حکومت واحد جهانی امام زمان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حکومت واحد جهانی امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) در حقیقت، پاسخی است به نگرانی بشر از آیندهی خود.
شیعیان، آیندهی روشنی را برای زندگی
انسان پیش بینی میکنند و
امید به زندگی در قالب
انتظار فرج به زندگی شیعیان، معنا و گرمی میبخشد.
آیا
جهانیشدن، همان حکومت جهانی حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) است یا غیر آن؟ جهانیشدن با آن حکومت عدل جهانی حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) چه وجه اشتراک و چه امتیازاتی دارد؟ در این مقاله به این سولات پاسخ و اصول و مبانی هر یک را بیان کند.
درباره آیندهی بشر، دیدگاههای مختلف وجود دارد، برخی میگویند:
فساد و شر و بدبختی، لازمه جدا نشدنی حیات بشری است و به خاطر پیشرفت سریع و حیرت آور فنآوری و صنعت و انباشت سلاحهای مخرب و ویران کننده و سلاحهای کشتار جمعی، بشر به مرحلهای رسیده که گور خود را با دست خود کنده و با نابودی کامل، بیش از یک گام فاصله ندارد. بنابراین، آیندهی بشر، بسیار تاریک و خطرناک است، گروهی دیگر آینده بشر را روشن میببیند.
اندیشه پیروزی نهایی و تشکیل
مدینه فاضله و
حکومت واحد جهانی بر اساسی
قسط و
عدل، آرزوی دیرینهی ملتها و فرهنگها است تا جایی که هر یک از طرفداران
ادیان الهی میگویند، آینده
جهان، از آن ما است و هر
مذهب و ملتی، خود را پیروز نهایی میداند و مصلح کل و سامانبخش زندگی بشر را از خود میداند.
در
اسلام، بویژه در مکتب
تشیع، توجه به آینده و تشکیل حکومت واحد جهانی بر اساسی قسط و عدل تحت رهبری
امام معصوم، جایگاه خاصی دارد. در این رابطه، سخنان بسیاری از
رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و
ائمه اطهار (علیهمالسلام) صادر شده است.
این مسئله، در
تاریخ اسلام، به نام
مهدویت مطرح شده است و
انتظار فرج، با زندگی آنان عجین گشته است و آنان دائم، در انتظار روزی نشستهاند که آن رجل الهی و
مصلح کل، یعنی
حضرت حجتبن الحسن امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) ظاهر گشته و آن حکومت واحد عدل جهانی را تشکیل دهد تا بشر به آرزوی دیرینهی خود برسد و زندگی سعادتمند و فارغ از هر نوع
ظلم و
ستم و دغدغهی خاطر را ببیند.
قرن بیستم، در تاریخ
حیات بشر، قرنی ویژه و دارای امتیازات منحصر به فرد در میان اعصار و قرون گذشته است. بشر، در این قرن، با ابتکار و به کارگیری نبوغ و با تکمیل اختراعات و اکتشاقات خویش در زمینهی معادن و صنعت و با ساخت ماشین آلات و خصوصا استفاده از
اتم، توانست صفحات عظیمی از حیرت و شگفتی را بر پهنای گیتی بر جای گذارد، و با تسلط خویش بر بخش عظیمی از کرهی خاکی و محیط زیست، آن را تسخیر کند. در این قرن، بشر برای نخستین بار، با
سفر به کرهی ماه و سایر سیارات، سیر در آسمانها را شروع کرد تا به اسرار آسمانها پی ببرد در این قرن، بهرهگیری از رایانه، وارد زندگی بشر شد و امروزه، در تمام زمینههای زندگی، اعم از صنعتی، کشاورزی، بهداشتی، تجاری، علمی، فرهنگی، بدون بهرهگیری از رایانه، ادامه مسیر، میسر نیست.
به هر حال، روند تحولات در قرن بیستم، در دهه هزار و نهصد و هفتاد میلادی، وارد مرحلهی جدیدی شد و در اواسط دهه هزار و نهصد و هشتاد، تقریبا، در تمامی زمینهها، نشان خود را بر جای گذاشت. در دههی هشتاد میلادی، برای رجوع به این دگرگونیها، مفاهیمی مانند جامعهی فراصنعتی و فرا مدرن (پست مدرن) به کار میرفت، اما در دههی نود میلادی مفهوم
جهانیشدن رایج گردید و مفهوم مسلط دوران معاصر شد، به گونهای که امروز، همه چیز با رجوع به این مفهوم، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.
در ظاهر، امر جهانی شدن، یعنی ره سپردن تمامی جوامع به سوی جهانی وحدت یافته که در آن، همه چیز در سطح جهانی مطرح و گرفته میشود. جهانی شدن در هر زمینه، دیگر مرز جغرافیایی نمیشناسد. جهانی شدن در زمینه
اقتصادی، در هر کشوری اتفاق بیفتد، بر
اقتصاد دیگران تاثیر میگذارد.
با جهانی شدن، بعد سرمایه نیز مرز ندارد. سرمایه، از یک طرف و اطلاعات در طرف دیگر، بدون مرز، مثل باد میچرخد و به سرعت جابهجا میشود. اینترنت و شبکههای ماهوارهای و خبری، ارتباطات مستمر و همزمان را بین مردم
دنیا برقرار میکنند و دنیا به صورت دهکده جهانی در آمده است.
امروزه، برخی این نتیجه رسیدهاند که
سعادت و خوشبختی و زندگی فارغ از هر دغدغه، تنها در صورتی است که همه چیز جهانی باشد و تحت حکومت واحد جهانی اداره شود و لذا تمام
همت خود را بر این گذاشتهاند که همه چیز را جهانی سازند:
اقتصاد جهانی؛ تجارت جهانی؛ فرهنگ جهانی؛
سیاست جهانی؛ دهکده جهانی.
بنابراین جهانی شدن، امری حتمی و محقق یافته و یا در حال تحقق است پس باید همه خود را با آن وفق دهند.
جهانی شدن در ابعاد گوناگون خود (
اقتصاد،
فرهنگ،
سیاست،
مذهب) مباحث مختلفی را میطلبد و این طور هم نیست که به راحتی بتوان
اقتصاد، فرهنگ،
سیاست، مذهبهای مختلف را به صورت واحد جهانی درآورد و یک شبه همهی مرزها را در هم کوبید.
جهانی شدن، با چالشهای زیادی رو به رو است، (بحثهای زیادی را میطلبد) ما، در این مقاله، تنها میخواهم ببینیم «جهانی شدن با دین و مذهب، چه تناسبی دارد؟ آیا در اینجا نیز با چالشها روبرو است یا نه، همسو و همگونهاند؟».
جهانی شدن در رابطهی با مذهب و دین نیز مباحث بسیاری را میطلبد، مانند: آثار و پیامدهای جهانی شدن بر حیات دینی؛ آیندهی ادیان در فرایند جهانی شدن؛ جهانی شدن و پویایی انتظارات از دین؛ جهانی شدن و حکومتهای دینی؛ جهانی شدن و قلمروهای دین؛ جهانی شدن و گفتوگوی ادیان؛ بنیادگرایی و جنبشهای ضد جهانیسازی؛ دینهای محدود و دینهای جهانی؛ حکومت واحد جهانی
حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) در مقایسه با جهانی شدن» است.
ما میخواهیم ببینیم «آیا جهانیشدن، همان حکومت جهانی حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) است یا غیر آن؟
آیا جهانی شدن، مقدمهای برای آن حکومت واحد است یا اساسا ربطی با آن ندارد؟
آیا با جهانیسازی و سرانجام جهانیشدن، ما را از تشکیل حکومت واحد جهانی حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) بینیاز میکند و یا این که نیاز بشر به آن حکومت عدل جهانی، به جای خود محفوظ است؟
جهانیشدن با آن حکومت عدل جهانی حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) چه وجه اشتراک و چه امتیازاتی دارد؟
برای پاسخ به این پرسشهای، نخست باید
جهانیشدن و حکومت واحد جهانی حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) و سپس به مقایسه و سنجش آن دو با هم بپردازیم.
بنابراین، مطالب اصلی مقاله، تحت عناوین ذیل مورد بررسی قرار میگیرد: جهانی شدن؛ حکومت واحد جهانی حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف)؛ مقایسه و بررسی وجه اشتراک و تمایز آن دو.
(برای آگاهی بیشتر از جهانیشدن و جهانیسازی، به این کتابها مراجعه کنید: دام جهانیشدن،
پدیدهی جهانیشدن،
جهانیشدن و تحولات استراتژیک،
جهانیشدن فرهنگ و
سیاست،
جهانیشدن،
کشورهای در حال توسعه و سازمان جهانی تجارت گات،
جامعهشناسی
سیاسی معاصر
)
جهانی شدن، یعنی ره سپردن تمامی جوامع به سوی جهانی وحدت یافته که در آن، همه چیز در سطح جهانی مطرح و نگریسته میشود. در حقیقت، جهانی شدن، به معنای آزادی مطلق کسب و کار، برداشته شدن تمامی موانع از سر راه، جریان یافتن سهل و سادهی سرمایه و نفوذ آن در تمامی عرصهها، حرکت روان اطلاعات و امور مالیه و خدمات، تداخل فرهنگها آن هم به سوی یکسان شدگی و یکدستی است. البته، تمامی این امور، در مقیاسی جهانی رخ میدهد و هدف نیز دستیابی به بازار واحد جهانی، فارغ از موانع امور تولید و سرمایهگذاری و خدمات و اشتغال خواهد بود.
برخی، پا را فراتر گذاشتهاند، از حکومت واحد جهانی و پول واحد در سراسر جهان یاد میکنند.
به نظر گروهی دیگر، جهانی شدن، در حقیقت، فراتر از پدیدهی کلاسیک
دولت -
ملت است. به این معنا که با توجه به رخدادهای عظیم ارتباطی ورود بازیگران جدید به عرصهی بینالمللی، نفش دولت - ملت تا حدود زیادی کمرنگ شده است. در این معنای از جهانیشدن، دولتها، دیگر تصمیم گیرندگان اصلی در رویدادها نیستند و قدرت، در
سیاست جهانی، از دولتهای محصور در مرزها به دولتهایی منتقل میشود که قادر به تکاپو در جهاناند.
گروهی نیز جهانی شدن را به عنوان گسترش روند رو به توسعهی تجارت جهانی دانستهاند که اکنون بازیگرانی از جنوب نیز به آن پیوستهاند.
کاربرد اصطلاح جهانی شدن به دو کتابی بر میگردد که در سال هزار و نهصد و هفتاد میلادی انتشار یافت. کتاب نخست
جنگ و صلح در دهکدهی جهانی تالیف مارشال مک لوهان و کتاب دوم، نوشته برژینسکی، مسئول سابق شورای امنیت ملی
آمریکا در دوران ریاست جمهوری
ریگان بود.
مباحث کتاب نخست، بر نقش پیشرفت وسائل ارتباطی در تبدیل دنیا به دهکدهی واحد جهانی متمرکز بود. در حال که بحث اصلی کتاب دوم، دربارهی نقشی بود که آمریکا میبایست برای رهبری جهان و ارائهی نمونهی جامع مدرنسیم به عهده میگرفت.
در عمل، بیشتر توافقهای
سیاسی و
اقتصادی که پس از دو
جنگ جهانی خسارت بار، بین مجموع کشورهای
جهان انجام گرفته و به نوعی، زمینهساز هم زیستی و همکاری بین المللی شده است، طلایهدار تحولی بوده که جهانیشدن نامیده میشود.
این پدیده، روندی از دگرگونی را به نمایش میگذارد که از مرزهای
سیاست و
اقتصاد فراتر میرود و
دانش،
فرهنگ و شیوهی زندگی را نیز در بر میگیرد. از این جهت، جهانی شدن، چند بعدی است و قابل تسری به مشکلهای گوناگون عمل اجتماعی،
اقتصادی،
سیاسی، حقوقی، فرهنگی، نظامی، فنآوری،
محیط زیست، ... است.
بعضی از صاحبنظران، ویژگیهای پنجگانهی زیر را برای
جهانی شدن مطرح کردهاند:
۱ - گسترش کمپانیهای چند ملیتی؛ اهمیت شرکتها در نظام جهانی، بیش از اهمیت دولتها است.
به عبارت دیگر، دولتهای ملی، جای خود را به کمپانیهای بزرگ چند ملیتی دادهاند و کشورهای مختلف جهان با کمپانیهای بزرگ خود مشخص میشوند.
۲ - پیوستگی بازارهای مالی و
بورس جهانی؛ این پیوستگی، آن قدر سریع است که در سالهای اخیر، روزانه، میلیاردها دلار در بازارهای جهانی رد و بدل میشود.
۳ - گسترش ارتباطات ماهوارهای و شبکهای و به دنبال آن گسترش داد و ستدهای فرهنگی در سطح جهان؛ گروهی، جهانیشدن را از کانال ارتباطات و داد ستدهای فرهنگی مینگرند.
۴ - گسترش شبکه حمل و نقل بینالمللی و کاهش شدید هزینههای مربوط؛ این امر، فرایند جهانی شدن را تسهیل کرده است و موجب شده است که
دنیا به رسمیت ادغام و
وحدت حرکت کند.
۵ - تقسیم کار گسترده، بر اساس مباحث اقتصاددانان و جامعه شناسان،
اقتصاد، وقتی شکوفا و بزرگ و پیچیده میشود که تقسیم کار اجتماعی، در آن گستردهتر میشود، و به همین نسبت، دنیا هم وارد تقسیم کار گستردهای شده است.
هر چند که جهانیشدن، پدیدهای صرفا
اقتصادی نیست، لکن
اقتصاد، با اهمیتترین بعد آن است؛ زیرا، در
نظام سرمایهداری که سودای رهبری جهان کنونی را در سر دارد،
سیاست و فرهنگ (که دو محور اصلی دیگر جهانیشدن است) تا حد زیادی تحت تاثیر
سیاست گذاری
اقتصادی قرار دارد. لذا سازمانهای بینالمللی، عمدتا، در محور
اقتصاد تنظیم شدهاند. سازمانهای
اقتصادی بینالمللی و اتحادیههای
اقتصادی منطقهای، نظیر
آ. سه. آن،
نفتا،
اکو، ادغام بازارهای مالی، اتحاد پولی کشورهای اروپایی، ادغام بانکهای بزرگ جهان، تاسیس سازمان تجارت جهانی، آزادسازی تبادل کالا و نقل و انتقال سرمایه بین کشورها، ادغام شرکتهای تولیدی بزرگ، از این قبیلاند.
به نظر میرسد با همهی تعاریفی که از جهانیشدن ارائه شده، تاکنون، تعریف روشن و جامعی از آن ارائه نشده است؛
زیرا، اولا، این پدیده هنوز به حد تکامل نهایی خود نرسیده و هنوز دست خوش تحول است و هر روز، وجه تازهای از ابعاد گوناگون آن مشخص و نمایان میشود.
ثانیا، هر کسی در مقام تعریف، بعدی از ابعاد آن را بازگو میکند. اغلب، به بعد
اقتصادی آن توجه کردهاند. به هر حال به برخی از تعاریف اشاره میکنیم:
۱ - جهانی شدن، فرایندی است اجتماعی که در آن، قید و بندهای جغرافیایی که بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده است، از بین می رود و مردم به طور فزاینده، از کاهش این قید و بنده آگاه میشوند.
۲ - کاستل با اشاره به عصر اطلاعات، جهانیشدن را ظهور نوعی جامعهی شبکهای میداند که در ادامهی حرکت سرمایهداری، پهنهی
اقتصاد و جامعه و فرهنگ را در بر میگیرد.
۳ - جام تام لینسون جهانیشدن را فرایند توسعهی سریع پیوندهای پیچیده میان جوامع و فرهنگها و نهادها و افراد در سراسر جهان معرفی میکند.
۴ - هاروی این فرایند را در بردارندهی دو مفهوم فشردگی زمان و مکان و کاهش فاصلهها تلقی میکند. در واقع، طبق این نظر، فشردگی زمان و مکان، مهمترین ویژگی جهانیشدن است؛ یعنی، فاصله کم میشود و یا از بین میرود، و زمان لازم برای پیمودن فاصلهها کاهش مییابد و جهان بیش از پیش کوچکتر به نظر میرسد و انسانهها و جوامع، به طریقی به هم نزدیکتر میشوند.
پس چهانی شدن، فرایندی است که روابط اجتماعی را بسط میدهد و در سه حوزهی
اقتصاد و فرهنگ و
سیاست، صادق است و بستر جریان این روابط را از متن محلی به متن جهانی تغییر میدهد.
ریشههای تاریخی جهانیشدن را میتوان به عمق
تاریخ بشر و به زمانهای قدیم مربوط دانست. طبق نظر جامعهشناسان و باستانشناسان، زندگی بشر، از زندگیهای محدود خانوادگی و انفرادی در جنگلها و غارها و پناهگاهها شروع شده و به تدریج، به جمعیتهای عشرهای و قبیلهای و اجتماعات محدود در کنار چشمهها و رودخانهها تبدیل شده، بعدا، همینها، روستاها و واحدهای کوچک شدهاند، و سپس شهرها تشکیل شده، و از شهرها، به تدریج، به کشورها و دولتها پدید آوردهاند. بنابراین، در مجموع، زندگی بشر، به سوی جهانیشدن در حرکت است؛ یعنی، هر چه که به پیش میرویم، تفرقهها کم و تجمعها زیاد میشود و هر چه که به عقب برگردیم، به تفرقههای بیشتر میرسیم. لذا میگویند، جهانیشدن، یک امر طبیعی است.
البته، این حرکت، در قرون اخیر، سرعت بیشتر به خود گرفته است و دیگر به صورت گذشته، کند حرکت نمیکند؛ زیرا، با در اختیار گرفتن ابزاری مثل
بخار و اختراع ماشین و وسائل ارتباط جمعی و دریایی و زمینی و هوایی و توسعهی راهها، به تدریج، کشورها، تبدیل به منطقهها و حکومتهای منطقهای میشوند، و چون این جهانیشدن، در ابعاد مختلف
اقتصادی و فرهنگی و
سیاسی، شکل میگیرد، قهرا، بلوکها درست میشود و معلوم است وقتی ارتباطات بشر با
ماهواره و
اینترنت انجام گیرد، رتبه سوی جهانی شدن، با سرعت و شتاب بیشتری انجام خواهد گرفت.
آنانی که به این نحو، به سابقهی تاریخی جهانی شدن معتقدند، میگویند، جهانیشدن، فرایندی است که از ابتدای تارخی بشر وجود داشته و از همان زمان تاثیرات آن رو به فزونی بوده است، اما اخیرا، یک شتاب ناگهانی در آن پدیدار شده است.
در مقابل این
نظریه، بعضیها، میگویند: جهانی شدن، بانوگرایی و توسعهی سرمایهداری همزمان بوده است، اما اخیرا، در آن، شتاب ناگهانی به وجود آمده است.
بعضی را نیز
عقیده بر این است که جهانی شدن، فرایند متاخر است که با سایر فرایندهای اجتماعی، نظر به فرا صنعتیشدن، فرانوگرایی یا شالودهشکنی سرمایهداری همراه است.
به نظر میرسد که
حق، با نظر اول است. گرچه جهش و شتاب آن، همزمان به سرمایهداری و پیداش وسائل ارتباط جمعی است. جهانی شدن، به طور نامنظم، از طریق توسعهی امپراطوریهای مختلف قدیمی و غارت و تاراج و تجارت دریایی و نیز گسترش آرمانهای مذهبی، تحول یافته است.
جهانی شدن به شیوهای که امروز شاید آن هستیم، از قرن پانزده و شانزده، یعنی آغاز عصر جدید، شروع شد. در اروپای قرون وسطی، حرکت جهانیشدن، بسیار کند بوده است و پس از
انقلاب صنعتی است که این موضوع، شدت پیدا کرده است.
دربارهی جهانی شدن، دو نظر مخالف وجود دارد. عدهای بر موافقت و پذیرش بیچون و چرای آن تاکید دارند و عدهای هم بر رو آن، و هر کدام نیز برای خود به دلایلی تمسک کردهاند:
موافقان جهانی شدن، به پذیرش آن، بدون هیچ دغدغه و نگرانی، دعوت میکنند و میگویند، جهانی شدن، به کشورهای
فقیر کمک میکند و فرصتهای تازهای برای آنان فراهم میکند آنان و میگویند، با توجه به ارتباطی که بین
اقتصاد و فن آوری وجود دارد، راهی جز پذیرش جهانیشدن به عنوان ویژگی عصری که در آن زندگی میکنیم، وجود ندارد.
اینان، برای صحت مدعای خود، دلیلهایی دارند که به آنها اشاره میشود:
۱ - از آغاز دههی هشتاد میلادی، تعداد قابل توجهی از کشورها، به آن ملحق شده و یا به طور مستقیم از طریق
اقتصاد بازار آزاد، از آثار آن بهرهمند شدهاند. برای مثال، گستردهی جهانی نظام سرمایهداری، از بیست درصد سکنهی دنیا در دهه هفتاد میلادی به میزان نود درصد در دههی نود میلادی رسیده است و این اتفاق، حاکی از جذب بیشتر مردم در
اقتصاد سرمایهداری جهانی است.
۲ - در شرایط کنونی، میزان تجارت جهانی، بیشتر از دهههای قبل است. کاهش قابل توجه در قیمت مسافرتهای هوایی و دریایی به گسترش بیش از پیش مرزهای تجارت جهانی منجر شده است. در این چهارچوب. نه تنها میزان تجرات جهانی، افزایش بیسابقه یافته است، بلکه شکل آن نیز دچار دگردیسی کامل شده است.
۳ - بازارهای مالی جهانی،
رشد کرده است، این رشد. از دههی هفتاد میلادی، با سودآوری قابل توجه بازارهای مالی ساحلی و گردش وسیع جریان پولی خارج از حوزهی
اقتدار ملی، همراه شده است.
۴ - تحرک جهانی به تحرک جمعیت کمک کرده است. پناهندگان بیشماری به عنوان نیروی کار مهاجر قابل توجه، در
جهان پراکنده شدهاند.
۵ - هر چند شرکتهای چند ملیتی تا دههی هفتاد میلاد، شکلی مطلق و متصلب داشتند، اما در حال حاضر، شیوه و شکل جدیدی از مؤسسههای جهانی پیدا شدهاند که بالبسط
تجارت در سرتاسر دنیا، تحقیقات وسیعی در زمینهی توسعهی تولید در مناطق مختلف را با پذیرش سهامداران از سرتاسر جهان ممکن کردهاند.
۶ - جهانی شدن، فرایندی از یک توسعهی اجتماعی است که به تشدید خود آگاهی جهانی منجر میشود.
۷ - روند رو به رشد همبستگی
اقتصادی، در آینده، منجر به وابستگیهای اجتماعی خواهد شد.
۸ - با توجه به رشد پیچیده و روز به روز ارتباطات، خود آگاهی جهانی، شدت پیدا میکند بنابراین، نبایستی رشد شبکههای ارتباطی جهان گستر، مثل کابلهای تلویزیونی و شبکههای آماری را
انکار کرد و اهمیت آن را نادیده گرفت.
۹ - باز شدن اقتصادها و فرهنگهای ملی در ابعاد داخلی و خارجی،
رشد منطقهگرایی در پی
تهدید بازار ملی کشورها، ایجاد محیطی کاملا رقابتی، تحریک
احساسات ملی و محلی، رونق پیدا کردن برخی شهرها و واحدها منطقهای به عنوان مراکز
اقتصادی جهان، افزایش بهرهوری، بهبود شرایط زندگی برای عموم مردم، به طور کلی، و برای عدهای بیش از دیگران، انتقال فن آوری به کشورهای در حال توسعه و از دیگر دلیلهای اینان است.
دلیل مخالفان، در مورد فوائد و منابع بر شمرده شده دربارهی جهانی شدن، تردید دارند و معتقدند، این پدیده، بر
ایدئولوژی و مفاهیم
لیبرالیزم استوار است و هدفاش، تحمیل الگوی آمریکایی و سلطهی
آمریکا بر
جهان است و تنها منافع
ایالات متحده و همراهان او و کشورهای پیشرفته را تامین میکند.
در این شکل از جهانی شدن، تنها، بیست درصد جمعیت بهرهمند، و هشتاد درصد بقیه، در حاشیه هستند و این امر با مفهوم نظام جهانی متوازن، سازگار نیست، بلکه معنای سیطره و تحکم و سلطهگری از آن استفاده میشود.
جهانی شدن فرهنگی، یعنی سیطرهی فرهنگ غربی بر دیگر فرهنگها، و این، یعنی اوج سیره استعماری.
به هر حال، در جمعبندی نهایی، آثار منفی جهانیشدن را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱ - بحران
دولت ملی که منظور از آن، مسلط نبودن دولت بر منابع درآمد خود و دست برداشتن دولت از نقشهای
اقتصادی و اجتماعی خویش است. در نتیجه، جهانی شدن
اقتصاد حاصل میشود و شرکتهای چند ملیتی، به
نیابت از دولت ملی، به آن نقشها میپردازند.
۲ - بحرانهای مالی که کشورهای گوناگون جهان، به خاطر وحدت بازار مالی و معاملات جهانی
بورس دچار آن میشوند، از دیگر آثار منفی است اولین آنها بحران ملی
مکزیک در سال نود و چهار میلادی و آخرین مورد آن، بحران مالی در کشورهای جنوب شرق
آسیا بود. این بحرانها، تا این
تاریخ ادامه دارد
۳ - پیامدهای اجتماعی ناشی از اصلاحات ساختار
اقتصادی مورد نظر مؤسسات بینالمللی، از جمله
صندوق بینالمللی پول و
بانک جهانی مانند گسترش بیکاری، گسترش
فقر، پائین آمدن دستمزدها.
۴ - تسلط فرهنگ غربی بر دیگر فرهنگها به شکل تلاش برای مسخ کردن
هویت فرهنگی ملتهای دیگر و مطرح کردن فرهنگ غربی (با جنبههای مثبت و منفی آن) به عنوان جایگزین.
۵ - موافقتنامههایی که کشورهای پیشرفته مطرح کردهاند که مهمترین آنها، موافقتنامهی آزادی سرمایهگذاری است. این موافقتنامه، به سرمایهگذاری خارجی در نقاط مختلف جهان آزادی میبخشد، و معنای آن، تسلط کشورهای پیشرفته بر ثروتهای کشورهای در حال رشد است؛ چون، این کشورها، از لحاظ
اقتصادی و مالی و فنآوری، هموزن و همپایه نیستند.
۶ - جهانی شدن، سبب کاهش اهمیت کالاهای اولیه (مواد اولیه) میشود.
۷ - جهانی شدن، به افزایش فاصله و نابرابر میان ملتها و مناطق گرایش دارد. از این رو به عنوان یک ساختار در دست قدرتمندان
اقتصادی، آنان را قدرتمندتر و فقرا را فقیرتر میکند.
۸ - جهانیشدن، سبب به مخاطره افتادن
محیط زیست میشود.
جهانیسازی یا به تعبیر دیگر جهانی کردن
اقتصاد و
فرهنگ و
سیاست، غیر از جهانی شدن به صورت طبیعی است؛ زیرا
جهانی شدن تا آنجا که مربوط به پیشرفتهای فنی و علمی و اجتماعی، و متناسب با وضعیت تاریخی و اجتماعی بشر امروز است، امری قابل فهم و طبیعی است، اما آنچه امروزه از جهانی شدن
اراده میشود، تنها این امر طبیعی نیست، بلکه ورای این اصطلاح و فرایند و حرکت، یک اراده وجود دارد و آن، این است که نوعی
روش و منش و
سیاست و منافع، به عنوان روش و منش و منافع جهانی بر بشریت تحمیل میشود.
البته، این، امری خطرناک است؛ زیرا، میخواهد یک نوع منافع و یک نوع بینش را به عنوان
الگو معرفی کند و همهی زندگی و
جهان را با یک معیار خاص اندازهگیری کند. عدم تساوی دولتها و ملتها، سبب میشود تا آنان که صاحب
علم و فنآوری هستند، یک امر غیر طبیعی را بر کشورهای دارای
اقتصاد ضعیفتر تحمیل کنند و سعی کنند جهان بر مدار منافع آنان بچرخد.
آمریکا و قدرتهای بزرگ دیگر، با دارا بودن تواناییهای
سیاسی و
اقتصادی و نظامی، در عمل، رهبری جهانیسازی را به دست گرفتهاند و سوار بر این جریان طبیعی جهانی شدن، میخواهند آن را به سود خود عملی سازند.
به تعبیر دیگر، دارند از این جریان طبیعی جهانی شدن، سوء استفاده میکنند. به خاطر همین سوء استفادهها است که در بارهی جهانیشدن، پرسشهای بسیاری مطرح میشود: آیا جهانیشدن، یک پدیدهی طبیعی است که در اثر پیشرفت
علم فنآوری به وجود آمده یا پدیدهای طراحی شده از سوی
سرمایهداری و سرمایهداران است؟ آیا همهی کشورها، ناگزیرند به این جریان پیوندند یا راهی برای گریز وجود دارد؟ در این صورت، آیا پیوستن به آن، به
نفع کشورهای در حال توسعه است یا نه؟ آیا جهانیشدن یا جهانیسازی، با آموزههای
اسلام سازگار است یا ناسازگار؟».
با دقت در سازوکارهای جهانیشدن و جهانیسازی، روشن میشود که جهانیشدن، امری طبیعی است و پیوستن به آن، مانعی ندارد، بلکه به نفع همهی کشورها است، ولی آنچه امروزه در جهان مشاهده میشود، جهانی سازی است که همراه با بیعدالتی و
تجاوز و تحمیل
اقتصاد و فرهنگ و
سیاست خاص بر جهان است.
آنچه صاحبنظران را وادار به مخالفت میکند و مردم را علیه آن به تظاهرات وا میدارد، جهانی کردن است نه جهانیشدن.
حکومت واحد جهانی امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) در حقیقت، پاسخی است به نگرانی بشر از آیندهی خود.
شیعیان، آیندهی روشنی را برای زندگی
انسان پیش بینی میکنند و
امید به زندگی در قالب
انتظار فرج به زندگی شیعیان، معنا و گرمی میبخشد.
یک شیعه، هیچ گاه از آیندهی خود نگران نیست، چنانکه اکثر متدینان به
ادیان نیز نگران نیستند و آیندهی بشر را تحت لوای
مصلح کل، روشن میبینند، ولی آموزههای شیعی این امتیاز را دارد که از روشنی و وضوح فراوان برخوردار است.
با دقت در دعوت و آموزههای اسلام، معلوم میگردد که هدفاش متحد کردن ملتها و برداشتن دیوار امتیازات و اعتبارات لغو و بیاثر و برقرار کردن کلمهی واحد و همکاری و ارتباطی است که ریشه و پایه آن، کلمه
توحید و
ایمان و
عقیده به آن است.
اسلام میخواهد تمام اختلافات و جداییها را که به نامهای گوناگون پدید آمده، با عقیدهی توحید از میان بردارد. اختلافات نژادی، طبقاتی، ملی، وطنی، جغرافیایی، مسلکی، حزبی، زبانی، همه باید از میان برود و سبب امتیاز و افتخار نباشد، حتی باید اختلافاتدینی هم، کنار گذاشته شود و همه باید
تسلیم فرمان
خدا باشند: «قل تعالوا الی کلمه سواء بیننا وبنیکم...»
اسلام، برای بشر، رسیدن به چنین روزی را پیشبینی کرده و در حدودی که وظیفهی
تشریع است، مقدمات آن را نیز فراهم ساخته و عملی شدن آن را موکول به آماده شدن زمینهی کامل آن کرده است.
همانطور که در مطلب پیشین (جهانی شدن) اشاره شد، جریان اوضاع جهانی و پیشرفتهایی که نصیب بشر در امور مادی و صناعی شده است و روابط نزدیکی که به واسطهی وسائل ارتباط کنونی با هم پیدا کردهاند، همه را به یک اتحاد واقعی و همکاری صمیمانهی روحانی و برادری حقیقی بیشتر محتاج کرده است. هر چه جلوتر برویم، این احتیاج را بیشتر
احساس میکنیم؛ یعنی، آن دهکدهی جهانی که دانشمندان غربی در قرن بیستم احتمال آن را دادهاند،
اسلام، در هزار و چهارصد سال قبل، با تاکید فراوان و قطعیت و حیمیت، آن را خبر داده و حتی کیفیت وقوع آن و نحوهی
حکومت در آن دهکدهی جهانی و رهبری آن نظام را به طور وضوح و آشکارا، معین کرده است و خبر داده که
دین حاکم در آن
حکومت جهانی، اسلام، و پیروزی از آن مستضعفان و صالحان و غلبهی
ایمان بر
کفر است و حاکم آن حکومت، شخصی از تبار
ابراهیم و
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و فرزند
زهرا و
علی (سلاماللهعلیهم) است و نام او، محمد و
کنیه او ابوالقاسم و
لقب او،
قائم است.
اینک به برخی از
آیات و
روایات این موضوع و این که روزی خواهد آمد که
دین غالب در روی کرهی
زمین، دین اسلام است» و پیروزی از آن مستضعفان است و صالحان
وارث زمیناند و در همهی جای کره زمین،
عدل حاکم خواهد شد و این که همه دینها در عصر ظهور حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) خواهد بود، اشاره میکنیم و تفصیل آن را به کتب مفصل وا میگذاریم.
«ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون؛
در
زبور داوود نوشتهایم که صالحان از بندگان من، وارث زمین خواهند شد.
در
تفسیر مجمع البیان طبرسی، ذیل این آیه، از
امام باقر (علیهالسلام) نقل شده که آن حضرت فرمود: «وهم اصحاب المهدی فی آخرالزمان؛ آنان، همان یاران حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) در آخرالزماناند».
«وعد الله الذین آمنو فیکم وعملو الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ولیبدلنهم من بعد خوفهم امنا...»
در این آیهی شریف، سه
وعده صریح به
مؤمنان وارسته و دارای
عمل صالح داده شد است:
۱ -
استخلاف در زمین؛ یعنی،
حکومت، در کل کرهی زمین. به عنوان نمایندگی خدا که حکومت
حق و
عدالت است.
۲ - تمکین دین؛ یعنی، نفوذ معنوی و حکومت قوانین الهی بر تمام پهنهی زمین.
۳ - تبدیل
خوف به
امنیت؛ یعنی، برطرف شدن تمام عوامل
ترس و ناامنی و جایگزاین شدن امنیت کامل و
آرامش در همهی روی زمین.
در تفسیر مجمع البیان ذیل این آیه از
امام زین العابدین (علیهالسلام) نقل شده کره فرمود: «هم والله! شیعتنا اهل البیتیفعل الله ذالک بهم علی یدی رجل منا وهو مهدی هذه الامه؛ این گروه به خدا قسم! همان پیروان ما هستند که خداوند به وسیلهی مردی از خاندان ما، این موضوع را تحقق میبخشد و او، مهدی این
امت است.»
«هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون؛
خداوند، رسول خود را با
هدایت و دین حق فرستاد تا دین حق او، بر همه ادیان، غالب آید. هر چند
مشرکان به این کار راضی نباشند.»
در روایت آمده که علی (علیهالسلام) هنگام
تلاوت این آیه از یاران خود پرسید: «آیا این پیروزی حاصل شده است؟ گفتند: آری
فرمود: «کلا! فو الذی نفسی بیده! حتی لایبقی قریه الا وز ینادی بشهاده ان لا اله الا الله بکره وعشیتا؛ نه!
سوگند به کسی که جانم به دست او است! این پیروزی، آشکار نمیشود مگر زمانی که هیچ آبادی روی زمین باقی نماند، مگر آن که صبح و شما بانگ لا اله الا الله از آن به گوش رسد».
امام باقر (علیهالسلام) فرمود: «ان ذالک یکون عند خرو اقر بمحمد؛ این پیروزی به هنگام قیام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) از
آلمحمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) خواهد بود؛ آن چنانکه هیچ کس در جهانی باقی نمیماند مگر آن که اقرار به رسالت
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، خواهد کرد.»
از این آیات
و روایات به روشنی استفاده میشود که:
۱ - سرانجام، صالحاناند که وارث کل زمیناند، نه شرق یا غرب، جنوب یا شمال آن.
۲ - افراد شایسته. جانشین پیشینیان در کل کرهی زمیناند و قدرتشان در همه جای عالم ظاهری شود.
۳ - دین اسلام غالب بر همهی ادیان، در جای جای کرهی زمین حاکم خواهد شد.
۴ - همه اینها در عصر ظهور حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) واقع خواهد شد.
نتیجه این که
حکومت مهدی (علیهالسلام) حکومتی جهانی خواهد بود و این حکومت واحد جهانی، جزء وعدههای الهی است که تخلف ندارد؛ زیرا، ان الله لا یخلف المیعاد.
بنابراین،
اعتقاد به تشکیل حکومت واحد جهانی، نشئت گرفته از
قرآن کریم و
روایات اهل بیت (علیهمالسلام) است که خداوند
وعده تحقق آن بر اداره و تخلفی نخواهد داشت.
پس از روشن شدن معنای جهانی شدن و حکومت واحد جهانی
حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) اینک جای طرح سؤالاتی است که در مقدمه به آنها اشاره شده است.
در پاسخ این پرسشها میگوییم، یقینا، نمیتوان حکومت واحد جهانی حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) را منطق با جهانی شدن دانست، هر چند اگر جهانیشدن به صورت طبیعی خود به پیش برود، میتواند زمینهساز آن حکومت باشد، اما همین که صاحبنظران دنیا، در اصل تشکیل حکومت واحد جهانی، با اسلام مکتب
تشیع همنوا شدهاند، خود، امری ارزشمند است؛ زیرا، تا دیروز، تشکیل حکومت واحد جهانی تحت نظر
امام معصوم، برای دنیا قابل پذیرش نبود و آن را به صورت امری عجیب و باور نکردنی مطرح میکردند، ولی امروزه، خود، آن را به صورت قطعی و امری اجتنابناپذیر میدانند.
بنابراین، جهان، به تدریج، خود را برای پذیرش حکومت واحد جهانی آماده میسازد، زمینهی فکری بشر برای اجرای این طرح مهیا میشود. اگر تا دیروز، حکومت واحد جهانی، صرفا یک عقیدهی اسلامی شیعی بود، امروز، آنان هستند که انسانها را به پذیرش و اجرای این طرح که امری ضروری و حیاتی است، دعوت میکنند و موضوع جهانیسازی چیزی غیر از این نیست.
به هر حال، جهانی شدن، تنها در همین حد از انطباق کلی با حکومت واحد جهانی حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) است و گر نه کسی نمیتواند جهانیشدن را کاملا منطبق با حکومت حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) بداند.
حکومتی را که اسلام مطرح کرد، دارای خصوصیایتی است که اساسا در
فکر محدود بشر نمیگنجد تا طرح آن را بدهد. بر فرض که حکومت پیشنهادی بشر، روزی در دنیا پیاده شود، یقینا، همانند سایر سازمانهای بینالمللی، وسایلهای برای تسلط اقویا بر ضعفا و گسترش
ظلم مدرن در عالم، و سرانجام، باعث زحمت و سلب
آزادی و آسایش مردم خواهد بود؛ و بر اساس
ایمان به
خدا و
اعتقاد به
روز جزا و اعتقاد واقعی افراد به حقوق و آزادیهای دیگران، به وجود نمیآید.
بنایراین، چنین حکومتی، نه به وجود میآید و نه بر فرض وجود، ضامن اجرایی خواهد داشت و نه
شهوات و غرائز آدمی را که محرک او در
جنگ و
فتنه است، مهار میکند و نه میتواند یک برادری ایمانی و انسانی در عالم به وجود آورد، اما حکومت واحد جهانی که در اسلام مطرح است، هم ضامن اجرایی دارد و هم عقیده و ایمان از آن پشتیابانی میکند و هم مردم را برادر میسازد و هم غرائز و امیال را راهنمایی میکند.
در پایان، به برخی از امتیازات حکومت مورد نظر اسلام و بر حکومت جهانی در جهانیسازی دنیا، اشاره میکنیم:
حکومت واحد جهانی اسلامی، تحت رهبری افراد صالح و وارسته و شخصیتهای برجسته دینی که
معصوم از خطا و یا تالی تلو معصوماند، ایجاد میشود و قانون خدا در آن جامعه حاکم است، ولی حکومت واحد جهانی پیشنهادی، تحت نظر و اشراف قدرتمندان و زورمداران و ستمگران ایجاد میشود.
شاهد این مدعا،
حق وتو است که آنان برای خود در
سازمان ملل گذاشتهاند.
توضیح آنکه جهانی شدن، به سازمان ملل احتیاج دارد، لذا سازمان ملل به وجود آمد. طبیعی بود که در دنیای مرتبط و دنیایی که خطر جنگ و
نزاع و کشمکش آن را تهدید میکرد، سازمان ملل برای پیشبرد اهدافاش نیاز به چیزی داشت که
منشور ملل نام گرفت، ولی آنان دخالت کردند و حقوق بشری نوشتند که منافع ناعادلانه آنان را تامین کند، قدرتهایی مانند
آمریکا،
انگلیس،
فرانسه و... دست به دست هم دادند و امتیازی به نام حق وتو را برای خود قرار دادند. تا در مقابل تصمیمات عاقلانهی دنیا که مخالف منافع آنان است، بایستند!
حق وتو حقی ظالمانه و خطرناک است که آنان برای خود قرار دادهاند. در حکومت واحد جهانی و در خانوادهی بزرگ بشریت کسانی که سر تا پا
اسیر هوای نفساند و از لحاظ اخلاقی منحط و ذلیلاند و نمیتوانند فراتر از تعصبات خود عمل کنند و بسیار
مغرور و ظالم و متعصباند و همهی بشریت را در خدمتخود میبینند، حق وتو دارند.
این حق وتو، سبب میشود که جهان را به دوران دیکتاتوری اول برگردانند و قانون جنگل را حاکم کنند که هر کس زورش بیشتر است، باقی بماند و ضعیفترها نابود شوند؛ یعنی، همان چیزی که امروزه شاید آنیم و وتوهایی که امریکا به نفع
اسراییل و بر
ضرر فسلطینیان ستمدیده در سازمان ملل اعمال میکند.
اینجا است که میگوییم، حکومت جهانی پیشنهادی آنان، یا محقق پیدا نمیکند و اگر هم تحقق پیدا کند، هیچ ضمانت اجرایی برای اجرای صحیحی آن در جهت منافع و
سعادت و رفاه بشر وجود ندارد.
امتیاز دیگر جامعهی جهانی اسلامی، بر جهانیشدن، این است که محور تمام یک مورد در این جامعه، خدا و
احکام خدا است و تعالیم اسلامی برای اداره جامعه جهانی کافی است، ولی در جهانی شدن و جهانیسازی محور، قوانین موضوعه بشری و
الحاد و حاکمیت
سکولاریسم است.
در
حکومت جهانی حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) دین اسلام، تنها دین حاکم بر جهان خواهد بود، چنانکه دین و
سیاست نیز از هم تفکیک ناپذیرند و بلکه
سیاست و حکومت؛ در خدمت دین و اهداف متعالی آن است، در صورتی که در وضعیت جهانیشدن، دین، مخصوصا اسلام، جایگاه روشنی ندارد.
در حکومت جهانی حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف)
قرآن، محور زندگی بشر قرار میگیرد.
حضرت علی (علیهالسلام) فرمود: «ویعطف الرای علی القرآن اذا عطفو القرآن علی الرای؛
در آن هنگام که مردم قرآن را به
رای خود
تفسیر کنند، امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف)، آراء و نظر مدرم را تابع قرآن قرار خواهد داد.»
از این کلام امیرالمؤمنین (علیهالسلام) استفاده میشود که در عصر حکومت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) محور همه چیز و همه آراء و عقاید، قرآن خواهد بود، در حالی که در وضعیت جهانی شدن، نه تنها قرآن، در جامعهی بشری محور نیست، بلکه کوشش میشود که قرآن از صحنه خارج شود و اگر هم در برخی از جوامع، حضور کمرنگی دارد، سعی میشود که آیات قرآن را طبق نظر خود تفسیر کنند.
حکومت جهانی امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) بر محور توسعه اخلاقی، اجتماعی، امنیتی استوار است، در حالی که جهان کنونی ما، از بحران معنویت در رنج است، و
امنیت نیز چه در سطوح فردی و چه سطوح عمومی و ملی و جهانی، به خطر افتاده است و از طرفی آنچه به عنوان اهرم
قدرت است، برای کشورهای قدرتمند به رسمیت شناخته شده است.
توسعه علمی، از ویژگیهای بارز حکومت جهانی امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) است.
در حدیث شریف از
امام صادق (علیهالسلام) میخوانیم: العلم سبعه و عشرون حرفا فجمیع ما جاءت به الرسل، حرفان، فلم یعرف الناس حتی الیوم غیرالحرفین فاذا قام قائمنا خرج الخمسه والعشرین حرفا فبثها فی الناس وضم الیتها الحرفین حتی یبثها سبعه و عشرین حرفا;
علم و
دانش، بیست و هفت حرف است تمام آن چه
پیامبران الهی برای مردم آوردند، دو حرف بیش نبود و مردم تاکنون جز آن دو حرف را نشناختهاند، اما هنگامیکه قائم ما قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را آشکار و در میان مردم منتشر میسازد و دو حرف دیگر را با آن ضمیمه میکند تا بیست و هفت حرف، کام و منتشر گردد.»
در عصر جهانیشدن، دانش پیشرفته، در انحصار کشورهای خاصی است و این کشورهای از انتقال آن به کشورهای دیگر جلوگیری میکنند.
حکومت جهانی حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) حکومتی است مبتنی بر آموزههای حیاتی و دینی. در حالی که جهانی شدن، پیامد و حاصل آگاهانه و ناآگاهانه پیشرفتهای
سیاسی،
اقتصادی. فنآوری، و در ارتباط با
نظام سرمایهداری و سلطهطلبی است.
حکومت واحد جهانی حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف)
مشروعیت خود را از خدا دارد و به تعبیر دیگر، حکومت ولایی است که حاکم آن از طرف خدا منصوب است و از ناحیه مردم نیز مورد پذیرش است؛ یعنی، حکومتی است که از یکسو مبتنی بر تایید الهی است و از سوی دیگر، مورد رضایت مردم است، در حالی که در جهانی شدن، مشروعیت حکومت جهانی، از ناحیهی مردم است، آن هم با هزاران فریبکاری که در گرفتن آرای مردم به کار میرود.
حکومت واحد جهانی حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) بر مبنای حاکمیت
عقل است؛ زیرا، عقل انسانها، در عصر ظهور، به کمال میرسد. در حالی که حکومت بر اساس جهانی شدن، بر منابی هوا های نفسانی و تمایلات حیوانی شکل میگیرد.
در حدیثی از
امام باقر (علیهالسلام) میخوانیم: «اذا قام قائمنا وضع الله یده علی رؤوس العباد فجمع بها عقولهم وکملت بها اخلاقهم;
هنگامیکه قائم ما قیام کند، خداوند، دستاش را بر سر بندگان میگذارد و عقول آنان را با آن، کامل و افکارشان را
پرورش داده تکمیل میکند.»
در حکومت واحد جهانی
حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) به خاطر توسعهای که در دانش و عقل بشر پیدا میشود، تمامی ظرفیتهای
اقتصادی طبیعت، کشف میشود و سرمایه در حد وفور، در اختیار است و
سیستم توزیع نیز درست عمل میکند، لذا اثری از
فقر و شکاف طبقاتی و جنوب و شمال و کشورهای پیشرفته و عقب مانده، مشاهده نمیشود. در این حکومت، جایی را نمیتوان دید که آباد نشده باشد. همه جا یکسان از مواهب طبیعت برخوردار خواهند شد.
در این رابطه، روایات فراوانی است که به بعضی از آنها اشاره میشود:
وانه یبلغ سلطانه المشرق والمغرب و تظهر له الکنوز ولا یبقی فی الارض خراب الا یعمره؛
حکومت او، شرق و غرب جهان را فرا خواهد گرفت و گنجهای زمین برا او ظاهر میشود و در سرتاسر عالم، جای ویرانی باقی نخواهد ماند مگر این که آن را آباد خواهد ساخت.
اذا قام القائم... واخرجت الارض برکاتها ورد کل حق الی اهله..
ابشرکم بالمهدی یملا الارض قسطا کما ملئت جورا وظلما... یقسم المال صحاحا فقال رجل: «ما معنی صحاحا؟» قال: «بالتسویه بین الناس.»
شما را به ظهور مهدی
بشارت میدهم، زمین را پر از
عدل میکند، همان گونه که پر از جور و
ستم شده است... و
اموال را به طور صحیح بین مردم تقسیم میکند شخصی پرسید: «معنای تقسیم صحیح چیست؟». فرمود: «به طور مساوی بین مردم تقسیم میکند».
با چنین برنامهای، یقینا، شکافهای طبقاتی حاکم نخواهد شد، در حالی که در نظامهای
اقتصادی حاکم بر جهان، شکافهای
اقتصادی وحشتناکی وجود دارد. شکاف شمال و جنوب، شکافی است که به اجماع صاحبنظران توسعه، میان کشورهای توسعه یافته و عقب مانده وجود دارد. وجود کشورهای فقیر و بدهکار در این عالم، بهترین شاهد بر مدعا است.
طبق کلام امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در حکومت واحد جهانی حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) مؤمنان، به دور او اجتماع میکنند، و از افراد
فاسق و فاجر و
کافر، در آن حکومت اثری نیست: فاذا کان ذالک ضرب یعسوب الدین بذنبه فیتحمعون الیه کما یتمع قزع الخریف؛
هنگامیکه وضع بدین منوال شد، پیشوای دین،
خشم گیرد و آمادگی خود را اعلام کند. در این موقع،
مؤمنان به سرعت در اطرافاش جمع شوند، همانند اجتماعی ابرهای پائیزی.
در جهانی شدن، مومنان واقعی، جایگاهی ندارند و اطراف حاکمان و قدرتمندان را افراد هواپرست و لا ابالی گرفتهاند. آنان، اساسا،
حکومت و
سیاست را از دین جدا میدانند و به تعبیر دیگر، در این نوع حکومت، جایی برای مؤمنان نیست.
الهی شدن، خواستههای بشر در هنگام حکومت جهانی حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) است: یعطف الهوی علی الهدی اذا عطف و الهدی علی الهوی؛
او، خواستههای نفسانی را تحت اشعاع
هدایت الهی قرار میدهد، هنگامی که مردم هدایت را تحت الشعاع هوای و هوس خویش قرار دادهاند.
در عصر جهانیشدن، کوشش، بر طرز فکر الهی و سعی در تبعیت از هواهای نفسانی است.
در عصر حکومت واحد جهانی حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) اجتماع گمراهان پراکنده میشود و حقجویان گرد هم جمع میشوند: ویصدع شعبا ویشعب صدعا;
او، جمعیتهای گمراه و ستمگر را پراکنده میکند و حقجویان پراکنده را به دور هم گرد آورد.
در جهانیشدن، ستمگران عالم به هم میپیوندند و حقجویان را پراکنده میسازند.
در حکومت جهانی حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) ستمگران و طاغوتیان و کارگزاران
کیفر میبینند و نیکان
پاداش میگیرند و
تشویق میشوند: الا وفی غد وسیاتی غد بمالا تعرفون (یاخذالوالی من غیرها عمالها علی مساوی اعمالها;
آگاه باشید! فردا که فردایی است ناشناخته کسی بر شما حکومت خواهد کرد از غیرخاندان حکومتها. او، عمال و رؤسای حکومتها را بر اعمال بدشان کیفر میدهد.
در عصر جهانیشدن، درست قضیه بر عکس است به جنایتکاران مانند
شارون (نخست وزیر
اسرائیل)
لقب مصلح میدهند و به فرمانده ناو آمریکایی که دستور شلیک موشک را به هواپیمای مسافری
ایران داد و نزدیک سیصد تن
مسافر بیگناه را کشت،
جایزه میدهند و فلسطینیهای محروم و
حزب الله ستم کشیده را لقب،
تروریست، میدهند.
حکومت واحد جهانی حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) بر اساس
عدل و قسط اداره میشود، و جایی از کره زمین نیست که در آن عدل گسترده نشود. در روایات متعدد، تعبیر به یملا (یعنی زمین از عدل پر میشود) شده است.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: «یخرج رجل من اهل بیتی یواطیء اسمه اسمی و خلقه خلقی فیملاها عدلا وقسطا کما ملئت ظلما وجورا;
مردی از
اهل بیت (علیهمالسلام) من خروج میکند که اسم او، اسم من،
خلق او، مانند خلق من است. زمین را از عدل و قسط پر میکند، همانگونه که از ظلم و جور پر شده است.
حاکمان در حکومتهای عصر جهانیشدن، خود، از ستمگراناند و چنان در زمین عمل میکنند که گویا دشمن عدلاند و اساسا این که قبل از آمدن حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) جهان پر از ظلم و ستم میشود، در همان عصر جهانی شدن است که ظلم فراگیر در زمین تحقق پیدا میکند.
امتیازات حکومت واحد جهانی حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) منحصر در همین پانزده مورد نیست، بلکه ما، در حد نیاز یک مقاله، به آنها اشاره کردیم. به امید آنکه رهپویان آن حضرت، در آینده، امتیازات بیشتری را مطرح کند.
جلوههایی از محبت امام زمان؛
رابطه انتظار و شناخت امام زمان؛
شیوههای ارتباط با امام زمان؛
خدمت به امام زمان؛
زمینههای ظهور؛
دعا برای امام عصر؛
علوم در عصر ظهور؛
شناخت امام زمان
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «جهانی شدن و حکومت واحد جهانی امام زمان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۳/۲۵.