• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خشوع

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





خشوع، یکی از صفات برجسته انسان‌های شایسته به شمار می‌رود و در مقام مدح از افراد یا گروه‌ها بر این صفت به عنوان یک نقطه امتیاز شمرده می‌شود.



"خشوع" برگرفته از "خشع" به معنی تضرع و زاری است. تضرع به معنی زاری و فروتنی است و بیشتر دردل و خاطر انسان بوجود می‌آید و در اعضای بدن ظاهر می‌شود، لذا در روایات آمده هرگاه دل متأثر شود، اعضاء بدن فرمانبردار و خاشع می‌شوند. پس خشوع تحققش در مرتبه اول در قلب و سپس در اعضاء تجلی می‌یابد.


خشوع در واقع چیزی جز حضور قلب توأم با تواضع و ادب و احترام نیست، مؤمنان در نماز، تمام توجهشان به باطن و حقیقت نماز است.
[۲] حسینی، حسین، اخلاق در قرآن و حدیث؛ تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۴، سوم، ص۳۶.
خشوع کم و بیش توأم با خوف و خشیت است و حالت انعطاف‌ پذیری دل را نشان می‌دهد و در برابر قساوت است که حالت سنگدلی و عدم تأثر دل است.
[۳] مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، قم، موسسه آموزشی حضرت امام (ره)، ۱۳۷۷، سوم، ج۱، ص۴۱۲.

امام‌ خمینی خشوع را خضوع تام به همراه حب یا خوف می‌داند که در مورد خداوند از ادراک عظمت و هیبت جمال و جلال او به دست می‌آید. ایشان، در آثار خویش از منظر اخلاقی_ عرفانی به موضوع خشوع پرداخته و در کتاب آداب‌الصلاة خود فصل مستقلی به خشوع اختصاص داده، به حقیقت و لوازم خشوع پرداخته‌ است. ایشان، معتقد است وقتی در قلب حالت خضوع و خشوع شکل گرفت، حالت نشاطی برای شخص به وجود می‌آید که موجب قرب به حق‌تعالی می‌گردد. همچنان که اگر اوامر الهی با خشوع قلبی انجام‌ شود، موجب قطع تصرفات شیطان می‌گردد. ایشان، منشا خشوع در برابر حق‌تعالی را معرفت، علم و ایمان می‌داند؛ زیرا کسی که عظمت و جلال و جمال حق را ادراک کند، در برابر خداوند خاشع خواهد بود، البته علم به‌تنهایی کافی نیست، بلکه این علم باید به قلب برسد تا قلب خاشع گردد؛ چنان‌که شیطان با وجود برخورداری از علم به مبدا و معاد، خشوع ندارد. به اعتقاد امام‌ خمینی، خشوع گاهی از تجلیات جلالی و قهری و گاهی از تجلیات حبی و جمالی به دست می‌آید، چنان‌که خشیت حضرت یحیی (علیه‌السلام) ناشی از تجلیات جلالی بوده‌ است.
به اعتقاد ایشان توجه به دنیا و زینت‌های آن موجب قساوت قلب و عدم خشوع در برابر خداوند و موعظههای قرآنی می‌باشد، ازاین‌رو امام‌ خمینی ورع و تقوا را از نشانه‌های خشوع می‌داند و اظهار خشوعی را که با ورع همراه نباشد، نوعی ریا و نفاق می‌شمارد. امام‌ خمینی نماز و تکرار آن را یکی از اسبابی می‌داند که موجب خضوع و خشوع می‌شود همچنین شکر و قدردانی از منعم حقیقی و خدای متعال راه دیگری برای خشوع قلب می‌باشد.
[۹] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۱۶۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



قرآن خشوع را جزو صفات برجسته انسان شایسته به شمار می‌آورد و در مقام مدح از افراد یا گروه‌ها بر این صفت به عنوان یک نقطه امتیاز دست می‌گزارد.
[۱۰] مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، قم، موسسه آموزشی حضرت امام (ره)، ۱۳۷۷، سوم، ص۴۱۳.


۳.۱ - نسبت خشوع به قلب

«أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ»
«آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد و مانند کسانی نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانی داده شد. سپس زمانی طولانی بر آنها گذشت و قلبهایشان قساوت پیدا کرده و بسیاری از آنها گنهکارند»
قرآن در اینجا گروهی از مؤمنان را ملامت می‌کند که چرا همچون بسیاری از امت‌های پیشین گرفتار غفلت و بی‌خبری شده‌اند، همان غفلتی که باعث قساوت و فسق و گناه است. یاد خدا اگر در عمق جان قرار گیرد و اگر در آیات الهی درست تدبیر شود باید مایه خشوع گردد.

۳.۲ - نسبت خشوع به مؤمنان

« قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ • الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ »
«مؤمنان رستگار شدند آنها که در نمازشان خشوع دارند»
یکی از صفات برجسته مؤمنان خشوع در نماز است. این آیه اقامه نماز را نشانه مؤمنان نمی‌شمارد، بلکه خشوع در نماز را ویژگی آنان برمی‌شمرد.
[۱۴] شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات براساس تفسیر نمونه، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲، اول، ج۱، ص۶۸۲.
خشوع در نماز هم به قلب است هم به اعضا، خشوع به قلب این است که از همه چیز روی برگرداند و تنها متوجه پرستش و نیایش خدا باشد و خشوع اعضا این است که چشم را فرو نهد و توجه به کسی و چیزی نکند و از کارهای بیهوده خودداری کند.
[۱۵] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه علی کرمی، تهران، فراهانی، ۱۳۶۰، اول، ج۱۷، ص۳۱.
بی‌حرکت شدن اعضا از ترس، مقام طرف را بزرگ داشتن و اهتمام بر بزرگداشت او و تذلل و... از معانی دیگر خشوع اعضا می‌باشد.

