حرص انسان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
میل شديد به چيزى يا براى به دست آوردن چيزى را
حرص می نامند. حِرص، از
رذایل اخلاقی به شمار میرود.
انسان ، موجودی حریص و آزمند است.
«... واحضرت الانفس الشح...»؛ و اگر زنی، از طغیان و سرکشی یا اعراضِ شوهرش،
بیم داشته باشد، مانعی ندارد با هم
صلح کنند (و
زن یا
مرد ، از پارهای از حقوق خود، بخاطر
صلح ، صرف نظر نماید.) و صلح، بهتر است؛ اگر چه مردم (طبق
غریزه حبّ ذات، در این گونه موارد) بخل میورزند. و اگر نیکی کنید و پرهیزگاری پیشه سازید (و بخاطر صلح، گذشت نمایید)، خداوند به آنچه انجام میدهید، آگاه است (و پاداش شایسته به شما خواهد داد).
«لا یسـم الانسـن من دعاء الخیر وان مسه الشر فیـوس قنوط»؛ انسان هرگز از تقاضای نیکی (و نعمت) خسته نمیشود؛ و هرگاه
شرّ و بدی به او رسد، بسیار
مأیوس و نومید میگردد!
«... ومن یوق شح نفسه....»؛ و برای کسانی است که در این سرا (سرزمین
مدینه ) و در سرای
ایمان پیش از مهاجران مسکن گزیدند و کسانی را که به سویشان
هجرت کنند دوست میدارند، و در دل خود نیازی به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمیکنند و آنها را بر خود مقدّم میدارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند؛ کسانی که از بخل و حرص
نفس خویش باز داشته شدهاند رستگارانند!
«... ومن یوق شح نفسه...»؛ پس تا میتوانید
تقوای الهی پیشه کنید و گوش دهید و
اطاعت نمایید و انفاق کنید که برای شما بهتر است؛ و کسانی که از بخل و حرص خویشتن مصون بمانند رستگارانند!
«ان الانسـن خلق هلوعـا»؛ به
یقین انسان حریص و کمطاقت آفریده شده است، («هلوع» به معنای
حریص و آزمند آمده است
)
انسان به مال و انباشت آن حرص و
ولع دارد.
«وتحبون المال حبـا جما»؛ و مال و
ثروت را بسیار دوست دارید (و بخاطر آن
گناهان زیادی مرتکب میشوید)!
«ان الانسـن...»؛ که انسان در برابر نعمتهای پروردگارش بسیار ناسپاس و
بخیل است؛
«وانه لحب الخیر لشدید»؛ و او
علاقه شدید به مال دارد!
امام خمینی صفت حرص را در انسان امری ذاتی میداند و حرص را طرف افراط قوه شهوی میداند.
ازجمله واژگان مرتبط با حرص طمع میباشد که به معنای چشمداشت به اموال دیگران است. امام خمینی طمع به غیرحق و امیدواری به مخلوق را شاخهای از شاخههای شرک و ازجمله وسوسههای شیطان و برخلاف
فطرت میداند که سبب غفلت میشود و حجابی است که قلب را تاریک میسازد و آدمی را گرفتار دامهای
ابلیس میکند تا آنجا که وی را از ساحت مقدس حق دور و از معارف حق مهجور میکند.
ایشان ریشه حرص را حب نفس و حب دنیا میداند؛ زیرا حب دنیا ریشه تمام بیماریهای نفسانی است.
پس حرص و طمع نهتنها ازجمله فروع حب دنیا، بلکه از جمله لوازم حبّ دنیا به شمار میآیند به اعتقاد امام خمینی حرص سبب محبت و تعلق بیش از حد به لذایذ طبیعی میشود؛ بهگونهای که با حرص و ولع، انسان مواهب دنیوی را برای خود میخواهد و همین زیادت جویی و افراط در طلب، مانع رشد و تعالی او در جهات انسانی میشود. همچنین در مواردی انسان از هر راهی، حتی ظلم به دیگران برای رسیدن به جاه و مقام استفاده میکند یا به سبب حرص جمع مال، واجبات مالی الهی همچون
خمس و زکات را ترک میکند.
به اعتقاد ایشان حرص مانع حریت و کمال انسانی است و سبب میشود که شخص برای رسیدن به امور دنیوی در برابر کسانی که مورد طمع او هستند، متملق و متواضع شود. ازاینرو برای سالک الهی لازم است با مطالعه احوال گذشتگان و تامل و بررسی این نکته که اقوام گذشته با وجود نعمتهای فراوان به هلاکت رسیدند و مؤمنین و اولیای الهی بهاندکی از دنیا بسنده کرده و به کمال عزت و سعادت رسیدهاند سالک در سایه ریاضت و مجاهدت درعمل، ریشه حرص را از دل بیرون بکند و متصف به صفت قناعت و عزت شود و در سایه ترک طمع از دست مردم و یاس از مخلوقات و اعتقاد به خدای تعالی به مرتبهای از توحید فعلی برسد که هیچ عاملی را در عالم، غیر از خداوند مؤثر نبیند.
•
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۰، ص۳۸۹، برگرفته از مقاله «حرص انسان» •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.