رؤیای پادشاه مصر (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رویای
پادشاه مصر
و تعبیر خواب یوسف
و راهکاری که آن حضرت به پادشاه ارائه داد مورد اشاره آیاتی از
قرآن است که به دسته بندی
و نقل آنها میپردازیم.
پادشاه مصر، در رویا دید که هفت گاو لاغر هفت گاو چاق را خوردند همچنین هفت خوشه سبز
و هفت خوشه خشک را در رویا دید.
وقال الملک انی اری سبع بقرت سمان یاکلهن سبع عجاف وسبع سنبلـت خضر واخر یابسـت..
پادشاه گفت: در خواب هفت
گاو فربه را دیدهام که آنها را هفت گاو لاغر میخورند
و هفت
خوشه سبز دیدم
و هفت خوشه خشک. ای خاصگان من، خواب مرا تعبیر کنید، اگر
تعبیر خواب میدانید.
یوسف ایها الصدیق افتنا فی سبع بقرت سمان یاکلهن سبع عجاف وسبع سنبلـت خضر واخر یابسـت لعلی ارجع الی الناس لعلهم یعلمون.
ای یوسف، ای مرد راستگوی، برای ما تعبیر کن که هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر میخورند،
و هفت خوشه سبز
و هفت خوشه خشک. باشد که من نزد مردم بازگردم
و آنان آگاه گردند.
پادشاه مصر، خواستار تعبیر رؤیای خود، از بزرگان
دربار خویش شد.
و قال الملک انی اری... یـایها الملا افتونی فی رءیـی ان کنتم للرءیا تعبرون.
پادشاه گفت: در خواب هفت گاو فربه را دیدهام که آنها را هفت گاو لاغر میخورند
و هفت خوشه سبز دیدم
و هفت خوشه خشک. ای خاصگان من، خواب مرا تعبیر کنید، اگر تعبیر خواب میدانیدمنظور از «ملا» اشراف یا
ساحران و کاهنان است.
رؤیای پادشاه مصر، پس از گذشت سالیانی از زندانی شدن. یوسف علیهالسّلام بود.
.... فلبث فی السجن بضع سنین• وقال الملک انی اری سبع بقرت سمان... ان کنتم للرءیا تعبرون.
و چند سال در زندان بماند. • پادشاه گفت: در خواب هفت گاو فربه را دیدهام که آنها را هفت گاو لاغر میخورند... اگر
تعبیر خواب میدانید.
یوسف سالها در تنگنای
زندان به صورت یک انسان فراموش شده باقی ماند، تنها کار او خودسازی،
و ارشاد و راهنمایی زندانیان،
و عیادت و پرستاری بیماران،
و دلداری
و تسلی دردمندان آنها بود.
تا اینکه یک حادثه به ظاهر کوچک
سرنوشت او را تغییر داد، نه تنها سرنوشت او که سرنوشت تمام
ملت مصر
و اطراف آن را دگرگون ساخت: پادشاه مصر که میگویند نامش ولید بن ریان بود (
و عزیز مصر وزیر او محسوب میشد) خواب ظاهرا پریشانی دید،
و صبحگاهان تعبیر کنندگان خواب
و اطرافیان خود را حاضر ساخت
و چنین گفت: " من در خواب دیدم که هفت گاو لاغر به هفت گاو چاق حمله کردند
و آنها را میخورند،
و نیز هفت خوشه سبز
و هفت
خوشه خشکیده را دیدم که خشکیدهها بر گرد سبزها پیچیدند
و آنها را از میان بردند
پادشاه مصر، درباره توان خواب گزاران دربار، بر تعبیر رؤیایش
تردید داشت.
وقال الملک انی اری... افتونی فی رءیـی ان کنتم للرءیا تعبرون.
پادشاه گفت: در خواب هفت گاو فربه را دیدهام که آنها را هفت گاو لاغر میخورند
و هفت خوشه سبز دیدم
و هفت خوشه خشک. ای خاصگان من، خواب مرا تعبیر کنید، اگر
تعبیر خواب میدانید. برداشت مزبور(تردید پادشاه) از «ان» شرطیه در جمله «ان کنتم...» استفاده میشود.
معبران دربار، رؤیای پادشاه مصر را آشفته دانستند.
