[ویرایش] روزه در لغت به معنای خودداری کردن از چیزی و ترک آن آمده است. برخی لغویان به هر امساک کننده از خوردنی و نوشیدنی یا سخنی یا حرکتی «صائم» اطلاق کردهاند.
و برخی دیگر به مهیّا کردن مکلّف یا ممیّزِ مسلمانی که مانعی- همچون سفر- برای روزه گرفتن ندارد خود را برای خدا بر ترک مفطرات از طلوعفجر صادق تا غروبخورشید، تعریف کردهاند.
تعریف روزه به امساک (خودداری) تعریف به امر عدمی است؛ از اینرو، برخی به آن اشکال کرده و گفتهاند: امر عدمی متعلّق تکلیف قرار نمیگیرد؛ برخلاف تعریف مهیّا کردن که امر وجودی و قابل تعلّق تکلیف به آن است.
[ویرایش] از حیث زمان، ملاک و معیار در برخی از موضوعات احکام، استمرار است و در برخی روشنایی روز، در موضوعاتی که میزان استمرار است نه روشنایی روز، روزها تلفیق میشود مثل «میزان در عده به طور مطلق، و قصد اقامه و ماندن سی روز در محلی به طور مردد، و اکثر حمل و اقل آن، و همچنین حیض و نفاس، و سه روز خیار حیوان، و خیار تاخیر ثمن، و یک روز و شب در مقدار رضاع، و... در همه این موارد چنین است»
و ملاک استمرار طبق افقهای عادی است، لذا در قطب و دیگر سیارات اگر بشر امکان سفر به آن پیدا کند، زمان آنها به نسبت سنجیده و قیاس میگردد. ولی در «مثل روزه که امساک از طلوع فجر تا غروب در آن معتبر است و تلفیق در آن نمیآید، پس مقدار معتبر نمیباشد.»
[ویرایش] بنابراین «اگر فرض شود که حرکت زمین کند شود و یک روز، دوبرابر روز ما شود در صورت امکان، امساک یک روز کامل در صحت روزه حتمی است. و درصورتیکه ممکن نباشد، وجوب آن ساقط میشود.»