دشمنان بنی اسرائیل (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن کریم به مورد
دشمنان بنی اسرائیل در آیات مختلفی اشاره فرموده و از دیدگاههای مختلفی تاثیر آنان را بررسی کرده است، که در ذیل به آن می پردازیم.
فرعون و درباریان او،
دشمنان قوم حضرت موسی علیه السلام بودند: «قال موسی لقومه... • قالوا اوذینا من قبل ان تاتینا ومن بعد ما جئتنا قال عسی ربکم ان یهلک عدوکم ویستخلفکم فی الارض فینظر کیف تعملون» موسی به قوم خود گفت از خدا یاری جوئید و
استقامت پیشه کنید که
زمین از آن خدا است و آنرا به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) واگذار میکند و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است• گفتند: پیش از آنکه به سوی ما بیائی آزار دیدیم و (هم اکنون پس از آمدنت نیز آزار میبینیم (کی این آزارها سر خواهد آمد؟ گفت
امید است پروردگارتان
دشمن شما را
هلاک کند و شما را در
زمین جانشین (آنها) سازد و بنگرد چگونه عمل میکنید؟.
اگر من این
نوید را میدهم برای این است که فرعون
مالک زمین نیست تا آن را به هر کس بخواهد بدهد و از هر کس بخواهد بگیرد، بلکه زمین ملک خدای
سبحان است، او است که به هر کس بخواهد
ملک و
سلطنت در زمین را میدهد، و
سنت او هم بر این جریان دارد که حسن عاقبت را به کسانی از بندگان خود اختصاص دهد که از او بترسند، و از او حساب ببرند، بنابراین شماای
بنی اسرائیل! اگر
تقوا پیشه کنید، یعنی از خدای تعالی
استعانت جسته و در راه او در شداید
صبر کنید خداوند این
سرزمین را که امروز در دست فرعونیان است به دست شما خواهد سپرد.
این سه
شرط که یکی از آنها در زمینه
عقیده (استعانت جستن از خدا) و دیگری در زمینه
اخلاق (صبر و
استقامت ) و دیگری در زمینه عمل (تقوی و پرهیزکاری) تنها شرط پیروزی قوم
بنی اسرائیل به
دشمن نبود، بلکه هر قوم و ملتی بخواهند بر دشمنانشان پیروز شوند، بدون داشتن این برنامه سه ماده ای امکان ندارد، افراد بی
ایمان و مردم سست و ترسو، و ملتهای آلوده و تبهکار، اگر هم پیروز گردند، موقتی و ناپایدار خواهد بود.
این جمله حکایت جوابی است که موسی از شکایت
بنی اسرائیل داده، و خاطر آنان را بدین وسیله
تسلیت داده و امیدوارشان ساخته است، اینکه به شما دستور دادم که در راه رسیدن به
هدف از خدا بترسید حرف زندهای بود که هرگز غیر آن را از من نخواهید شنید، اگر به آن دستور عمل کنید
امید این هست که خداوند
دشمنان شما را هلاک کرده و زمین را بعد از ایشان به شما واگذار کند.
«یـبنی
اسرء
یل قد انجینـکم من عدوکم ووعدنـکم جانب الطور الایمن ونزلنا علیکم المن والسلوی» ای
بنی اسرائیل ما شما را از (
چنگال )
دشمنتان نجات دادیم، و در طرف راست
کوه طور با شما
وعده گذاردیم، و من و سلوی بر شما نازل کردیم.
بدیهی است پایه هر فعالیت مثبتی، نجات و رهائی از چنگال عوامل
سلطه جو و کسب
استقلال و
آزادی است، و به همین دلیل قبل از هر چیز به آن اشاره شده است. به دنبال بحث گذشته که نجات
بنی اسرائیل را به صورت یک
اعجاز بزرگ از چنگال فرعونیان بیان میکرد، در
آیه فوق، روی سخن به
بنی اسرائیل بطور کلی و در هر
عصر و
زمان کرده، و نعمتهای بزرگی را که خداوند به آنان بخشیده است یادآور میشود.
تعقیب
بنی اسرائیل از سوی فرعون و سپاهیانش، به سبب ستمورزی و
دشمنی با آنان بوده است: «وجـوزنا ببنی
اسرء
یل البحر فاتبعهم فرعون وجنوده بغیا وعدوا...»
بنی اسرائیل را از
دریا (
رود عظیم نیل ) عبور دادیم، و فرعون و لشکرش از سر
ظلم و
تجاوز بدنبال آنها رفتند، تا هنگامی که غرقاب دامن او را گرفت گفت ایمان آوردم که هیچ معبودی جز کسی که
بنی اسرائیل به او ایمان آوردهاند وجود ندارد، و من از مسلمین هستم.
کلمه «بغی» و کلمه «
عدو » مانند کلمه «عدوان» به معنای ظلم است، و کلمه «
ادراک » در جمله «حتی اذا ادرکه الغرق» و در هر جای دیگر به معنای رسیدن و پیوستن به چیزی و مسلط شدن بر آن است، همچنانکه کلمه «اتباع» به معنای اینست که به آن چیز برسی و ملحق شوی.
قرآن کریم در مورد
دشمنی قبطیان با بنی اسرائیل، در
مصر می فرماید: «و دخل المدینة علی حین غفلة من اهلها فوجد فیها رجلین یقتتلان هـذا من شیعته وهـذا من عدوه فاستغـثه الذی من شیعته علی الذی من عدوه فوکزه موسی فقضی علیه... • فلما ان اراد ان یبطش بالذی هو عدو لهما قال یـموسی...» او در موقعی که
اهل شهر در
غفلت بودند وارد شهر شد، ناگهان دو
مرد را دید که به
جنگ و
نزاع مشغولند، یکی از پیروان او بود، و دیگری از دشمنانش، آن یک که از پیروان او بود از وی در برابر دشمنش تقاضای کمک کرد، موسی
مشت محکمی بر
سینه او زد و کار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد! ) موسی گفت: این از عمل
شیطان بود که او
دشمن و گمراه کننده آشکاری است• هنگامی که خواست
با کسی که
دشمن هر دوی آنها بود درگیر شود و
با قدرت مانع او گردد، (فریادش بلند شد) گفت: ای موسی! میخواهی مرا بکشی، همانگونه که دیروز انسانی را به
قتل رساندی؟ تو میخواهی فقط جباری در روی زمین باشی، و نمیخواهی از مصلحان باشی.
این جمله
حکایت حال است، که
واقعه را مجسم میسازد، و بیان میکند که یک ی از آن دو نفر اسرائیلی، و از پیروان
دین موسی، و یکی دیگر قبطی و دشمنش بود، اما اینکه گفتیم یکی از آن دو
پیرو دین موسی بوده جهتش این است که : آن روز
بنی اسرائیل در دین منتسب به آبای خود
ابراهیم و
اسحاق و
یعقوب (علیهماالسلام) بودند، هر چند که از دین آن بزرگواران در آن روز جز
اسم چیزی نمانده بود، و
بنی اسرائیل رسما تظاهر به پرستش فرعون میکردند، و اما اینکه گفتیم دومی
قبطی و
دشمن موسی بود، جهتش این است که آن روز قبطیان
با بنی اسرائیل دشمنی میکردند، و شاهد اینکه این مرد
دشمن، قبطی بوده این است.
کافران
بنی اسرائیل،
دشمن مؤمنان آنان بوده اند: «یـایها الذین ءامنوا کونوا انصار الله کما قال عیسی ابن مریم للحواریین من انصاری الی الله قال الحواریون نحن انصار الله فـامنت طائفة من
بنی اسرء
یل وکفرت طائفة فایدنا الذین ءامنوا علی عدوهم فاصبحوا ظـهرین» ای کسانی که ایمان آوردهاید یاوران خدا باشید همانگونه که
عیسی بن مریم به حواریون گفت: چه کسانی در راه خدا یاوران من هستند؟
حواریون گفتند: ما یاوران خدا هستیم، و در این هنگام گروهی از
بنی اسرائیل ایمان آوردند و گروهی
کافر شدند، ما کسانی را که ایمان آورده بودند در برابر دشمنانشان تایید کردیم و سرانجام بر آنها پیروز شدند.
این قسمت از آیه شریفه به ماجرا و سرانجام پیشنهاد عیسی علیهالسّلام اشاره نموده، بیان میکند که
بنی اسرائیل دو
طائفه شدند، یکی حواریین بودند که به وی ایمان آوردند، و طائفهای دیگر که
کفر ورزیدند، و خدای تعالی مؤ منین را بر کفار که
دشمن ایشان بودند غلبه داد، و بعد از آنکه روزگاری دراز تو سری خور آنان بودند، سرور ایشان شدند. در این قسمت از آیه اشاره است به اینکه
امت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم هم عین این سر نوشت را دارند، آنها نیز مانند امت عیسی دو طائفه میشوند یکی
مومن ، و دیگری کافر. و اگر مؤ منین، خدای تعالی را که در مقام
نصرت خواهی از آنان برآمده اجابت کردند، و پاس
حرمت دستورات او را نگه داشتند، خدای تعالی هم ایشان را علیه
دشمنان شاءن نصرت داده، و همان طور که مؤ منین به عیسی بعد از روزگاری مذلت به آقایی رسیدند، ایشان را نیز بر
دشمنان خود سروری میبخشد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۳۶۴، برگرفته از مقاله «دشمنان بنی اسرائیل».