حکم دین (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مالی که به صورت کلی ثابت بر
ذمه شخص هست و ذمه شخص به آن مشغول میباشد را
دین گویند. بر
مدیون لازم است در موعد مقرر دیناش را اداء کند.
باید سند دیون، طبق موازین شرع تنظیم و ثبت شود.
«یـایها الذین ءامنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه ولیکتب بینکم کاتب بالعدل ولا یاب کاتب ان یکتب کما علمه الله فلیکتب ولیملل الذی علیه الحق ولیتق الله ربه ولا یبخس منه شیــا فان کان الذی علیه الحق سفیهـا اوضعیفـا او لایستطیع ان یمل هو فلیملل ولیه بالعدل...؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر
وام یا
داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسندهای از روی
عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد! و کسی که
قدرت بر نویسندگی دارد، نباید از نوشتن- همان طور که
خدا به او
تعلیم داده- خودداری کند! پس باید بنویسد، و آن کس که حق بر عهده اوست، باید
املا کند، و از خدا که
پروردگار اوست بپرهیزد، و چیزی را فروگذار ننماید! و اگر کسی که حق بر ذمه اوست،
سفیه (یا از نظر عقل) ضعیف (و
مجنون) است، یا (به خاطر لال بودن،) توانایی بر املا کردن ندارد، باید ولی او (به جای او،) با رعایت عدالت، املا کند!........»
(طبق یک احتمال «کما علمه الله» یعنی آن گونه که
خداوند فقه و
احکام آن
معامله را به ایشان تعلیم داد بنویسد، بنابراین احتمال، امر برای
وجوب است.)
باید به بدهکار تنگدست، تا هنگام توان آن بر پرداخت بدهی خویش به سهولت و آسانی مهلت داد.
«یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله وذروا ما بقی من الربوا ان کنتم مؤمنین• وان کان ذو عسرة فنظرة الی میسرة..؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و آنچه از (مطالبات)
ربا باقی مانده، رها کنید اگر ایمان دارید. • ..... • و اگر (بدهکار،) قدرت پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانایی، مهلت دهید! (و در صورتی که براستی قدرت پرداخت را ندارد،) برای خدا به او ببخشید بهتر است اگر (منافع این کار را) بدانید!»
باید عدالت
کاتب، در تنظیم اسناد دین مراعات شود.
«یـایها الذین ءامنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه ولیکتب بینکم کاتب بالعدل...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسندهای از روی عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد!.....»
برای اینکه جلب اطمینان بیشتری شود، و قرار داد از مداخلات احتمالی طرفین سالم بماند، میافزاید: باید نویسنده ای از روی عدالت (سند بدهکاری را) بنویسد (و لیکتب بینکم کاتب بالعدل).
بنابراین، این قرار داد باید به وسیله شخص سومی تنظیم گردد و آن شخص عادل باشد. گر چه ظاهر این جمله و جمله سابق این است که نوشتن چنین قراردادهایی
واجب است زیرا امر دلالت بر وجوب دارد، و به همین دلیل بعضی از فقهای
اهل سنت، این کار را واجب میدانند، ولی مشهور میان بزرگان علمای
شیعه و اهل سنت به خاطر دلائل دیگر،
استحباب آن است. (یا اینکه امر جنبه ارشادی و راهنمایی برای پیشگیری از نزاع و درگیری دارد)
ادای دین بر بدهکار لازم است.
«یـایها الذین ءامنوا اذا تداینتم... • ... فان امن بعضکم بعضـا فلیؤد الذی اؤتمنامـنته ولیتق الله ربه..؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید..... • .... و اگر به یکدیگر
اطمینان (کامل) داشته باشید، (گروگان لازم نیست، و) باید کسی که
امین شمرده شده (و بدون گروگان، چیزی از دیگری گرفته)، امانت (و بدهی خود را بموقع) بپردازد و از خدایی که
پروردگار اوست. بپرهیزد! و
شهادت را کتمان نکنید! و هر کس آن را کتمان کند، قلبش
گناهکار است. و خداوند، به آنچه انجام میدهید، داناست.»
باید برای دیون در
معاملات غیرنقدی، مدت تعیین شود.
«یـایها الذین ءامنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسندهای از روی عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد!.....»
باید کتابت و ثبت اسناد دین، به املای
مدیون باشد.
