• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رجعت (دیدگاه اهل‌سنت)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: رجعت (مقالات مرتبط).

گر چه اعتقاد به رجعت که با تفکر مهدویت وجریانات بعد از ظهور ارتباط دارد، مورد انکار شدید اهل سنت واقع شده است؛ اما خود آنها حکایات اغراق‌آمیز بسیاری را که دال بر مسئله رجعت است در کتاب‌هایشان آورده‌اند.



با توجه به اعتقادات اهل سنت که از کتب عالمان این فرق به دست می‌آید، می‌توان به یک نتیجه کلی در گزینشی بودن برخی اعتقادات ایشان دست یافت. معمولا اعتقادتی که به نحوی به ولایت اهل بیت (علیه‌السّلام) مرتبط می‌باشد، مورد انکار اهل سنت واقع شده است. رجعت یکی از این اعتقادات است که با توجه به پیوندی که با مهدویت وجریانات بعد از ظهور دارد، به شدت مورد انکار آن فرق شده؛ درحالی که در این مقاله به نقض این عقیده توسط خودشان آشنا می‌شویم.


بطور کلی اهل سنت اعتقادات مخالف و ضد با عقیده خلفاء جور را به هر نحو ممکن رد می‌کنند و برای انکار خود دلیلی جز اتهام ندارند. موقعیت اعتقاد به رجعت وابستگی حقیقی با مهدویت و ظهور منجی بشریت حضرت حجه بنالحسن (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) و حکومت اهل بیت (علیه‌السّلام) و مجازات دشمنان دارد. در این صورت خلفاء جور و بنی‌امیه و بنی‌عباس و حامیان کلامی این ظالمین از اهل حدیث و معتزله و اشاعره، هرگز راضی به این اعتقاد و اشاعه آن نبوده، همانطور که راضی به وجود منجی بشریت نیز نمی‌باشند. به همین دلیل راه انکار را برگزیدند و برای انکار خود ادله واهی تراشیده‌اند. سید مرتضی می‌گوید: بسیاری از مخالفین که منکر رجعت هستند دلیل‌شان بر انکار رجعت محال بودن (غیرمقدور بودن) آن است. درحالی که حضرت عزیر (علیه‌السّلام) بعد از اینکه زنده شد و زنده شدن الاغ خود را دید فرمود: «ان الله علی کل شئ قدیر» و این خود جوابی است بر مدعیان جاهل انکار رجعت.


اهل سنت اگر چه به روایات اهل بیت (علیه‌السّلام) بی توجهی می‌کنند اما قرآن را نمی‌توانند انکار کنند. به همین دلیل برخی از آیاتی که بر امکان و وقوع رجعت دلالت دارند را ذکر می‌کنیم تا با توجه به این آیات عقیده اهل سنت در مورد رجعت مخالف قرآن محسوب شود و واضح است که عقیده‌ای که مخالف با آیات الهی است جز خسارت در عقیده و دوری از حقیقت، واقعیتی ندارد.

۳.۱ - تصریح آیات به رجعت

دسته‌ای از آیات قرآن کریم به صراحت دلالت بر رجعت دارند:
• «و یوم نحشر من کل امة فوجا ممن یکذب بآیاتنا فهم یوزعون؛ و (به یاد آور) روزی که از هر امتی گروهی را که آیات ما را تکذیب و انکار می‌کردند گرد می‌آوریم، پس (اول و آخر) آنها در یک جا جمع آوری و بازداشته می‌شوند.» بنابراین روزی خواهد آمد که خداوند متعال از هر گروهی دسته‌ای را بر می‌انگیزید، از کسانی که آیات الهی را مورد تکذیب قرار می‌دادند. این آیه صراحت دارد که دسته‌هایی از ستمکاران برانگیخته می‌شوند، نه همه آنها، و منظور از آن برانگیخته شدن در روز قیامت نیست؛ زیرا حشر قیامت، رستاخیزی همگانی است.«و یوم نسیر الجبال و تری الارض بارزة و حشرناهم فلم نغادر منهم احدا؛ و (به ياد آر) روزى كه كوه‌ها را (از جاى خود) روان سازيم (و نابود كنيم) و (همه روى) زمین را صاف و آشكار بينى، و آنها را (همه زنده‌هايى را كه به مرگ در زمين فرو شده‌اند) گرد آوريم و احدى از آنها را جاى نگذاريم.»
امام باقر (علیه‌السّلام) فرمودند: اهل عراق (پیروان ابوحنیفه و بنی‌امیه) که منکر رجعت هستند مگر این آیه را نخوانده‌اند: و روزی که از هر امتی گروهی را محشور کنیم (ازکسانی که آیات ما را تکذیب می‌کردند).
• «قالوا ربنا امتنا اثنتین و احییتنا اثنتین فاعترفنا بذنوبنا فهل الی خروج من سبیل؛ گویند: پروردگارا، (پس از زندگی دنیا و تحقق دعوت به توحید) دو بار ما را میراندی و دو بار زنده کردی (میراندن از دنیا و زنده کردن در برزخ و میراندن از برزخ و زنده کردن در قیامت)، پس ما به گناهان خود (انکار حیات اول و مرگ و حیات دوم) اعتراف کردیم، پس آیا راهی برای بیرون آمدن (از اینجا) هست؟» این آیه نیز تصریح بر رجعت دارد، زیرا از دو مرگ و دو زنده شدن خبر می‌دهد. میراندن نخست، پس از حیات نخست و میراندن دوم، پس از حیات در رجعت است.

۳.۲ - امکان رجعت در آیات

دسته‌ای از آیات بر امکان رجعت دلالت دارند:
آیاتی است که زنده شدن برخی افراد را در دنیا بازگو می‌کند، علاوه بر اینکه شاهدی بر امکان قیامت می‌باشند، مانند:
۱. پرندگانی که حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام) آنها را کشت و به اذن خداوند زنده شد.
۲. اصحاب کهف که سیصد و نه سال مردند و خداوند ایشان را زنده نمود.
۳. داستان حضرت عزیر (علیه‌السّلام) که خداوند در قرآن به این بیان آن را مورد اشاره قرار داده است: یا همانند کسی که از کنار یک روستای ویران شده عبور کرد، در حالی که سقف‌های آن فروریخته بود و مردم آن مرده و استخوانها پوسیده و پراکنده شده بود. با خود گفت: چگونه خدا اینها را پـس از مرگ زنده می‌کند. در این هنگام خدا او را یکصد سال میراند، سپس برانگیخت و به او گـفت: چه قدر درنگ کردی. گفت: یک روز یا پاره‌ای از روز. به او گفت: نه، بلکه یکصد سال درنگ کردی. پس نگاه کن به خوردنی و آشامیدنی خود که همراه داشتی، هیچ گونه فرسودگی در آن رخ نداده و به الاغ خود نگاه کن که چگونه فرسوده و از هم گسیخته شده و ما آن استخوانها را به گوشت می‌پوشانیم (زنده‌اش می‌کنیم) وقتی برای او واضح شد گفت: خداوند بر هر کاری قادر است.
۴. ماجرای هفتاد نفر از اصحاب حضرت موسی (علیه‌السّلام): موسی (علیه‌السّلام) هفتاد نفر از قوم خود را انتخاب نمود و با خود به کوه طور برد و آنان درخواست روئیت خدا را نمودند، که صاعقه آنان را در ربود. سپس با درخواست حضرت موسی (علیه‌السّلام) زنده گردیدند تا شکر خدای را به جا آورند. خداوند می‌فرماید: یاد بیاورید هنگامی را که به موسی گفتید: ایمان نمی‌آوریم تا خدا را بالعیان ببینیم... پس صاعقه شما را فراگرفت در حالی که نظاره می‌کردید، آنگاه شما را پس از مرگتان برانگیختیم، باشد تا سپاسگزار باشید.
۵. داستان زنده شدن قتیل بنی‌اسرائیل: کشته‌ای در میان بنی‌اسرائیل یافت شد که قاتل او شناخته نشد و هر کس گناه آن را به گردن دیگری می‌افکند. دستور رسید تا گاوی را سر ببرند و مقداری از آن را به کشته بزنند تا زنده شود و خود، قاتل خویش را رسوا سازد. خداوند می‌فرماید: به یاد آورید هنگامی که فردی را کشتید و گناه کشتن او را به گردن یکدیگر می‌افکندید ولی خداوند آنچه را که پنهان می‌ساختید، آشکار می‌سازد. پس فرمان دادیم (تا گاوی را کشته) و قسمتی از آن را به کشته بزنید تا (با اذن خدا) زنده گردد. این چنین است که خداوند مردگان را زنده می‌کند و دلائل خود را برای شما آشکار می‌سازد، باشد تا اندیشه کنید.
۶. بازگشت حضرت مسیح (علیه‌السّلام): یکی از دلائل بر صحت و امکان بازگشت به این جهان پیش از قیامت، آمدن حضرت مسیح (علیه‌السّلام) است. گرچه ایشان زنده است و رجعت به معنی اصطلاحی برایشان صادق نیست ولی انتقال او به دنیا شبیه به رجعت است که در این هنگام با حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) بیعت کرده و در نماز به ایشان اقتدا می‌نماید و تمامی اهل کتاب به او ایمان آورده از او پیروی می‌کنند. خداوند می‌فرماید: تمامی اهل کتاب (یهود و نصاری) پیش از مرگش به او ایمان می‌آورند... و در روز رستاخیز بر آنان گواه خواهد بود. بازگشت حضرت مسیح (علیه‌السّلام) شبیه رجعتی است که در ظهور انجام می‌گیرد.
شهر بن حوشب می‌گوید: حجاج بن یوسف ثقفی (از کارگزاران خونخوار بنی‌امیه و دشمن اهل بیت (علیه‌السّلام) و شیعیان) به من گفت: آیه‌ای در قرآن است که مرا بیچاره کرده. گفتم: کدام آیه. گفت: «و ان اهل الکتاب الا لیومنن به قبل موته؛ هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر اینکه قبل از مرگش به مسیح فرزند حضرت مریم (علیهاالسّلام) ایمان می‌آورد» سپس گفت: به خدا قسم که من دستور کشتن یهودی و نصرانی را می‌دهم و چشم به او می‌دوزم تا ببینم لب حرکت می‌دهد ولی هرگز، بلکه بی‌حرکت می‌ماند (ایمان به مسیح را بیان نمی‌کند). به او گفتم: نه، چنین نیست که گمان برده‌ای. گفت پس چگونه است، گفتم: عیسی (علیه‌السّلام) پیش از قیام قیامت از آسمان فرود می‌آید، آنـگـاه همه ملت‌های یهود و نصاری و غیره به او ایمان می‌آورند، پیش از آنکه عیسی (علیه‌السّلام) بمیرد و در نماز به حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) اقتدا می‌کند. حجاج گـفت: این را از کجا آوردی. گفتم: از امام محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام). گفت: به خدا قسم که آن را از چشمه زلالی دریافت کرده‌ای.
۷. یکی دیگر از دلایل صحت امکان رجعت در این امت، داستان هفتاد هزار خانوار فراری از طاعون است که دچار مرگ ناگهانی شدند و سپس با دعای پیغمبرشان حضرت حزقیل (علیه‌السّلام) ، سومین وصی حضرت موسی، زنده شدند. خداوند می‌فرماید: آیا ندیده‌ای گروهی را که از ترس مرگ از خانه‌های خود بیرون شدند (و به بهانه بیماری طاعون از شرکت در جنگ و جهاد خودداری نمودند) خداوند به آنان گفت: بمیرید (و به همان بیماری، که آن را بهانه قرار داده بودند، مردند) سـپـس خدا آنها را زنده کرد؛ (و ماجرای زندگی آنها را درس عبرتی برای آیندگان قرار داد). خداوند نسبت به بندگان خود احسان می‌کند ولی بیشتر مردم شکر او را بجا نمی‌آورند.
۸. زنده شدن مردگان به دعای حضرت عیسی و حضرت دانیال و حضرت الیسع و حضرت ارمیا (علیه‌السّلام) به اذن خداوند.


برخی از متعصبین اهل سنت با انکار این معرفت و چشم پوشی از آیات و روایات این باب به تهمت و افتراء بر علیه شیعه اقدام نموده‌اند. احمد امین در فجرالاسلام می‌گوید: یهودیت در شیعه ظهور نموده؛ زیرا شیعه (همانند یهود) معتقد به رجعت است و همچنین برخی دیگر از ایشان می‌گویند: شیعه اعتقاد به رجعت را از آیین یهود دریافت نموده است. این تعابیر اوج جهالت و همچنین کینه نویسندگان مغرض اهل سنت را نسبت به تشیع نشان می‌دهد. اگر به راستی این اعتقاد از یهود گرفته شده است، باید عمر بن خطاب را از شاگردان دست اول یهود دانست؛ زیرا وقتی او خبر رحلت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را شنید، انکار کرد و در حالی که شمشیر در دست داشت با تهدید و ارعاب می‌گفت: هر کسی که بگوید ایشان رحلت نموده است او را خواهم کشت. به خدا قسم رسول خدا به سوی قومش باز می‌گردد، همانطور که موسی بازگشت. «و الله لا اسمع احدا یقول مات رسول الله الا قتلته ان رسول الله لم یمت و انما غاب عنا کما غاب موسی عن قومه اربعین لیلة و الله لیرجعن رسول الله الی قومه کما رجع موسی الی قومه و لیقطعن ایدی رجال و ارجلهم.»