وقال الملک انی اری... یـایها الملا افتونی فی رءیـی ان کنتم للرءیا تعبرون• قالوا اضغـث احلـم..
پادشاه گفت: در خواب... ای خاصگان من، خواب مرا تعبیر کنید، اگر تعبیر خواب میدانید• گفتند: اینها خوابهای آشفته است.
معبران خواب پادشاه مصررا رؤیایی پیچیده دانستند.
قالوا اضغـث احلـم وما نحن بتاویل الاحلـم بعــلمین.
گفتند: اینها خوابهای آشفته است
و ما را به تعبیر این خوابها آگاهی نیست
«ضغث» مفرد «اضغاث» به دسته
و بافتهای از
گیاه گفته میشود.«ضغث» خواب گزاران با تشبیه رؤیای پادشاه مصر به دستهها
و بافتههای متعدد به این معنا اشاره دارد که رؤیای وی دارای رشتهها
و اجزایی چند است به گونه که کشف ارتباط آنها با یکدیگر
و تفسیر مجموعه باهم دشوار
و یا غیر ممکن است
" اضغاث" جمع" ضغث" (بر وزن حرص) به معنی یک بسته از
هیزم یا گیاه خشکیده یا سبزی یا چیز دیگر است
و" احلام" جمع" حلم" (بر وزن نهم) به معنی خواب
و رؤیا است، بنا بر این اضغاث
و احلام به معنی خوابهای پریشان
و مختلط است، گویی از بستههای گوناگونی از اشیاء متفاوت تشکیل شده است
و کلمه" الاحلام" که در جمله" ما نحن بتاویل الاحلام بعالمین" آمده با الف
و لام عهد اشاره به این است که ما قادر به
تاویل اینگونه خوابها نیستیم، ذکر این نکته نیز لازم است که اظهار ناتوانی آنها واقعا به خاطر آن بوده که مفهوم واقعی این خواب برای آنها روشن نبود،
و لذا آن را جزء خوابهای پریشان محسوب داشتند، چه اینکه خوابها را به دو گونه
تقسیم میکردند:
خوابهای معنی دار که قابل تعبیر بود،
و خوابهای پریشان
و بی معنی که تعبیری برای آن نداشتند،
و آن را نتیجه فعالیت
قوه خیال میدانستند، بخلاف خوابهای گروه اول که آن را نتیجه تماس روح با عوالم غیبی میدیدند.
این احتمال نیز وجود دارد که آنها از این خواب، حوادث ناراحت کنندهای را در آینده پیش بینی میکردند
و آن چنان که معمول حاشیه نشینان شاهان
و طاغوتیان است تنها مسائلی را برای شاه ذکر میکنند که به
اصطلاح مایه انبساط" خاطر عاطر ملوکانه"! گردد
و آنچه ذات
مبارک را ناراحت کند از ذکر آن ابا دارند،
و همین است یکی از علل
سقوط و بدبختی اینگونه حکومتهای جبار!.
در اینجا این سؤال پیش میآید که آنها چگونه
جرئت کردند در مقابل سلطان مصر چنین اظهار نظر کنند
و او را به دیدن خوابهای پریشان
متهم سازند، در حالی که معمول این حاشیه نشینان این است که برای هر حرکت کوچک
و بی معنی شاه، فلسفهها میچینند
و تفسیرهای کشاف دارند!.
ممکن است این به آن جهت باشد که آنها شاه را از دیدن این خواب، پریشان- حال
و نگران یافتند،
و او حق داشت که نگران باشد زیرا در خواب دیده بود گاوهای لاغر که موجودات ضعیفی بودند بر گاوهای چاق
و نیرومند چیره شدند
و آنها را خوردند،
و همچنین خوشههای خشک.
آیا این دلیل بر آن نبود که افراد ضعیفی ممکن است ناگهانی
حکومت را از دست او بگیرند؟.
لذا برای رفع کدورت خاطر شاه، خواب او را خواب پریشان قلمداد کردند، یعنی نگران نباش، مطلب مهمی نیست، این قبیل خوابها دلیل بر چیزی نمیتواند باشد!.
