• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حیوانات درنده (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در میان حیوانات وحشی، بعضى درنده و شکارچی هستند، این دسته از حیوانات وحشی را درندگان گویند که حرام گوشت می‌باشند.

فهرست مندرجات

۱ - حیوانات درنده در قرآن
       ۱.۱ - السبع
              ۱.۱.۱ - آیه
              ۱.۱.۲ - مفهوم شناسی
              ۱.۱.۳ - تفسیر
       ۱.۲ - جوارح
              ۱.۲.۱ - آیات
              ۱.۲.۲ - مفهوم شناسی
              ۱.۲.۳ - تفسیر آیات
       ۱.۳ - تصریح به نام درندگان
              ۱.۳.۱ - شیر
              ۱.۳.۲ - گرگ
              ۱.۳.۳ - سگ
۲ - پانویس
۳ - منبع


خداوند متعال در قرآن کریم در تعابیر مختلفی به حیوانات درنده اشاره می‌کند. یکی از این تعابیر سبع و دیگری جوارح است. گاهی هم نام بعضی از حیوانات درنده را به صراحت می‌آورد، مانند شیر و گرگ و سگ.

۱.۱ - السبع

به معنای حیوان درنده وحشی است.

۱.۱.۱ - آیه

• «... وما اکل السبع...؛ بر شما حرام شد (خوردن) مردار و خون و گوشت خوک و آنچه (در وقت كشتن) نام غیر خدا بر آن برده شده و حیوان خفه شده و به وسیله زدن مرده، و از بلندى پرت شده و مرده و به شاخ حیوان دیگرى مرده و آنچه درنده آن را كشته و از آن خورده، مگر آنچه را (از موارد فوق كه قابل تذکیه بوده) تذكیه كرده‌اید و همچنین آنچه بر روى سنگ مقدّس (یا براى بت‌ها) سر بریده شده، و (نیز حرام شد) قسمت كردن (گوشت حیوانى) با تیرهاى قمار، كه همه این اعمال فسق است،- امروز كسانى كه کفر ورزیده‌اند از (ابطال و ازاله) دین شما مأیوس گشته‌اند، پس از آنها مترسید و از من بترسید. امروز دین شما را برایتان كامل، و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را براى شما به عنوان آیینى (استوار و پایدار) پذیرفتم،- پس اگر كسى در حال قحطی و گرسنگى شدید بدون تمایل به گناه (به خوردن بعضى از آن حرام‌ها) ناچار شود، خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.»

۱.۱.۲ - مفهوم شناسی

سَبُع بر وزن عضد به معنای درنده است. راغب گوید گفته‌اند: به علت تمام قوى بودن سبع خوانده شده كه سبع از اعداد تامّه است. این كلمه فقط یك بار در آیه ۳ سوره مائده آمده است. (ما اکل السبع) به معنای نیم خورده درنده است.
مصطفوی در التحقیق می‌نویسد: «أنّ الأصل فی هذه المادّة: هو الافتراس مع التوحّش، ما أَكَلَ‌ السَّبُعُ‌؛ أی ما أكل منه الحیوان الوحشی المفترس...: اصل در این ماده دریدن همراه با توحش است، ما اکل السبع یعنی نیم خورده حیوان وحشی درنده...»

۱.۱.۳ - تفسیر

علامه طباطبایی در المیزان می‌نویسد: (ما أَكَلَ السَّبُعُ) حیوانى است كه درنده‌اى پاره‌اش كرده باشد، و از گوشتش خورده باشد، پس أكل مربوط به ماكول است، چه اینكه همه‌اش را خورده باشد، و چه اینكه بعض آن را، و كلمه سبع به معناى حیوان وحشى گوشت‌خوار است، چون شیر و گرگ و پلنگ و امثال آن. ما اكل السبع در آیه یکی از مصادیق میته است و اگر از میان همه مردارها خصوص چند نوع مردار را ذكر كرد، براى این بود كه توهمى را كه ممكن است در مورد اینها بشود و كسانى خیال كنند كه اینها مردار نیستند ، و كسى خیال نكند مردار تنها افراد شایع از مردار است، یعنى افرادى كه در اثر بیمارى و امثال آن مرده باشند.