اینک به چند نمونه از روایات و حکایات اهل سنت که دلالت بر رجعت دارند اشاره می‌کنیم:
۱. داستان ذوالقرنین که شیعه و سنی نقل می‌کنند که قومش او را کشتند در حالی که خداوند او را زنده نمود.
۲. زمخشری از علماء اهل سنت در تفسیر کشاف می‌گوید: دابة الارض از صفا بیرون می‌آید در حالی که عصای موسی و خاتم سلیمان در دست اوست که مومن و کافر را مشخص می‌کند و او همان امیرالمومنین علی (علیه‌السّلام) خواهد بود.
۳. در کتب اهل سنت به کثرت مطالبی در زنده شدن مردگان قبل از دفن و گفتگوی ایشان آمده است. حاکم نیشابوری در تاریخش این چنین نقل می‌کند: قبرکن کفن دزدی به جد حسام بن عبدالرحمن که قاضی نیشابور بود گفته است: تو می‌دانی که من قبرها را می‌کندم، زمانی زنی فوت نمود و من نیز به دنبال جنازه رفتم و نماز خواندم تا بدانم کجا دفن می‌شود. هنگامی که شب همه جا را فرا گرفت قبر او را کندم و دست بردم تا کفن او را بربایم در این هنگام آن زن گفت: سبحان الله مردی از اهل بهشت کفن از زنی بهشتی می‌رباید، آیا نمی‌دانی که تو بر من نماز خوانده‌ای و خداوند عزوجل نمازگزاران بر من را آمرزیده است.
۴. وقتی سهل بن عبدالله تستری را غسل می‌دادند وی با انگشت سبابه دست راست اشاره می‌کرد.
۵. ابراهیم بن شیبان نقل می‌کند که کسی از صوفیه مرد و من وارد قبرش شدم و خواستم صورتش را روی خاک قرار دهم تا خدا او را رحمت کند. در این حال او تبسم نمود و گفت ذلیلم نمودی نزد کسی که هدایتم می‌کرد. گفتم آیا زنده شدی. جواب داد مگر نمی‌دانی دوستان او نمی‌میرند، بلکه از مکانی به مکان دیگر منتقل می‌شوند.
۶. ربیع بن خراش، قسم خورده بود که نخندد تا زمانی که بداند جهنمی است یا بهشتی. در طول مدت عمرش کسی او را خندان ندید و مرد. بعد از غسل، کفنش را باز نمودند دیدند که می‌خندد. گفتند آیا زنده شدی. جواب داد: بله زنده شدم و توضیح داد بعد از مردنم مورد لطف و عنایت خدا بودم و.... اکنون رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) منتظر من است تا بر من نماز بخواند و دوباره مرد.
نکته: گرچه حکایات نقل شده از اهل سنت در مورد برخی افراد مانند صوفیه و.... جزء اغراق و دروغ چیز دیگری نیست، اما این امور باطل را کرامت می‌دانند و این در حالی است که روایات اهل بیت (علیه‌السّلام) را در مورد رجعت قبول نمی‌کنند.


