• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حُجَّت (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





حُجَّت (به ضم حاء، فتح و تشدید جیم) یکی از واژگان قرآن کریم به معنای برهان و دلیلی است که مقصود را روشن می‌کند.
مشتقات حُجَّت که در آیات قرآن آمده عبارتند از:
حُجَّة (به ضم حاء و فتح جیم) به معنای دلیل؛
حاجَ‌ (به فتح حاء) به معنای گفتگو و محاجه؛
تُحَاجُّونَنا (به ضم تاء و فتح حاء) به معنای با ما مجادله می‌کنید؛
حُجَّتُهُم (به ضم حاء و فتح جیم) به معنای مخاصمه کند؛
حِجَجٍ‌ (به کسر حاء و فتح جیم) حجج جمع حجّة است و مراد از آن سال است به اعتبار آن‌که در هر سال یک حجّ هست.


حُجَّت حُجَّة به معنای اصلی آن، همان برهان است که در بعضی از آیات آمده است‌.
راغب گوید: حجّت دلیلی است که مقصود را روشن می‌کند. «علی هذا محاجّه» به معنی حجّت آوردن، آن است که هر یک بخواهد با حجّت خود دیگری را از دلیل خود منصرف کند.
این واژه در قرآن کریم دارای مشتقاتی چون: حجج، حاجّ، محاجه می‌باشد.


به مواردی از حُجَّة که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - بُرْهان (آیه ۱۷۴ سوره نساء)

(قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ‌)
(دليل روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آمده.)
رجوع شود به «برهان»


۲.۲ - حُجَّة (آیه ۱۴۹ سوره انعام)

(قُلْ فَلِلَّهِ‌ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَداکُمْ اَجْمَعِینَ‌)
(بگو دلیل کامل برای خداست اگر می‌خواست همه را هدایت می‌کرد.)


۲.۳ - حَاجَ‌ (آیه ۲۵۸ سوره بقره)

(اَلَمْ تَرَ اِلَی الَّذِی‌ حَاجَ‌ اِبْراهِیمَ فِی رَبِّهِ‌)
(آيا نديدى و آگاهى ندارى از كسى (نمرود) كه بر اثر غرور ناشى از حكومتى كه خدا به او داده بود با ابراهیم (علیه‌السّلام) درباره پروردگارش محاجّه و گفتگو كرد؟)


۲.۴ - حَاجَّکَ‌ (آیه ۶۱ سوره آل عمران)

(فَمَنْ‌ حَاجَّکَ‌ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ‌)
(هرگاه بعد از علم و دانشى كه به تو رسيده، باز كسانى درباره مسیح با تو به ستيز برخيزند.)


۲.۵ - تُحَاجُّونَنا (آیه ۱۳۹ سوره بقره)

(قُلْ اَ تُحَاجُّونَنا فِی اللَّهِ‌)
(بگو: «آيا درباره خداوند با ما مجادله مى‌كنيد؟!)
ظاهرا مراد مطلق محاجّه، مخاصمه و جدل است زیرا باطل و کافر دلیلی روشن ندارد تا حجّت به معنای واقعی باشد و این معنی در آیاتی مثل آیه‌ی ۱۳۹ سوره بقره آیه‌ی ۶۱ سوره آل عمران و غیره حتمی است.


۲.۶ - حُجَّتُهُم (آیه ۱۶ سوره شوری)

(وَ الَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ دَاحِضَةٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَ عَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ)
(هر که درباره وجود خدا یا دین او مخاصمه کند بعد از آن‌که فطرتش آن را اجابت و قبول می‌کند، حجّت چنین کسی در پیش خدا بی‌اثر و خودش مورد غضب و عذاب خداست.)
(وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها) (فَاَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها)
سوگند به روح آدمى و آن كس كه آن را آفريده و موزون ساخته، سپس فجور و تقوايش (شر و خيرش‌) را به او الهام كرده است.)
پی بردن به وجود خدا و اثبات او از راه علّت و معلول فطری انسان است. فطرت انسان بر هستی خدا پایه‌گذاری شده است، لذا این است چنان‌که از مدلول و هم‌چنین مضمون آیات پیدا است.
(فَاَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها)
(پس روى خود را متوجه آيين خالص پروردگار كن. اين سرشت الهى است كه خداوند، انسان‌ها را بر آن آفريده.)
خیلی بعید به نظر می‌رسد که مراد قبول کردن عدّه‌ای از مردم باشد و خدا بفرماید: چون عدّه‌ای خدا را پذیرفته‌اند پس هر که نپذیرد مورد غضب است زیرا مطلق پذیرفته شدن یک چیز دلیل حقانیّت آن نمی‌شود چه بسا باطل که عدّه‌ای آن را پذیرفته‌اند اللهم این‌که مراد پذیرفتن عدّه‌ای از مردم پاک و سلیم النفس باشد مثل پیامبران که روی فطرت خدا دادی پذیرفته‌اند، در این صورت برگشت آن تقریبا به آن‌چه ما گفتیم است.


