حکم مالکیت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مالکیت یعنی اعتبار اضافه و انتساب بین شخصی که
مالک نام دارد و شیئی که
مملوک نامیده میشود. و دارای احکامی است که در
قرآن به آن پرداخته شده است.
دستیابی به مال و داراییهای دیگران، با اسباب باطل،
حرام است.
«ولا تاکلوا امولکم بینکم بالبـطـل وتدلوا بها الی الحکام لتاکلوا فریقـا من امول الناس بالاثم وانتم تعلمون؛
و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید! و برای خوردن بخشی از
اموال مردم به
گناه، (قسمتی از) آن را (به عنوان
رشوه) به
قضات ندهید، در حالی که میدانید (این کار، گناه است).»
«یـایها الذین ءامنوا لا تاکلوا امولکم بینکم بالبـطـل الا ان تکون تجـرة عن تراض منکم..؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید مگر اینکه تجارتی با رضایت شما انجام گیرد. و
خودکشی نکنید!
خداوند نسبت به شما
مهربان است.»
«یـایها الذین ءامنوا ان کثیرا من الاحبار والرهبان لیاکلون امول الناس بالبـطـل..؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! بسیاری از دانشمندان (
اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را بباطل میخورند، و (آنان را) از راه
خدا بازمی دارند! و کسانی که
طلا و
نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) میسازند، و در راه خدا
انفاق نمیکنند، به
مجازات دردناکی بشارت ده.»
آزادی مطلق و بی قید و شرط مالکان، در تصرف اموال خویش، کاری نادرست در
اسلام است.
«وءات ذا القربی حقه والمسکین وابن السبیل ولا تبذر تبذیرا؛
و حق نزدیکان را بپرداز، و (همچنین حق) مستمند و وامانده در راه را! و هرگز
اسراف و
تبذیر مکن.»
"تبذیر" در اصل از ماده "بذر" و به معنی پاشیدن دانه میآید، منتها این کلمه مخصوص مواردی است که
انسان اموال خود را به صورت غیر منطقی و
فساد، مصرف میکند، و معادل آن در فارسی امروز "ریخت و پاش" است.
و به تعبیر دیگر تبذیر آنست که
مال در غیر موردش مصرف شود هر چند کم باشد، و اگر در موردش صرف شود تبذیر نیست هر چند زیاد باشد.
آزادی بی قید و شرط مالکان در تصرف اموال خویش، امری نادرست در
دین شعیب (علیهالسّلام) بود.
«قالوا یـشعیب اصلوتک تامرک ان نترک... او ان نفعل فی امولنا ما نشـؤا..؛
گفتند: ای شعیب! آیا نمازت به تو دستور میدهد که آنچه را پدرانمان میپرستیدند، ترک کنیم یا آنچه را میخواهیم در اموالمان انجام ندهیم؟! تو که مرد بردبار و فهمیدهای هستی!»
مالکیت خصوصی
مشروعیت دارد.
«ولا تاکلوا امولکم بینکم بالبـطـل وتدلوا بها الی الحکام لتاکلوا فریقـا من امول الناس بالاثم وانتم تعلمون؛
و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید! و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه، (قسمتی از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید، در حالی که میدانید (این کار، گناه است).»
«مثل الذین ینفقون امولهم..؛
کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، .....»
«الذین ینفقون امولهم فی سبیل الله..؛
کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند.....»
«یـایها الذین ءامنوا لاتبطـلوا صدقـتکم بالمن والاذی کالذی ینفق ماله رئاء الناس..؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! بخششهای خود را با
منت و
آزار، باطل نسازید! همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق میکند و به خدا و
روز رستاخیز، ایمان نمیآورد (کار او) همچون قطعه سنگی است که بر آن، (قشر نازکی از)
خاک باشد (و بذرهایی در آن افشانده شود) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاکها و بذرها را بشوید،) و آن را صاف (و خالی از خاک و بذر) رها کند. آنها از کاری که انجام دادهاند، چیزی به دست نمیآورند و خداوند، جمعیت
کافران را هدایت نمیکند.»
«ومثل الذین ینفقون امولهم ابتغاء مرضات الله....؛
و (کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا، و تثبیت (ملکات انسانی در) روح خود، انفاق میکنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی باشد، و بارانهای درشت به آن برسد، (و از هوای آزاد و نور
آفتاب، به حد کافی بهره گیرد،) و میوه خود را دو چندان دهد (که همیشه شاداب و با طراوت است.) و خداوند به آنچه انجام میدهید، بیناست.»
«..فلکم رءوس امولکم لا تظلمون ولا تظلمون؛
اگر (چنین) نمیکنید، بدانید خدا و رسولش، با شما پیکار خواهند کرد! و اگر توبه کنید، سرمایههای شما، از آن شماست (اصل سرمایه، بدون سود) نه
ستم میکنید، و نه بر شما ستم وارد میشود.»
«لتبلون فی امولکم وانفسکم..؛
به یقین (همه شما) در اموال و جانهای خود،
آزمایش میشوید! و از کسانی که پیش از شما به آنها کتاب (آسمانی) داده شده (
یهود)، و (همچنین) از
مشرکان، سخنان آزاردهنده فراوان خواهید شنید! و اگر
استقامت کنید و
تقوا پیشه سازید، (شایسته تر است زیرا) این از کارهای مهم و قابل اطمینان است.»
«وءاتوا الیتـمیامولهم... و لا تاکلوا امولهم الی امولکم..؛
و اموال یتیمان را (هنگامی که به حد رشد رسیدند) به آنها بدهید! و اموال بد (خود) را، با اموال خوب (آنها) عوض نکنید! و اموال آنان را همراه اموال خودتان (با مخلوط کردن یا تبدیل نمودن) نخورید، زیرا این گناه بزرگی است.»
«ولا تؤتوا السفهاء امولکم التی جعل الله لکم قیـمـا وارزقوهم فیها واکسوهم....؛
اموال خود را، که خداوند وسیله قوام زندگی شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید و از آن، به آنها روزی دهید! و لباس بر آنان بپوشانید و با آنها سخن شایسته بگویید.»
«..واحل لکم ما وراء ذلکم ان تبتغوا بامولکم..؛
و
زنان شوهردار (بر شما حرام است) مگر آنها را که (از راه
اسارت) مالک شدهاید (زیرا اسارت آنها در حکم
طلاق است) اینها احکامی است که خداوند بر شما مقرر داشته است. اما زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد)، برای شما
حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید در حالی که پاکدامن باشید و از
زنا، خودداری نمایید. و زنانی را که
متعه (
ازدواج موقت) میکنید،
واجب است
مهر آنها را بپردازید. و گناهی بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر، با یکدیگر توافق کرده اید. (بعدا میتوانید با توافق، آن را کم یا زیاد کنید.) خداوند، دانا و
حکیم است.»
«واعلموا انما امولکم واولـدکم فتنة..؛
و بدانید اموال و اولاد شما، وسیله آزمایش است و (برای کسانی که از عهده امتحان برآیند،) پاداش عظیمی نزد خداست.»
«قل ان کان... وامول اقترفتموها..؛
بگو: اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و
طایفه شما، و اموالی که به دست آوردهاید، و تجارتی که از کساد شدنش میترسید، و خانههایی که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و
جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند و خداوند جمعیت نافرمانبردار را هدایت نمیکند.»
«یـایها الذین ءامنوا ان کثیرا من الاحبار والرهبان لیاکلون امول الناس بالبـطـل....؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! بسیاری از دانشمندان (اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را بباطل میخورند، و (آنان را) از راه خدا بازمی دارند! و کسانی که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) میسازند، و در راه خدا انفاق نمیکنند، به مجازات دردناکی بشارت ده.»
«...وجـهدوا بامولکم..؛
(همگی به سوی میدان جهاد) حرکت کنید سبکبار باشید یا سنگین بار! و با اموال و جانهای خود، در راه خدا جهاد نمایید این برای شما بهتر است اگر بدانید.»
«واضرب لهم مثلا رجلین جعلنا لاحدهما جنتین من اعنـب... • وکان له ثمر..؛
(ای پیامبر!) برای آنان مثالی بزن: آن دو
مرد، که برای یکی از آنها دو
باغ از انواع انگورها قرار دادیم و گرداگرد آن دو (باغ) را با درختان نخل پوشاندیم و در میانشان
زراعت پر برکتی قرار دادیم. • .... • صاحب این باغ، درآمد فراوانی داشت به همین جهت، به دوستش- در حالی که با او گفتگو میکرد- چنین گفت: من از نظر ثروت از تو برتر، و از نظر نفرات نیرومندترم.»
«ولولا اذ دخلت جنتک قلت ما شاء الله لا قوة الا بالله ان ترن انا اقل منک مالا وولدا؛
چرا هنگامی که وارد باغت شدی، نگفتی این نعمتی است که خدا خواسته است؟! قوت (و نیرویی) جز از ناحیه خدا نیست! و اگر میبینی من از نظر مال و
فرزند از تو کمترم (مطلب مهمی نیست).»
«وما امولکم... بالتی تقربکم عندنا زلفی....؛
اموال و فرزندانتان هرگز شما را نزد ما مقرب نمیسازد، جز کسانی که ایمان بیاورند و عمل صالحی انجام دهند که برای آنان
پاداش مضاعف در برابر کارهایی است که انجام دادهاند و آنها در غرفههای (بهشتی) در (نهایت)
امنیت خواهند بود.»
«..وان تؤمنوا... ولا یسـلکم امولکم..؛
زندگی
دنیا تنها بازی و سرگرمی است و اگر ایمان آورید و تقوا پیشه کنید، پاداشهای شما را میدهد و اموال شما را نمیطلبد.»
«...وتجـهدون فی سبیل الله بامولکم..؛
به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید این برای شما (از هر چیز) بهتر است اگر بدانید.»
«یـایها الذین ءامنوا لا تلهکم امولکم..؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا
غافل نکند! و کسانی که چنین کنند، زیانکارانند.»
«انما امولکم واولـدکم فتنة..؛
اموال و فرزندانتان فقط وسیله آزمایش شما هستند و خداست که پاداش عظیم نزد اوست.»
«ما اغنی عنی مالیه؛
مال و ثروتم هرگز مرا بی نیاز نکرد.»
«قال نوح... واتبعوا من لم یزده ماله وولده الا خسارا؛
نوح (علیه السلام) (بعد از نومیدی از هدایت آنان) گفت: پروردگارا! آنها نافرمانی من کردند و از کسانی پیروی نمودند که اموال و فرزندانشان چیزی جز زیانکاری بر آنها نیفزوده است.»
«وما یغنی عنه ماله اذا تردی؛
و در آن هنگام که (در
جهنم) سقوط میکند، اموالش به حال او سودی نخواهد داشت.»
«الذی یؤتی ماله یتزکی؛
همان کس که مال خود را (در راه خدا) میبخشد تا پاک شود.»
«یحسب ان ماله اخلده؛
او
گمان میکند که اموالش او را جاودانه میسازد.»
«ما اغنی عنه ماله وما کسب؛
هرگز مال و ثروتش و آنچه را به دست آورد به حالش سودی نبخشید.»
تملک هر کس بر دسترنج خود، جایز است.
«...للرجال نصیب مما اکتسبوا وللنساء نصیب مما اکتسبن..؛
برتریهایی را که خداوند برای بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده
آرزو نکنید! (این تفاوتهای طبیعی و حقوقی، برای حفظ نظام زندگی شما، و بر طبق
عدالت است. ولی با این حال،) مردان نصیبی از آنچه به دست میآورند دارند، و زنان نیز نصیبی (و نباید حقوق هیچ یک پایمال گردد). و از
فضل (و
رحمت و برکت) خدا، برای رفع تنگناها طلب کنید! و خداوند به هر چیز داناست.»
از نظر اعمال بدنی نیز چنین است، که اگر مرد و یا
زن از راه عمل چیزی به دست میآورد خاص خود او است، و خدای تعالی نمیخواهد به
بندگان خود ستم کند.
هبه، از اسباب مالکیت انسان است.
«وءاتوا النساء صدقـتهن نحلة فان طبن لکم عن شیء منه نفسـا فکلوه هنیـــا مریـا؛
و مهر زنان را (بطور کامل) بعنوان یک بدهی (یا عطیه،) به آنان بپردازید! (ولی) اگر آنها چیزی از آن را با رضایت خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرف کنید.»
مالکیت انسان بر
برده، جایز است.
«ضرب لکم مثلا من انفسکم هل لکم من ما ملکتایمـنکم..؛
خداوند مثالی از خودتان، برای شما زده است: آیا (اگر مملوک و بردهای داشته باشید)، این بردههای شما هرگز در روزیهایی که به شما دادهایم
شریک شما میباشند آن چنان که هر دو مساوی بوده و از تصرف مستقل و بدون اجازه آنان
بیم داشته باشید، آن گونه که در مورد شرکای آزاد خود
بیم دارید؟! اینچنین
آیات خود را برای کسانی که
تعقل میکنند شرح میدهیم.»
«یـایها النبی انا احللنا لک ازوجک الـتی ءاتیت اجورهن وما ملکت یمینک..؛
ای پیامبر! ما همسران تو را که مهرشان را پرداختهای برای تو حلال کردیم، و همچنین کنیزانی که از طریق غنایمی که خدا به تو بخشیده است مالک شدهای و دختران عموی تو، و دختران عمهها، و دختران دایی تو، و دختران خالهها که با تو
مهاجرت کردند (
ازدواج با آنها برای تو حلال است) و هر گاه زن با ایمانی خود را به پیامبر ببخشد (و مهری برای خود نخواهد) چنانچه پیامبر بخواهد میتواند او را به همسری برگزیند اما چنین ازدواجی تنها برای تو مجاز است نه دیگر
مؤمنان ما میدانیم برای آنان در مورد همسرانشان و کنیزانشان چه حکمی مقرر داشتهایم (و مصلحت آنان چه حکمی را ایجاب میکند) این بخاطر آن است که مشکلی (در ادای رسالت) بر تو نباشد (و از این راه حامیان فزونتری فراهم سازی) و خداوند آمرزنده و مهربان است.»
