حزبالله لبنان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حزبالله لبنان، از تأثیرگذارترین تشكلهاى شیعى
لبنان است که متأثر از
انقلاب اسلامی ایران پدید آمدند.
حزبالله، از تأثیرگذارترین تشكلهاى شیعى لبنان است.
جنبشهای اسلامگراى
شیعی در
لبنان، نخست تحتتأثیر
حوزه علمیه نجف و
قم و نیز متأثر از
انقلاب اسلامی ایران پدید آمدند. مهمترین این جنبشها،
جنبش محرومین (حركة المحرومین) و
جنبش گروههای مقاومت اسلامی (افواج المقاومةالاسلامیة)،
مشهور به
اَمَل، بودند كه
امام موسی صدر آنها را
تأسیس كرد
با ناپدید شدن امام موسی صدر در
سفر به
لیبی در ۱۳۵۷ش/ ۱۹۷۸، جنبش امل دچار
ضعف و چنددستگی شد و این امر در ۱۳۶۱ش/ ۱۹۸۲ به اوج رسید.
با یورش
اسرائیل به
جنوب لبنان و
اشغال آن در این
سال، هیئتی به نام
هیئت نجات (هیئة الإنقاذ) ــ با حضور
نبیهبِرّی (رهبر جنبش امل در آن زمان)،
الیاس سرکیس (
رئیسجمهوری وقت لبنان)،
بَشیر جمیل، و
ولید جنبلاط ــ تشکیل گردید.بخشی از نیروهای جنبش امل با این اقدام نبیهبرّی مخالفت کردند.
سیدحسین موسوی از امل جدا شد و
جنبش اسلامی امل (
حرکة املالاسلامیة) را
تأسیس کرد
هنگامی که
ارتش اسرائیل
بیروت و جنوب لبنان را اشغال کرد، فقط دو منطقه شمال و
بقاع خارج از منطقه اشغالی قرار گرفت.
بنابراین، گروههای
شیعه در شهر
بعلَبک، مرکز منطقه بقاع، مستقر گردیدند. این گروههای کوچک و متفرق در دو موضوع اتفاقنظر داشتند:
اعتقاد به
ولایت فقیه و
پیروی از
امام خمینی، و مقابله با اسرائیل. این عوامل باعث شد تا این نیروها در تشکیلاتی واحد و جدید
ادغام شوند.
پس از مذاکرات اولیه، کمیتهای نه نفره تشکیل شد، مشتمل بر سه نفر از علمای شیعه بقاع، سه نفر از جنبش اسلامی امل و سه نفر از
حزبالدعوة لبنان.
وظیفه کمیته نُه نفره، پایهریزی تشکیلات سیاسی جدید برای
شیعیان لبنان بود. بنابراین، این کمیته
شورایی پنج نفره از میان خود
انتخاب کرد که شورای لبنان نامیده شد. نخستین جلسه این شورا در
زمستان ۱۳۶۱ش/۱۹۸۳ برگزار گردید.
شورای لبنان روش
رهبری دستهجمعی را برگزید و هیچ فردی را به رهبری یا
دبیر کلی انتخاب نکرد. همچنین
اسم اعضای این شورا، به دلایل امنیتی،
محرمانه ماند، ولی نقش سیدعباس موسوی در این شورا انکارناپذیر بود.
همزمان با گسترش عملیات مقاومت شورای لبنان برضد اشغالگران اسرائیلی، شعارهایی حاوی عبارت «
حزبالله» در لبنان
ظهور یافت. اما این عبارت نه به صورت نام رسمی یک گروه سیاسی بلکه به معنای
عام آن به کار میرفت، تا اینکه شورای لبنان در
اردیبهشت ۱۳۶۳/
مه ۱۹۸۴ نام «
حزبالله ـ انقلاب اسلامی در لبنان» را برای خود برگزید و دفتر سیاسی
حزب را راهانداخت و هفتهنامه العهد را
منتشر کرد. تعداد اعضای شورا نیز به هفت نفر افزایش یافت.
سرانجام
مقاومت اسلامی برضد نیروهای اشغالگر، که
حزبالله رهبری آن را برعهده داشت، به
ثمر نشست و
دولت اسرائیل در ۲۴
دی ۱۳۶۳/ ۱۴ ژانویه ۱۹۸۵
تصمیم گرفت در سه مرحله از لبنان عقبنشینی نماید. همزمان با آغاز عقبنشینی اسرائیل از شهر
صیدا،
حزبالله در ۲۷
بهمن ۱۳۶۳/ ۱۶
فوریه ۱۹۸۵، با صدور بیانیهای،
اعلام موجودیت کرد.
از این
تاریخ حزبالله از مقاومت مخفیانه به فعالیتهای سیاسی
علنی، که مقاومت را در اولویت میدانست، روی آورد.
این بیانیه، که در کتابچهای ۴۸ صفحهای
منتشر شده بود، ضمن بیان
هویت حزبالله، دیدگاههای آنان را درباره مسائل داخلی، منطقهای و جهانی روشن میکرد و درواقع
مرامنامه سیاسی
حزبالله بهشمار میآمد.
در این مرامنامه اعضای
حزبالله هویت و
ماهیت خود را اینگونه شناساندهاند که ما
فرزندان امت حزبالله خود را بخشی از امت اسلامی در
جهان میدانیم و همگی بهطور یکسان با
گستاخانهترین هجوم استکباری شرق و
غرب مواجهیم.
ما فرزندان امت
حزباللهی هستیم که
خداوند به پیشگامان آن در
ایران یاری رسانده است تا بار دیگر هسته نخستین
دولت مرکزی اسلامی را در جهان به وجود آورند.
تعهد خود را نسبت به دستورهای رهبریِ یگانه و حکیمانه و عادلانه ولیِّ فقیهِ جامعالشرایط، که در حال حاضر در شخص
امام آیتالله العظمی روحالله موسوی خمینی تجسم یافته است،
اعلام میداریم. بر این اساس، ما یک سازمان
حزبی بسته یا یک چهارچوب تنگ سیاسی در لبنان نیستیم.
ما خود را جمعیتی میدانیم که با
مسلمانان سراسر جهان ارتباط
عقیدتی و
سیاسی استوار در چهارچوب
اسلام دارد.
همچنین در این مرامنامه چهار
هدف برای
حزبالله
تعیین شده است:
اخراج اسرائیل از
لبنان به عنوان سرآغاز نابودی نهایی این رژیم و آزادی
قدس شریف؛ اخراج
امریکا،
فرانسه و همپیمانان آنان از لبنان و پایان دادن به
نفوذ کشورهای
استعمارگر در لبنان؛
محاکمه عادلانه اعضای
حزب کتائب (
فالانژها) برای جرائمی که با تحریک امریکا و اسرائیل در
حق مسلمانان و
مسیحیان مرتکب شدهاند؛ و اعطای حق
تعیین سرنوشت به
ملت لبنان تا با
آزادی کامل نظام حکومتی دلخواه خود را برگزینند.
همچنین این
مرامنامه برخی حکومتهای عربی را نظامهای
ورشکستهای معرفی میکند که برای
صلح با
صهیونیستها شتاب دارند و از
تأمین خواستها و آرزوهای امت،
عاجز و درماندهاند و هرگز
قدرت اندیشیدن به
مقابله با
رژیم اشغالگر فلسطین را ندارند.
این
حزب در مرامنامه خود نظام حکومتی مطلوب خود را نظامی اسلامی میداند که براساس
انتخاب آزاد و
مستقیم از طرف
مردم ایجاد شود و با
تحمیل این
نظام بر مردم
مخالف است. درعین حال،
حزبالله از
شرکت در انتخابات پارلمانی و حضور در
مجلس و هیئت دولت،
احتراز نکرده است. بهطور کلی
حزبالله بر پایه سه
اصل عمده
شکل گرفته است:
ایمان به
اسلام،
جهاد در
راه خدا، و
اعتقاد به
ولایت فقیه.
ساختار تشکیلاتی
حزبالله از آغاز
تأسیس تاکنون
تغییرات فراوانی کرده است.
حزبالله در آغاز به شکل شورایی اداره میشد و
رهبر یا
دبیر کل نداشت. امروزه اعضای شورا هفت نفرند که برای سه
سال انتخاب میشوند. دبیر کل نیز، بدون محدودیت، میتواند برای دورههای پیاپی انتخاب شود.اولین کنگره
حزبالله در ۱۳۶۸ش/ نوامبر ۱۹۸۹ برپا گردید و برای نخستین بار، نُه عضوِ شورای مرکزی
حزب، از طریق انتخابات عمومی در درون کادرهای
حزبی، برگزیده شدند.
این اعضا عبارت بودند از:
شیخصبحی طفیلی،
سیدعباس موسوی،
سیدحسن نصرالله،
شیخحسین کورانی،
شیخنعیم قاسم،
شیخمحمد یزیک،
محمد رعد،
محمد فنیش و
محمد یاغی. این شورا شیخصبحی طفیلی را به دبیر کلی انتخاب نمود. شیخنعیم قاسم به
قائممقامی دبیرکل و سیدحسن نصرالله نیز به ریاست کمیته اجرایی برگزیده شدند.
تشکیلات
حزبالله پنج کمیته دارد: جهادی، سیاسی، اجرایی، امور مجلس، و قضایی. ریاست این کمیتهها برعهده اعضای شورای مرکزی
حزبالله است. کمیته سیاسی، تحلیلها و بررسیهای سیاسی و
مدیریت روابط سیاسی داخلی و خارجی
حزب را برعهده دارد. وظیفه کمیته جهادی، آمادهسازی،
آموزش و
تجهیز نیروهای مسلح
حزبالله برای
مقابله با اشغالگران است. نمایندگان
حزبالله در مجلس لبنان، در کمیته امور مجلس عضویت دارند. این کمیته به بررسی لوایح و قوانین مطرح شده در مجلس لبنان میپردازد و همچنین به مشکلات مردم و چگونگی ارتباط آنان با مسئولان دولتی برای
رفع این مشکلات، رسیدگی میکند. کمیته اجرایی رسیدگی به امور اجرایی مؤسساتِ وابسته به
حزب را برعهده دارد. کمیته قضایی نیز به
حل و
فصل منازعات و اختلافات میپردازد.
شورای مرکزی در
رأس هرم حزب قرار دارد و سیاستهای کلی و اهداف
حزب را
تدوین میکند و درباره مسائل سیاسی
تصمیم میگیرد.دبیر کل مسئولیت اداره،
نظارت، هماهنگی بین رؤسای کمیتهها و اعضای شورای مرکزی و بیان مواضع
حزب را برعهده دارد.
شاخه نظامی
حزبالله، به نام
جنبش مقاومت اسلامی (
حرکة المقاومة الاسلامیة)، در ۱۳۶۴ش/ ۱۹۸۵
تأسیس شد.
حزبالله پس از انتشار مرامنامه خود، از حالت صرفاً امنیتی و کاملاً
محرمانه خارج شد و حالت نیمهمحرمانه پیدا کرد و برخی شخصیتهای آن شناخته شدند. این امر باعث شد که
حزبالله هدف حملات
تروریستی قرار بگیرد. در ۱۷
اسفند ۱۳۶۳/ ۸ مارس ۱۹۸۵ به
سیدمحمدحسین فضلالله، از
رهبران دینی لبنان و
حامی حزبالله، به
تصور آنکه وی
رهبر حزبالله است،
سوءقصد شد، اما وی جان سالم به در برد.
پس از عقبنشینی اسرائیل، میان
حزبالله و
امل بر سر اداره مناطق جنوبی، منازعاتی در گرفت و در ۱۳۶۷ش/ ۱۹۸۸ به اوج خود رسید.
در ۱۳۶۹ش/ ۱۹۹۰ نیز درگیریهایی روی داد اما سرانجام، با میانجیگری
جمهوری اسلامی ایران و
سوریه، این دو در ۱۸
آبان ۱۳۶۹/ ۹
نوامبر ۱۹۹۰
توافقنامه صلح امضا کردند.
با پایان یافتن دوره
ریاست جمهوری امین جمیل در ۱۳۶۷ش/۱۹۸۸،
مجلس لبنان بهدلیل
اختلافنظر نتوانست جانشینی برای وی انتخاب کند.
بنابراین،
بحران سیاسی لبنان را فراگرفت. با میانجیگری
عربستان سعودی و مغرب و
الجزایر، نمایندگان مجلس لبنان در ۷
مهر ۱۳۶۸/ ۲۹
سپتامبر ۱۹۸۹ در
شهر طائف عربستان گردهم آمدند و
سند وفاق ملی لبنان را، که به
پیمان طائف مشهور شد، امضا نمودند
پیمان طائف برای
حزبالله
قانعکننده نبود، ولی تنها به
اعلام رضایتبخش نبودن این
پیمان اکتفا کرد.
حزبالله خواهان پیمانی بود که
طایفهگری سیاسی را در لبنان از بین ببرد، ولی پیمان طائف این
امر را کاملاً محقق نمیساخت.
در ۸
فروردین ۱۳۷۰/ ۲۸
مارس ۱۹۹۱، با
هدف اجرای پیمان طائف،
دولت لبنان طرح
انحلال تمام گروههای شبهنظامی لبنانی و غیرلبنانی را
تصویب کرد. اما
حزبالله، به عنوان نیروی
مقاومت مشروع، به رسمیت شناخته شد.
در بهار ۱۳۷۰ش/ ۱۹۹۱،
کنگره دوم
حزبالله
تشکیل گردید. از تصمیمات مهم این کنگره،
مشارکت در انتخابات
مجلس، برکناری
شیخصبحی طفیلی از دبیرکلی
حزب و انتخاب
سیدعباس موسوی به جانشینی وی بود
در ۲۷ بهمن ۱۳۷۰/ ۱۶ فوریه ۱۹۹۲، خودرو حامل
سیدعباس موسوی،
دبیر کل حزبالله، هدف
بمباران هواپیماهای اسرائیلی قرار گرفت که درنتیجه آن وی به همراه
همسر و
فرزند خردسالش به
شهادت رسید.
