حکم کودک (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از احکامی که در
اسلام در آن بحث شده است،
کودکان هستند که درباره تربیت آنان و مسائل مربوط به آن بحث شده است.
تربیت کودکان(ممیز) از سوی
والدین برای اجازه گرفتن، هنگام ورود به خلوتگاه
پدر و
مادر، در سه وقت(پیش از
نماز صبح، هنگام
ظهر و پس از
نماز عشا)
واجب است.
«یـایها الذین ءامنوا لیستـذنکم... والذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلـث مرت من قبل صلوة الفجر وحین تضعون ثیابکم من الظهیرة ومن بعد صلوة العشاء ثلـث عورت لکم لیس علیکم ولا علیهم جناح بعدهن طوفون علیکم بعضکم علی بعض...؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! بردگان شما، و همچنین کودکانتان که به
حدّ بلوغ نرسیدهاند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز هنگامی که لباسهای (معمولی) خود را بیرون میآورید، و بعد از نماز عشا؛ این سه وقت خصوصی برای شماست؛ امّا بعد از این سه وقت، گناهی بر شما و بر آنان نیست(که بدون اذن وارد شوند) و بر گرد یکدیگر بگردید (و با صفا و صمیمیّت به یکدیگر خدمت نمایید). این گونه
خداوند آیات را برای شما بیان میکند، و خداوند دانا و حکیم است!».(بر این اساس که خطاب
آیه شریفه به
اولیا است و از سویی دیگر
اطفال تکلیفی ندارند.)و معناى(الّذین لم یبلغوا الحلم) اطفالى است که به
حد تمیز رسیده اند، ولى بالغ نشده اند، و دلیل بر رسیدن به
حد تمیز جمله(ثلاث عورات لکم) است.معناى(الّذین لم یبلغوا الحلم) اطفالى است که به
حد تمیز رسیده اند، ولى
بالغ نشده اند، و دلیل بر رسیدن به
حد تمیز جمله(ثلاث عورات لکم) است.و منظور از جمله(ثلاث مرات) سه نوبت در هر روز است، به دلیل اینکه دنبالش آن را تفصیل داده ، و فرموده : اول قبل از
نماز فجر، و دوم هنگام
ظهر که به خانه مى آیید و جامه مى کنید، سوم بعد از نماز عشاء، و در جمله(ثلاث عورات لکم) به وجه حکم اشاره نموده و مى فرماید: این سه موقع سه عورت است براى شما، که طبعا شایسته نیست غیر از شما کسى بر وضع شما مطلع شود.
کودکان، از تصرف در اموال خویش، تا هنگام بلوغ ممنوع هستند.
«وان طـلقتموهن من قبل ان تمسوهن وقد فرضتم لهن فریضة فنصف ما فرضتم الا ان یعفون او یعفوا الذی بیده عقدة النکاح...؛
و اگر آنان را، پیش از آن که با آنها تماس بگیرید و (
آمیزشجنسی کنید)
طلاق دهید، در حالی که مهری برای آنها تعیین کردهاید، (لازم است) نصف آنچه را تعیین کردهاید(به آنها بدهید) مگر اینکه آنها(حق خود را) ببخشند؛ یا (در صورتی که
صغیر و
سفیه باشند، ولیّ آنها، یعنی) آن کس که گره
ازدواج به دست اوست، آن را ببخشد. و گذشت کردن شما (و بخشیدن تمام مهر به آنها) به پرهیزکاری نزدیکتر است، و گذشت و نیکوکاری را در میان خود فراموش نکنید، که خداوند به آنچه انجام میدهید، بیناست!».در ادامه آیه به سراغ جنبه هاى اخلاقى و عاطفى میرود و مى فرماید: (مگر اینکه آنها حق خود را ببخشند) (و یا اگر صغیر و سفیه هستند، ولى آنان یعنى) آن کس که گره ازدواج به دست او است آن را ببخشد)(الا ان یعفون او یعفو الذى بیده عقدة النکاح).روشن است که ولى در صورتى میتواند از حق صغیر صرف نظر کند که مصلحت صغیر ایجاب نماید.بنابراین حکم پرداخت نصف مهر، صرف نظر از مساله
عفو و بخشش است .از آنچه گفتیم روشن مى شود که منظور از(الذى بیده عقدة النکاح)(کسى که گره ازدواج به دست او است) ولى صغیر یا سفیه است، زیرا او است که حق دارد اجازه ازدواج بدهد، ولى بعضى از مفسران چنین پنداشته اند که منظور
شوهر است، یعنى هر گاه شوهر تمام مهر را قبلا پرداخته باشد(آن چنان که در میان بسیارى از
اعراب معمول بوده) حق دارد نصف آن را باز پس گیرد مگر اینکه ببخشد و صرف نظر کند.
«یـایها الذین ءامنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه... ولیملل الذی علیه الحق... فان کان الذی علیه الحق سفیهـا اوضعیفـا او لایستطیع ان یمل هو فلیملل ولیه بالعدل...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدّتداری(به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسندهای از روی
عدالت،(سند را) در میان شما بنویسد! و کسی که قدرت بر نویسندگی دارد، نباید از نوشتن -همان طور که خدا به او تعلیم داده- خودداری کند! پس باید بنویسد، و آن کس که حق بر عهده اوست، باید املا کند، و از خدا که پروردگار اوست بپرهیزد، و چیزی را فروگذار ننماید! و اگر کسی که حق بر ذمه اوست،
سفیه(یا از نظر
عقل) ضعیف (و
مجنون) است، یا (به خاطر لال بودن،) توانایی بر املاکردن ندارد، باید ولیّ او (به جای او،) با رعایت عدالت، املا کند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر این حقّ) شاهد بگیرید! و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن، از کسانی که مورد رضایت و اطمینان شما هستند، انتخاب کنید! (و این دو زن، باید با هم شاهد قرار گیرند،) تا اگر یکی انحرافی یافت، دیگری به او یادآوری کند.و
شهود نباید به هنگامی که آنها را (برای
شهادت) دعوت میکنند، خودداری نمایند! و از نوشتن (بدهیِ خود،) چه کوچک باشد یا بزرگ، ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید)! این، در نزد
خدا به عدالت نزدیکتر، و برای شهادت مستقیم تر، و برای جلوگیری از
تردید و
شک (و نزاع و گفتگو) بهتر میباشد؛ مگر اینکه داد و ستد نقدی باشد که بین خود، دست به دست میکنید.در این صورت، گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید. ولی هنگامی که خرید و فروش (نقدی) میکنید،
شاهد بگیرید! و نباید به نویسنده و شاهد، (به خاطر حقگویی،) زیانی برسد (و تحت فشار قرار گیرند)! و اگر چنین کنید، از فرمان پروردگار خارج شدهاید.از خدا بپرهیزید! و خداوند به شما تعلیم میدهد؛ خداوند به همه چیز داناست.».
«وابتلوا الیتـمیحتی اذا بلغوا النکاح فان ءانستم منهم
رشدا فادفعوا الیهم امولهم...؛
و یتیمان را چون به
حد بلوغ برسند، بیازمایید! اگر در آنها
رشد (کافی) یافتید، اموالشان را به آنها بدهید! و پیش از آنکه بزرگ شوند، اموالشان را از روی
اسراف نخورید! هر کس که بینیاز است، (از برداشت حق الزحمه) خودداری کند؛ و آن کس که نیازمند است، به طور شایسته (و مطابق زحمتی که میکشد،) از آن بخورد. و هنگامی که اموالشان را به آنها بازمیگردانید، شاهد بگیرید! اگر چه خداوند برای محاسبه کافی است.».
«ولا تقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن حتی یبلغ اشده...؛
و به
مال یتیم، جز به بهترین صورت (و برای اصلاح)، نزدیک نشوید، تا به
حد رشد خود برسد! و حق پیمانه و وزن را بعدالت ادا کنید! -هیچ کس را، جز بمقدار تواناییش، تکلیف نمیکنیم- و هنگامی که سخنی میگویید، عدالت را رعایت نمایید، حتی اگر در مورد نزدیکان (شما) بوده باشد و به پیمان خدا
وفا کنید، این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش میکند، تا متذکّر شوید!».