حنان بن سدیر از پدرش نقل می‌کند که پدرش گفت: در مورد (منکرین) رجعت از امام باقر (علیه‌السّلام) سوال نمودم، ایشان سه مرتبه فرمودند قدریه آنرا انکار می‌کنند. در زمان امام صادق (علیه‌السّلام) این مخالفت به اوج خود رسید به طوری که همه مذاهب اهل سنت در مقابل شیعه با چنین عقیده‌ای به ستیز برخاسته بودند. در این عصر امام صادق (علیه‌السّلام) با استدلال‌های قوی از این اعتقاد دفاع می نمودند. شیخ مفید در اوائل المقالات بعد از بیان اعتقاد شیعه به رجعت می‌گوید: تمام معتزله و خوارج و مرجئه و زیدیه و اهل حدیث، منکر این اعتقاد امامیه هستند. او در این باره با علماء معتزلی به مناظره و بحث پرداخته است. یک نفر از علمای معتزلی پرسیده بود که اگر شما معتقد به رجوع برخی مومنین و دشمنان در زمان قیام قائم هستید، چگونه مطمئن هستید که یزید و شمر و ابن‌ملجم در زمان رجعت توبه نمی‌کنند تا مجازات شوند.
شیخ در پاسخ به این سوال معتزله دو جواب می‌دهد:
۱. عقل به خودی خود منعی بر این مطلب درک نمی‌کند که رجعت کنندگان ظالم، توبه کنند، اما روایات ائمه اطهار (علیه‌السّلام) این افراد را بطور قطعی مورد لعن و برائت و عذاب دائمی قرار داده است؛ پس شک از وضعیت ایشان به یقین عقلی بر بد کرداری و کفر ایشان حتی بعد از رجعت تبدیل می‌شود، همانند فرعون و هامان که خداوند عذاب دائمی را برای ایشان بیان نموده است که دلالت می‌کند بر اینکه ایشان به هیچ وجه ایمان نیاوردند و نیز قرآن در پاسخ جمعی از دوزخیان که در قیامت تقاضای بازگشت به دنیا برای جبران خطاهای خود می‌کنند، می‌فرماید: اگر آنها باز گردند دگربار همان اموری را که از آن نهی شده‌اند را انجام می‌دهند.
۲. خداوند توبه کافرین و دشمنان را در رجعت نمی‌پذیرد، همانطور که ابراز ایمان فرعون را در لحظه غرق شدنش نپذیرفت و نیز در آخرت و حالت احتضار که توبه و ندامت پذیرفته نیست. خداوند در مورد نشانه‌های قیامت می‌فرماید: روزی که نشانه‌های خداوند بیاید، ایمان آوردن کسی که از قبل ایمان نیاورده یا در ایمان کسب خیر نکرده سودی ندارد. در این باره روایت می‌فرماید که توبه مخالفین در این لحظه قبول نمی‌شود. همچنین با حضور دابه‌ الارض در زمان رجعت و تعیین مومنین و کافرین توبه بی‌اثر خواهد شد.


۱. بقره/سوره۲، آیه۲۵۹.    
۲. نمل/سوره۲۷، آیه۸۳.    
۳. کهف/سوره۱۸، آیه۴۷.    
۴. غافر/سوره۴۰، آیه۱۱.    
۵. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۳، ص۵۶.    
۶. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۳، ص۱۱۶.    
۷. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۳، ص۱۴۴.    
۸. بقره/سوره۲، آیه۲۶۰.    
۹. کهف/سوره۱۸، آیه۲۵.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۲۵۹.    
۱۱. بقره/سوره۲، آیه۵۶.    
۱۲. بقره/سوره۲، آیه۷۲.    
۱۳. بقره/سوره۲، آیه۷۳.    
۱۴. نسا/سوره۴، آیه۱۵۹.    
۱۵. نسا/سوره۴، آیه۱۵۹.    
۱۶. قمی، علی بن ابراهیم بن هاشم، تفسیر قمی، ج۱، ص۱۵۸.    
۱۷. بقره/سوره۲، آیه۲۴۳.    
۱۸. آل عمران/سوره۳، آیه۴۹.    
۱۹. مائده/سوره۵، آیه۱۱۰.    
۲۰. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۳، ص۱۴۲.    
۲۱. شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الفصول المختارة، ص۲۴۰.    
۲۲. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۱۱، ص۴۲۹.    
۲۳. ابن طاوس، سید علی بن موسی، سعد السعود، ص۶۵.    
۲۴. مازندرانی، ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۲۹۷.    
۲۵. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۳، ص۱۲۷.    
۲۶. ابن طاوس، سید علی بن موسی، سعد السعود، ص۶۶.    
۲۷. الکلاباذی، ابو بکر محمد، التعرف لمذهب اهل التصوف، ص۱۵۹.    
۲۸. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، ص۴۶.    
۲۹. انعام/سوره۶، آیه۲۸.    
۳۰. انعام/سوره۶، آیه۱۵۸.    
۳۱. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۳، ص۱۳۲.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «رجعت از دیدگاه اهل سنت».    


رده‌های این صفحه : رجعت | کلام




جعبه ابزار