• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خشونت اصحاب اخدود (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در آیات سوره بروج، خشونت اصحاب اخدود نسبت به مومنان به عنوان عامل گرفتاری آن ها بیان شده است.



اصحاب اخدود با مؤمنان برخورد خشونت آمیز داشتند:
«قُتِلَ أَصحَب الاُخْدُودِ • النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ • إِذْ هُمْ عَلَیهَا قُعُودٌ • وَ هُمْ عَلی مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شهُودٌ • وَ مَا نَقَمُوا مِنهُمْ إِلا أَن یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الحَْمِیدِ؛ مرگ بر شکنجه‌گران صاحب گودال ( آتش). • آتشی عظیم و شعله‌ور! هنگامی که در کنار آن نشسته بودند. • و آنچه را با مؤمنان انجام می‌دادند (با خونسردی و قساوت) تماشا می‌کردند! • آن ها هیچ ایرادی بر مؤمنان نداشتند، جز این که به خداوند عزیز و حمید ایمان آورده بودند.»

۱.۱ - مؤمنان در برابر کوره‌های آدم‌سوزی

مسلمانان « مکّه » در آغاز، سخت در فشار بودند، دشمنان هر گونه شکنجه ای را درباره آنان روا می‌داشتند، و هدف از نزول این سوره هشداری است به این شکنجه‌گران که سرنوشت اقوام مشابه خود را در گذشته تاریخ به خاطر بیاورند. و از سوی دیگر، تسلی، دلداری و تقویت روحیه مؤمنان نخستین است و درسی است برای همه مسلمانان در طول تاریخ.

۱.۲ - تعریف اخدود از زبان راغب

«أُخْدُود» به گفته «راغب» در «مفردات» به معنی شکاف وسیع، عمیق و گسترده در زمین است، یا به تعبیر دیگر گودال‌ها و خندق‌های بزرگ را گویند، و جمع آن «اخادید» و در اصل از «خَدّ» انسان گرفته شده که به معنی دو فرورفتگی است که در دو طرف بینی انسان در سمت راست و چپ قرار دارد (و به هنگام گریه اشک بر آن جاری می‌شود)، و سپس کنایتاً بر گودالی که بر صورت زمین ظاهر می‌شود اطلاق شده (و بعداً به صورت یک معنی حقیقی درآمده است).
در این که این گروه شکنجه‌گر، چه اشخاصی بودند؟ و در چه زمانی می‌زیستند؟ مفسران و ارباب تواریخ نظرات مختلفی دارند که شرح آن به خواست خدا در نکات ذیل آیات می‌آید، ولی قدر مسلّم این است که آنها خندق‌های بزرگی از آتش فراهم ساخته بودند، و مؤمنان را وادار می‌کردند که دست از ایمان خود بردارند، هنگامی که با مقاومت آنان روبرو می‌شدند، آنها را در این کوره‌های آدم‌سوزی انداخته، به آتش می‌کشیدند!


مؤمنان به خداوند عزیز حمید، مورد رفتار خشونت آمیز و شکنجه اصحاب اخدود بودند:
«قُتِلَ أَصحَب الاُخْدُودِ • النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ • إِذْ هُمْ عَلَیهَا قُعُودٌ•وَ هُمْ عَلی مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شهُودٌ • وَ مَا نَقَمُوا مِنهُمْ إِلا أَن یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الحَْمِیدِ؛ که هلاک شدند ستمگرانی که برای سوزاندن مؤمنین • چاله هایی آتشی که برای گیراندنش وسیله ای درست کرده بودند. • در حالی که خودشان برای تماشای ناله و جان دادن و سوختن مؤمنین بر لبه آن آتش می نشستند. • و خود نظاره گر جنایتی بودند که بر مؤمنین روا می داشتند. • در حالی که هیچ نقطه ضعفی و تقصیری از مؤمنین سراغ نداشتند به جز اینکه به خدا ایمان آورده بودند.»
این سوره مشتمل بر انذار و بشارت است، و در آن به سختی کسانی را انذار کرده که مردان و زنان مسلمان را به جرم اینکه به خدا ایمان آورده اند شکنجه می کنند، نظیر مشرکین مکه که با گروندگان به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چنین می کردند، آنان را شکنجه می کردند تا از دین اسلام به شرک سابق خود برگردند، بعضی از این مسلمانان صبر می کردند و بر نمی گشتند و لو شکنجه به هر جا که خواست برسد، و بعضی برگشته مرتد می شدند، و اینها افرادی بودند که ایمانی ضعیف داشتند.

