حشرات (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن از
حشرات متعددی مانند
زنبور،
مورچه،
عنکبوت،
ملخ و... نام برده است.
نحله عطیهای است که در مقابل
ثمن و عوض نباشد، راغب معنای اصلی
نحل را
زنبور عسل گرفته و گوید: بنظر من
مهریه را از آن نحله گویند که عطیه مرد مثل عطیه زنبور عسل عوض مالی ندارد و گوید: میشود عطیه را معنای اصلی قرارداد در این صورت زنبور را از آن نحل گویند که کارش عطیه ایست نسبت بمردم. نحل نام
سوره شانزدهم قرآن میباشد.
«و اوحی ربک الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتا و من الشجر و مما یعرشون؛
و
پروردگار تو به زنبور عسل
وحی (و
الهام غریزی) نمود که: از کوهها و درختان و داربستهایی که مردم میسازند، خانههایی برگزین».
نمل به معنای
مورچه است. در اقرب الموارد گوید: نمله به
مذکر و
مؤنث گفته میشود. نمل نام
سوره بیست و هفت
قرآن کریم است.
«حتی اذا اتوا علی واد النمل قالت نملة یا ایها النمل ادخلوا مساکنکم لا یحطمنکم سلیمان و جنوده و هم لا یشعرون؛
تا چون به
بیابان مورچگان آمدند مورچهای گفت: ای جماعت مورچگان بلانههای خود وارد شوید تا
سلیمان و لشکریانش شما را پامال نکنند آنها توجهی به شما ندارند».
جراد به معنای
ملخ یکی از معجزات نه گانه
حضرت موسی (علیهالسّلام) است. به زمینی که همه چیزش خورده شده و خالی مانده مجروده گویند راغب گوید: جایز است بگوئیم معنای اصلی کلمه جراد است و مجروده (ملخ خورده) و جرد الارض از آن
مشتق است و ممکن است بگوئیم ملخ را از آن جهت جراد گویند که
زمین را میخورد و خالی میگذارد.
«فارسلنا علیهم الطوفان و الجراد و القمل و الضفادع و الدم آیات مفصلات؛
پس ما
طوفان و ملخ و
کنه و قورباغهها و
خون را به صورت نشانههایی جدا جدا بر آنها فرستادیم، باز هم
تکبر و
سرکشی ورزیدند و گروهی گنهکار بودند.» .
بعوضه به معنای
پشه ریز و جمع آن بعوض است.
مجمع البیان آنرا پشه ریز معنی کرده است. در مفردات و اقرب الموارد نقل شده:
علت اینکه نام این حشره از «بعض» گرفته شده کوچکی جثه اوست.
«ان الله لا یستحیی ان یضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها؛
خدا باک ندارد از اینکه مثلی زند (هر چه باشد) پشه یا آنچه فوق آنست».
ذباب در اصل به معنای
مگس است اما به پشه و زنبور عسل و به مطلق زنبور نیز اطلاق میشود. لفظ
ذباب فقط دو بار در
قرآن مجید آمده است.
«یا ایها الناس ضرب مثل فاستمعوا له ان الذین تدعون من دون الله لن یخلقوا
ذبابا و لو اجتمعوا له و ان یسلبهم
الذباب شیئا لا یستنقذوه منه ضعف الطالب و المطلوب؛
ای
مردم (درباره شما و بت هایتان) مثالی زده شده پس بدان
گوش فرا دهید: همانا کسانی که به جای خدا میخوانید هرگز مگسی هم نتوانند آفرید هر چند بر آن اجتماع کنند، و اگر مگسی از آنها چیزی برباید آن را از وی بازپس نتوانند گرفت، طالب و مطلوب هر دو ناتوانند (
مشرکان طالب و بتان مطلوب، مگسان طالب و ربودههای مطلوب، بتان طالب و مگسان مطلوب)».
فراش بفتح اول جمع فراشه بمعنی
پروانه است.
«یوم یکون الناس کالفراش المبثوث؛
روزیکه
مردم مانند پروانههای پراکنده شوند».
قمل بضم قاف و فتح میم مشدد جمع قمله بمعنی شپشه است و یا بمعنی مگس کوچک است. بعضیها آنرا شپش معمولی که در
بدن انسان تولید میشود. ترجمه کردهاند ولی آن اشتباه است قمل بر وزن فلس بمعنی
شپش است نه قمل مشدد مگر آنکه
قرائت شاذ را در نظر بگیریم که آنرا بر وزن فلس خواندهاند.
ابن عباس گفته: آن شپشه است که در
گندم تولید میشود و در قول دیگر آن ملخهای کوچکی است که بال ندارند. قمل از جمله معجزات نه گانه موسی (علیهالسّلام) بود.
«فارسلنا علیهم الطوفان و الجراد و القمل و الضفادع و الدم آیات مفصلات؛
پس ما طوفان و ملخ و کنه و قورباغهها و خون را به صورت نشانههایی جدا جدا بر آنها فرستادیم، باز هم تکبر و سرکشی ورزیدند و گروهی گنهکار بودند.» .
عنکبوت حشره معروفی است که از لعاب خود تار میتند. دو بار در قرآن مجید ذکر شده و نام
سوره بیست و نهم قرآن کریم است.
«مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء کمثل العنکبوت اتخذت بیتا و ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت لو کانوا یعلمون؛
مثل کسانی که غیر از خدا (و در برابر او) برای خود سرپرست و یاور برگرفتهاند (در سستی و بی نفعی آنچه بدان
اعتماد کردهاند) مثل عنکبوت است که خانهای بر خود بر گرفته، و بی شک سستترین خانهها خانه عنکبوت است، اگر میدانستند».
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حیوان».