این احتمال را نیز بعضی از مفسران دادهاند که: منظور آنها از" اضغاث احلام" این نبود که خواب تو تعبیر ندارد، بلکه منظور این بود که خواب پیچیده
و مرکب از قسمتهای مختلف است، ما تنها میتوانیم خوابهای یک دست
و یک نواخت را تعبیر کنیم، نه اینگونه خوابها را، بنا بر این آنها انکار نکردند که ممکن است استاد
ماهری پیدا شود
و قادر بر تعبیر این خواب باشد، خودشان اظهار
عجز کردند.
پادشاه مصر با فرستادن
ساقی دربار به نزد یوسف علیه السلام، به
تعبیر خواب خویش، آگاه گشت.
وقال الملک ائتونی به.
پادشاه گفت: نزد منش بیاورید. چون فرستاده نزد او آمد، یوسف گفت: نزد مولایت بازگرد
و بپرس حکایت آن زنان که دستهای خود را بریدند چه بود؟ که پروردگار من به مکرشان آگاه است.
از اینکه پادشاه مصر خواستار حضور یوسف علیه السلام شد، معلوم میشود که تعبیر رؤیایش را از طریق ساقی دربار شنیده بود.
در اینجا ساقی شاه که سالها قبل از
زندان آزاد شده بود بیاد خاطره زندان
و تعبیر خواب یوسف افتاد رو به سوی
سلطان و حاشیه نشینان کرد
و چنین گفت:
من میتوانم شما را از تعبیر این خواب خبر دهم، مرا به سراغ
استاد ماهر این کار که در گوشه زندان است بفرستید تا خبر صحیح دست اول را برای شما بیاورم" (
و قال الذی نجا منهما
و ادکر بعد امة انا انبئکم بتاویله فارسلون).
آری در گوشه این زندان، مردی
روشن ضمیر و با
ایمان و پاکدل زندگی میکند که قلبش آئینه حوادث آینده است، او است که میتواند پرده از این
راز بردارد،
و تعبیر این خواب را باز گو کند.
جمله" فارسلون" (مرا به سراغ او بفرستید) ممکن است اشاره به این باشد که یوسف در زندان
ممنوع الملاقات بود
و او میخواست از شاه
و اطرافیان برای این کار
اجازه بگیرد.
این سخن وضع مجلس را دگرگون ساخت
و همگی چشمها را به ساقی دوختند سرانجام به او اجازه داده شد که هر چه زودتر دنبال این ماموریت برود
و نتیجه را فورا گزارش دهد.
ساقی به زندان آمد به سراغ دوست قدیمی خود یوسف آمد، همان دوستی که در حق او
بی وفایی فراوان کرده بود اما شاید میدانست بزرگواری یوسف مانع از آن خواهد شد که سر
گله باز کند.
رو به یوسف کرد
و چنین گفت: یوسف توای مرد بسیار
راستگو، در باره این خواب چه میگویی که کسی در خواب دیده است که هفت گاو...
هفت گاو چاق در رؤیای پادشاه مصر، نمودی از هفت سال
آبادانی و فراوانی محصول در تعبیر یوسف علیهالسّلام بود.
وقال الملک انی اری سبع بقرت سمان یاکلهن سبع عجاف وسبع سنبلـت خضر واخر یابسـت یـایها الملا افتونی فی رءیـی ان کنتم للرءیا تعبرون• یوسف ایها الصدیق افتنا فی سبع بقرت سمان یاکلهن سبع عجاف وسبع سنبلـت خضر واخر یابسـت لعلی ارجع الی الناس لعلهم یعلمون• قال تزرعون سبع سنین دابا فما حصدتم فذروه فی سنبله... • ثم یاتی من بعد ذلک سبع شداد.
ای یوسف، ای مرد راستگوی، برای ما تعبیر کن که هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر میخورند،
و هفت خوشه سبز
و هفت خوشه خشک. باشد که من نزد مردم بازگردم
و آنان آگاه گردند. • گفت: هفت سال پی در پی بکارید
و هر چه میدروید، جز اندکی که میخورید، با خوشه انبار کنید. • از آن پس هفت سال سخت میآید،
و در آن هفت سال آنچه برایشان اندوختهاید بخورند مگر اندکی که نگه میدارید.