۱.۲ - جوارح

مراد از جوارح حیوان شکاری است.

۱.۲.۱ - آیات

• «.. وما علمتم من الجوارح...؛ از تو مى‌پرسند چه چیزى بر آنها حلال شده؟ بگو: همه پاكیزه‌ها (هر چه كه مطلوب عقل و مرغوب طبع باشد از خوراكى و پوشاكى و سایر وسایل زندگى) بر شما حلال گردیده؛ و (نیز صید) آنچه از حیوانات شكارى كه تعلیم داده و تأدیب نموده‌اید (براى شما حلال است)- در حالى كه از آنچه خدا به شما آموخته به آنها مى‌آموزید- (پس) از هر حیوانى كه براى شما بگیرند و نگه دارند بخورید و نام خدا را (هنگام فرستادن آنها به سوى شكار) بر آن ببرید، و از خدا پروا كنید، كه بى‌تردید خداوند زودرس به حساب است.»

۱.۱.۲ - مفهوم شناسی

مراد از جوارح حیوانات شکاری و صیاد است اعم از دو پا و چهارپا. جوارح از ماده جُرح بر وزن قفل به معنای زخم است. جمع آن‌ جُرُوح‌ است‌ «وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ‌ قِصاصٌ‌» راغب در مفردات گوید: حیوان شكارى را جارحه نامیده‌اند زیرا زخمى می‌كند و یا كسب می‌كند. در مجمع البحرین آمده: جوارح بمعنى كواسب است از طیور و درّنده‌ها، واحد آن جارحه است و علّت این تسمیه آنست كه براى اربابان خود در اثر شكار كردن طعام كسب می‌كنند. نا گفته نماند كسب یكنوع اثر گذاردن است.
در التحیق چنین آمده است: « الجوارح من السباع و الطیر: ذوات الصید، .... وَ مِنَ‌ الْجَوارِحِ‌ أی الّذین یكسبون الصید بالجرح و التصرّف فیه: جوارح به معنای حیوانات شکارچی و صیاد از طیور و وحوش است و من جوارج در آیه یعنی حیوانی که بواسطه زخمی کردن حیوان دیگر را می‌گیرد و در آن تصرف می‌کند.»

۱.۲.۳ - تفسیر آیات

علامه طباطبایی در تفسیر آیه می‌نویسد: جوارح جمع جارحة است، و جارحه به معناى هر حیوانى است كه به دنبال شكار باشد، و غذاى خود را از این راه فراهم كند و ساختمان بدنیش مجهز به جهاز شكار است، مانند مرغان شكارى چون باز و درندگانى چون انواع سگ‌ها و پلنگ‌ها، و كلمه: مكلبین حال است، و اسم فاعل از مصدر تكلیب است كه در اصل به معناى تعلیم دادن و تربیت كردن سگ براى شكار است، و یا به معناى نگهدارى سگ براى شكار و به كار زدن آن در شكار است، و از اینكه جمله: وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ را مقید كرد به قید مكلبین، فهمیده مى‌شود كه حكم حلال بودن نیم خورده جوارح مختص به سگ شكارى است، و از سگ شكارى به سایر درندگان تجاوز نمى‌كند.
به همین جهت در فقه شیعه تنها صید به وسیله سگ‌هاى شكارى مجاز است اگر چه جمعى از مفسران دانشمندان اهل تسنن، همه را مجاز مى‌دانند و قید مكلبین را بمعنى وسیعى تفسیر كرده‌اند كه اختصاصى به سگ‌ها ندارد، ولى همانطور كه گفتیم ماده اصلى این لغت مفهوم آن را مخصوص به تربیت سگ‌هاى شكارى مى‌كند. البته اگر حیوانات شكارى دیگر صیدى را از پاى در آورند ولى قبل از آنكه بمیرد با آداب شرعى ذبح كنیم حلال است.

۱.۳ - تصریح به نام درندگان

در قرآن مجید به نام بعضی از درندگان اشاره شده است.

۱.۳.۱ - شیر

قسورة: در قرآن به معنای شیر درنده است. قسورة جمع قسور نیز آمده بمعنى صیاد تیرانداز ولى در آیه به قرینه «حمر» ظاهرا شیر مراد است.
• « كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ؛ گویى گورخرانى رمیده‌اند،»
• « فَرَّتْ مِنْ‌ قَسْوَرَةٍ؛ كه از چنگ صیادى (یا شیرى) گریخته‌اند.» .
آیت الله مکارم در تفسیر نمونه می‌نویسد: قسورة از ماده قسر به معنى قهر و غلبه گرفته شده، و یكى از نام‌هاى شیر است، و بعضى آن را به معنى تیرانداز و یا صیاد نیز تفسیر كرده‌اند، ولى معنى اول در اینجا مناسب‌تر به نظر مى‌رسد.
معروف است كه گورخر وحشت عجیبى از شیر دارد، حتى موقعى كه صداى شیر را مى‌شنود چنان وحشتى بر او مستولى مى‌شود كه دیوانه‌وار به هر سو مى‌دود، مخصوصا هنگامى كه شیر به گروهى از آنها برسد چنان پراكنده مى‌شوند و به هر سو مى‌دوند كه هر بیننده‌اى را غرق تعجب مى‌كند، اصولا این حیوان به حكم وحشى بودن از همه چیز وحشت دارد تا چه رسد به دشمن خونخوارش شیر.

۱.۳.۲ - گرگ

ذئب: به معنای گرگ است. این لفظ سه بار در سوره یوسف، آیات ۱۳، ۱۴ و ۱۷ آمده است.
• «وَ أَخافُ أَنْ یأْكُلَهُ‌ الذِّئْبُ‌؛ گفت: همانا (بیرون) بردن او مرا سخت غمگین مى‌كند و مى‌ترسم در حالى كه از او غافلید گرگ او را بخورد

۱.۳.۳ - سگ

كلب: به معنای سگ است.
• « فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ‌ الْكَلْبِ‌ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیهِ یلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ یلْهَثْ...؛ حکایت او مثل حكایت سگ است كه اگر بآن حمله كنى زبانش را بیرون می‌كند و اگر با آن كار نداشته باشى باز زبانش را بیرون می‌كند»
مُكَلِّب: به صیغه فاعل كسى است كه به سگ تعلیم شکار می‌دهد؛ «كلّب الكلب: علّمه الصّید».
• «أُحِلَّ لَكُمُ الطَّیباتُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ‌ مُكَلِّبِینَ‌ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَیكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیهِ‌؛ پاكیزه‌ها به شما حلال شده و آنچه از سگ‌هاى شكارى تعلیم داده‌اید كه تعلیم دهنده آنها یا صاحبان شكار با سگ‌ها هستید آنچه از شكار براى شما نگه داشته‌اند بخورید و نام خدا را بر آنها بخوانید». سگ‌ها حیواناتی شکارچی و وحشی هستند که حرام گوشت غیر قابل تذکیه می‌باشند؛ البته در اثر تعلیم انسان سگان شکارچی و نگهبان خوی درندگی آنها کمتر می‌شود که به دستور صاحب خود شکار می‌کنند..


۱. مائده/سوره۵، آیه۳.    
۲. راغب أصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۳۹۴.    
۳. قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۲۲۰.    
۴. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۵، ص۳۶.    
۵. سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ص۲۶۸.    
۶. مائده/سوره۵، آیه۴.    
۷. طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، ج۱، ص۳۵۹.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۷۶.    
۹. مائده/سوره۵، آیه۴۵.    
۱۰. راغب أصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۱۹۱.    
۱۱. طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، ج۱، ص۳۵۹.    
۱۲. قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۲۴.    
۱۳. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۲، ص۶۹.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ص۲۳۵.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۲۷۵.    
۱۶. قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۶، ص۵.    
۱۷. مدثر/سوره۷۴، آیه۵۰.    
۱۸. مدثر/سوره۷۴، آیه۵۱.    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۲۶۳.    
۲۰. قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۲.    
۲۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۳.    
۲۲. قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۶، ص۱۳۵.    
۲۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۶.    
۲۴. قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۶، ص۱۳۵.    
۲۵. مائده/سوره۵، آیه۴.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حیوانات درنده».    



رده‌های این صفحه : حیوانات | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار