• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حَبْل (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





حَبْل ( به فتح حاء و سکون باء) از واژگان قرآن کریم به معنای ریسمان است.
این کلمه در قرآن به الله و نیز به ورید اضافه شده است و مراد از حبل الله، دین خدا و مراد از حبل الوردید رگ گردن می‌باشد.



حَبْل به معنی ریسمان است.


به مواردی از حَبْل که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - حَبْل (آیه ۵ سوره مسد)

(فِی جِیدِها حَبْلٌ‌ مِنْ مَسَدٍ)
(در گردن او ریسمانی است از لیف خرما.)


۲.۲ - حبالَهُمْ (آیه ۴۴ سوره شعراء)

(فَاَلْقَوْا حِبالَهُمْ‌ وَ عِصِیَّهُمْ‌)
«پس ریسمان‌ها و عصاهای خود را‌ انداختند.»


۲.۳ - بِحَبْلِ‌ (آیه ۱۰۳ سوره آل عمران)

(وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا)
(و همگى به ريسمان خدا (قرآن و هرگونه وسيله وحدت الهى‌)، چنگ زنيد و پراكنده نشويد.)
جمع آن حبال است. مراد از حبل الله دین خدا است.
شاید علّت این تسمیه آن است که دین واسطه بین خدا و مردم است چنان‌که به قرآن مجید از آن جهت حبل گفته‌اند.


۲.۴ - بِحَبْلٍ‌ (آیه ۱۱۲ سوره آل عمران)

(ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ اَیْنَ ما ثُقِفُوا اِلَّا بِحَبْلٍ‌ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ‌ مِنَ النَّاسِ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ‌)
(هرجا يافت شوند، مهر ذلّت بر آنان خورده است؛ مگر با ارتباط به خدا و تجديد نظر در روشِ ناپسند خود يا با ارتباط به مردم (و وابستگى به اين و آن) و به خشم خدا، گرفتار شده‌اند.)


۲.۴.۱ - تفسیر (آیه ۱۱۲ سوره آل عمران)

آیه شریفه درباره اهل کتاب از یهود است. به نظر راغب حبل در آیه به معنی عهد است یعنی کافر به دو عهد محتاج است یکی از جانب خدا و آن اهل کتاب بودن است وگرنه در دین خود آزاد نمی‌شود و دیگری از مردم که این عهد و قول را به آن‌ها بدهند.
ولی این در صورتی است که آن‌ها در پناه مسلمانان و در اقلیّت باشند. المیزان آن را بر ذلت تشریعی حمل کرده و (اَیْنَما ثُقِفُوا) را دلیل آن گرفته است. یعنی هر جا که مسلمانان آن‌ها را یافتند و مسلّط شدند و گفته: رفع آن تحت ذمّه بودن و یا به امان داخل شدن است.
نگارنده گوید: ذیل آیه در بیان علّت ضرب ذلّت و مسکنت چنین است‌:
(ذلِکَ بِاَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ الْاَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ‌)
(چرا كه آن‌ها به آيات خدا، كفر مى‌ورزيدند و پيامبران را به ناحق مى‌كشتند. اين به خاطر آن بود كه نافرمانى كردند و به حقوق ديگران، تجاوز مى‌نمودند.)
سبب ذلّت و مسکنت و مغضوب بودن، قتل انبیاء و کفر به آیات و قوانین خدا، تعدّی و عصیان است اعمّ از آن‌که «ذلک» دوّم مثل «ذلک» اوّل و تکرار آن باشد و یا «ذلک» اوّل و ما بعدش علّت ضرب ذلّت و مسکنت و «ذلک» دوّم و ما بعدش علّت (یَکْفُرُونَ‌ و یَقْتُلُونَ‌) باشد.
به هر حال از آیه به دست می‌آید که در صورت بودن دو حبل ذلّت‌ از آن‌ها برداشته می‌شود. در این صورت هیچ بعید نیست که بگوییم‌ (بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ) عبارت است از تغییر فکر و عمل و از بین بردن سبب ذلّت و (حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ) عبارت است از یاری مردم مثلا یهود که فعلا در دنیا سر و سامانی پیدا کرده است یک سبب از جانب خدا دارد و آن سعی و تلاش و اتحاد است و یک سبب از مردم و آن حمایت بی‌دریغ آمریکا و دول دیگر است.
آیه‌ی ۶۱ بقره نیز علّت ذلّت را نظیر این آیه بیان کرده است. اگر گویی: آیه درباره مطلق اهل کتاب اعمّ از یهود و نصاری است؟ گوییم: آیه بی‌شک درباره یهود است زیرا (یَقْتُلُونَ الْاَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍ‌) در نصاری به وقوع نپیوسته است.
راجع به توضیح بیشتر این مطلب اوایل سوره اسراء را مطالعه فرمایید که در آن‌جا ذلّت یهود در اثر بدکاری و نجات یافتن آن‌ها در اثر نیکو کاری چندین بار تکرار شده است‌: (عَسی‌ رَبُّکُمْ اَنْ یَرْحَمَکُمْ وَ اِنْ عُدْتُمْ عُدْنا)
(اميد است پروردگارتان بر شما رحمت آورد و اگر برگرديد، ما هم باز مى‌گرديم) بنابراین احتمال، یهودیّت که مبتنی بر نژاد است از حیث عدّه چندان پیشرفت نکرده و همواره به حمایت دیگران نیاز خواهد داشت و اگر از حمایت آمریکا محروم شود به حمایت اعراب و احترام آن‌ها احتیاج خواهد داشت.


۲.۵ - حَبْلِ‌ الْوَرِیدِ (آیه ۱۶ سوره ق)

(وَ نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مِنْ‌ حَبْلِ‌ الْوَرِیدِ)
(و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم!)
راغب گوید: ورید، رگی است متّصل به کبد و قلب و جریان خون در آن است.
ناگفته نماند: رگ‌های بدن را به شریان و ورید تقسیم کرده‌اند شریان آن‌ها است که خون را از قلب به بدن می‌برند و ورید آن‌ها است که آن را از بدن به قلب باز می‌گردانند به نظر می‌آید که در آیه شریفه مطلق رگ مراد است اعمّ از شریان و ورید. معنی آیه چنین است: «ما به انسان از وریدش که در تمام اعضای او گسترده است نزدیکتریم». اضافه حبل بر ورید بیانیّه است. درباره حبل الورید: رگ گردن، رگ قلب و غیره نیز گفته‌اند در صحاح گفته: ورید رگی است عرب آن را رگ قلب گوید و آن‌ها دو ورید است. این سخن احتمال فوق را که ورید شامل هر دو رگ شریان و ورید است تایید می‌کند.



به برخی از مواردی که در نهج البلاغه به کار رفته است، اشاره می شود:

۳.۱ - خطبه ۱۷۶

امام علی (صلوات‌الله‌علیه) درباره قرآن فرموده‌: «هَذَا الْقُرْآنُ فَاِنَّهُ‌ حَبْلُ‌ اللَّهِ الْمَتِینُ»
محمد عبده در علّت این تسمیه گوید: چون هر که به ریسمان چنگ زند از سقوط و شکستن نجات می‌یابد و هر که به قرآن چنگ زند از ضلالت و گمراهی به دور است. ولی احتمال اوّل صحیح‌تر است. علی هذا به دین و قرآن و امامان و پیامبران آن‌گاه که حبل اللَّه گفته شود مراد آن است که واسطه میان خدا و خلقند و سبب نجات از گمراهی‌اند.


۳.۲ - خطبه ۱۵۱

حضرت علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «وَ اَسْتَعِینُهُ عَلَی... الِاعْتِصَامِ مِنْ‌ حَبَائِلِهِ‌ وَ مَخَاتِلِهِ »
به ریسمان و کمند صیّاد، حباله گویند جمع آن حبائل است. به کمندهای شیطان که وسوسه‌ها و اغواهای او است حبائل شیطان گویند.
در حدیث ثقلین هست که یک طرف قرآن به دست خدا است و طرف دیگر به دست شما است.



۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۹۹.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۲۱۷.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۵، ص۳۴۷.    
۴. مسد/سوره۱۱۱، آیه۵.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۳.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۶۶۶.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۸۵.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۳۵۱.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۵۲.    
۱۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۴۴.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۳۸۴.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۱۷۷.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۹.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۹۶.    
۱۵. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۳.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۳.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۵۷۲.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۸۲.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۱۸۹.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۸۰۵.    
۲۱. آل عمران/سوره۳، آیه۱۱۲.    
۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۴.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۵۹۴.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۳۹۳.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۲۰۵.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۸۱۴.    
۲۷. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۱۰۷.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۳۸۴.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۵۹۵.    
۳۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۱۲.    
۳۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۱۲.    
۳۲. بقره/سوره۲، آیه۶۱.    
۳۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۸.    
۳۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۸۳.    
۳۵. ق/سوره۵۰، آیه۱۶.    
۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۱۹.    
۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۵۱۸.    
۳۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۴۶.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۲۵۵.    
۴۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۱۶.    
۴۱. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۵۲۰.    
۴۲. جوهری، ابونصر، صحاح تاج اللغة، ج۲، ص۵۵۰.    
۴۳. سید رضی، محمد، نهج البلاغه، ت الحسون، ص۳۹۳، خطبه ۱۷۶.    
۴۴. عبده، محمد، نهج البلاغه - ط مطبعه الاستقامه، ج۲، ص۱۱۵، خطبه ۱۷۱.    
۴۵. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ص۲۵۴، خطبه ۱۷۶.    
۴۶. عبده، محمد، نهج البلاغه - ط مطبعه الاستقامه، ج۲، ص۱۱۵، خطبه ۱۷۱.    
۴۷. سید رضی، محمد، نهج البلاغه، ت الحسون، ص۳۲۲، خطبه ۱۵۱.    
۴۸. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الإستقامة، ج۲، ص۴۹، خطبه ۱۴۷.    
۴۹. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ص۲۰۹، خطبه ۱۵۱.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «حبل»، ج۲، ص۹۹.    






جعبه ابزار