۳.۳ - نسبت خشوع به چشم

« خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ کَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ »
«آنان در حالی که چشم‌هایشان از شدت وحشت به زیر افتاد، همچون ملخهای پراکنده از قبرها خارج می‌شوند»
نسبت خشوع به چشم‌ها به خاطر آن است که صحنه قیامت، آنقدر هولناک است که تاب تماشای آن را ندارند لذا چشم از آن برمی‌گیرند و به زیر می‌اندازند. در حقیقت خشوع نوعی ذلت است و حالت ذلت بیش از هر چیز در دیدگان ظهور می‌کند.

۳.۴ - نسبت خشوع به صدا

« یَوْمَئِذٍ یَتَّبِعُونَ الدَّاعِیَ لَا عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَت الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا »
«در آن روز همه از دعوت کننده الهی، پیروی نموده، و قدرت بر مخالفت او نخواهند داشت (و همگی از قبرها برمی‌خیزند) و همه صداها در برابر (عظمت) خداوند رحمان، خاضع می‌شود و جز صدای آهسته چیزی نمی‌شنوی»
این خاموشی صداها یا به خاطر سیطره عظمت الهی بر عرصه محشر است که همگان در برابرش خشوع می‌کنند، یا در اثر ترس حساب و کتاب و نتیجه اعمال است یا هر دو برخی گویند (مخاطبین این آیه) افراد خشنی بوده‌اند که در این دنیا لحن‌های تند و آمرانه داشته‌اند و در آنجا خاموش شده‌اند و فقط صدای پاهای آنها شنیده می‌شود.
[۲۲] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه علی کرمی، تهران، فراهانی، ۱۳۶۰، اول، ج۱۶، ص۷۴.



تحصیل تا حدی اختیاری است، در اصلِ فطرتِ انسان، مایه اصلی خشوع، مثل سایر احساسات و عواطف وجود دارد و قابل تضعیف و تقویت است.
[۲۳] مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، قم، موسسه آموزشی حضرت امام (ره)، ۱۳۷۷، سوم، ص۴۱۳.

عشق به خدا، اندیشیدن در حقارت و پستی دنیا، توجه به قدرت خدا در حل مشکلات و ضعف مخلوق و... باعث حضور قلب در نماز می‌شود.
[۲۴] .خادم الذاکرین، اکبر، اخلاق اسلامی در نهج‌البلاغه، قم، مدرسه الامام علی بن ابیطالب (ع)، ۱۳۸۲، چهارم، ص۱۷۹.
خشوع نیز در واقع چیزی جز حضور قلب توأم با تواضع و ادب نیست.
[۲۵] حسینی، حسین، اخلاق در قرآن و حدیث، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۴، سوم، ص۳۷ – ۳۶.
یاد مرگ و قیامت نیز چنان دردناک است که گمانش برای خاکسار شدن انسان کافی است، خاشعان اهل یقین به معاد، امیدی آمیخته با خوف و نگرانی از سوء عاقبت دارند و دل شکسته‌اند و همین انکسار و حزن باعث خشوع می‌شود.
[۲۶] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۱، اول، ج۴، ص۱۶۳.



۱. راغب اصفهانی، مفردات، ترجمه غلامرضا حسینی، تهران، مرتضوی، بی‌تا، ج۱، ص۶۵.    
۲. حسینی، حسین، اخلاق در قرآن و حدیث؛ تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۴، سوم، ص۳۶.
۳. مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، قم، موسسه آموزشی حضرت امام (ره)، ۱۳۷۷، سوم، ج۱، ص۴۱۲.
۴. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۱۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۵. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۱۳-۱۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۶. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۳۴۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۷. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۳۶۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۸. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۱۴-۱۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۹. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۱۶۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۱۰. مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، قم، موسسه آموزشی حضرت امام (ره)، ۱۳۷۷، سوم، ص۴۱۳.
۱۱. حدید/سوره۵۷،آیه۱۶.    
۱۲. مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴، اول، ج۲۳، ص ۳۴۱.    
۱۳. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲ – ۱.    
۱۴. شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات براساس تفسیر نمونه، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲، اول، ج۱، ص۶۸۲.
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه علی کرمی، تهران، فراهانی، ۱۳۶۰، اول، ج۱۷، ص۳۱.
۱۶. طباطبائی، محمد حسینی، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی ۱۳۷۴، پنجم، ج۱۵، ص۶.    
۱۷. قمر/سوره۵۴،آیه۷.    
۱۸. مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴، اول، ج۲۳، ص ۲۳.    
۱۹. طباطبائی، محمد حسینی، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی ۱۳۷۴، ج۱۹، ص۹۳.    
۲۰. طه/سوره۲۰، آیه۱۰۸.    
۲۱. مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴، اول، ج۱۳، ص۳۰۴.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه علی کرمی، تهران، فراهانی، ۱۳۶۰، اول، ج۱۶، ص۷۴.
۲۳. مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، قم، موسسه آموزشی حضرت امام (ره)، ۱۳۷۷، سوم، ص۴۱۳.
۲۴. .خادم الذاکرین، اکبر، اخلاق اسلامی در نهج‌البلاغه، قم، مدرسه الامام علی بن ابیطالب (ع)، ۱۳۸۲، چهارم، ص۱۷۹.
۲۵. حسینی، حسین، اخلاق در قرآن و حدیث، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۴، سوم، ص۳۷ – ۳۶.
۲۶. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۱، اول، ج۴، ص۱۶۳.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «خشوع».    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار