خِطْبَة (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خِطْبَة:(خِطْبَةِ النِّساء) «خِطْبَة» به كسر خاء به معنى «
خواستگاری، صيغۀ
عقد» است.
به موردی از کاربرد «خِطْبَة» در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما عَرَّضْتُم بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّساء أَوْ أَكْنَنتُمْ في أَنفُسِكُمْ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرونَهُنَّ وَ لَكِن لاّ تُواعِدوهُنَّ سِرّا إِلاّ أَن تَقولواْ قَوْلًا مَّعْروفًا وَ لا تَعْزِمواْ عُقْدَةَ النِّكاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتابُ أَجَلَهُ وَ اعْلَمواْ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ ما في أَنفُسِكُمْ فاحْذَروهُ وَ اعْلَمواْ أَنَّ اللّهَ غَفورٌ حَليمٌ) «و گناهى بر شما نيست كه به طور
کنایه، از زنانى كه همسرانشان مردهاند خواستگارى كنيد، و يا بى آنكه
اظهار كنيد در
دل تصميم بگيريد.
خداوند مىدانست شما به ياد آنها خواهيد افتاد؛ البته پنهانى با آنها قرار زناشويى نگذاريد، مگر اينكه به طرز پسنديدهاى بطور كنايه اظهار كنيد؛ ولى در هر حال، اقدام به
ازدواج ننماييد، تا عدّه مقرّر سرآيد. و بدانيد خداوند آنچه را در دل داريد، مىداند. از مخالفت او بپرهيزيد؛ و بدانيد خداوند، آمرزنده و داراى
حلم است و در مجازاتِ بندگان، عجله نمىكند.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
كلمه
خطبه بكسره خاء از (مصدر خ- ط- ب) است، كه به معناى تكلم و برگشتن در كلام است، وقتى كه گفته مىشود فلانى فلان
زن را خطبه (با كسره خاء) كرد، معنايش اين است كه در
امر تزويج با او گفتگو كرد، پس آن مرد خاطب است نه خطيب، و وقتى گفته مىشود فلان خطيب براى مردم ايراد خطبه (بضمه خاء) كرد معنايش اين است يا بطور كلى با ايشان سخن گفت، و يا در خصوص مواعظ سخن گفت، پس چنين كسى خطيبى است از خطباء و اما خواستگار خاطبى است از خطاب.
مکارم شیرازی در
تفسیر نمونه میفرمایند:
جمله «خطبة النّساء» در آيۀ مورد بحث، يعنى «خواستگارى از زنها»، لكن واژۀ «خطبة» به ضم خاء به معنى ايراد سخن هماهنگ است، يعنى سخنى كه اول و آخر (آغاز و پايان) داشته باشد.
به هر حال آيه مورد بحث مىگويد:
«و گناهى بر شما نيست كه به طور كنايه (از زنانى كه همسران آنها فوت كردهاند) خواستگارى كنيد و يا در دل، تصميم بر اين كار بگيريد بدون اين كه آن را اظهار كنيد...» آيۀ فوق براى آنكه هم به حريم زوجيت سابق تجاوز نشده باشد و هم زن از تعيين سرنوشت آيندۀ خود محروم نشود، دستور جالبى در اين زمينه داده كه هم عادلانه و هم كاملا آميخته با
حفظ احترام طرفين است، آيه مىگويد:
اگر كسى خواست از اين گونه زنان (زنانى كه در عدّه هستند) خواستگارى كند، مانعى ندارد، ولى بايد سربسته و به صورت كنايه باشد نه بىپرده و صريح!
آنگاه اضافه مىكند كه تصميم بر ازدواج با آنها بعد از عده
وفات بدون اين كه اظهارى دربارۀ آن بشود (نه به صورت تصريح، و نه به صورت كنايه) نيز گناهى ندارد.
در ادامۀ آيه مورد بحث آمده است كه علاوه بر لزوم خوددارى از خواستگارى آشكار، نبايد در خفا و پنهانى نيز در مدت عده، و با صراحت از چنين زنانى خواستگارى كرد، مگر اين كه صحبت در اين زمينه راستى طورى باشد كه با ادب اجتماعى و موضوع
مرگ شوهر، سازش داشته و به اصطلاح قرآن «معروف» (پسنديده و متعارف) باشد، يعنى در پرده و كنايه صورت گيرد.
پيشوايان
اسلام در
تفسیر اين آيه براى خواستگارى كردن به طور سربسته و به اصطلاح
قرآن (قول معروف) مثالهايى
ذکر كردهاند، به عنوان نمونه:
امام صادق (علیهالسلام) مىفرمايد:
«قول معروف» اين است كه مثلا مرد به زن مورد نظرش بگويد: من زنان را گرامى مىدارم و به تو علاقهمندم بنابراين ديگرى را بر من مقدم مدار.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «خطبه»، ج۱، ص ۶۹۹.