«ولا تقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن حتی یبلغ اشده...؛
و به مال یتیم، جز به بهترین راه نزدیک نشوید، تا به سر
حد بلوغ رسد! و به عهد (خود) وفا کنید، که از عهد سؤال میشود!».
«واما الجدار فکان لغلـمین یتیمین فی المدینة وکان تحته کنز لهما وکان ابوهما صــلحـا فاراد ربک ان یبلغا اشدهما ویستخرجا کنزهما رحمة من ربک...؛
و اما آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن
شهر بود؛ و زیر آن، گنجی متعلق به آن دو وجود داشت؛ و پدرشان مرد صالحی بود؛ و پروردگار تو میخواست آنها به
حد بلوغ برسند و گنجشان را استخراج کنند؛ این رحمتی از پروردگارت بود؛ و من آن (کارها) را خودسرانه انجام ندادم؛ این بود راز کارهایی که نتوانستی در برابر آنها شکیبایی به خرج دهی!»
کفیل گرفتن، برای سرپرستی کودکان جایز میباشد.
«اذ قالت امرات عمرن رب انی نذرت لک ما فی بطنی محررا... • فلما وضعتها... • فتقبلها ربها بقبول حسن وانبتها نباتـا حسنـا وکفلها زکریا...؛
(به یاد آورید) هنگامی را که همسرِ «
عمران» گفت: «خداوندا! آنچه را در
رحم دارم، برای تو نذر کردم، که «محرَّر» (و آزاد، برای خدمت خانه تو) باشد. از من بپذیر، که تو شنوا و دانایی!• ولی هنگامی که او را به
دنیا آورد، (و او را
دختر یافت،) گفت: «خداوندا! من او را دختر آوردم -ولی خدا از آنچه او به
دنیا آورده بود، آگاهتر بود- و پسر، همانند دختر نیست. (دختر نمیتواند وظیفه خدمتگزاری معبد را همانند پسر انجام دهد.) من او را
مریم نام گذاردم؛ و او و فرزندانش را از (وسوسههای)
شیطان رانده شده، در پناه تو قرار میدهم.• خداوند، او (= مریم) را به طرز نیکویی پذیرفت؛ و به طرز شایستهای، (نهال وجود) او را رویانید (و پرورش داد)؛ و کفالت او را به «
زکریا» سپرد. هر زمان زکریا وارد
محراب او میشد، غذای مخصوصی در آن جا میدید. از او پرسید: ای مریم! این را از کجا آوردهای؟! گفت: این از سوی خداست.خداوند به هر کس بخواهد، بی حساب روزی میدهد.»
«ذلک من انباء الغیب نوحیه الیک وما کنت لدیهم اذ یلقون اقلـمهم ایهم یکفل مریم وما کنت لدیهم اذ یختصمون؛
(ای
پیامبر!) این، از خبرهای غیبی است که به تو
وحی میکنیم؛ و تو در آن هنگام که قلمهای خود را (برای قرعهکشی) به آب میافکندند تا کدامیک کفالت و سرپرستی مریم را عهدهدار شود، و (نیز) به هنگامی که (دانشمندان
بنی اسرائیل، برای کسب افتخار سرپرستی او،) با هم کشمکش داشتند، حضور نداشتی؛ و همه اینها، از راه وحی به تو گفته شد».
مالکیت کودکان بر اموال خویش مشروع میباشد.
«وءاتوا الیتـمیامولهم ولا تتبدلوا الخبیث بالطیب ولا تاکلوا امولهم الی امولکم انه کان حوبـا کبیرا؛
و اموال یتیمان را (هنگامی که به
حد رشد رسیدند) به آنها بدهید! و اموال بد (خود) را، با اموال خوب (آنها) عوض نکنید! و اموال آنان را همراه اموال خودتان (با مخلوط کردن یا تبدیل نمودن) نخورید، زیرا این گناه بزرگی است!».در این
آیه سه دستور مهم درباره اموال یتیمان داده شده است .
۱ - نخست دستور مى دهد که :(اموال یتیمان را (به هنگامى که
رشد پیدا کنند) به آنها بدهید) (و اتوا الیتامى اموالهم).یعنى تصرف شما در این اموال تنها به عنوان امین و ناظر و
وکیل است نه به عنوان یک مالک .
۲ - دستور بعد براى جلوگیرى از حیف و میلهایى است ، که گاهى سرپرست هاى یتیمان به بهانه اینکه تبدیل کردن مال به نفع
یتیم است یا تفاوتى با هم ندارد، و یا اگر بماند ضایع مى شود، اموال خوب و زبده
یتیمان را برمى داشتند و اموال بد و نامرغوب خود را به جاى آن مى گذاشتند.
قرآن مى گوید:(و هیچ گاه اموال پاکیزه آنها را با اموال ناپاک و پست خود تبدیل نکنید) (و لا تتبدلوا الخبیث بالطیب).
۳ -(و اموال آنها را با اموال خود نخورید) (و لا تاکلوا اموالهم الى اموالکم ).
یعنى اموال یتیمان را با اموال خود مخلوط نکنید بطورى که نتیجه اش تملک همه باشد، و یا اینکه اموال بد خود را با اموال خوب آنها مخلوط نسازید که نتیجه اش پایمال شدن حق یتیمان باشد.
«وابتلوا الیتـمیحتی اذا بلغوا النکاح فان ءانستم منهم
رشدا فادفعوا الیهم امولهم ولا تاکلوها اسرافـا وبدارا ان یکبروا... فاذا دفعتم الیهم امولهم فاشهدوا علیهم...؛
و یتیمان را چون به
حد بلوغ برسند، بیازمایید! اگر در آنها
رشد (کافی) یافتید، اموالشان را به آنها بدهید! و پیش از آنکه بزرگ شوند، اموالشان را از روی اسراف نخورید! هر کس که بینیاز است، (از برداشت حق الزحمه) خودداری کند؛ و آن کس که نیازمند است، به طور شایسته (و مطابق زحمتی که میکشد،) از آن بخورد. و هنگامی که اموالشان را به آنها بازمیگردانید،
شاهد بگیرید! اگر چه خداوند برای محاسبه کافی است.».
«ولا تقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن حتی یبلغ اشده...؛
و به مال یتیم، جز به بهترین صورت (و برای اصلاح)، نزدیک نشوید، تا به
حد رشد خود برسد! و حق پیمانه و وزن را بعدالت ادا کنید! -هیچ کس را، جز بمقدار تواناییش، تکلیف نمیکنیم- و هنگامی که سخنی میگویید،
عدالت را رعایت نمایید، حتی اگر در مورد نزدیکان (شما) بوده باشد و به پیمان خدا وفا کنید، این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش میکند، تا متذکّر شوید!».
«ولا تقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن حتی یبلغ اشده...؛
و به مال یتیم، جز به بهترین راه نزدیک نشوید، تا به سر
حد بلوغ رسد! و به عهد (خود) وفا کنید، که از عهد سؤال میشود!».
هجرت، از دارالکفر بر کودکان واجب نیست.
«ان الذین توفـهم الملـئکة ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض الله وسعة فتهاجروا فیها فاولـئک ماوهم جهنم وساءت مصیرا• الا المستضعفین من... والولدن لا یستطیعون حیلة ولا یهتدون سبیلا؛
مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانی که براستی تحت فشار قرار گرفتهاند (و حقیقتاً مستضعفند)؛ نه چارهای دارند، و نه راهی (برای نجات از آن محیط آلوده) مییابند.».
نگاه کردن کودکان نابالغ و بی اطلاع از مسائل جنسی به
زنان نامحرم مانعی ندارد.
«وقل للمؤمنـت یغضضن من ابصـرهن ویحفظن فروجهن ولا یبدین زینتهن الا... او الطفل الذین لم یظهروا علی عورت النساء...؛
و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه
هوسآلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و
زینت خود را -جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسریهای خود را بر
سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان همکیششان، یا بردگانشان (=کنیزانشان)، یا افراد
سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگی بسوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید!».
آنها نباید زینت خود را آشکار سازند (و لا یبدین زینتهن ).(مگر (در دوازده مورد):... -(یا کودکانى که از عورات زنان (امور جنسى ) آگاه نیستند) (او الطفل الذین لم یظهروا على عورات النساء).
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم کودک»