۲.۷ - حِجَجٍ‌ (آیه ۲۷ سوره قصص)

(اِنِّی اُرِیدُ اَنْ اُنْکِحَکَ اِحْدَی‌ ابْنَتَیَّ‌هاتَیْنِ عَلی‌ اَنْ تَاْجُرَنِی ثَمانِیَ‌ حِجَجٍ‌)
«من می‌خواهم یکی از دو دخترم را به تو تزویج کنم بر این‌که خودت را هشت سال بر من اجیر کنی.»
در المیزان هست: حجج جمع حجّة است و مراد از آن سال است به اعتبار آن‌که در هر سال یک حجّ هست و از آن به دست می‌آید که در آن زمان حجّ بیت که از شریعت حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام) می‌باشد در نزدشان معمول بوده است.
در المیزان از تفسیر عیّاشی نقل شده‌: ««سُئِلَ اَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ‌السَّلَامُ عَنِ الْبَیْتِ کَانَ‌ یُحَجُ‌ قَبْلَ اَنْ یُبْعَثَ النَّبِیُّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قَالَ نَعَمْ وَ تَصْدِیقُهُ فی الْقُرْآنِ قَوْلُ شُعَیْبٍ حِینَ قَالَ لِمُوسَی حَیْثُ تَزَوَّجَ‌ عَلی‌ اَنْ تَاْجُرَنِی ثَمانِیَ‌ حِجَجٍ‌ «وَ لَمْ یَقُلْ ثَمَانِیَ سِنِینَ».»»



۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۱۰۶.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۲۱۹.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۲، ص۲۸۶.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۲۱۹.    
۵. نساء/سوره۴، آیه۱۷۴.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۰۵.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۲۴۸.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۱۵۲.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۱۷۰.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۲۶.    
۱۱. انعام/سوره۶، آیه۱۴۹.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۴۸.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۵۰۵.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۳۶۶.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۵.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۵۸۷.    
۱۷. بقره/سوره۲، آیه۲۵۸.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۳.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۵۳۲.    
۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۳۴۸.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۱۲۰.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۶۳۵.    
۲۳. آل عمران/سوره۳، آیه۶۱.    
۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۷.    
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۳۵۰.    
۲۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۲۲۲.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۱۰۱.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۷۶۳.    
۲۹. بقره/سوره۲، آیه۱۳۹.    
۳۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۱.    
۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ص۴۷۲.    
۳۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ص۳۱۳.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۸۱.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ص۴۰۸.    
۳۵. شوری/سوره۴۲، آیه۱۶.    
۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۸۵.    
۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۴۷.    
۳۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۵.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۱۱۵.    
۴۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۹.    
۴۱. شمس/سوره۹۱، آیه۷-۸.    
۴۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۹۵.    
۴۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۴۹۸.    
۴۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۹۷.    
۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۱۱۵.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۵۵.    
۴۷. روم/سوره۳۰، آیه۳۰.    
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۰۷.    
۴۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۲۶۶.    
۵۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۱۷۷.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۱۲۵.    
۵۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۴۷۴.    
۵۳. قصص/سوره۲۸، آیه۲۷.    
۵۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۳۶.    
۵۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۷.    
۵۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۸۶.    
۵۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۹۰.    
۵۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۳۶.    
۵۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۷.    
۶۰. ابن فارس، احمد، معجم مقائیس اللغة، ج۲، ص۳۱.    
۶۱. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، ص۶۰.    
۶۲. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۶، ص۲۹.    
۶۳. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۹.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «حجة»، ج۲، ص۱۰۶-۱۰۸.    






جعبه ابزار