خوشههای سبز
و خشک در رؤیای پادشاه مصر، پیامدار لزوم
زراعت محصولات خوشه دار، در طی هفت سال آبادانی را داشت.
وقال الملک انی اری سبع بقرت سمان یاکلهن سبع عجاف وسبع سنبلـت خضر واخر یابسـت... • یوسف ایها الصدیق افتنا فی سبع بقرت سمان یاکلهن سبع عجاف وسبع سنبلـت خضر واخر یابسـت لعلی ارجع الی الناس لعلهم یعلمون• قال تزرعون سبع سنین دابا فما حصدتم فذروه فی سنبله.
پادشاه گفت: در خواب هفت گاو فربه را دیدهام که آنها را هفت گاو لاغر میخورند
و هفت خوشه سبز دیدم
و هفت خوشه خشک. ای خاصگان من، خواب مرا تعبیر کنید، اگر تعبیر خواب میدانید. • ای یوسف، ای مرد راستگوی، برای ما تعبیر کن که هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر میخورند،
و هفت خوشه سبز
و هفت خوشه خشک. باشد که من نزد مردم بازگردم
و آنان آگاه گردند• گفت: هفت سال پی در پی بکارید
و هر چه میدروید، جز اندکی که میخورید، با خوشه انبار کنید.
مقصود یوسف علیهالسّلام از دستور به
زراعت ، به قرینه «فذروه فی سنبله» کشت
حبوبات خوشه دار است
و یوسف علیه السلامآن را از «سبع سنبلات خضر» استفاده کرده بود.
خوشههای خشک، در رؤیای پادشاه، پیامدار لزوم ذخیره سازی محصولات درو شده به همراه خوشههای آن بود.
.... واخر یابسـت... • یوسف ایها الصدیق افتنا فی سبع بقرت سمان یاکلهن سبع عجاف وسبع سنبلـت خضر واخر یابسـت لعلی ارجع الی الناس لعلهم یعلمون• ... فما حصدتم فذروه فی سنبله..
ای یوسف، ای مرد راستگوی، برای ما تعبیر کن که هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر میخورند،
و هفت خوشه سبز
و هفت خوشه خشک. باشد که من نزد مردم بازگردم
و آنان آگاه گردند. • گفت: هفت سال پی در پی بکارید
و هر چه میدروید، جز اندکی که میخورید، با خوشه انبار کنید.
برداشت بر این اساس است که دستور مذکور «فذروه فی سنبله» با بخشی از رؤیای پادشاه، که خوشههای خشک را دیده بود،
تناسب دارد.
لزوم
صرفه جویی در مصرف محصولات هفت ساله، پیامی نهفته در رؤیای پادشاه مصربود.
.... فما حصدتم فذروه فی سنبله الا قلیلا مما تاکلون.
• گفت: هفت سال پی در پی بکارید
و هر چه میدروید، جز اندکی که میخورید، با خوشه انبار کنید.
«حصاد» مصدر «حصد»، به معنای درو کردن است.یعنی آنچه را درو میکنید در خوشه نگهداری کنید، مگر مقدار اندکی که به مصرف خوراکی میرسانید.این بیانگر
صرفه جویی در مصرف است.
خورده شدن هفت گاو چاق از سوی هفت گاو لاغر، به واقع شدن هفت سال قحطی پس از هفت سال آبادانی، در تعبیر یوسف علیهالسّلام از رؤیای پادشاه مصر بود.
وقال الملک انی اری سبع بقرت سمان یاکلهن سبع عجاف وسبع سنبلـت خضر واخر یابسـت یـایها الملا افتونی فی رءیـی ان کنتم للرءیا تعبرون• یوسف ایها الصدیق افتنا فی سبع بقرت سمان یاکلهن سبع عجاف وسبع سنبلـت خضر واخر یابسـت لعلی ارجع الی الناس لعلهم یعلمون• ثم یاتی من بعد ذلک سبع شداد یاکلن ما قدمتم لهن الا قلیلا مما تحصنون.
پادشاه گفت: در خواب هفت گاو فربه را دیدهام که آنها را هفت گاو لاغر میخورند
و هفت خوشه سبز دیدم
و هفت خوشه خشک. ای خاصگان من، خواب مرا تعبیر کنید، اگر تعبیر خواب میدانید•ای یوسف، ای مرد راستگوی، برای ما تعبیر کن که هفت گاو
فربه را هفت گاو لاغر میخورند،
و هفت خوشه سبز
و هفت خوشه خشک. باشد که من نزد مردم بازگردم
و آنان آگاه گردند. • از آن پس هفت
سال سخت میآید،
و در آن هفت سال آنچه برایشان اندوختهاید بخورند مگر اندکی که نگه میدارید
فرارسیدن سالی پر
باران در پی سپری شدن هفت سال
قحطی ، بشارت یوسف علیهالسّلام به مردم
و پادشاه مصر، تعبیر رؤیای وی بود.
ثم یاتی من بعد ذلک سبع شداد... • ثم یاتی من بعد ذلک عام فیه یغاث الناس..
از آن پس هفت سال سخت میآید،
و در آن هفت سال آنچه برایشان اندوختهاید بخورند مگر اندکی که نگه میدارید. • پس از آن سالی آید که مردمان را باران دهند
و در آن سال افشردنیها را میفشرند
«یغاث الناس» یعنی بر مردم باران نازل میشود،
و این
بشارت یوسف علیهالسّلام به پایان قحطی
و شروع آبادانی است که بعد از پایان این دورهها میباشد. در اینکه آبادانی بعد از این دورهها را از خواب فهمیده یا از طریق
وحی ، بین مفسران اختلاف است. صاحب المیزان معتقد است که یوسف علیهالسّلام آن را از عدد هفت که در خواب آمده، استفاده کرده است.«تزرعون سبع سنین...» به قرینه «ثم یاتی من بعد ذلک سبع شداد» گویای هفت سال آبادانی است
و ظاهر این است که یوسف علیهالسّلام این معنا را از «سبع بقرات سمان» استفاده کرده بود.
ابن عباس و مجاهد و قتاده گفتهاند: یعنی (نعمتها فراوان میشود)
و مردم میوههای درختی
و دانه روغنی را میفشارند مانند انگور
و زیتون
و کنجد
و امثال آن.
و برخی از عصرة
و عصر
و اعتصار گرفته
و گفتهاند: یعنی از خشکسالی نجات پیدا میکنند.
و این جمله آخری که یوسف گفت جزء تعبیر خواب شاه نبود
و خدا وی را از آن مطلع ساخت
و خبری غیبی بود تا نشانه نبوت
و معجزه پیغمبری آن حضرت باشد.
و بلخی گفته: این تعبیری که یوسف کرد دلیل بر بطلان قول کسی است که میگوید: تعبیر خواب همان است که در مرتبه اول تعبیر کنند، زیرا در بار اول معبران گفتند: این خوابهای آشفته است!
و اگر گفتار آنها درست بود برای بار دوم یوسف علیهالسّلام آن را تعبیر نمیکرد.
پیشگویی یوسف علیهالسّلام بر مبنای رؤیای پادشاه مصر،
و فراگیری
قحطی و خشکسالی در مصر
و اطراف آن تا
کنعان به حقیقت پیوست.
یوسف ایها الصدیق افتنا فی سبع بقرت سمان یاکلهن سبع عجاف وسبع سنبلـت خضر واخر یابسـت... • وجـآء اخوة یوسف فدخلوا علیه فعرفهم..
ای یوسف، ای مرد راستگوی، برای ما تعبیر کن که هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر میخورند،
و هفت خوشه سبز
و هفت خوشه خشک. باشد که من نزد
مردم بازگردم
و آنان آگاه گردند• برادران یوسف آمدند
و بر او داخل شدند، آنها را شناخت
و آنها نشناختندش.
آمدن برادران یوسف علیهالسّلام از کنعان به مصر برای دریافت
و خرید
آذوقه بود. زیرا قحطی علاوه بر مصر، اطراف
و نواحی آن را نیز فراگرفته بود.
و جمله «منع منا الکیل» در آیه ۶۳ از آن
حکایت میکند.
استفاده از ارزاق ذخیره سالهای
آبادانی ، طی هفت سال
خشکسالی ، از پیامهای نهفته در رؤیای پادشاه مصربود.
قال تزرعون سبع سنین دابا فما حصدتم فذروه فی سنبله الا قلیلا مما تاکلون• ثم یاتی من بعد ذلک سبع شداد یاکلن ما قدمتم لهن..
گفت: هفت سال پی در پی بکارید
و هر چه میدروید، جز اندکی که میخورید، با خوشه انبار کنید. • از آن پس هفت سال سخت میآید،
و در آن هفت سال آنچه برایشان اندوختهاید بخورند مگر اندکی که نگه میدارید
راغب در مفردات گفته: کلمه" داب" به معنای ادامه در
سیر است، میگویند: " داب فی السیر دابا"
و خدای تعالی فرموده: "
و سخر لکم الشمس
و القمر دائبین-
و مسخر کرد برای شما
مهر و ماه را در حالی که دائم السیرند"،
و معنای
عادت همیشگی را هم میدهد، هم چنان که خدای تعالی فرموده: " کداب آل فرعون- مانند عادت آل فرعون"، که همواره بر آن عادت مستمر بودند. بنا به گفته وی معنای آیه چنین میشود: " باید هفت سال پشت سر هم
و بطور مستمر کشت
و زرع کنید" بعضی دیگر گفتهاند: " داب" به معنی" تعب" است
و معنای آیه این است که باید با جد
و جهد و زحمت کشت
و زرع کنید.
ممکن هم هست کلمه مذکور
حال باشد
و معنا چنین باشد که شما هفت سال کشت کنید در حالی که مستمر
و یا کوشا باشید.
مفسرین در باره کلمه" تزرعون" گفتهاند که: هر چند بصورت خبر است ولی در معنا
امر و انشاء است
و بسیار میشود که امر را بصورت
خبر میآورند تا در
وجوب امتثال آن تاکید
و مبالغه کنند،
و چنین جلوه دهند که گویا این ماموریت انجام شده
و اینک از آن خبر میدهند،
کلمه" شداد" جمع شدید از ماده شدت است، به معنای
صعوبت و دشواری، چون در سالهای قحطی
و گرانی مردم در صعوبت
و مشقتند
و یا از باب" شد علیه"
و به معنای حمله آوردن است،
و این با جمله بعدی که میفرماید: " یاکلن ما قدمتم لهن (در آن هفت سال، مورد حمله قحطی قرار میگیرند
و) - از آنچه شما برایشان اندوختهاید میخورند" مناسب تر است.
و بنا بر این، کلام مشتمل بر یک
تمثیل لطیفی خواهد بود، زیرا سالهای قحطی چون درندهای خون آشام است که به مردم حمله میآورد،
و ایشان را دریده
و میخورد، که اگر مردم ذخیرهای داشته باشند این درنده متوجه آن ذخیرهها شده
و از خود مردم منصرف میشود.
کلمه"
احصان" به معنای احراز
و ذخیره کردن است
و معنای آیه این است که پس از هفت سال فراوانی، هفت سال
قحطی پدید میآید که بر شما حمله میکنند
و آنچه شما از پیش اندوخته کردهاید میخورند مگر اندکی را که انبار کرده
و ذخیره نمودهاید.
رؤیای پادشاه مصر، دربردارنده
رمز هایی گویای پیشامدهای شیرین
و تلخ، طی یک دوره پانزده ساله بود.
قال تزرعون سبع سنین دابا... • ثم یاتی من بعد ذلک سبع شداد... • ثم یاتی من بعد ذلک عام فیه یغاث الناس.
گفت: هفت سال پی در پی بکارید
و هر چه میدروید، جز اندکی که میخورید، با خوشه انبار کنید. • از آن پس هفت سال سخت میآید،
و در آن هفت سال آنچه برایشان اندوختهاید بخورند مگر اندکی که نگه میدارید. • پس از آن سالی آید که مردمان را باران دهند
و در آن سال افشردنیها را میفشرند.
تعبیر خواب پادشاه مصر از سوی یوسف علیهالسّلام در این آیات، بیانگر حوادثی از یک دوره پانزده ساله بود. هفت سال پرباران
و هفت سال
قحطی و بعد از آن به سال پرباران اشاره دارد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۱۶۱، برگرفته از مقاله «پیمانه پادشاه مصر».