حکم قرآن (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله
آیات مرتبط با حکم
قرآن معرفی میشوند.
ضرورت حفظ
احترام قرآن:
۱. «وَ قَدْ
نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَ الْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً؛
خداوند در
قرآن (اين حكم را) بر شما فرستاده كه هنگامي كه بشنويد افرادي آيات خدا را انكار و استهزا مينمايند با آنها ننشينيد تا به سخن دگري بپردازند، زيرا در اين صورت شما هم مثل آنان خواهيد بود، خداوند منافقان و كافران را همگي در دوزخ جمع ميكند.»
۲. «وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ ...؛
هر وقت كساني را كه آيات ما را استهزاء ميكنند مشاهده نمائي از آنها روي بگردان....» مقصود از «يخوضون فى آياتنا» به سخريّه گرفتن
قرآن و لزوم
اعراض از استهزاگران
قرآن براى احترام است.
۳. «وَ إِذا قُرِئَ
الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ؛
هنگامي كه
قرآن خوانده شود گوش فرا دهيد و خاموش باشيد تا مشمول رحمت خدا شويد.»
۴. «إِنَّهُ
لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ؛
كه آن
قرآن كريمي است. كه در كتاب محفوظ جاي دارد. و جز پاكان نميتوانند آن را
مس كنند.»
وجوب تلاوت و
قرائت قرآن، براى مردم، از جانب
پیامبر صلیاللهعلیهوآله:
۱. «كَما أَرْسَلْنا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا ...؛
همانگونه (كه با تغيير قبله نعمت خود را بر شما كامل كرديم) رسولي در ميان شما از نوع خودتان فرستاديم تا آيات ما را بر شما بخواند....»
۲. «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ ...؛
خداوند بر مؤ
منان منت نهاد ( نعمت بزرگي بخشيد) هنگامي كه در ميان آنها، پيامبري از جنس خودشان برانگيخت؛ كه آيات او را بر آنها بخواند....»
۳. «وَ
قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ ...؛
ما
قرآني بر تو
نازل كرديم كه به صورت آيات جدا از هم ميباشد، تا آن را تدريجا و با آرامش بر مردم بخواني (و جذب دلها شود)....»
۴. «وَ اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتابِ رَبِّكَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً؛
آنچه بتو از كتاب پروردگارت وحي شده تلاوت كن، هيچ چيز سخنان او را دگرگون نميسازد، و ملجا و پناهگاهي جز او نمييابي! »
۵. «إِنَّما أُمِرْتُ ... وَ أَنْ أَتْلُوَا
الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّما أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِينَ؛
(بگو) من مامورم ...و اينكه
قرآن را تلاوت كنم هر كس هدايت شود براي خود هدايت شده و هر كس گمراه گردد (گناهش به گردن خود اوست) بگو من فقط از انذار كنندگانم.»
۶. «اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ ...؛
آنچه را از كتاب آسماني به تو وحي شده تلاوت كن....»
۷. «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ ...؛
او كسي است كه در ميان جمعيت درس نخوانده رسولي از خودشان برانگيخت تا آياتش را بر آنها بخواند....»
وجوب تلاوت
قرآن بر
مشرکان از سوى پيامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله جهت
انذار آنان:
«إِنَّما أُمِرْتُ ... وَ أَنْ أَتْلُوَا
الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّما أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِينَ؛
(بگو) من مامورم... و اينكه
قرآن را تلاوت كنم هر كس هدايت شود براي خود هدايت شده و هر كس گمراه گردد (گناهش به گردن خود اوست) بگو من فقط از انذار كنندگانم.»
پيامبر صلیاللهعلیهوآله موظّف به
عجله نكردن در تلاوت
قرآن، قبل از تمام شدن
وحی:
«فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَ لا تَعْجَلْ
بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضى إِلَيْكَ وَحْيُهُ ...؛
پس بلند مرتبه است خداوندي كه سلطان حق است، و نسبت به
قرآن عجله مكن پيش از آن كه وحي آن بر تو تمام شود....»
وجوب
سکوت و گوش فرادادن به قرائت
حمد و سوره
امام جماعت، در
نماز:
«وَ إِذا قُرِئَ
الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ؛
هنگامي كه
قرآن خوانده شود گوش فرا دهيد و خاموش باشيد تا مشمول رحمت خدا شويد.» برخى حكم وجوب را مخصوص خواندن حمد و
سوره در نماز جماعت دانستهاند.
لزوم
پناه بردن از
شیطان به خداوند، هنگام تلاوت
قرآن:
«فَإِذا قَرَأْتَ
الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ؛
هنگامي كه
قرآن ميخواني از شر شيطان مطرود شده، به خدا پناه بر.»
وجوب
طهارت، هنگام مسّ خط و نوشتههاى
قرآن:
«فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ؛
كه در كتاب محفوظ جاي دارد. و جز پاكان نميتوانند آن را مس كنند.»
«لايمسّه» خبر در مقام انشا است و ظاهر آن بر طهارتظاهرى دلالت دارد و اين برداشت را روايت
امام باقر علیهالسلام تأييد مىكند.
لزوم
تدبّر در معانى
قرآن:
۱. «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ
الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً؛
آيا درباره
قرآن نميانديشند كه اگر از ناحيه غير خدا بود اختلافات فراواني در آن مييافتند.»
۲. «أَ فَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جاءَهُمْ ما لَمْ يَأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلِينَ؛
آيا آنها در اين گفتار تدبر نكردند؟ يا اينكه مطالبي براي آنان آمده كه براي نياكانشان نيامده است؟!»
۳. «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ؛
اين كتابي است پر بركت كه بر تو
نازل كرده ايم تا در آيات آن تدبر كنند و صاحبان مغز (و انديشه) متذكر شوند.»
۴. «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ
الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها؛
آيا آنها در
قرآن تدبر نميكنند؟ يا بر دلهايشان قفل نهاده شده است.»
حرمت
فتنهجویی و تأويل نادرست، از آيات
متشابه قرآن:
«هُوَ الَّذِي
أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ ... فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ ...؛
او كسي است كه اين كتاب (آسماني) را بر تو
نازل كرد... اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهات اند، تا فتنه انگيزي كنند (و مردم را گمراه سازند)، و تفسير (نادرستي) براي آن ميطلبند....»
روا نبودن هر نوع
شک و
تردید در
نزول الهى
قرآن به پيامبر صلیاللهعلیهوآله:
۱. «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ؛
اين كتاب با عظمتي است كه شك در آن راه ندارد، و مايه هدايت پرهيزكاران است.»
۲. «وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا
نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ؛
اگر درباره آنچه بر بنده خود (پيامبر)
نازل كرده ايم شك و ترديد داريد (لااقل) يك سوره همانند آن بياوريد و گواهان خود را غير از خدا بر اين كار دعوت كنيد اگر راست ميگوئيد. اگر اين كار نكرديد و هرگز نخواهيد كرد از آتشي بترسيد كه هيزم آن بدنهاي مردم (گنهكار) و سنگهاي است كه براي كافران مهيا شده است.»
۳. «وَ ما كانَ هذَا
الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ الْكِتابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ؛
شايسته نيست (و امكان نداشت) كه اين
قرآن بدون وحي الهي به خدا نسبت داده شود ولي تصديقي است براي آنچه پيش از آن است (از كتب آسماني) و تفصيلي است براي آنها، و شكي در آن نيست كه از طرف پروردگار جهانيان است. آنها ميگويند، او
قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده بگو اگر راست ميگوئيد يك سوره همانند آن بياوريد و هر كس را ميتوانيد غير از خدا (به ياري) بطلبيد.»
۴. «فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ فَسْئَلِ الَّذِينَ يَقْرَؤُنَ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِينَ؛
اگر در آنچه بر تو
نازل كرده ايم ترديد داري از آنها كه پيش از تو كتب آسماني را ميخوانند سوال كن، (بدان) به طور قطع، «حق» از طرف پروردگارت به تو رسيده، بنابراين هرگز از ترديد كنندگان مباش (البته او در چيزي كه با شهود در يافته بود هرگز ترديد نداشت، اين درسي بود براي مردم).»