روز بعد، شورای مرکزی
حزبالله،
سیدحسن نصرالله را به جانشینی موسوی برگزید
حزبالله برای نخستین بار در ۱۳۷۱ش/ ۱۹۹۲ در انتخابات
مجلس لبنان ــکه پس از بیست
سال وقفه، برگزار میشدــ
شرکت نمود و توانست دوازده
کرسی از ۱۲۸ کرسی مجلس لبنان را به دست آورد و
فراکسیون «وفاداری به مقاومت» (الوفاء للمقاومة) را در مجلس تشکیل دهد.
در واکنش به عملیات نظامی پراکنده
حزبالله، نظامیان
صهیونیستی در ۳ مرداد ۱۳۷۲/ ۲۵ ژوئیه ۱۹۹۳، در عملیاتی به نام «
تسویه حساب»، به
مواضع حزبالله در جنوب لبنان
یورش بردند.
حزبالله نیز شهرکهای شمال اسرائیل را مورد هدف قرار داد. این
بحران سرانجام با میانجیگری
امریکا و
سوریه و با امضای
تفاهمنامه ژوئیه پایان یافت که بر مبنای آن حملات اسرائیل به جنوب لبنان
متوقف میشد و در مقابل،
حزبالله نیز به حملات موشکی خود پایان میداد.
در ۲۲
فروردین ۱۳۷۵/ ۱۱
آوریل ۱۹۹۶،
ارتش رژیم صهیونیستی با
نقض تعهدات خود، عملیات گسترده نظامی «خوشههای
خشم» را آغاز کرد.
در این عملیات که شانزده
روز به طول انجامید، اسرائیل مناطق زیادی را در
جنوب،
بقاع و
بیروت بمباران کرد و
حزبالله نیز در پاسخ بار دیگر شمال اسرائیل را موشکباران نمود.
با تلاشهای
دیپلماتیک جمهوری اسلامی، سوریه و
فرانسه و میانجیگری امریکا،
حزبالله و اسرائیل تفاهمنامه
آوریل را به امضا رساندند و به برقراری آتشبس
متعهد شدند.
با وساطتهای
سوریه،
حزبالله به صورت
ائتلاف با
جنبش امل در
انتخابات مجلس ۱۳۷۵ش/ ۱۹۹۶ شرکت نمود، اما در این انتخابات سه کرسی از دوازده کرسی قبلی خود را از دست داد.
در ۲۱
شهریور ۱۳۷۶/ ۱۲
سپتامبر ۱۹۹۷،
سیدهادی نصرالله، فرزند سیدحسن نصرالله، در عملیات نظامی برضد مواضع اسرائیل در جنوب لبنان به
شهادت رسید که بر
محبوبیت حزبالله افزود.
حزبالله در انتخابات مجلس لبنان در ۱۳۷۹ش/۲۰۰۰ نیز شرکت نمود و توانست دوازده کرسی را به خود
اختصاص دهد.
باتوجه به ناکامیهای پی در پی
ارتش اسرائیل در برابر مقاومت اسلامی،
بنیامین نتنیاهو (
نخستوزیر اسرائیل) در
تابستان ۱۳۶۷ش/۱۹۸۸
اعلام کرد که
رژیم صهیونیستی قطعنامه ۴۲۵ را پذیرفته است.
این قطعنامه، که در ۱۳۵۷ش/ ۱۹۷۸
صادر شده بود، بر خروج بیقید و
شرط ارتش اسرائیل از لبنان
تأکید میکرد.
سرانجام نیروهای اسرائیلی در ۴
خرداد ۱۳۷۹/ ۲۴
مه ۲۰۰۰ از جنوب لبنان، به جز
مزارع شبعا، عقبنشینی کردند. این رویداد،
پیروزی بزرگی برای
حزبالله بهشمار میآمد و بر محبوبیت آن افزود.
نیروهای
حزبالله در
مهر ۱۳۷۹/
اکتبر ۲۰۰۰، سه
سرباز و یک
افسر اسرائیلی را به
اسارت گرفتند و، با میانجیگری
آلمان، در قبال آزادی این اسیران، چهارصد اسیر فلسطینی و ۲۳ اسیر لبنانی و پنج اسیر سوری و هشت اسیر از دیگر ملیتها و پیکر ۵۹
شهید را از اسرائیلیها
تحویل گرفتند.
از ۱۲
شهریور ۱۳۸۳/ ۲
سپتامبر ۲۰۰۴، با صدور قطعنامه ۱۵۵۹ سازمان ملل ــکه همه نیروهای خارجی حاضر در لبنان را به خروج از این
کشور دعوت مینمود و همچنین خواستار
انحلال همه گروههای نظامی وابسته به
احزاب لبنانی و غیرلبنانی و
خلع سلاح آنها بودــ تلاش شد تا سوریه و
حزبالله از صحنه نظامی لبنان حذف شوند.
حزبالله در مقابل این قطعنامه از خود
دفاع نمود و خود را نیروی مقاومت مشروع خواند و خلع سلاح را نپذیرفت.
در ۲۶
بهمن ۱۳۸۳/ ۱۴
فوریه ۲۰۰۵
رفیق حریری،
نخستوزیر پیشین
لبنان، در
بیروت ترور شد و بر اثر آن، اوضاع سیاسی لبنان وارد
بحران جدیدی گردید. بسیاری از
احزاب و شخصیتهای لبنانی،
سوریه را به ترور حریری
متهم نمودند، اما
حزبالله، با
محکوم نمودن این ترور،
منکر دخالت سوریه در این حادثه شد.
حزبالله و دیگر نیروهای حامی مقاومت و سوریه، در ۱۸
اسفند ۱۳۸۳/ ۸
مارس ۲۰۰۵
راهپیمایی گستردهای نمودند و در مقابل، مخالفان سوریه نیز در ۲۴ اسفند ۱۳۸۳/ ۱۴ مارس ۲۰۰۵ راهپیمایی اعتراضآمیز کردند.
از آن زمان
جناح ۸ مارس به رهبری
حزبالله،
جناح ۱۴ مارس با حضور
جریان المستقبل به رهبری
سعد حریری،
حزب سوسیالیست پیشرو به
رهبری ولید جنبلاط،
حزب جریان ملی آزاد (
التیار الوطنی الحر) به رهبری
میشلعون، و گروههای دیگر در صحنه سیاسی لبنان ظاهر شدند.
طَرّاد حماده در ۳۱
فروردین ۱۳۸۴/ ۱۹
آوریل ۲۰۰۵ در
کابینه محمدنجیب میقاتی برای اولین بار و بهطور غیررسمی از سوی
حزبالله به عنوان
وزیر معرفی شد. باتوجه به
دولت کوچک میقاتی که تنها چهارده وزیر داشت، وی
وزارتخانههای کار و
کشاورزی را برعهده گرفت.
در انتخابات مجلس، که از ۸
خرداد تا ۲۹ خرداد ۱۳۸۴/ ۲۹
مه تا ۱۹
ژوئن ۲۰۰۵ برگزار شد،
حزبالله و جنبش امل در ائتلافی موفق شدند که ۳۵
کرسی از مجموع ۱۲۸ کرسی مجلس لبنان را
کسب نمایند.
در
دولت جدید
لبنان ــکه
فؤاد سِنیوره آن را در ۲۸
تیر ۱۳۸۴/ ۱۹
ژوئیه ۲۰۰۵
تشکیل دادــ دو وزیر وابسته به
حزبالله به نامهای
محمد فنیش (وزیر نیرو) و
طرّاد حماده (وزیر کار) حضور یافتند.
سیدحسن نصرالله در ۱۷
بهمن ۱۳۸۴/ ۶
فوریه ۲۰۰۶ با
میشل عون (رهبر جریان ملی آزاد که، به سبب اختلافات، از
گروه ۱۴ مارس جدا شده بود)
دیدار نمود و دو طرف،
تفاهمنامه همکاری به
امضا رساندند.
در ۲۱
تیر ۱۳۸۵/ ۱۲
ژوئیه ۲۰۰۶ رزمندگان
حزبالله در عملیاتی به نام «الوعد الصادق» دو
سرباز اسرائیلی را به
اسارت گرفتند و هشت تن دیگر را به
قتل رساندند. نیروهای اسرائیلی در
واکنش به این اقدام
حزبالله، مناطقی از لبنان را بمباران نمودند.
این امر باعث آغاز
جنگ سیوسه روزه شد.
رزمندگان
حزبالله به
مقابله با سربازان اسرائیلی پرداختند و
شمال اسرائیل را
هدف حملات موشکی خود قرار دادند.
در این حملات ۴۳۰ نظامی اسرائیلی به
هلاکت رسیدند و ۱۳۰
تانک آنان نیز
منهدم شد.
حزبالله در این
جنگ ــکه در آن در حدود ۱۱۰۰ شهروند غیرنظامی لبنانی به
شهادت رسیدندــ به پیروزی نظامی و سیاسی بزرگی دست یافت و با
قطعنامه ۱۷۰۱
سازمان ملل، مبنی بر
توقف عملیات جنگی، در ۲۳
مرداد/ ۱۴
اوت، این
جنگ به پایان رسید.
پس از جنگ،
اختلاف گروههای ۸ مارس و۱۴ مارس افزایش یافت. در ۹
آبان ۱۳۸۵/ ۳۱
اکتبر ۲۰۰۶
سیدحسن نصرالله گفت که باید
حکومت وحدت ملی تشکیل شود، در غیر این صورت با
تظاهرات خیابانی،
حکومت سنیوره را
ساقط خواهد کرد. به
پیشنهاد نبیهبرّی (رئیس مجلس لبنان)، طرفهای
منازعه گفتگو کردند، اما به
توافق نرسیدند. در
واکنش به این رویداد، دو
وزیر وابسته به
حزبالله و سه وزیر
متعلق به
جنبش امل در ۲۰ آبان ۱۳۸۵/ ۱۱
نوامبر ۲۰۰۶ از
دولت سنیوره استعفا کردند. علاوه بر این،
حزبالله در
آذر ـ دی ۱۳۸۵/
دسامبر ۲۰۰۶ در تظاهرات گستردهای خواستار
استعفای سنیوره شد.
در ۲۳
بهمن ۱۳۸۶/ ۱۲
فوریه ۲۰۰۸،
عماد مُغنیه در
انفجار خودرو حامل وی، در
دمشق به
شهادت رسید.
حزبالله
اعلام کرد که صهیونیستها، به
انتقام شکستشان در
جنگ سیوسه روزه، وی را
ترور کردهاند.
با پایان یافتن دوره
ریاست جمهوری امیل لحود، نیروهای
۸ مارس و
۱۴ مارس بر سر یافتن جانشینی برای وی به نتیجه نرسیدند و این
امر اوضاع لبنان را بحرانیتر نمود.
دولت سنیوره در ۱۶
اردیبهشت ۱۳۸۷/ ۵
مه ۲۰۰۸ شبکه مخابراتی
مستقل حزبالله را غیرقانونی اعلام کرد. این امر باعث
درگیری مسلحانه میان هواداران
حزبالله و
جنبش امل با نیروهای ۱۴ مارس در ۱۸
اردیبهشت ۱۳۸۷/ ۷
مه ۲۰۰۸ گردید.
با تلاشها و میانجیگریهای
امیرقطر، رهبران گروههای عمده لبنانی، از جمله
حزبالله، برای حل اختلافات خود از ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۷/ ۱۷ مه ۲۰۰۸ در
دوحه قطر گردهم آمدند و در اول
خرداد ۱۳۸۷/ ۲۱ مه ۲۰۰۸
توافقنامه دوحه را
امضا نمودند. برطبق این
توافقنامه،
میشل سلیمان به
ریاستجمهوری لبنان انتخاب گردید و
حزبالله و دیگر گروههای ۸ مارس، صاحب یازده
کرسی در مجلس لبنان شدند.
در ۱۱
مرداد ۱۳۸۷/ اول
ژوئیه ۲۰۰۸
حزبالله و
اسرائیل با
وساطت سازمان ملل توافقنامه تبادل اسرا را
امضا کردند، که براساس آن
حزبالله در مقابل بازپس گرفتن پنج تن از اسرای لبنانی از جمله
سمیر قنطار، با سابقهترین
اسیر لبنانی، و
پیکر ۱۹۹ تن از شهدای
عرب از ملیتهای مختلف،
متعهد شد که پیکر دو
سرباز اسرائیلی را، که از ۱۳۸۵ش/ ۲۰۰۶ در اختیار داشت، به اسرائیل
تحویل دهد.
این تبادل در ۲۶
تیر ۱۳۸۷/ ۱۶ ژوئیه ۲۰۰۸ صورت گرفت.
درباره مناسبات
حزبالله و
جمهوری اسلامی ایران گفتنی است که جمهوری اسلامی ایران نقش عمدهای در
حمایت از
تأسیس و
رشد حزبالله داشته است.
اما رهبران و اعضای
حزبالله در مقابل
اتهام «ایرانی بودن
حزبالله»، که درباره این
حزب مطرح میشده است،
واکنش نشان داده و برآناند که با ایثارگریها و جانفشانیهایی که این
حزب برای
کشور و
ملت لبنان انجام داده است، نباید چنین اتهامی به آن وارد شود. علاوه بر این،
حزبالله را
حزبی لبنانی میدانند که مناسبات خوبی با
ایران دارد، اما این امر به آن معنا نیست که به صورت
حزبی ایرانی درآمدهاند.
سوریه نیز با
حزبالله مناسبات خوبی دارد.
تأکید حافظ اسد،
رئیسجمهوری پیشین سوریه، بر
مقاومت مسلحانه بر ضد اسرائیل، باعث نزدیکی سوریه و
حزبالله شد. مخالفت سوریه با بستن
پیمان صلح با اسرائیل، تیرگی مناسبات سوریه با برخی کشورهای عربی و دوستی با
ایران، و تلاش برای یافتن متحدی راهبردی در امور داخلی لبنان، باعث شد که
حزبالله و سوریه به صورت
متحد درآیند.
این مناسبات دوستانه در زمان ریاست جمهوری
بشار اسد نیز ادامه یافت.
مناسبات
حزبالله با دیگر کشورهای عربی گسترش چندانی نداشته است، زیرا رویکردها و موضعگیریهای این حکومتها با مشی
حزبالله
تفاوت اساسی دارد. بارزترین این تفاوتها در
تقابل با
اسرائیل است.
البته دعوت
حزبالله از ملتهای عرب برای
سرنگون ساختن دولتهای خود، و «مرتجع و آلت دست امریکا» خواندن این دولتها، که در دهه ۱۳۶۰ش/ ۱۹۸۰ صورت گرفت، اکنون
تکرار نمیشود و
حزبالله کوشیده است در رابطه خود با این کشورها عملگرایانه رفتار نماید.
مناسبات
حزبالله با
امریکا همیشه تیره بوده است.
حزبالله سیاستهای امریکا را در منطقه در جهت حفظ
منافع اسرائیل میداند که هیچ تغییری در آن ایجاد نمیگردد. در مقابل، امریکا فعالیتهای
حزبالله را
تروریستی میشمارد و در بسیاری از موارد کوشیده است افکار عمومی را در لبنان بر ضد
حزبالله
بسیج نماید.
حزبالله در
مرامنامه خود، افزون بر امریکا، از کشورهای غربی و بهویژه
فرانسه به عنوان دشمنان اصلی خود یاد کرده، اما به دلیل عدم مشاهده سیاستهای آشکار دشمنانه از سوی کشورهای اروپایی و همچنین به سبب
تمایل دو طرف به گفتگو و مذاکره، مناسبات
حزبالله و کشورهای اروپایی، پس از
تجاوز اسرائیل در ۱۳۷۵ش/ ۱۹۹۶،
بهبود چشمگیری یافت. البته این مناسبات از یک کشور اروپایی تا کشور دیگر فرق میکند. به باور رهبران
حزبالله، مناسبات با کشورهای غربی از یکهتازی و
خود رأیی امریکا در مورد مسائل منطقه میکاهد و نقش برجستهای به این کشورها میبخشد.
علاوه بر مبارزه با
اشغالگران اسرائیلی و
شرکت در امور سیاسی
لبنان،
حزبالله در عرضه خدمات اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی نیز بسیار فعال بوده است.
حزبالله به
تدریج از ۱۳۶۳ش/۱۹۸۴ به بعد شروع به گسترش مراکز خدماتی نمود و
مدرسه،
بیمارستان و
تعاونیهای مصرف بسیاری در مناطق گوناگون لبنان، و عمدتآ در مناطق
شیعه نشین،
افتتاح کرد.
همچنین
اقدام به
تأسیس مؤسساتی نمود، از جمله
بنیاد شهید (مؤسسة الشهید) در ۱۳۶۲ش/۱۹۸۳،
جهادسازندگی (مؤسسة جهادالبِناء) در ۱۳۶۳ش/۱۹۸۴،
سازمان بهداشت اسلامی (الهیئة الصحیةالاسلامیة) در ۱۳۶۴ش/۱۹۸۵،
کمیته امداد اسلامی (لَجْنة الامداد الخیریةالاسلامیة) در ۱۳۶۶ش/۱۹۸۷، و
بنیاد جانبازان (مؤسسة الجَرحی) در ۱۳۶۹ش/۱۹۹۰.
این مؤسسات با مؤسسات مشابه خود در
ایران در
ارتباط مستقیماند، اما لبنانیها آنها را
اداره میکنند.
همچنین این
حزب برای ایجاد مدارس مخصوص به خود و
آموزش و
پرورش آموزگاران، مؤسسه اسلامی
تعلیم و تربیت (المؤسسة الاسلامیه للتربیة و التعلیم) را در ۱۳۷۲ش/۱۹۹۳ تأسیس نمود. نخستین اقدام این مؤسسه، تأسیس مدارس دوازدهگانهای به نام مدارس المهدی در همین سال بود.
حزبالله به
تأسیس حوزههای علمیه نیز پرداخت که از مهمترین آنها، یک حوزه علمیه در
بعلبک، دو حوزه در
جنوب و یک حوزه در حومه جنوبی
بیروت است.
در زمینه اطلاعرسانی و رسانههای گروهی، نخستین اقدام
حزبالله،
انتشار هفتهنامه العهد در ۱۳۶۳ش/ ژوئن ۱۹۸۴ بود که ترجمان (ارگان) رسمی
حزبالله بهشمار میرفت. از ۱۳۸۰ش/ ۲۰۰۱ العهد به الانتقاد
تغییر نام داد و به شبکهجهانی (
اینترنت) نیز راه یافت.
افزون بر الانتقاد،
حزبالله نشریاتی همچون دو ماهنامه المُنْطَلق و هفتهنامه البلاد و نیز ماهنامه
بقیةالله را
منتشر میکند.
گام بعدی
حزبالله
تأسیس رادیو «النور» در ۱۳۶۷ش/ مه ۱۹۸۸ بود که در مدت کوتاهی توانست تأثیر بسزایی در اطلاعرسانی
حزبالله بگذارد.
اما مهمترین اقدام
حزبالله در این زمینه، راهاندازی
شبکه تلویزیونی المنار در ۱۳۷۰ش/ ژوئن ۱۹۹۱ بود. این شبکه، بهرغم امکانات محدودش، به خوبی توانست با
جنگ تبلیغاتی صهیونیستها مقابله کند.
المنار از ۱۳۷۹ش/ ژوئیه ۲۰۰۰ به صورت شبکه ماهوارهای درآمد تا مناطق گستردهای از
جهان عرب و
اروپا را زیر پوشش خبری خود قرار دهد.
دولت فرانسه در ۲۳ آذر ۱۳۸۳/ ۱۳ دسامبر ۲۰۰۴ پخش ماهوارهای این شبکه را از
ماهواره اروپا، به
اتهام مبارزه با
صهیونیسم و
اسرائیل و
ترویج تروریسم،
متوقف کرد.
از دیگر مؤسسات فرهنگی و اطلاعرسانی
حزبالله،
مرکز فرهنگی امام خمینی (
مرکز الامام الخمینی الثقافی) است که در ۱۳۷۰ش/۱۹۹۱ تأسیس شد و
هدف از تأسیس آن ترویج فرهنگ اسلامی و اندیشههای
امام خمینی و
انقلاب اسلامی ایران بود.
(۱) مسعود اسداللهی، از مقاومت تا پیروزی: تاریخچه
حزبالله لبنان، ۱۳۶۱ـ ۱۳۷۹، تهران ۱۳۷۹ش.
(۲) مسعود اسداللهی، جنبش
حزبالله لبنان: گذشته و حال، تهران ۱۳۸۲ش.
(۳) امین مصطفی، المقاومة فی لبنان: ۱۹۴۸ـ ۲۰۰۰، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
(۴) عبدالله بلقزیز،
حزبالله من التحریر الی الردع: ۱۹۸۲ـ ۲۰۰۶، بیروت ۲۰۰۶.
(۵) حسن فضلالله، الخیارالآخر:
حزب الله، السیرة الذاتیة و الموقف، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
(۶) رفعت سیداحمد، حسن نصرالله: ثائر منالجنوب، دمشق ۲۰۰۶.
(۷) رفعت سیداحمد، حسن نصرالله: الوعد الصادق (ملحمة النصر الالهی کاملة)، دمشق ۲۰۰۷.
(۸) وضاح شراره، دولة «
حزبالله» : لبنان مجتمعاً اسلامیاً، بیروت ۱۹۹۸.
(۹) صلاحالدین سلیم، «الوعد الصادق و تداعیاتها العسکریة»، در فجرالانتصار.
(۱۰) طارق عزب،
حزبالله بین الحقائق و اوهامالغرب، (قلیوب، مصر) ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
(۱۱) عارف عبد، لبنان و الطائف: تقاطع تاریخی و مسار غیر مکتمل، بیروت ۲۰۰۱.
(۱۲) عبدالحلیم حمود، اسرائیل و
حزبالله: الحرب النفسیة، بیروت ۲۰۰۷.
(۱۳) جعفر حسن عتریسی،
حزبالله: الخیار الاصعب و ضمانة الوطن الکبری، بیروت ۱۴۲۶/ ۲۰۰۵.
(۱۴) غسان عزی،
حزبالله من الحلم الایدیولوجی الی الواقعیة السیاسیة، کویت ۱۹۹۸.
(۱۵) نعیم قاسم،
حزبالله: المنهج، التجربة، المستقبل، بیروت ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
(۱۶) حسن محمود قبیسی، الإنحدار و الإندحار من وعد بلفور الی الوعد الصادق، (بیروت) ۱۴۲۸/ ۲۰۰۷.
(۱۷) محمد مورو،
حزبالله: النشأة، العملیات، الجهاد، الانتصارات، قاهره (۲۰۰۱).
(۱۸) موسوعة
حزبالله، بیروت: مؤسسة هنا انترناسیونال.
(۱۹) موسوعة نصرالله الرجل الذی یختصرالامة، بیروت: منشورات الفجر، ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
(۲۰) محمدنجیب میقاتی، «میقاتی: الحکومة تجمع الاطیاف اللبنانیة المعارضة و الموالاة»، الریاض، ش ۱۳۴۴۹، ۱۱ ربیعالاول ۱۴۲۶.
•
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حزب الله»، شماره ۶۰۷۶.