهات تحقیقی میتوان از منابع دست اول برای آن عصر به شمار آورد.
کتاب محمد محسن هم از این
قاعده بر کنار نیست. بنابراین، بخش
تاریخ صفویه آن برای تصحیح و توضیح انتخاب شده است که در همین بخش هم دوره شاه سلطان حسین که حدود نیمی از حجم بخش صفویه را به خود اختصاص داده است، اهمیتی ویژه دارد، زیرا مؤلف در همین دوره میزیسته است. محمد محسن این کتاب را همان گونه که در دیباچه میگوید، به فرمان رضا قلی میرزا ولیعهد
نادر شاه افشار نوشته و محتوی آن عبارت است از: تاریخ
انبیاء و پیامبران و امامان
شیعه ، بنی امیه و بنی عباس، سلاطین و پادشاهان
ایران پیش از اسلام، سلسلهها و حکومتهای کوچک و بزرگ ایران بعد از اسلام از قبیل طاهریان، صفاریان، سامانیان، غزنویان، آل بویه، سلجوقیان خوارزمشاهیان، اتابکان فارس و آذربایجان و
عراق ، قراختائیان، اسماعیلیان، سلاطین مغولی و تیموری و سلسلههای چوپانیان، مظفریان، آل کرت، سربداران، آق قوینلو، قره قویوینلو و صفویان.
عموم سلسلههای یاد شده، در زبدة
التواریخ به اختصار درج و گاه فقط به ذکر نامهای سلاطین آنها اکتفا شده است. مطالب کتاب در دوره صفویه تفصیل بیشتری مییابد و در عصر نویسنده؛ یعنی
زمان سلطنت شاه سلطان حسین تا پایان رسمی دوره صفویه در دشت مغان، به بالاترین حد میرسد.
محمد محسن، در پایان کتاب خود بعد از درج فهرست گونه نام سلاطین روم و به قول مؤلف «فرنگ» و حواریون
حضرت عیسی علیهالسّلام ، درباره «ولایات ارمن و افریخ» (افریقا) نیز مطالبی را نوشته است که در مورد دومی بیشتر «حکایات برخی از عجایبات و غرایبات» آن سرزمین است. بالاخره علاوه بر چند
حکایت کوتاه، قصه یوذاسف و بلوهر را از کتاب
عین الحیات نوشته
ملا محمدباقر مجلسی نقل کرده که تا حدودی طولانی است.
بخش قبل از صفویه زبدة
التواریخ مزیتی بر تاریخهای عمومی عصر خودش ندارد. این کتاب در بخش تاریخ صفویه وقایع دوران شاهان اولیه را به اختصار توضیح داده است و از همه کمتر در مورد عصر شاه سلیمان و شاه عباس دوم مطلب دارد، ولی عصر شاه سلطان حسین، شاه طهماسب دوم و شاه عباس سوم را با تفصیل ذکر کرده است و از آن جا که مؤلف بسیاری از وقایع را در دوران اخیر از نزدیک مشاهده کرده یا به خاطر حضورش در دربار از منابع موثق شنیده است، زبدة
التواریخ برای این دوره از مهمترین منابع دست اول است.
لکهارت که تحقیق مفصل و معتبری در مورد سقوط شاه سلطان حسین و سالهای حکومت افغانها در
ایران انجام داده است، میگوید که زبدة
التواریخ «بی شک از مهمترین منابع فارسی برای این دوره است». مدرس رضوی هم در مقدمه مجمل
التواریخ درباره این
اثر نقل مشابهی دارد: «برای اواخر سلاطین صفویه و دوران
هرج و مرج مملکت و تسلط افاغنه بر ایران بهترین کتاب، زبدة
التواریخ محمدمحسن بن عبدالکریم مستوفی آستان قدس رضوی است که آن را به نام رضا قلی پسر نادر شاه تالیف کرده». البته او نام پدر محمد محسن را به جای محمد کریم به غلط عبدالکریم ذکر کرده است.