«لا جناح علیهن... ولا ما ملکتایمـنهن..؛
بر آنان (همسران پیامبر) گناهی نیست در مورد پدران و فرزندان و برادران و فرزندان برادران و فرزندان خواهران خود و زنان
مسلمان و بردگان خویش (که بدون
حجاب و پرده با آنها تماس بگیرند) و تقوای الهی را پیشه کنید که خداوند نسبت به هر چیزی
شاهد و آگاه است.»
رباخواران، نسبت به سودهای ربوی، مالکیت ندارند.
«یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله وذروا ما بقی من الربوا ان کنتم مؤمنین• فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله ورسوله وان تبتم فلکم رءوس امولکم لا تظلمون ولا تظلمون؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و آنچه از (مطالبات) ربا باقی مانده، رها کنید اگر ایمان دارید! • اگر (چنین) نمیکنید، بدانید خدا و رسولش، با شما پیکار خواهند کرد! و اگر توبه کنید، سرمایههای شما، از آن شماست (اصل سرمایه، بدون سود) نه ستم میکنید، و نه بر شما ستم وارد میشود.»
(و ان تبتم فلکم رؤس اموالکم لا تظلمون و لا تظلمون). یعنی اگر
توبه کنید و دستگاه رباخواری را برچینید حق دارید سرمایههای اصلی خود را که در دست مردم دارید (به استثنای سود) از آنها جمع آوری کنید و این قانون کاملا عادلانه است زیرا که هم از ستم کردن شما بر دیگران جلوگیری میکند و هم از ستم وارد شدن بر شما، و در این صورت نه
ظالم خواهید بود و نه
مظلوم.
مالکیت شخصی، برای کودکان، معتبر است.
«وءاتوا الیتـمیامولهم ولا تتبدلوا الخبیث بالطیب ولا تاکلوا امولهم الی امولکم انه کان حوبـا کبیرا؛
و اموال یتیمان را (هنگامی که به حد رشد رسیدند) به آنها بدهید! و اموال بد (خود) را، با اموال خوب (آنها) عوض نکنید! و اموال آنان را همراه اموال خودتان (با مخلوط کردن یا تبدیل نمودن) نخورید، زیرا این گناه بزرگی است.»
«وابتلوا الیتـمیحتی اذا بلغوا النکاح فان ءانستم منهم رشدا فادفعوا الیهم امولهم... الیهم امولهم فاشهدوا علیهم..؛
و یتیمان را چون به حد
بلوغ برسند، بیازمایید! اگر در آنها رشد (کافی) یافتید، اموالشان را به آنها بدهید! و پیش از آنکه بزرگ شوند، اموالشان را از روی
اسراف نخورید! هر کس که بی نیاز است، (از برداشت حق الزحمه) خودداری کند و آن کس که نیازمند است، به طور شایسته (و مطابق زحمتی که میکشد،) از آن بخورد. و هنگامی که اموالشان را به آنها بازمی گردانید، شاهد بگیرید! اگر چه خداوند برای محاسبه کافی است.»
«ولا تقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن..؛
و به مال
یتیم، جز به بهترین صورت (و برای اصلاح)، نزدیک نشوید، تا به حد رشد خود برسد! و حق پیمانه و وزن را به عدالت ادا کنید! - هیچ کس را، جز بمقدار تواناییش، تکلیف نمیکنیم- و هنگامی که سخنی میگویید، عدالت را رعایت نمایید، حتی اگر در مورد نزدیکان (شما) بوده باشد و به پیمان خدا وفا کنید، این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش میکند، تا متذکر شوید.»
«ولا تقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن..؛
و به
مال یتیم، جز به بهترین راه نزدیک نشوید، تا به سر حد بلوغ رسد! و به عهد (خود) وفا کنید، که از عهد سؤال میشود.»
آیه به اهمیت حفظ مال یتیمان پرداخته و با لحنی به آنچه در مورد عمل منافی عفت در آیات قبل گذشت میگوید: "به اموال یتیمان نزدیک نشوید" (و لا تقربوا مال الیتیم). نه تنها اموال یتیمان را نخورید بلکه حتی حریم آن را کاملا محترم بشمارید. از این آیه استفاده میشود که کودکان بیسرپرست
مالک اموال خویشاند.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم مالکیت».