«یـایها الذین ءامنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه ولیکتب بینکم کاتب بالعدل ولا یاب کاتب ان یکتب کما علمه الله فلیکتب ولیملل الذی علیه الحق... ؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسندهای از روی عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد! و کسی که قدرت بر
نویسندگی دارد، نباید از نوشتن- همان طور که خدا به او تعلیم داده- خودداری کند! پس باید بنویسد، و آن کس که حق بر عهده اوست، باید املا کند، و از خدا که پروردگار اوست بپرهیزد، و چیزی را فروگذار ننماید! و اگر کسی که حق بر ذمه اوست، سفیه (یا از نظر عقل) ضعیف (و مجنون) است، یا (به خاطر لال بودن،) توانایی بر املا کردن ندارد، باید ولی او (به جای او،) با رعایت عدالت، املا کند!.......»
رعایت
تقوا در کم و زیاد نکردن مدیون، هنگام املا و ثبت اسناد دین واجب است.
«یـایها الذین ءامنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه ولیکتب بینکم کاتب بالعدل ولا یاب کاتب ان یکتب کما علمه الله فلیکتب ولیملل الذی علیه الحق ولیتق الله ربه ولا یبخس منه شیــا... واتقوا الله..؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسندهای از روی عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد! و کسی که قدرت بر نویسندگی دارد، نباید از نوشتن- همان طور که خدا به او تعلیم داده- خودداری کند! پس باید بنویسد، و آن کس که حق بر عهده اوست، باید املا کند، و از خدا که پروردگار اوست بپرهیزد، و چیزی را فروگذار ننماید!.... از خدا بپرهیزید!....»
املای اسناد دین با رعایت عدالت از سوی مدیون، ولی سفیه، ولی ضعیف و یا ناتوان از املای اسناد دین واجب است.
«یـایها الذین ءامنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه ولیکتب بینکم کاتب بالعدل ولا یاب کاتب ان یکتب کما علمه الله فلیکتب ولیملل الذی علیه الحق ولیتق الله ربه ولا یبخس منه شیــا فان کان الذی علیه الحق سفیهـا اوضعیفـا او لایستطیع ان یمل هو فلیملل ولیه بالعدل...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسندهای از روی عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد! و کسی که قدرت بر نویسندگی دارد، نباید از نوشتن- همان طور که خدا به او تعلیم داده- خودداری کند! پس باید بنویسد، و آن کس که حق بر عهده اوست، باید املا کند، و از خدا که پروردگار اوست بپرهیزد، و چیزی را فروگذار ننماید! و اگر کسی که حق بر ذمه اوست، سفیه (یا از نظر عقل) ضعیف (و مجنون) است، یا (به خاطر لال بودن،) توانایی بر املا کردن ندارد، باید ولی او (به جای او،) با رعایت عدالت، املا کند!.....»
تحمل شهادت بر دین، در صورت درخواست از
شهود واجب است.
«یـایها الذین ءامنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه... واستشهدوا شهیدین من رجالکم فان لم یکونا رجلین فرجل وامراتان ممن ترضون من الشهداء ان تضل احدهما فتذکر احدهما الاخری ولا یاب الشهداء اذا ما دعوا...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید!. ..... و دو نفر از مردان (
عادل) خود را (بر این حق)
شاهد بگیرید! و اگر دو
مرد نبودند، یک مرد و دو
زن، از کسانی که مورد رضایت و اطمینان شما هستند، انتخاب کنید! (و این دو زن، باید با هم شاهد قرار گیرند،) تا اگر یکی انحرافی یافت، دیگری به او یادآوری کند. و شهود نباید به هنگامی که آنها را (برای شهادت) دعوت میکنند، خودداری نمایند! و از نوشتن (بدهی خود،) چه کوچک باشد یا بزرگ، ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید)! این، در نزد خدا به عدالت نزدیکتر، و برای شهادت مستقیم تر، و برای جلوگیری از
تردید و
شک (و
نزاع و گفتگو) بهتر میباشد مگر اینکه داد و ستد نقدی باشد که بین خود، دست به دست میکنید. در این صورت، گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید. ولی هنگامی که
خرید و فروش (نقدی) میکنید، شاهد بگیرید! و نباید به
نویسنده و شاهد، (به خاطر حقگویی،) زیانی برسد (و تحت فشار قرار گیرند)! و اگر چنین کنید، از فرمان پروردگار خارج شدهاید. از خدا بپرهیزید! و خداوند به شما تعلیم میدهد خداوند به همه چیز داناست.»
(در اینکه «ولا یاب الشهداء» در مورد تحمل شهادت است یا اقامه آن و یا هر دوی آن اقوالی وجود دارد، ولی مناسب تر این است که بگوییم در مورد تحمل است، زیرا سخن در همین مورد است و
نهی از اباء مستلزم امر به تحمل است، لیکن این
امر واجب کفایی است، اما اگر غیر ایشان شاهدی وجود نداشته باشد
واجب عینی خواهد بود.)
باید افراد عادل، برای شهادت بر دین انتخاب شوند.
«یـایها الذین ءامنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه... واستشهدوا شهیدین من رجالکم فان لم یکونا رجلین فرجل وامراتان ممن ترضون من الشهداء... ؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید!...... و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر این حق) شاهد بگیرید! و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن، از کسانی که مورد رضایت و اطمینان شما هستند، انتخاب کنید! (و این دو زن، باید با هم شاهد قرار گیرند،)....»
(«ممن ترضون من الشهداء» یعنی مردان و زنانی که مرضی در دین باشند و این اشاره به اشتراط عدالت است.)
شاهد گرفتن دو مرد
مؤمن یا یک مرد و دو زن مؤمن با رضایت دو طرف، هنگام ثبت اسناد دین لازم است.
«یـایها الذین ءامنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه ولیکتب بینکم کاتب بالعدل... واستشهدوا شهیدین من رجالکم فان لم یکونا رجلین فرجل وامراتان ممن ترضون من الشهداء...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام یا
داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید!...... و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر این حق) شاهد بگیرید! و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن، از کسانی که مورد رضایت و اطمینان شما هستند، انتخاب کنید! (و این دو زن، باید با هم شاهد قرار گیرند،)....»
این دو شاهد باید از مردان شما باشند (من رجالکم).
یعنی هم بالغ، هم
مسلمان باشند (تعبیر به رجال،
بالغ بودن را میرساند و اضافه کردن آن به ضمیر "کم"
اسلام را، زیرا مخاطب در اینجا گروه
مسلمین است).
و اگر دو مرد نباشند کافی است یک مرد و دو زن شهادت دهند (فان لم یکونا رجلین فرجل و امراتان).
از کسانی که مورد رضایت و اطمینان شما باشند (ممن ترضون من الشهداء).
از این جمله مساله عادل بودن و مورد
اعتماد و اطمینان بودن شهود، استفاده میشود که در
روایات اسلامی نیز به طور گسترده به آن اشاره شده است.
ضمنا بعضی از این تعبیر استفاده کرده اند که شاهد باید متهم نباشد (مانند کسی که در آن دعوا منافع خاصی دارد).
باید بدهکاریهای میت، قبل از تقسیم
ارث پرداخت شود.
«یوصیکم الله فی اولـدکم للذکر مثل حظ الانثیین... من بعد وصیة یوصی بها او دین...؛
خداوند درباره فرزندانتان به شما سفارش میکند که سهم (میراث)
پسر، به اندازه سهم دو
دختر باشد..... (همه اینها،) بعد از انجام وصیتی است که او کرده، و بعد از
ادای دین است- شما نمیدانید پدران و مادران و فرزندانتان، کدامیک برای شما سودمندترند! - این فریضه الهی است و خداوند،
دانا و
حکیم است.»
«ولکم نصف ما ترک ازوجکم ان لم یکن لهن ولد... من بعد وصیة یوصین بها او دین ولهن الربع مما ترکتم... من بعد وصیة توصون بها او دین وان کان رجل یورث کلــلة او امراة وله اخ او اخت فلکل وحد منهما السدس... من بعد وصیة یوصی بها او دین...؛
و برای شما، نصف میراث زنانتان است، اگر آنها فرزندی نداشته باشند و اگر فرزندی داشته باشند، یک چهارم از آن شماست پس از انجام وصیتی که کردهاند، و ادای دین (آنها). و برای
زنان شما، یک چهارم میراث شماست، اگر فرزندی نداشته باشید و اگر برای شما فرزندی باشد، یک هشتم از آن آنهاست بعد از انجام وصیتی که کردهاید، و ادای دین. و اگر مردی بوده باشد که کلاله(
خواهر یا
برادر) از او ارث میبرد، یا زنی که برادر یا خواهری دارد، سهم هر کدام، یک ششم است (اگر برادران و خواهران مادری باشند) و اگر بیش از یک نفر باشند، آنها در یک سوم شریکند پس از انجام وصیتی که شده، و ادای دین بشرط آنکه (از طریق
وصیت و
اقرار به دین،) به آنها ضرر نزند. این سفارش خداست و خدا دانا و بردبار است.»
شایسته نیست نویسندگان، از نوشتن و ثبت اسناد دین امتناع کنند.
«یـایها الذین ءامنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه ولیکتب بینکم کاتب بالعدل ولا یاب کاتب ان یکتب کما علمه الله...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسنده ای از روی عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد! و کسی که قدرت بر نویسندگی دارد، نباید از نوشتن- همان طور که خدا به او تعلیم داده- خودداری کند! پس باید بنویسد، و آن کس که حق بر عهده اوست، باید املا کند، و از خدا که پروردگار اوست بپرهیزد، و چیزی را فروگذار ننماید! و اگر کسی که حق بر ذمه اوست، سفیه (یا از نظر عقل) ضعیف (و مجنون) است، یا (به خاطر لال بودن،) توانایی بر املا کردن ندارد، باید ولی او (به جای او،) با رعایت عدالت، املا کند!.....»
(در اینکه نهی «و لا یاب کاتب ان یکتب» نهی تحریمی است یا غیر تحریمی دو قول است. اگر نهی برای تحریم باشد
کتابت واجب است و در اینکه این وجوب عینی است یا کفایی نیز دو قول است، ولی بهتر این است که (بگوییم) کتابت بر عارف به آن
مستحب عینی و
واجب کفایی است.)
پرداخت دیون ضرری
میت واجب نیست.
(«دیون ضرری» به بدهکاریهایی گفته میشود که میت برای ضرر زدن به
ورثه به آنها اقرار کرده، یا وصیت نموده است.)
«ولکم نصف ما ترک ازوجکم... من بعد وصیة یوصی بها او دین غیر مضار...؛
و برای شما، نصف میراث زنانتان است، اگر آنها فرزندی نداشته باشند و اگر فرزندی داشته باشند، یک چهارم از آن شماست پس از انجام وصیتی که کردهاند، و ادای دین (آنها). و برای زنان شما، یک چهارم
میراث شماست، اگر فرزندی نداشته باشید و اگر برای شما فرزندی باشد، یک هشتم از آن آنهاست بعد از انجام وصیتی که کردهاید، و ادای دین. و اگر مردی بوده باشد که کلاله(خواهر یا برادر) از او ارث میبرد، یا زنی که برادر یا خواهری دارد، سهم هر کدام، یک ششم است (اگر برادران و خواهران مادری باشند) و اگر بیش از یک نفر باشند، آنها در یک سوم شریکند پس از انجام وصیتی که شده، و ادای دین بشرط آنکه (از طریق وصیت و اقرار به دین،) به آنها ضرر نزند. این سفارش خداست و خدا دانا و بردبار است.»
در جمله "غیر مضار" کلمه "غیر" منصوب بر حالیت است و کلمه "مضار" از مصدر مضارة است که به معنای ضرر رساندن به غیر است و از ظاهر عبارت بر میآید که مراد از آن ضرر رساندن میت بوسیله دین باشد، مثل اینکه میت خود را مدیون و
مقروض کند تا به این وسیله ورثه را از ارث محروم سازد و یا مراد ضرر رساندن هم بوسیله دین باشد (به بیانی که گذشت) و هم بوسیله وصیت به بیش از
ثلث مال.
تنظیم سند، برای دین مدت دار
استحباب دارد.
«یـایها الذین ءامنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه..؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید!......»
تنظیم سند، برای دیون کم یا زیاد استحباب دارد.
«یـایها الذین ءامنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه... ولا تسـموا ان تکتبوه صغیرا او کبیرا الی اجله..؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید!. ... و شهود نباید به هنگامی که آنها را (برای شهادت) دعوت میکنند، خودداری نمایند! و از نوشتن (بدهی خود،) چه کوچک باشد یا بزرگ، ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید).....»
گذشت از بدهکار تهیدست، با عنوان
صدقه استحباب دارد.
«یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله وذروا ما بقی من الربوا ان کنتم مؤمنین• وان کان ذو عسرة فنظرة الی میسرة وان تصدقوا خیر لکم...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و آنچه از (مطالبات) ربا باقی مانده، رها کنید اگر ایمان دارید. • ..... • و اگر (بدهکار،)
قدرت پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانایی، مهلت دهید! (و در صورتی که براستی قدرت پرداخت را ندارد،) برای خدا به او ببخشید بهتر است اگر (منافع این کار را) بدانید!»
"و ان کان ذو عسرة فنظرة الی میسرة" لفظ "کان" در اینجا به
اصطلاح علم نحو تامه است و معنای "بود" را میدهد، میفرماید: اگر در میان بدهکاران فقیری یافت شود
طلبکار باید او را تا میسره مهلت دهد و میسره به معنای تمکن و دارا شدن است در مقابل عسرت که به معنای
فقر و
تنگدستی است و معنایش این است که آن قدر باید مهلت دهد تا بدهکار به پرداخت بدهی خود متمکن شود.
و این آیه هر چند مطلق است و مقید به مورد
ربا نیست و لیکن قهرا منطبق با مورد ربا است، چون رسم این بود که وقتی مدت
قرض یا هر بدهی دیگر به پایان میرسید
رباخوار گریبان
بدهکار را میگرفت. و او درخواست میکرد که مدت بدهی مرا تمدید کن و من در مقابل این تمدید، فلان مقدار و یا به فلان نسبت به قیمت جنس اضافه میکنم و آیه شریفه از این عمل نهی نموده و دستور میدهد به بدهکار مهلت دهند.
گواهی دو زن به همراه یک مرد، در صورت فقدان دو شاهد مرد جایز است.
«یـایها الذین ءامنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه ولیکتب بینکم کاتب بالعدل ولا یاب کاتب ان یکتب کما علمه الله فلیکتب ولیملل الذی علیه الحق ولیتق الله ربه ولا یبخس منه شیــا فان کان الذی علیه الحق سفیهـا اوضعیفـا او لایستطیع ان یمل هو فلیملل ولیه بالعدل واستشهدوا شهیدین من رجالکم فان لم یکونا رجلین فرجل وامراتان ممن ترضون من الشهداء ان تضل احدهما فتذکر احدهما الاخری ولا یاب الشهداء اذا ما دعوا ولا تسـموا ان تکتبوه صغیرا او کبیرا الی اجله ذلکم اقسط عند الله واقوم للشهـدة وادنی الا ترتابوا الا ان تکون تجـرة حاضرة تدیرونها بینکم فلیس علیکم جناح الا تکتبوها واشهدوا اذا تبایعتم ولا یضار کاتب ولا شهید وان تفعلوا فانه فسوق بکم واتقوا الله...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسندهای از روی عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد! و کسی که قدرت بر نویسندگی دارد، نباید از نوشتن- همان طور که خدا به او تعلیم داده- خودداری کند! پس باید بنویسد، و آن کس که حق بر عهده اوست، باید املا کند، و از خدا که پروردگار اوست بپرهیزد، و چیزی را فروگذار ننماید! و اگر کسی که حق بر ذمه اوست،
سفیه (یا از نظر
عقل) ضعیف (و مجنون) است، یا (به خاطر لال بودن،) توانایی بر املا کردن ندارد، باید ولی او (به جای او،) با رعایت عدالت، املا کند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر این حق) شاهد بگیرید! و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن، از کسانی که مورد رضایت و اطمینان شما هستند، انتخاب کنید! (و این دو زن، باید با هم شاهد قرار گیرند،) تا اگر یکی انحرافی یافت، دیگری به او یادآوری کند. و شهود نباید به هنگامی که آنها را (برای شهادت) دعوت میکنند، خودداری نمایند! و از نوشتن (بدهی خود،) چه کوچک باشد یا بزرگ، ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید)! این، در نزد خدا به عدالت نزدیکتر، و برای شهادت مستقیم تر، و برای جلوگیری از تردید و شک (و نزاع و گفتگو) بهتر میباشد مگر اینکه داد و ستد نقدی باشد که بین خود، دست به دست میکنید. در این صورت، گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید. ولی هنگامی که
خرید و
فروش (نقدی) میکنید، شاهد بگیرید! و نباید به نویسنده و شاهد، (به خاطر حقگویی،) زیانی برسد (و تحت فشار قرار گیرند)! و اگر چنین کنید، از فرمان پروردگار خارج شدهاید. از خدا بپرهیزید! و خداوند به شما تعلیم میدهد خداوند به همه چیز داناست.»
اجبار بدهکار متمکن از سوی طلبکار، برای پرداخت بدهیاش جایز است.
«وان کان ذو عسرة فنظرة الی میسرة...؛
و اگر (بدهکار،) قدرت پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانایی، مهلت دهید! (و در صورتی که براستی قدرت پرداخت را ندارد،) برای خدا به او ببخشید بهتر است اگر (منافع این کار را) بدانید.»
گرفتن
رهن (
وثیقه) به جای تنظیم سند برای دیون، در صورت عدم امکان ثبت آن جایز است.
«یـایها الذین ءامنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه... • و ان کنتم علی سفر و لم تجدوا کاتبا فرهـن مقبوضة..؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید!...... • و اگر در
سفر بودید، و نویسندهای نیافتید، گروگان بگیرید! (گروگانی که در اختیار طلبکار قرار گیرد.)....»
ادای دیون بدهکار، از
زکات جایز است.
«انما الصدقـت للفقراء... والغـرمین وفی سبیل الله... فریضة من الله...؛
زکاتها مخصوص
فقرا و
مساکین و کارکنانی است که برای (جمع آوری) آن زحمت میکشند، و کسانی که برای جلب محبتشان اقدام میشود، و برای (آزادی) بردگان، و (ادای دین) بدهکاران، و در راه (تقویت
آیین) خدا، و واماندگان در راه این، یک فریضه (مهم) الهی است و خداوند دانا و
حکیم است!»
تعجیل دین، با ابرای بعضی از آن جایز است.
«...فلکم رءوس امولکم لا تظلمون ولا تظلمون؛
اگر (چنین) نمیکنید، بدانید خدا و رسولش، با شما پیکار خواهند کرد! و اگر
توبه کنید، سرمایههای شما، از آن شماست (اصل سرمایه، بدون سود) نه
ستم میکنید، و نه بر شما ستم وارد میشود.»
(از
حضرت صادق (علیهالسّلام) درباره مردی پرسیده شد که دین مدت داری بر گردن اوست و طلبکار به او میگوید: اگر فلان مقدار را به صورت نقد بدهی، تو را از بقیه آن ابرا میکنم. امام (علیهالسّلام) فرمود: اشکالی ندارد، چون بر مبلغ نیفزوده است. خداوند فرموده است: «فلکم رؤس اموالکم لاتظلمون و لاتظلمون».)
ثبت سند، شاهد گرفتن و گرفتن وثیقه در دین، در صورت اعتماد بر بدهکار لازم نیست.
«یـایها الذین ءامنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه... • وان کنتم علی سفر ولم تجدوا کاتبا فرهـن مقبوضة فان امن بعضکم بعضـا فلیؤد الذی اؤتمنامـنته...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید!...... • و اگر در سفر بودید، و نویسنده ای نیافتید، گروگان بگیرید! (گروگانی که در اختیار طلبکار قرار گیرد.) و اگر به یکدیگر اطمینان (کامل) داشته باشید، (گروگان لازم نیست، و) باید کسی که
امین شمرده شده (و بدون گروگان، چیزی از دیگری گرفته)، امانت (و بدهی خود را بموقع) بپردازد و از خدایی که پروردگار اوست. بپرهیزد....»
(«فان امن...» متفرع بر امور قبل از قبیل ثبت دین، شاهد گرفتن و رهن گرفتن است، بنابراین در صورت اعتماد طلبکار به بدهکار نیازی به امور یاد نشده نیست.)
قرارداد مبادلات، به صورت دین جایز است.
«یـایها الذین ءامنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه... الا ان تکون تجـرة حاضرة تدیرونها بینکم فلیس علیکم جناح الا تکتبوها... اذا تبایعتم...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید!. .... مگر اینکه داد و ستد نقدی باشد که بین خود، دست به دست میکنید. در این صورت، گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید. ولی هنگامی که خرید و فروش (نقدی) میکنید، شاهد بگیرید! و نباید به نویسنده و شاهد، (به خاطر حقگویی،) زیانی برسد (و تحت فشار قرار گیرند)! و اگر چنین کنید، از فرمان پروردگار خارج شدهاید. از خدا بپرهیزید! و خداوند به شما تعلیم میدهد خداوند به همه چیز داناست.»
(برخی
مفسران معتقدند که
آیه، مربوط به
بیع سلم است و برخی آن را اعم از هرگونه دین میدانند.)
بلوغ، شرط گواهان بر دین است.
«یـایها الذین ءامنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی... واستشهدوا شهیدین من رجالکم فان لم یکونا رجلین فرجل وامراتان ممن ترضون من الشهداء ان تضل احدهما فتذکر احدهما الاخری...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید!..... و دو نفر از مردان (
عادل) خود را (بر این حق)
شاهد بگیرید! و اگر دو مرد نبودند، یک
مرد و دو زن، از کسانی که مورد رضایت و اطمینان شما هستند، انتخاب کنید! (و این دو
زن، باید با هم شاهد قرار گیرند،) تا اگر یکی انحرافی یافت، دیگری به او یادآوری کند....»
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم دین».