بسیاری از مطالب تاریخی که محمد محسن از عصر آخرین سلاطین صفوی نقل کرده است، در منابع دیگر یافت نمیشود. او در هنگام جنگهایی که با ابدالیهای
هرات میشد، در
مشهد حضور داشته است. بنابراین، اطلاعات دقیقی از این نبردها که عموما با پیروزی ابدالیها همراه بود، به دست میدهد. هنگامی که فتحعلی خان ترکمان از طرف دربار فرماندهی سپاه قزلباشها را برای
فتح هرات و
قندهار به عهده گرفت، برای تدارک سپاهش طلاها و نقرههای آستانه
امام رضا علیهالسّلام را با عنوان
قرض تصرف کرد. در جلسهای که با حضور بزرگان مشهد صورت حساب خزائن آستانه تهیه میشده، به گفته محمد محسن، محمد آقای ناظر
مسجد جامع ؛ یعنی رئیس مؤلف هم حضور داشته است. به همین خاطر وزن دقیق
طلا و نقرهای که فتحعلی خان تصاحب کرده بود، در کتاب خود نوشته است.
اساسا آمار و ارقامی را که محمد محسن از تعداد سپاهیان یا مخارج آنها و با
بذل و بخششهای شاهان صفوی به زیارتگاهها در اثر خود آورده است، میشود به خاطر دسترسی او به دفاتر دیوانی، معتبر تلقی کرد. همچنین آمار هفتصد هزار کشته از مردم
اصفهان در جریان محاصره و سقوط
پایتخت ایران به دست محمود افغان که مؤلف زبدة
التواریخ به
استناد لیست تهیه شده، از طرف حاکمان جدید اصفهان نقل کرده است، از تخمینهایی که دیگر منابع ارائه دادهاند، مستندتر است.
هنگام واقعه برکناری فتحعلی خان داغستانی، اعتمادالدوله که در تهران اتفاق افتاد، محمد محسن حضور داشته و فقط اوست که از درگیری اعتمادالدوله با احمد آقای خواجه یوزباشی، غلامان خاصه و دخالت شاه به نفع اعتمادالدوله و نیز
تبعید احمد آقا به شیراز، در ابتدای کار خبر میدهد. با این حال مؤلف از وارد شدن در جزئیات خودداری کرده است. توضیحات بیشتر او که شاهد عینی بوده است، میتوانست به روشن تر شدن این واقعه تاریخی کمک کند.
مؤلف زبدة
التواریخ در محاصره اصفهان در این شهر حضور داشته و گزارشهای او از اوضاع شهر و شدت قحطی و گرسنگی مردم اگر چه اندک است؛ اما ارزش تاریخی دارد.
محمد محسن، ضمن تمجید از نقش رستم خان قوللر آقاسی در جنگ شهرستانه توضیح میدهد که هنگام بازگشت قزلباشان شکست خورده به اصفهان، چگونه شاه سلطان حسین تا
صبح در بیرون
کاخ بود، و دیگران مشغول ساختن سنگر برای جلوگیری از هجوم افغانها به شهر بودند.
مجمع دشت مغان و انتخاب نادر به عنوان شاه ایران در زبدة
التواریخ کاملا یک طرفه منعکس شده است. محمد محسن هم مانند دیگر نویسندگان دستگاه نادر سعی کرده است این اجتماع و به سلطنت رسیدن خان افشار را طبیعی جلوه دهد.
محمد محسن که تربیت یافته
نظام صفوی و به خصوص دوره شاه سلطان حسین به شمار میرود، یک
شیعه تمام عیار است و اگر چه در دیباچه کتاب خود از خلفای راشدین با احترام یاد میکند؛ ولی تنها نشانه تاثیر او از سیاستهای مذهبی نادر به همین محدود میشود. در عوض سراسر کتاب او آکنده از
احترام و تکریم
ائمه شیعه علیهالسّلام و روحانیان است. قضاوتهای او درباره اختلافات دربار شاه سلطان حسین و کشمکشهای میان امرا با توجه به اینکه در
زمان تالیف زبدة
التواریخ سلطه آنها به پایان رسیده بود و مؤلف آزادتر
قضاوت کرده، حائز اهمیت تاریخی است.