عدم جواز برداشت از آيات متشابه
قرآن، بدون ارجاع آنها به آيات
محکم:
«هُوَ الَّذِي
أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ ...؛
او كسي است كه اين كتاب (آسماني) را بر تو
نازل كرد، كه قسمتي از آن، آيات «محكم» (صريح و روشن) است، كه اساس اين كتاب ميباشد؛ (و هر گونه پيچيدگي در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، بر طرف ميگردد). و قسمتي از آن، «متشابه» است ( آياتي كه به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفي در آن ميرود؛ ولي با توجه به آيات محكم، تفسير آنها آشكار ميگردد). اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهات اند، تا فتنه انگيزي كنند (و مردم را گمراه سازند)، و تفسير (نادرستي) براي آن ميطلبند؛....»
مستحبات قرائت
قرآن که در
قرآن کریم ذکرشده است عبارتند از:
استحباب
گوش فرا دادن به
قرآن و
سکوت، هنگام تلاوت آن:
«وَ إِذا قُرِئَ
الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا ...؛
هنگامي كه
قرآن خوانده شود گوش فرا دهيد و خاموش باشيد تا مشمول رحمت خدا شويد.»
استحباب تلاوت
قرآن، به صورت
ترتیل:
«... وَ رَتِّلِ
الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا؛
... و
قرآن را با دقت و تامل بخوان.»
استحباب
خضوع و
خشوع، هنگام تلاوت
قرآن:
۱. «وَ
قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ وَ
نَزَّلْناهُ تَنْزِيلًا قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذا يُتْلى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً وَ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ يَبْكُونَ وَ يَزِيدُهُمْ خُشُوعاً؛
ما
قرآني بر تو
نازل كرديم كه به صورت آيات جدا از هم ميباشد، تا آن را تدريجا و با آرامش بر مردم بخواني (و جذب دلها شود) و بطور قطع اين قرآنرا ما
نازل كرديم. بگو: چه شما ايمان بياوريد، و چه نياوريد، آنها كه پيش از اين علم و دانش به آنان داده شده هنگامي كه (اين آيات) بر آنها خوانده ميشود به
خاک ميافتند و
سجده ميكند.آنها (بي اختيار) به زمين ميافتند (و سجده ميكنند) و اشك ميريزند و هر زمان خشوعشان فزونتر ميشود.»
۲. «وَ إِذا قُرِئَ عَلَيْهِمُ
الْقُرْآنُ لا يَسْجُدُونَ؛
و هنگامي كه
قرآن بر آنها خوانده شود سجده نميكنند؟»
مطلوبيّت
گریه، هنگام تلاوت
قرآن:
۱. «وَ إِذا سَمِعُوا ما
أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِ ...؛
و هر زمان آياتي را كه بر پيامبر
نازل شده بشنوند چشمهاي آنها را ميبيني كه (از شوق) اشك ميريزد بخاطر حقيقتي را كه دريافته اند....»
۲. «وَ
قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ وَ
نَزَّلْناهُ تَنْزِيلًا قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذا يُتْلى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً وَ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ يَبْكُونَ وَ يَزِيدُهُمْ خُشُوعاً؛
ما
قرآني بر تو
نازل كرديم كه به صورت آيات جدا از هم ميباشد، تا آن را تدريجا و با آرامش بر مردم بخواني (و جذب دلها شود) و بطور قطع اين قرآنرا ما
نازل كرديم. بگو: چه شما ايمان بياوريد، و چه نياوريد، آنها كه پيش از اين علم و دانش به آنان داده شده هنگامي كه (اين آيات) بر آنها خوانده ميشود به خاك ميافتند و سجده ميكند.آنها (بي اختيار) به زمين ميافتند (و سجده ميكنند) و اشك ميريزند و هر زمان خشوعشان فزونتر ميشود.»
حکم ایمان (قرآن)، ایمان به قرآن و
حکم کفر (قرآن)، کفر به قرآن.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۱، ص۵۰۱، برگرفته از مقاله «حکم قرآن».