۲.۱ - مقصود ار اخدود

و کلمه «اخدود» به معنای شکاف بزرگ زمین است، و «اصحاب اخدود» جباران ستمگری بودند که زمین را می شکافتند و آن را پر از آتش نموده، مؤمنین را به جرم اینکه ایمان دارند در آن می انداختند، و تا آخرین نفرشان را می سوزاندند. پس جمله «قُتِلَ...» نفرین بر آنان است، نه اینکه خواسته باشد خبر دهد، و منظور از «قتل»، لعنت و طرد از درگاه خدای تعالی است.
بعضی گفته اند: مراد از «اصحاب اخدود» مردان و زنان مؤمنی هستند که در آن قوم سوخته شدند، و جمله («قتل» می خواهد خبر دهد که این مردان و زنان به وسیله سوختن در آتش کشته شدند، نه اینکه بخواهد بر آنان نفرین کند. لیکن این نظریه ضعیف است، به دلیل اینکه بر حسب ظاهر ضمیرهای «اذهم علیها» و «هم علی ما یفعلون» و «ما نقموا» به اصحاب اخدود برمی گردد، و مراد از این ضمائر و مخصوصا دومی و سومی جباران ستمگری هستند که ناقم و شکنجه گر بودند، نه مؤمنین شکنجه شده.


لعن و نفرین مؤکد خداوند به اصحاب اخدود، به سبب خشونت آنان با مؤمنان بود:
«وَ السمَاءِ ذَاتِ الْبرُوج•وَ الْیَوْمِ المَْوْعُودِ•وَ شاهِدٍ وَ مَشهُودٍ•قُتِلَ أَصحَب الاُخْدُودِ •وَ هُمْ عَلی مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شهُودٌ؛ سوگند به آسمان که دارای برج‌های بسیار است. • و به آن روز موعود. و به «شاهد» (پیامبر) و «مشهود»! (روز قیامت). • مرگ بر شکنجه‌گران صاحب گودال (آتش). • و آنچه را با مؤمنان انجام می‌دادند (با خونسردی و قساوت) تماشا می‌کردند!»
«بُرُوج» جمع «برج» در اصل، به معنی قصر است، و بعضی آن را به معنی «شی‌ء ظاهر و آشکار» می‌دانند، نام‌گذاری قصرها و عمارت‌های بلند و مرتفع را به این نام، به خاطر وضوح و ظهورشان دانسته‌اند، به همین جهت، قسمت مخصوصی از دیوار اطراف شهر یا محل اجتماع لشکر که بروز و ظهور خاصی دارد «برج» نامیده می‌شود، و هنگامی که زن زینت خود را آشکار سازد «تَبَرَّجَتِ الْمَرْأَةُ» می‌گویند.
برج‌های آسمانی، یا به معنی ستارگان درخشان و روشن آسمان است، یا به معنی «صورتهای فلکی»، یعنی مجموعه‌ای از ستارگان است که در نظر ما شباهت به یکی از موجودات زمینی دارد.
و برج‌های دوازده گانه، دوازده صورت فلکی است که خورشید در مسیر سالانه خود در هر ماه محاذی یکی از آن ها قرار می‌گیرد (البته خورشید حرکت نمی‌کند بلکه زمین به دور آن می‌گردد، ولی به نظر می‌رسد خورشید جا به جا می‌شود و محاذی یکی از این صورتهای فلکی می‌گردد).
سوگند به هر یک از این معانی باشد، حکایت از عظمت آن می‌کند، عظمتی که شاید در آن زمان در نظر عرب روشن نبود، ولی امروز برای ما کاملًا شناخته شده است، هر چند بیشتر به نظر می‌رسد: منظور همان ستارگان درخشان آسمانی باشد.
لذا، در حدیثی آمده است: از پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تفسیر این آیه را خواستند فرمود: «منظور کواکب و ستارگان است».
آنگاه، می‌افزاید: «و سوگند به آن روز موعود» (روز رستاخیز) «وَ الْیَوْمِ الْمَوْعُودِ».
همان روزی که تمام انبیاء و پیامبران الهی آن را وعده داده‌اند و صدها آیه قرآن مجید از آن خبر می‌دهد، همان روزی که میعاد و وعده‌گاه همه اولین و آخرین است، و روزی است که باید حساب همگان تسویه شود.
و در سومین و چهارمین سوگند ، می‌فرماید:«و قسم به شاهد و مشهود» «وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ».
در این که، منظور از «شاهد» و «مشهود» چیست؟ تفسیرهای بسیار فراوانی ذکر کرده‌اند که بالغ بر سی تفسیر می‌شود.
نکته قابل توجه این که: پیوند ظریفی در میان این قسمت‌های چهارگانه از یک سو، و مطلبی که برای آن سوگند یاد شده از سوی دیگر وجود دارد:
آسمان و ستارگان درخشان و برج های موزونش همگی نشانه نظم و حساب است و «یوم موعود» صحنه روشنی از حساب و کتاب، و شاهد و مشهود نیز وسیله‌ای است برای رسیدگی دقیق به این حساب، وانگهی همه این سوگندها برای آن است که به شکنجه‌گران ظالم هشدار دهد، اعمال آن ها در برابر مؤمنان راستین همگی ثبت و ضبط، و برای روز موعود نگهداری می‌شود، و شهودی که گرداگرد وجود شما را فرا گرفته‌اند، اعم از فرشتگان، و اعضای پیکر، شب‌ها و روزها، و مانند آن، همه این کارها را زیر نظر دارند و در آن روز گواهی می‌دهند.
لذا، بعد از این سوگندها می‌فرماید: «مرگ و عذاب بر صاحبان گودال شکنجه باد»! «قُتِلَ أَصْحابُ الْا خْدُودِ».