محمد محسن با همه احترامی که برای مخدوم خود محمد آقای خواجه قائل است و در چند مورد آن را آشکار میسازد؛ ولی هنگام
انتقاد از بزرگان دربار شاه سلطان حسین او را هم مقصر میشمارد.
یکی از کاستیهای زبدة
التواریخ، مربوط به بخش شاه عباس دوم و شاه سلیمان است که تقریبا مطلبی برای گفتن ندارد و به نظر میرسد مؤلف، حتی از کتاب عباس نامه، نوشته محمد طاهر وحید قزوینی هم که خود مدتی در سمت اعتمادالدوله، شاه سلیمان
اشتغال داشت و مطالب مبسوطی درباره دوره شاه عباس دوم دارد، بی اطلاع بوده است. او همچنین درباره وقایع مربوط به ولی نعمتش رضا قلی میرزا سکوت کرده است؛ در حالی که رضا قلی میرزا در زمان نگارش زبدة
التواریخ نایب السلطنه
ایران بوده و شرح جنگها و وقایع مربوطه به او را محمد کاظم و میرزا مهدی خان در
آثار خود آوردهاند.
همچنین محمد محسن از حوادث جنوب ایران و تعرضات
عمان به
بحرین ، بندر کنگ، جزایر قشم، لارک و نبردهای لطفعلی خان برادرزاده فتحعلی خان داغستانی، اعتمادالدوله شاه سلطان حسین، سخنی به میان نیاورده است. این وقایع همزمان با حرکت اردوی شاه به قزوین و
تهران در
سال ۱۱۳۲ ق/ ۱۷۲۰ م اتفاق افتاد.
درباره
تاریخ تالیف زبدة
التواریخ، آنچه تاکنون در فهرستها و بعضی تحقیقها آمده است، حکایت از سال ۱۱۵۴ ق/ ۱۷۴۱ م دارد.
استناد آنها هم به گفته خود محمد محسن است. در پنج نسخه زبدة
التواریخ موجود در ایران اشارهای به این سال نشده است. از طرف دیگر از متن کتاب برمی آید که سال تالیف آن بایستی قبل از ۱۱۵۲ ق/ ۱۷۴۰ م باشد. محمد محسن در پایان بخش مربوط به شاه طهماسب دوم، فرزند شاه سلطان حسین، سن طهماسب را تا زمان «تسوید نسخه» ۳۶ سال ذکر میکند. به این ترتیب معلوم میشود که هنگام نوشتن کتاب، طهماسب زنده بوده است.
محمد محسن در بخشهای مربوط به
انبیاء و
ائمه شیعیان علیهالسّلام و تاریخ صدر
اسلام از مورخین، راویان و نویسندگان بسیاری نام میبرد که در بیشتر موارد مطالب آنها را عینا از کتابهای
حیات القلوب و
حق الیقین محمدباقر مجلسی نقل کرده است. با این حال تعدادی از نویسندگان و کتابهایی که در زبدة
التواریخ از آنها نام برده شده است؛ عبارتند از:
واقدی ،
بلاذری ،
محمد بن اسحاق ،
زهری ،
ابن شهر آشوب ،
علی بن ابراهیم ،
شیخ طبرسی ،
شیخ مفید ،
قطب راوندی ،
جابر انصاری ،
ابن ابی الحدید ،
هلال بن عامر ،
ابن طاووس ،
ابن بابویه ،
ابن قولویه ،
ابوالصلت هروی ،
سید مرتضی و نیز از میان نویسندگان
اهل سنت :
احمد بن محمد مستوفی ،
محمد بن اعثم کوفی و کتابهای
صحیح مسلم ،
صحیح بخاری و
صحیح ترمذی .
در بخش
تاریخ ایران پیش از
اسلام که کاملا به اختصار ذکر شده است، اشارهای به منابع نشده، ولی به احتمال زیاد مؤلف از روضه الصفای
میرخواند که در عصر تیموری نوشته شده، استفاده کرده است. البته محمد محسن در دیباچه
اثر خود از کتابهایی؛ چون
روضه الصفا ،
حبیب السیر ،
خلاصه الحساب ،
منتخب التواریخ ،
تاریخ وصاف ،
مطلع السعدین و
مجمع البحرین و عالم آرای عباسی نام برده است. درباره
دوره مغول ، مؤلف زبدة
التواریخ به کتابهای ظفرنامه ی شرف الدین علی یزدی، تاریخ گزیده ی حمدالله مستوفی و
مرصاد العباد و استفاده از آنها اشاره کرده است. محمد محسن، همچنین به بهره گیری از کتابهای
نظام التواریخ قاضی بیضاوی و نسب نامه ی سلیمانی تصریح میکند.
در بخش
صفویه آنچه مسلم است، عالم آرای عباسی نوشته اسکندر بیگ ترکمان،
احسن التواریخ ، اثر
حسن روملو و
لب التواریخ ، تالیف
یحیی بن عبداللطیف قزوینی از منابع زبدة
التواریخ است؛ اگر چه در متن کتاب فقط از دو اثر اول نام برده شده است. محمد محسن، اشاره کوتاهی به چگونگی استفاده خود از منابع دارد: «تواریخ مشهوره که بعد از تحقیقات لازمه و ملاحظه
اسناد و اقوال بر یکدیگر
ترجیح دادهاند، اقوال صحیح و مشهور میانه اهل تاریخ اینست که قبلا گفته شد، مؤلف زبدة
التواریخ درباره عصر شاه عباس دوم و شاه سلیمان مطلبی قابل توجه ندارد و ظاهرا مؤلف به منابع این دوره که اتفاقا نزدیک به عصر خودش بوده، دسترسی نداشته است. با این حال یکی دو واقعه را به نقل از معمرین عصر خویش که احیانا در
زمان دو شاه یاد شده میزیستهاند، نقل کرده است. از دیگر منابع زبدة
التواریخ احتمالا دفاتر دیوانی بوده است، زیرا در موارد بسیاری آمار سپاه، مالی و نظایر آنها را با جزئیات ذکر میکند. این احتمال با توجه به شغل مؤلف در «دیوان خاصه شریفه» که امکان اطلاع از دفاتر را برای او فراهم کرده است، تقویت میشود.
نثر متداول دوره صفویه که کم و بیش تا دوره قاجاریه هم ادامه داشت؛ پیچیده، پر تکلف و آکنده از عبارت پردازیهای اضافی است. متنهای این دوره معمولا مملو از استعارات، تشبیهات، کنایات،
شعر و
آیات قرآنی است. نثر کتاب زبدة
التواریخ کاملا مغایر با این شیوه و برخوردار از سادگی و روانی است. محمد محسن پایبندی خود را به
شیوه نوشتاری عصرش در دیباچه کاملا حفظ کرده است؛ اما اصل کتاب به کلی با دیباچه تفاوت دارد. از جمله ضعفهای این متن استفاده فراوان از افعال ناقص است و تقریبا تمام جملههایی که باید به «کرده است، کرده بود، کرد، شده است، شده بود، شد و...» ختم شود با فعل ناقص کرده و شده خاتمه یافته است.
فهرست مطالب کتاب در ابتدای آن و فهرستهای منابع، اشخاص و اماکن در انتهای کتاب
قید شده ا ست.
نرم افزار تاریخ اسلامی ایران، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.