ربوبیت در تضرع (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
توجه به ربوبیت خداوند، برانگیزاننده انسان به
ابتهال و تضرع به درگاه اوست.
ربوبیت خدا، مقتضی تضرع به درگاه اوست:
«قالا ربنا ظـلمنا انفسنا وان لم تغفر لنا وترحمنا لنکونن من
الخـسرین»؛
«گفتند: پروردگارا! ما به خويشتن ستم كرديم! و اگر ما را نبخشى و بر ما
رحم نكنى، از زيانكاران خواهيم بود!».
این حرف از
آدم و حوا نهایت
تضرع و
التماس آن دو را مىرساند، و لذا هیچ چیزى درخواست نکردند و تنها احتیاجشان را به
مغفرت و
رحمت ذکر کرده و گفتند: اگر رحم نکنى، به طور دائم و به تمام معنا زیانکار خواهیم شد.
«ادعوا ربکم تضرعـا وخفیة انه لا یحب المعتدین»؛
«پروردگار خود را (آشكارا) از روى تضرع، و در پنهانى، بخوانيد! (و از تجاوز، دست برداريد كه) او متجاوزان را دوست نمىدارد!».
دعا و نیایش که جان و
روح عبادت است باید در برابر خدا انجام گیرد.
تضرع در اصل از ماده ضرع (بر وزن فرع) به معنی پستان گرفته شده، بنابراین فعل تضرع به معنی دوشیدن شیر از
پستان میآید، و از آنجا که به هنگام دوشیدن شیر انگشتها بر نوک پستان در جهات مختلف حرکت میکنند، این کلمه در مورد کسی که با حرکات مخصوص خود
اظهار خضوع و
تواضع میکند، به کار میرود.
بنابراین اگر در
آیه فوق میخوانیم خدا را از روی تضرع بخوانید، یعنی با
کمال خضوع و خشوع و تواضع روی به سوی او آرید. در
حقیقت دعاکننده نباید تنها زبانش چیزی را بخواهد؛ بلکه باید روح دعا در درون جان او و در تمام وجودش منعکس گردد، و
زبان تنها ترجمان آنها باشد و به عنوان نمایندگی همه اعضای او سخن گوید.
و اینکه در آیه فوق دستور داده شده که خدا را به طور خفیه و در پنهانی بخوانید، برای این است که از
ریا دورتر، و به
اخلاص نزدیکتر، و توأم با تمرکز
فکر و
حضور قلب باشد.
«واذکر ربک فی نفسک تضرعـا وخیفة ودون الجهر من القول بالغدو والاصال ولا تکن من الغـفلین»؛
«پروردگارت را در دل خود، از روى تضرع و
خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، ياد كن و از غافلان مباش!».
«وایوب اذ نادی ربه انی مسنی الضر وانت ارحم الرحمین»؛
«و ايّوب را (به ياد آور) هنگامى كه پروردگارش را خواند (و عرضه داشت): بد حالى و
مشکلات به من روى آورده و تو مهربانترين مهربانانى!».
کلمه (ضر) - به ضم ضاد - به معنای خصوص بلاهایی است که مستقیما به جان آدمی میرسد؛ مانند مرض، و لاغری، و امثال آن. و کلمه (ضر) - به فتح ضاد - همه انواع بلاها را شامل میشود.
ایوب (علیهالسلام) مورد هجوم انواع بلاها قرار گرفت، اموالش همه از دست برفت، و اولادش همه مردند. مرض شدیدی بر بدنش مسلط شد و مدتها او را رنج میداد تا آنکه دست به
دعا بلند کرد و حال خود را به درگاه او شکایت کرد. خدای تعالی دعایش را مستجاب نمود و از مرض نجاتش داد و
اموال و اولادش را با چیزی اضافهتر به او برگردانید. در آیه بعدی در این باره میفرماید: (فاستجبنا له فکشفنا ما به من ضر) یعنی او را از مرضش نجات و بهبودی دادیم. (و آتیناه اهله و مثلهم معهم) یعنی آنچه از اولادش مردند، به
اضافه مثل آن به او برگرداندیم. (رحمه من عندنا و ذکری للعابدین) تا هم به او رحمتی کرده باشیم و هم بندگان عابد ما متذکر شوند و بدانند که
خدای تعالی اولیای خود را به منظور
آزمایش مبتلا میکند، آنگاه اجرشان میدهد و اجر نیکوکاران را ضایع نمیسازد.
«ولقد اخذنـهم بالعذاب فما استکانوا لربهم وما یتضرعون»؛
«ما آنها را به
عذاب و بلا گرفتار ساختيم (تا بيدار شوند)، اما آنان نه در برابر پروردگارشان
تواضع كردند، و نه به درگاهش تضرع مىكنند!».
و گاه منکران را با حوادث دردناک گوشمالی میدهیم تا اگر از طریق رحمت و
نعمت بیدار نشدند، از این راه بیدار شوند؛ ولی این کار نیز در آنها مؤثر نیست؛ زیرا ما آنها را به عذاب و بلا گرفتار ساختیم؛ اما آنها نه در برابر پروردگارشان تواضع و انقیادی نشان دادند و نه به درگاه او توجه و
تضرع میکنند (و لقد اخذناهم بالعذاب فما استکانوا لربهم و ما یتضرعون).
تضرع چنانکه پیش از این هم گفتهایم، در اصل از ماده (ضرع) به معنی پستان گرفته شده و (تضرع) دوشنده است، سپس به معنی
تسلیم آمیخته با تواضع و خضوع آمده است.
یعنی این حوادث دردناک آنها را هرگز از مرکب
غرور و سرکشی و خودکامگی فرود نیاورد و در برابر
حق تسلیم نشدند.
و اگر در پارهای از
روایات تضرع به معنی بلند کردن دستها در هنگام دعا و
نماز تفسیر شده، در واقع بیان یکی از مصداقهای این معنی وسیع است.
به هر حال ما به این رحمتها و نعمتها و مجازاتهای بیدارکننده ادامه میدهیم و آنها نیز به
طغیان و سرکشی و لجاجتشان.
«واذکر عبدنا ایوب اذ نادی ربه انی مسنی الشیطـن بنصب وعذاب»؛
«و به خاطر بياور بنده ما
ایوب را، هنگامى كه پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!)
شیطان مرا به رنج و
عذاب افكنده است».
«فدعا ربه انی مغلوب فانتصر»؛
«او به درگاه پروردگار عرضه داشت: من مغلوب (اين قوم طغيانگر) شدهام،
انتقام مرا از آنها بگير!».
کلمه (انتصار) به معنای انتقام است، و منظور آن جناب از اینکه گفت (انی مغلوب) من شکست خورده شدم، این است که از
ظلم و
قهر و
زورگویی تنگ آمدم، نه اینکه از نظر
حجت و دلیل محکوم شدهام، و جمله کوتاه خلاصه نفرینی است که کرده، و
تفصیل آن در
سوره نوح آمده، همچنان تفصیل حجتهایش در
سوره هود و غیر آن
حکایت شده.
«فاصبر لحکم ربک و لا تکن کصاحب الحوت اذ نادی و هو مکظوم»؛
«اكنون كه چنين است
صبر كن و
منتظر فرمان پروردگارت باش، و مانند صاحب ماهى (
یونس) مباش (كه در تقاضاى
مجازات قومش عجله كرد و گرفتار مجازات ترک اولى شد) در آن زمان كه با نهايت اندوه
خدا را خواند».
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «ربوبیت در تضرع».