گرفتاری اصحاب اخدود به عذاب سوزان جهنم، به سبب خشونتشان با مؤمنان بود:
«قُتِلَ أَصحَب الاُخْدُودِ • وَ هُمْ عَلی مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شهُودٌ • إِنَّ الَّذِینَ فَتَنُوا المُْؤْمِنِینَ وَ المُْؤْمِنَتِ ثمَّ لَمْ یَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَاب جَهَنَّمَ وَ لهَُمْ عَذَاب الحَْرِیقِ؛ که هلاک شدند ستمگرانی که برای سوزاندن مؤمنین چاله هایی آتشی که برای گیراندنش وسیله ای درست کرده بودند • و خود نظاره گر جنایتی بودند که بر مؤمنین روا می داشتند • محققا این ستمگران و همه ستمگران روزگار که مؤمنین و مومنات را گرفتار می کنند و بعدا از کرده خود پشیمان هم نمی شوند عذاب جهنم در پیش دارند و عذابی سوزاننده.
در این آیه به داستان اخدود اشاره می کند تا زمینه را برای آیات بعدی که می فرماید: «ان الذین فتنوا...» فراهم سازد، و به هیچ وجه جواب قسم نیست. در حالی که خود ستمکاران لب آتش و پیرامون آن نشسته بودند تا سوخته شدن مؤمنین را نظاره کنند. حاضر بودند و عمل سوزاندن و سوخته شدن مؤمنین را مشاهده می کردند.
کلمه «فتنه» به معنای محنت و شکنجه است، و جمله «الذین فتنوا...» عام است، شامل اصحاب اخدود و مشرکین قریش که گروندگان به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را شکنجه می دادند، و زن و مردشان را در تنگنا قرار می دادند، تا از دین اسلام به دین آنان برگردند می شود.
در مجمع البیان می گوید: اگر کسی بپرسد چرا در این آیه بین عذاب جهنم و عذاب حریق جدایی انداخت و فرمود: پس برای ایشان است عذاب جهنم، و برای ایشان است عذاب حریق، با اینکه این دو عذاب یکی است ؟ در جواب گفته می شود: مراد از این دو جمله این است که: این طایفه غیر از عذاب حریق و آتش گرفتن، عذاب های دیگری در جهنم از قبیل زقوم و غسلین و مقامع دارند.


رفتار خشونت آمیز اصحاب اخدود با مؤمنان، با انداختن آنان در گودال پر از آتش و سوزاندن آنان تحقق می یافت:
«قُتِلَ أَصحَب الاُخْدُودِ • النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ • إِذْ هُمْ عَلَیهَا قُعُودٌ • وَ هُمْ عَلی مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شهُودٌ؛ مرگ بر شکنجه‌گران صاحب گودال (آتش). • آتشی عظیم و شعله‌ور! هنگامی که در کنار آن نشسته بودند. • و آنچه را با مؤمنان انجام می‌دادند (با خونسردی و قساوت) تماشا می‌کردند! • آن ها هیچ ایرادی بر مؤمنان نداشتند، جز این که به خداوند عزیز و حمید ایمان آورده بودند.»


