حکمت (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حِكْمَت (به کسر حاء و سکون کاف و فتح میم) یا
حِكْمَة (به کسر حاء و سکون کاف و فتح میم)، از
واژگان قرآن کریم، یک حالت نفسانی و صفت روحی است که شخص به وسیله آن میتواند
حق و واقعیّت را درک کند و مانع از
فساد شود و کار را متقن و محکم انجام دهد. به کسی که حکمتکردار و کار را از روی تشخیص و مصلحت انجام دهد،
حَکیم گفته میشود.
حِكْمَة با مراجعه به اصل معنی کلمه میتوان بدست آورد که حکمت یک حالت و خصیصه درک و تشخیص است که شخص به وسیله آن میتواند حق و واقعیّت را درک کند و مانع از فساد شود و کار را متقن و محکم انجام دهد، علی هذا حکمت حالت نفسانی و صفت روحی است نه شیء خارجی بلکه شیء محکم خارجی از نتائج حکمت است.
راغب گوید: حکمت رسیدن به حق به واسطه علم و عقل است.
در
مجمع البیان ذیل
آیه ۳۲ بقره گوید: حکمت آن است که تو را بر امر حق که باطلی در آن نیست واقف کند.
(وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ...) (و آنها را كتاب و حكمت بياموزد...)
(یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ...) (تا آيات ما را بر شما بخواند؛ و شما را پاكيزه سازد؛ و به شما، كتاب و حكمت بياموزد...)
(یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ اُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً...) (دانش و حكمت را به هركس بخواهد و شايسته باشد مىدهد؛ و به هركس دانش داده شود، خير فراوانى داده شده است...)
این کلمه بیست بار در قرآن مجید تکرار شده و در بیشتر موارد توام با «کتاب» است و تعلیم و انزال آن از جانب خداوند و از جانب پیامبران نسبت به مردم است. مراد از کتاب در آن موارد
احکام شریعت و کلمات
دین و مراد از حکمت همان محکم کاری و تشخیص است.
در بعضی از آیات به تکالیف نیز حکمت گفته شده است چنانکه در
سوره اسراء بعد از شمردن عدّهای از
واجبات و
محرّمات فرموده:
(ذلِکَ مِمَّا اَوْحی اِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَةِ...) ((اين احكام)، از حكمتهايى است كه پروردگارت به تو وحى فرستاده...)
شاید این اطلاق به جهت آن باشد که تکالیف سبب حکمت هستند. همچنین است آیه:
(وَاذْکُرْنَ ما یُتْلی فِی بُیُوتِکُنَّ مِنْ آیاتِ اللَّهِ وَ الْحِکْمَةِ...) (آنچه را در خانههاى شما از آيات خداوند و حكمت و دانش خوانده مىشود يادآور شويد...)
و شاید در آیه:
(وَلَمَّا جاءَ عِیسی بِالْبَیِّناتِ قالَ قَدْ جِئْتُکُمْ بِالْحِکْمَةِ...) (و هنگامى كه
عیسی (علیهالسّلام) با دلايل روشن به سراغ آنها (
بنیاسرائیل) آمد گفت: «من براى شما حكمت آوردهام...)
مراد تعلیمات و احکام عیسی باشد و در آیه:
(وَلَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ اَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ) (ما به
لقمان حكمت داديم؛ و به او گفتيم: شكر خدا را به جاى آور.)
به
شکر، حکمت گفته شده بنا بر آنکه «ان» تفسیریّه است. و شاید علّت، آن باشد که شکر از نتائج حکمت است.
حَکیم به معنی محکمکار، حکمتکردار و کسی که کار را از روی تشخیص و مصلحت انجام دهد. در گذشته از
جوهری نقل شد که حکیم کسی است کارها را محکم و استوار انجام دهد
و آنچه از
طبرسی نقل شده: حکیم به معنی مانع از
فساد است.
عبارت دیگر محکمکار میباشد و آن
صیغه مبالغه است.
این کلمه از اسماء حسنی است و مجموعا ۹۷ بار در قرآن مجید به کار رفته، فقط در پنج محل صفت قرآن و در یک محل صفت امر آمده، بقیّه همه درباره حکیم بودن خداوند سبحان است و آن پنج محل عبارتاند از:
(ذلِکَ نَتْلُوهُ عَلَیْکَ مِنَ الْآیاتِ وَ الذِّکْرِ الْحَکِیمِ) (اينها را كه بر تو مىخوانيم، از نشانههاى حقّانيّت تو و يادآورى حكيمانه است.)
(یس)(وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ) (يس.
سوگند به قرآن حكيم و استوار.)
و
آیه اوّل سوره یونس و
آیه دوّم سوره لقمان و
آیه چهارم سوره زخرف در
المیزان ذیل
آیه اوّل یس، حکمت را به معنی حقائق معارف و فروعات آن گرفته و گوید که: قرآن، حکیم است زیرا که
حکمت و حقائق معارف در آن مستقر است.
به نظر میآید که: قرآن مجید را در اطلاق این صفت یک شخص عاقل و محکم کار فرض کنیم همانطور که شخص را در اثر حکمت کردار و محکمکار بودنش حکیم میگوئیم؛ هکذا قرآن در تعالیم خود مثل یک شخص محکمکار است و اطلاق حکیم بر قرآن و یک شخص دانا بنا بر آنچه گفته شد یکسان است.
قرآن، حکیم است یعنی از روی تشخیص دستور میدهد و محکمکار و حکمتکردار است، و آن یک محل که حکیم وصف امر آمده این آیه است:
(فِیها یُفْرَقُ کُلُّ اَمْرٍ حَکِیمٍ) (در آن شب هر امرى بر اساس حكمت الهى تدبير مىگردد.)
میشود گفت: حکیم در این آیه به معنی مفعول و محکم کاری شده است معنی آیه چنین میشود: «در آن شب هر امری که از روی تشخیص و محکم کاری است از هم جدا میشوند.« در المیزان به قرینه «یُفْرَقُ» حکیم را بسیط و آنچه اجزائش مشخص نیست، معنی میکند
نظیر آنکه در آیه:
(اُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ) گفته شد.
این واژه در مجموع ۹۷ بار در قرآن کریم آمده است. ۵ بار وصف قرآن
و یک بار وصف امر
است.
به استثنای شش مورد فوق، کلمه حکیم ۹۱ بار وصف خداوند متعال آمده است مثل:
(اِنَّکَ اَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ) (زيرا تويى كه دانا و حكيمى.)
(لا اِلهَ اِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ) (معبودى جز خداوند توانا و حكيم، نيست.)
(وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ) (و خداوند دانا و حكيم است.)
حکمت بیست بار در قرآن کریم آمده است.
حکیم در مجموع ۹۷ بار در قرآن کریم آمده است. ۵ بار وصف قرآن
و یک بار وصف امر
است و ۹۱ بار وصف خداوند متعال آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «حکمة»، ج۲، ص۱۶۳-۱۶۴.