ایمان مؤمنان، انگیزه اصحاب اخدود در رفتار خشونت آمیز و شکنجه کردن آنان بود:
«قُتِلَ أَصحَب الاُخْدُودِ • النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ • إِذْ هُمْ عَلَیهَا قُعُودٌ • وَ هُمْ عَلی مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شهُودٌ • وَ مَا نَقَمُوا مِنهُمْ إِلا أَن یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الحَْمِیدِ؛ که هلاک شدند ستمگرانی که برای سوزاندن مؤمنین • چاله هایی آتشی که برای گیراندنش وسیله ای درست کرده بودند. • در حالی که خودشان برای تماشای ناله و جان دادن و سوختن مؤمنین بر لبه آن آتش می نشستند. • و خود نظاره گر جنایتی بودند که بر مؤمنین روا می داشتند. • در حالی که هیچ نقطه ضعفی و تقصیری از مؤمنین سراغ نداشتند به جز اینکه به خدا ایمان آورده بودند.»
کلمه «نقم» - به فتحه نون و قاف - به معنای کراهت شدید است، می فرماید نفرتشان از مؤمنین فقط برای این بود که به خدا ایمان داشتند، و به خاطر همین داشتن ایمان، ایشان را سوزاندند.
آنچه آوردن اوصاف: عزیز، حمید، مالکیّت سماوات و ارض و شهید بودن بر هر چیز برای خداوند در آیه: «و ما نقموا منهم...» افاده می کند
الْعَزِیزِ الحَْمِیدِ الَّذِی لَهُ مُلْک السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ اللَّهُ عَلی کلِّ شیْءٍ شهِیدٌ
اوصافی که در این آیه برای اسم جلاله -اللّه- آورده به حجت و دلیل حقانیت مؤمنین و مظلومیت آنان، و بر باطل بودن جباران که بر خدا جرات نموده، دست به چنان جنایاتی زدند، اشاره دارد و می فهماند که به زودی خدای تعالی به آنان جزای خیر ، و به اینان عذاب دوزخ می چشاند.
از سوی دیگر اللّه - که پدید آورنده هر چیز است - بر هر چیزی شهید و حاضر است، و هیچ چیز از خلق او بر او پوشیده نیست، و نه عملی از اعمال خلقش، و او به احسان هر محسن و بدی هر بدکار آگاه است، و به زودی هر کسی را بدانچه کرده جزا می دهد.


برخورد خشونت آمیز اصحاب اخدود با مؤمنان، برای انتقام از آنان بود:
«قُتِلَ أَصحَب الاُخْدُودِ • النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ • إِذْ هُمْ عَلَیهَا قُعُودٌ • وَ هُمْ عَلی مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شهُودٌ • وَ مَا نَقَمُوا مِنهُمْ إِلا أَن یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الحَْمِیدِ؛ مرگ بر شکنجه‌گران صاحب گودال (آتش). • آتشی عظیم و شعله‌ور! هنگامی که در کنار آن نشسته بودند. • و آنچه را با مؤمنان انجام می‌دادند (با خونسردی و قساوت) تماشا می‌کردند! • آن ها هیچ ایرادی بر مؤمنان نداشتند، جز این که به خداوند عزیز و حمید ایمان آورده بودند.»
آری، تنها جرم و گناهشان همان ایمان به خداوند یگانه یکتا بود، خداوند قادر که شایسته هر گونه ستایش و جامع هر گونه کمال است.
آیا ایمان به چنین خداوندی گناه بود؟
یا ایمان به بت‌های فاقد عقل و شعور و خالی از هر گونه شایستگی؟!
«نَقَمُوا» از ماده «نقم» (بر وزن قلم)، به معنی انکار و عیب گرفتن چیزی است، یا به زبان و یا به عمل از طریق مجازات، و «انتقام» نیز از همین ماده است.
مسلماً چنین کاری در مقابل یک جرم بزرگ و گناه آشکار، انجام می‌گیرد، نه در مقابل ایمان به خداوند توانا و شایسته هر گونه حمد و ستایش ، و این نشان می‌دهد: تا چه حد فرهنگ آن قوم، منحط و تحریف یافته بود، که بزرگ‌ترین افتخارات نزد آن ها بزرگترین جرم و گناه بود.


۱. بروج/سوره۸۵، آیه۴-۸.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۳۳۹-۳۴۰.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۳۴۰.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۳۴۶-۳۴۷.    
۵. بروج/سوره۸۵، آیه۴-۸.    
۶. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲۰، ص۴۱۱-۴۱۲.    
۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲۰، ص۴۱۲-۴۱۳.    
۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۴۱۶.    
۹. بروج/سوره۸۵، آیه۱-۴.    
۱۰. بروج/سوره۸۵، آیه۷.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۳۳۹.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۳۴۰-۳۴۲.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۳۴۵-۳۴۶.    
۱۴. بروج/سوره۸۵، آیه۴.    
۱۵. بروج/سوره۸۵، آیه۷.    
۱۶. بروج/سوره۸۵، آیه۱۰.    
۱۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲۰، ص۴۱۱-۴۱۲.    
۱۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲۰، ص۴۱۶.    
۱۹. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲۰، ص۴۱۷.    
۲۰. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲۰، ص۴۱۸.    
۲۱. بروج/سوره۸۵، آیه۴-۷.    
۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۳۳۹-۳۴۰.    
۲۳. بروج/سوره۸۵، آیه۴-۸.    
۲۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲۰، ص۴۱۱-۴۱۲.    
۲۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲۰، ص۴۱۷.    
۲۶. بروج/سوره۸۵، آیه۴-۸.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۳۳۹-۳۴۰.    
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۳۴۸.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۶۵، برگرفته از مقاله «خشونت اصحاب اخدود»    


رده‌های این صفحه : اصحاب اخدود | خشونت | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار