حجةالوداع
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حجة الوداع تنها حجگزاری عمومی مسلمانان به همراه
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در سال دهم هجری بود که طی آن، رسول خدا بسیاری از احکام و تعلیمات
اسلام، از جمله احکام
حج و
ولایت امام علی (علیهالسّلام) را برای جمع بیشماری که آن حضرت را همراهی میکردند، تشریح فرمود. حجة الاسلام، حجة البلاغ، حجة الکمال و حجة التمام نامهای دیگر آن است. این سفر در ۲۵ ذیقعده سال دهم هجری آغاز و در کمتر از یک ماه به پایان رسید.
شمار حاجیان را از ۷۰ هزار تا ۱۲۰ هزار نفر گفتهاند. در این سفر،
همسران پیامبر و دختر او
حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) حاضر بوده و امام علی (علیهالسّلام) که به دستور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در
یمن بود، هنگام عمل
سعی، به جمع حاجیان ملحق شد. پیامبر از مسیری که به طریق انبیاء معروف شده و با مسیر امروزی متفاوت است راه
مدینه تا
مکه را پیمودند. بعدها در توقفگاههای ایشان در این مسیر مسجدی به نام آن ساخته شد.
از جمله خطبههای مهم ایشان در این مراسم خطبه
روز عرفه، خطبه ایشان در
منا و خطبه مفصل ایشان در کنار
خانه کعبه را میتوان نام برد. ماجرای
غدیرخم و معرفی خلافت امام علی (علیهالسلام) بعد از ایشان از مهمترین اتفاقات حجة الوداع بوده و به موجب آن
آیه اکمال دین نازل گردیده است.
حجة الوداع، تنها حجگزاری عمومی مسلمانان به همراه حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در سال دهم هجری بود که طی آن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بسیاری از احکام و تعلیمات اسلام از جمله احکام حج و ولایت امام علی (علیهالسّلام) را برای جمع پرشماری که او را همراهی میکردند، بیان کرد.
حجة الاسلام
، حجة البلاغ، حجة الکمال و حجة التمام نامهای دیگر آن است.
از آن جهت حجة الوداع نامیده شد که در آن، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با یاران و حاضران وداع کرد
و با اشاره، آن را آخرین حج خود خواند.
حجة الاسلام از آن روی خوانده شد که تنها حجی است که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در دوره حاکمیت اسلام، انجام داد
و به عنوان نمونه اعلای این
عبادت، در ادبیات دینی، شناخته شد. نام حجة البلاغ نیز، به تناسب نازل شدن آیه ۶۷
سوره مائده، در این سفر است. در این آیه
خداوند متعال فرمان ابلاغ و رساندن پیامی مهم را به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میدهد؛ پیامی که نرساندن آن، به معنای نفی فرستادگی و تباهی همه زحمات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در دوره
رسالت است: «وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ». تناسب نام اکمال و اتمام نیز میتواند آیه سه از سوره مائده باشد که در بازگشت از این سفر نازل شد و کمال دین و تمام نعمت الهی را اعلام کرد.
اهل سنت، دلیل نامگذاری به حجة البلاغ را تبلیغ احکام دین به صورت قولی و عملی در این حج دانستهاند.
حجة الوداع را دارای اهمیت سیاسی و فرهنگی بسیار خواندهاند. از آن رو که
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در جریان این حج، آداب و احکام حج در اسلام را ابلاغ کرده و به طرح بسیاری از قوانین مهم اسلام از جمله
ولایت اهل بیت خود پرداخت. این رویداد، بازتاب زیادی در لایههای سنت نبوی پیدا کرد که در دانشهایی مانند
حدیث،
سیره،
تاریخ و
فقه امتداد یافت،
آنقدر که «سال دهم» در تاریخ اسلام، به نام «حجة الوداع»، خوانده شد
و باب ویژهای به همین نام، بر کتابهای سیره و تاریخ و حتی بر کتابهای حدیثی اختصاص یافت
و بسیاری از آداب و
مناسک حج با استناد به همین رویداد در فقه تدوین شد.
برپایه روایتی از
امام باقر (علیهالسّلام)، تا سال دهم هجری همه احکام و آموزشهای دین به جز حج و ولایت نازل شده بود. در این سال، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ماموریت یافت تا برای تکمیل تعالیم دین خود و رساندن این دو واجب الهی اعلام کند هر کسی که توانایی پیمودن راه را دارد، برای فرا گرفتن حج و تعالیم دین در حج آن سال شرکت کند و جارچیان به همه اهل
مدینه و آبادیهای پیرامون آن و قبایل عرب بادیهنشین اطلاعرسانی کردند.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در سالهای قبل در مدینه بدون اینکه به حج برود، در روز
عید قربان، قربانی میکرد.
در جاهلیت براساس
سنت نسیء، برای امکان جنگ در
ماههای حرام، از جمله ماههای حج، با عوض کردن نام ماه حرام با ماههای دیگر، در ماه حرام جنگ کرده و در ماههایی که در حقیقت ماه حج نبود، حج به جا میآوردند. با نامگذاریهای جدید و مرور زمان، ترتیب ماهها به حال طبیعی خود برمیگشت و حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درنگ کرد تا نامگذاری ماههای
جاهلیت مطابق ترتیب واقعی ماهها شود و در سال دهم در ذیقعده واقعی، برای حج خارج شد و در
خطبه عرفه به این مطلب اشاره کرد.
بر پایه برخی روایات، بیش از ۷۰ هزار نفر از اهل مدینه و عربهای بادیهنشین و اطراف آن برای رفتن به سفر حج گرد آمدند؛
به گونهای که صدای
تلبیه میان مدینه و
مکه پیوسته شنیده میشد
و هنگام تلبیه حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سراسر بیابان تا چشم کار میکرد حجگزار دیده میشد.
با توجه به توسعه اسلام در تمام شبه جزيره
عربستان، وجود نومسلماناني که نسبت به پيامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و دينش کنجکاو و علاقهمند بودند و اهميت حج در فرهنگ مردم شبه جزيره، جمعيت بسياري جمع شدند.
در منابع دیگر، شمار حاجیان در این سفر، بین ۹۰ تا ۱۲۰ هزار نفر ذکر شده است.
که اين تعداد، با توجه به جمعيتي که براي شبه جزيره در آن روزگار تخمين زده ميشود و با توجه به تعداد سي هزار نفر مرد جنگي که عليرغم شرايط دشوار خشکسالي و بيم از روبهرو شدن با
امپراتوری روم در
غزوه تبوک به سال نهم هجرت شرکت کردند
دور از ذهن نيست؛ چراکه بر خلاف شرایط دشوار جنگ، در حجة الوداع زنان و کودکان و سالخوردگان نیز حضور داشتند.
بر پایه گزارشها، حتی بیماران نیز دوست داشتند با کاروان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همراه شوند و از آن حضرت چاره میخواستند.
زنان حاملهای چون
اسماء بنت عمیس، که
محمد بن ابوبکر را در
ذوالحلیفه به دنیا آورد،
در این کاروان بود.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این سفر، همه همسران خود و دختر خود
حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) را
سوار بر هودج به همراه برد.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در روز شنبه ۲۵ ذیقعده، که نزدیک به اسفندماه سال دهم شمسی میشد، از مدینه به قصد حج خارج شد.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به هنگام ظهر به منطقه ذوالحلیفه، در هشت کیلومتری غرب شهر مدینه
رسید و
غسل احرام انجام داد و
نماز ظهر را در
مسجد شجره خواند.
وی به مردم فرمان داد موهای زائد بدن خود را زدوده، برای احرام غسل کرده و لباسهای دوخته را از تن بدر کنند.
پس از آن، او به نشاندار کردن شتران قربانی خود، که ۶۳ شتر بود پرداخت. مامور نگهداری از شتران پیامبر در حجة الوداع،
ناجیة بن جندب خزاعی اسلمی بود
که به کمک چند تن از مردان قبیله خود، این وظیفه را انجام میداد. او در سفرهای دیگر نیز این وظیفه را به عهده داشت.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در حالی که با دو تکه پارچه صُحاری احرام بسته بود،
در بیابان
بیداء نزدیک به دو کیلومتری منطقه شجره، با گفتن جملات تلبیه مُحرم شد.
در برخی از روایات، شب ماندن وی در منطقه ذوالحلیفه آمده است؛
ولی تاریخنگارانی مانند
واقدی (م. ۲۰۶ یا ۲۰۷ق)، خبر بیتوته نکردن در ذوالحلیفه را تایید کردهاند.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این حالت، سوار بر ناقه قصوای خود بود
و سایهبانی نداشت
سوار بر جهاز مندرس و ارزان شتر، قصد خود را خدا و نه خودنمایی و نه شنیدن دیگران دانست.
بر پایه منابع
شیعه و اهل سنت
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و همراهان وی با صدای بلند اینگونه تلبیه میگفتند: «لَبَّیک اللَّهُمَّ لَبَّیک لَبَّیک لَا شَرِیک لَک لَبَّیک اِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَک وَ الْمُلْک لَا شَرِیک لَک (لَبَّیک)» آنان به فرمان خدا، آنقدر اینگونه تلبیه را تکرار کردند که پیش از رسیدن به منزلگاه
روحاء، در ۸۲ کیلومتری مدینه
صدای آنها گرفت.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در حالی که جز برای نماز و استراحت بین راه توقف نمیکرد، فاصله میان مدینه و مکه را از راهی پیمود که با مسیر امروزی و حتی مسیری که در زمان
سمهودی (سده دهم) استفاده میشده، متفاوت بود. این راه را،
راه حج انبیاء خواندهاند.
روایاتی که از حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره حج
پیامبران الهی در این مسیر آمده، میتواند دلیل این نامگذاری باشد. مسیر حج پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میان مدینه و مکه، از نزدیکی
مسجد غزاله عبور کرده و از «حی» و گردنه «
هرشاء» و سپس
جحفه میگذشت، در حالی که مسیر قرن دهم در سمت راست این جاده بود، که از
رابغ و از
خیف و
صفراء میگذشت و بدون گذر از جحفه در نزدیکی
قدید به این راه میرسید.
بعدها، در هرکدام از توقفگاههایِ حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میان مدینه و مکه، مسجدی به نام آن منزل، ساخته شد
و نماز خواندن در این مساجد از آداب حج شد. نامهای این مساجد چنین است:
• مسجد شجره در ذوالحلیفه: حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این مسجد نماز عصر خوانده و غسل احرام کرد.
• مسجد شرف در روحاء: در این مکان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پسرجوانی را که گرفتار حملههای صرعگونه و تشنج بود شفا داد.
• مسجد عِرْقُالظُّبْیة: به گفته پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هنگام گذر از این منزلگاه، ۷۰ پیامبر پیش از او در آنجا نماز گزاردند و حضرت موسی (علیهالسّلام) به همراه ۷۰ هزار نفر از بنیاسرائیل، از آن مکان گذشته و حضرت عیسی (علیهالسّلام) پیش از قیامت برای انجام حج یا عمره از آن خواهد گذشت.
• مسجد المنصرف (الغزاله)
• مسجد الرُوَیثه: در این منزلگاه، زنی به همراه کودکی نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و درباره حج کودکان سؤال کرد؛ وی آن را صحیح و مایه ثواب برای مادرش دانست.
• مسجد گردنه رکوبه
• مسجد الاثایه
• مسجد العَرْج
• مسجد المُنبَجِس
• مسجد لُحَیجمل: بر پایه روایتی، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در اینجا سر خود را حجامت کرد.
• مسجد مُدلِجَةتَعهِن
• مسجد الرماده
• مسجد الاَبواء
• مسجد گردنه هَرشاء
• مسجد الجُحفه
• مسجد طرف قَدید
• مسجد حره در نزدیکی گردنه خلیص
• مسجد خلیص
• مسجد بطن مرالظهران
• مسجد سَرَف
• مسجد التَنعیم
• مسجد ذی طُوی
• مسجد الصَفراء
• مسجد ذات آل
• مسجد ذفران
• مسجد البرود
• مسجد مبروک.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، پس از هشت روز، در سوم ذیحجه به نزدیکی مکه رسید و پیش از گردنههای ورودی مکه توقف کرده و شب را در آنجا گذراند. صبحگاهان پس از انجام غسل و به هنگام بالا آمدن آفتاب، در چهارم ذیحجه، از بالای مکه و از گردنه مدنیان سوار بر ناقه
قصباء وارد مکه شد و به سوی
مسجدالحرام پیش رفت تا به
باب بنیشیبه رسید.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، با دیدن
کعبه تکبیر گفته و پس از
ستایش خداوند و صلوات بر
حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) و
استلام حجرالاسود، سواره در هفت دور، کعبه را طواف کرد و مردم نیز به همراه او طواف کردند. بر پایه روایتی، دلیل سواره طواف کردن او، نمایاندن خود به جمعیتِ بسیاری بود که برای آموختن حج به او نگاه میکردند.
او در همان حالت سواره، با چوبدستی خود استلام حجرالاسود میکرد و چوبدستی را که به
حجرالاسود خورده بود میبوسید.
بر پایه برخی از روایات، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سه دور را به صورت دویدن، در حالی که یکی از شانههایش را از
احرام بیرون گذاشته بود پیمود؛
در مقابل، برخی، این روایات را مربوط به
عمرة القضا در سال هشتم هجری دانسته و شواهدی برای تقویت این احتمال آوردهاند.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از کامل کردن طواف، به کنار
مقام ابراهیم (علیهالسّلام) (مقام ابراهیم (علیهالسّلام)، بر پایه روایاتی، در آن زمان در مکان اصلیاش قرار داشته و بر پایه نقلی، به محاذات مکان کنونی و چسبیده به کعبه بود.)
رفت و
نماز طواف را ادا کرد.
وی پس از نماز طواف، نزد
چاه زمزم رفت و از آب آن نوشید و به نوشیدن آن سفارش کرد.
او در دعایی، از خداوند به برکت آب زمزم، علم سودمند، روزی گسترده و درمان هر بیماری طلبید.
آنگاه به نزد حجرالاسود رفت و دوباره آن را استلام کرد و استلام حجر را وداع با کعبه دانست.
پس از استلام حجر، با اشاره به آیه «اِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ؛
بی تردید صفا و مروه از نشانههای خداست.» به سمت
کوه صفا رفت و بهاندازه خواندن یک
سوره بقره بر آن کوه دعا کرد.
سپس سواره بر شتر، سعی بین
صفا و مروه را انجام داد.
پس از انجام این
سعی،
جبرئیل نازل شد و فرمان خروج از احرام را برای همه کسانی که بدون همراه داشتن
قربانی برای حج مُحرم شده بودند، آورد. این دستور موجب شد تا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چون به همراه خود قربانی داشت نیت
حج قِران کند. حاجیانی که قربانی با خود نداشتند، با «
تمتّع» دانستنِ عملی که تا آن موقع انجام داده بودند، به «
حج تمتّع» مُحرم شدند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چون قربانی داشت از احرام خارج نشد.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از تعجب و مقاومت برخی از
صحابه فرمود: «اگر از قبل میدانستم چه پیش خواهد آمد مانند شما عمل میکردم (و قربانی نمیآوردم) تا مانند شما اکنون از احرام خارج شوم؛ ولی من قربانی به همراه دارم و کسی که قربانی دارد نباید از احرام خارج شود مگر وقتی که قربانی به قربانگاه برسد.»
انکار برخی از اصحاب درباره این مسئله، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را خشمگین کرد.
امام علی (علیهالسّلام) در ماه رمضان همین سال، برای دعوت مردم یمن به
اسلام و جمعآوری
خراج نجران، به آن منطقه رفته بود.
او پس از نامه حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که او را از
یمن به حج فرا میخواند،
خود را به مکه رساند. او در فاصلهای که جبرئیل بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شد و دستور خروج از احرام برای کسانی که قربانی به همراه نداشتند را داد، به
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ملحق شد.
امام علی (علیهالسّلام) که به همراه خود قربانی آورده بود و بر پایه روایاتی دیگر، چون پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) امام علی (علیهالسّلام) را در قربانی خود شریک کرده بود.
و نیت حج خود را همان حج پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قرار داده بود، مانند پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در احرام باقی ماند.
بسیاری از افراد تحت امر امام علی (علیهالسّلام) که به مکه رسیده بودند، از سختگیری او درباره استفاده از
بیت المال بدگویی کردند، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمان داد تا در میان مردم اعلام کنند یا خود ضمن یک سخنرانی فرمود. که دست از سرزنش علی بردارند؛ زیرا او در اطاعت فرمان خدا سختگیر است و در دینش مسامحه نمیکند.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این سفر چنانکه رسم
قریش بود، رفادت و اطعام حاجیان را به عهده گرفت
و کعبه را با پارچههای یمنی پوشاند.
او فرمان دادند به مکیان و مجاوران حرم اعلام شود که از بیستم ذیقعده تا روز بازگشت حاجیان در موسم حج، طواف و استلام حجرالاسود و مقام ابراهیم (علیهالسّلام) و صف اول
نماز جماعت را به حاجیان واگذارند.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روزهای یکشنبه تا چهارشنبه را در حالت احرام در مکه در خیمهای گذراند که در ناحیه
ابطح زده بودند و از سکونت در خانههای اهل مکه خودداری کرد.
او بعد از ظهر چهارشنبه که روز هفتم ذیحجه بود برای مردم خطبه خواند
و مناسک حج را به آنان آموخت.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در روز هشتم ذیحجه
یوم الترویه به هنگام ظهر به مردم فرمان داد تا غسل کرده و برای
لبیک گویند. آنها به همراه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از مکه به سوی
منا خارج شده و نمازهای ظهر و عصر آن روز تا
نماز صبح روز بعد (
روز عرفه) را در منا به جا آوردند.
پس از بالا آمدن خورشید در روز نهم ذیحجه، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و مسلمانان از منا به سمت
عرفات به راه افتادند و برخلاف سنت جاهلیت قریش که در
مزدلفه توقف میکردند، از مزدلفه گذشته و به عرفات رسیدند و در کنار
مسجد نمره در عرفات، برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خیمه زدند.
پیامبر پیش از ظهر روز عرفه، وسط وادی عرفات، برای مردم سخنرانی کردند و برای رساندن صدای خود به جمعیت، از
ربیعة بن امیه کمک گرفتند که سخنان آن حضرت را برای حاضرانی که دورتر بودند، تکرار کند.
در این خطبه که نزد برخی به خطبه حجة الوداع معروف است،
موضوعاتی چون خلافت دوازده نفر پیشوا از قریش،
ضرورت توجه امت به
کتاب خدا و
اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، سفارش به تقوا و تلاش برای رضای خدا، اشاره به نزدیکی وفات خود، تاکید بر حرمت مال و جان و ناموس مسلمانان بر یکدیگر، تاکید بر امانتداری، یادآوری حرمت ربا و باطل اعلام کردن رباها و خونفداها و عناوین عهد جاهلیت، مگر پردهداری و آبرسانی به حجاج، سفارش به مساوات و برادری، سفارش به حفظ حقوق زنان و خوشرفتاری با آنان، تاکید بر بطلان ارزشهای جاهلیت و اینکه ملاک برتری تقواست، یادآوری مسئله
دیه و
ارث و حرمت انتساب زاده
زنا به زناکار بیان شده است.
بر پایه روایاتی، در عرفات فرمان خداوند درباره نزدیک شدن درگذشت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و دستور معرفی رسمی امام علی (علیهالسّلام) به عنوان جانشین حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسید؛ ولی او که از واکنش تند و بازگشت به جاهلیتِ قریشیان نگران بود، از خداوند ایمنی از این خطرات را خواست و منتظر تایید خداوند شد.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، نماز ظهر و عصر را با هم به جا آورد و تا غروب آفتاب، رو به
قبله و ایستاده مناجات کرد.
او به هنگام غروب، خطاب به مردم از منت خدا بر آنها و آمرزش افراد نیکوکار و پذیرش شفاعت آنها در حق بدکاران خبر داد.
از او مواعظ، دعاها
و پاسخ به سؤالات حاجیان نیز، در عرفه یاد شده است.
در جاهلیت، حاجیان پیش از غروب از عرفات به سمت
مشعر میرفتند؛ ولی حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از غروب آفتاب به سمت مشعر به راه افتاد، در حالی که با توجه به شلوغی جمعیت، بسیار آرام حرکت میکرد و مردم را به حرکت آرام و مراقبت از ضعیفان و پیادگان سفارش میکرد.
وقتی اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وقت نماز را یادآوری کردند، وی محل نماز را در مزدلفه دانست.
او پس از نماز و استراحت در مزدلفه تا هنگام طلوع فجر با خدا مناجات کرد. وی پس از نماز صبح
و پیش از روشن شدن هوا، بالای
قُزَح یا مشعرالحرام رفته و رو به قبله تا طلوع خورشید به ذکر خدا پرداخت
و با بشارت آمرزش گناهان و استجابت دعای نیکان امت در مشعر، فرمان کوچ به سمت منا را داد.
در
وادی محسر، پس از خارج شدن از مشعر که در آغازِ مسیر منا است، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با شتاب و دواندن شتر به مقدار ۱۰۰ ذرع (۵۰ متر) گذشت،
چرا که این دره محل فرود
عذاب الهی بر لشکر
ابرهه است.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، پس از ورود به منا تا آخر آن را، از بزرگترین راه طی کرد. این راه، که از وسط منا میگذشت، از کنار
کوه ضَب در نزدیکی
مسجد خیف میگذشت و به آخر منا که
گردنه جمره و به سمت مکه بود، میرسید.
او در وسط دره، پشت به مکه، سوار بر ناقه و هنگام بالا آمدن خورشید،
جمره کبری را رمی کرد. وی با هرکدام از هفت سنگی که به جمره زد،
تکبیر گفت و سفارش کرد مردم برای رعایت حال دیگران، سنگهای کوچکی را برای رمی جمع کنند.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در منا مسلمانان را به فراگیری احکام و مناسک از خود فرا میخواند و به این نکته اشاره میکرد که شاید این سفر آخرین سفر حج او باشد.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، پس از رمی
جمره عقبه به سمت قربانگاه منا که در نزدیکی
جمره وسطی بود رفت و با همکاری امام علی (علیهالسّلام)
۶۳ شتر را از جانب خود و با دست خود
قربانی کرد. در مجموع، قربانی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و امام علی (علیهالسّلام) ۱۰۰ شتر شد.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای هرکدام از همسران خود یک گاو و برای همه، یک شتر قربانی کرد.
بر پایه برخی روایات، برای همه همسران یک گاو قربانی کرد.
دلیل این تعداد قربانی به صراحت بیان نشده، اما ممکن است موارد زیر از جمله دلایل آن باشد:
تقرب به درگاه خدا و تلاش برای سیر کردن و اطعام تعداد بیشتری از حجاج که بسیاری نیز قربانی همراه نداشتند و تشویق به قربانی کردن در راه خدا و اشاره به این مطلب که
سادهزیستی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در زندگی شخصیاش تنها از سر نداری و
فقر نبوده است.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، با توجه به بسیاریِ جمعیت، همه نقاط سرزمین منا را قتلگاه دانست و از مردم خواست هرکسی در خیمهگاه خودش قربانی کند و به قربانگاه اصلی منا نیاید.
او از همه قربانیهایش، تکهای گوشت را در ظرفی قرار داده و دستور داد آن را برای استفاده او آبگوشت کنند
و پس از پختن، از این گوشت خورده و از آبش نوشید گویا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، این کار را با توجه به دستور
قرآن که به خوردن و صدقه دادن گوشت قربانی فرمان داده، انجام داده است، و به امام علی (علیهالسّلام) فرمان داد گوشت قربانیها و هرچه را که از قربانیها باقی مانده حتی دهنه، افسار و پالان را به نیازمندان بدهد
و مزد کار قصابان را برخلاف معمول، از محل دیگری غیر از گوشتهای قربانی تامین کند.
وی با توجه به ازدحام جمعیت و نیاز غذایی به گوشت قربانی، فرمان داد تا سه روز کسی نمیتواند با ذخیره کردن گوشتهای قربانیاش، کسانی را که به گوشت نیاز دارند از گوشت قربانی محروم کند.
به گمان، بیشتر حاجیانی که در منا بودند، نتوانستند قربانی چندانی داشته باشند، چرا که قربانی، فقط بر کسانی که از راه دور به حج میآمدند و توانایی مالی داشتند واجب بود و شماری اندک از آنها قربانی با خود آورده بودند و با ازدحام جمعیت در حج آن سال، قربانی بهاندازه همه متقاضیانِ خرید آن، در مکه و منا نبود.
قرآن، برای کسانی که به قربانی دست نیافتهاند، وظیفه روزه گرفتن مقرر کرده بود؛ از این رو، بسیاری از حاجیان در
ایام تشریق، در منا قصد روزه گرفتن داشتند. ولی پیامبر دستور داد تا چند نفر در منا اعلام کنند که این روزها، وقت خوردن و آشامیدن و یاد خداست نه روزهداری
و این خود تاییدکننده شمار زیاد کسانی است که از قربانی کردن ناتوان بودند و میخواستند به جای قربانی
روزه بگیرند.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از قربانی، موهای بلند خود را که برای جلوگیری از آلودگی با صمغ و... آغشته بود
تراشید. او همچنین موهای صورت و ناخنهای خود را اندکی کوتاه کرده و فرمود تا دفن شود.
مسلمانان برای تبرک گرفتن از موهای حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیرامون وی جمع شده بودند.
ابوطلحه انصاری و
خالد بن ولید از جمله کسانی بودند که از موی او برای تبرک گرفتند. سپس پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمان داد تا موهای تراشیده را میان مسلمانان مشتاق تقسیم کنند و اینگونه مقداری از موهای سر وی نزد همسرانش به یادگار ماند.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خیمه زدن و اتراق حاجیان را مدیریت کرد و برای هر گروهی مکانی را اختصاص داد. محل خیمههای پیامبر و
بنیهاشم، مکان سنتی این قبیله از قدیم در منا بود که بر پایه روایاتی، در کنار جمره دوم قرار داشت.
منزلگاه همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در نزدیکی مسجد خیف قرار داشت.
انصار را پشت خانههای همسران پیامبر در سمت چپ قبله و
دارالاماره قرار داد، که «شعب الانصار» نامیده شد. مهاجرین را در شکاف درهای جا داد که سمت راست قبله بود و بعدها «شعب المهاجرین» نام گرفت.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سوار بر ناقه قصباء، در روز عید قربان خطبهای که از نظر محتوا بسیار شبیه به خطبه روز عرفه است بیان کرد. گفته شده این خطبه در مسجد خیف در منا بیان شده است.
افزون بر مطالبي که ضمن گزارش خطبه عرفه بيان شد، ايشان ضمن اقرار گرفتن از مردم و تکيه بر باور سنتي آنان، درباره حرمت مال و جان و ناموس مردم در
ماههای حرام و در حرم امن الهي و در روز عيد قربان، اين حرمت را ابدي و تا
روز قیامت اعلام کرد.
هشدار نسبت به
ارتداد و
کفر دوباره مسلمانان و درگيريها و اختلافات داخلي آنان با يکديگر، تأکيد بر بندگي خداوند و نمازهاي پنجگانه و روزه
ماه رمضان و حج خانه خدا و پرداخت
زکات و اطاعت از
ولی امر و
امامان پس از پيامبر (صلیاللهعلیهوآله)، از ديگر فرازهاي اين سخنراني بود.
ايشان ضمن بيان اينکه چه بسا شنوندگاني که پس از اين، سخنان آن حضرت را بشنوند و بهتر از حاضران بتوانند آن را درک کنند، براي کساني که سخنان ايشان را به غايبان برسانند، دعا کرد.
به نقلي ايشان در حال تلاش براي رساندن صداي خود به ديگران، بر پالان شترش ايستاده بود.
آن حضرت روز عيد را روز ثَج (قرباني در راه خدا که اگر با نيت صادقانه انجام شود اولين قطره خونش،
کفاره تمام گناهان گذشته حاجي است) و عَج (دعا و زاري به درگاه خداوند) ناميد و بشارت داد که هيچکس از اين مکان خارج نميشود، مگر اينکه مورد
رحمت الهی قرار گيرد مگر کسي که مبتلا به گناهان بزرگ است و تکرار آنها را در نيت دارد.
بر پایه روایتی فرمان ابلاغ رسمی جانشینی امام علی (علیهالسّلام) در مسجد خیف نیز دوباره به حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گوشزد شد؛ ولی او با توجه به ملاحظات سابق، منتظر تایید خداوند ماند.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، روز عید قربان و پیش از ظهر برای اتمام اعمال حج به مکه رفت و نماز ظهر را در
مسجدالحرام خواند
و بر پایه برخی گزارشها، صبح و پیش از وقت نماز و بر پایه برخی دیگر، شب همراه همسران خود به مکه رفت
و از آب زمزم نوشید.
او بر خلاف سال
فتح مکه، وارد کعبه نشد و در داخل آن نماز نگزارد.
بر پایه برخی گزارشها، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از اتمام مناسک، در حالی که حلقههای در کعبه را گرفته بود، خطبهای طولانی درباره نشانههای قیامت و هشدار از راه یافتن تباهیها و انحراف در دین و امت اسلامی ایراد کرد
و پس از انجام زیارت کعبه و طواف وداع به منا بازگشت. آن حضرت در منا، نمازهای یومیه را به صورت شکسته به جا آورد
و هر روز از خیمهگاه خود پیاده برای رمی جمرههای سهگانه میرفت و پیاده باز میگشت.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از اتمام مناسک حج و اعمال منا در روز سیزدهم ذیحجه پس از رمی جمرات در هنگام چاشت به سوی مکه حرکت کرد، بدون اینکه دوباره به مسجدالحرام وارد شده و
طواف کند و فقط برای ساعاتی، به جهت
عمره عایشه، در ابطح توقف کرد. عایشه به دلیل عذر شرعی
عادت ماهیانه نتوانسته بود، پیش از حج، عمره به جا آورد و حج خود را به صورت
اِفراد تمام کرد، به همین دلیل از آن حضرت خواست تا اجازه
عمره مفرده به او بدهد تا او هم مانند دیگر همسران پیامبر که در این سفر با انجام حج تمتّع، یک حج و یک عمره انجام دادند، افزون بر حج خود، عمرهای نیز انجام داده باشد، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز با تقاضای او موافقت کرد و او را به همراه برادرش
عبدالرحمن بن ابوبکر برای انجام عمرهای مفرده به تنعیم فرستاد.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از بازگشت عایشه و پس از اینکه نماز ظهر و عصر را در مکه خواند، در عصر همان روز،
از مسیر
ذی طوی، به سمت مدینه حرکت کرد.
به گزارشی دیگر، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روز چهاردهم ذیحجه
و به گزارشی، پس از سه روز اقامت در مکه به سوی مدینه حرکت کرد و در پاسخ به کسی که درباره توقف در مکه سؤال کرده بود، مکه را در این ایام، غیر مناسب برای ماندن و درنگ کردن دانست.
عیادت حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از
سعد بن ابیوقاص که در مکه به بیماری شدیدی دچار شده بود، به گمان در همین ایام رخ داد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ضمن دلداری به سعد، به پرسش او در مورد وصیت کردن پاسخ داد و ناراحتی او را از قلبش دانست و ضمن دعا برای سلامتیاش، دستورالعملی برای درمان وی به
حارث بن کلده طبیب داد تا سعد را با خرمای عجوه مدینه درمان کند. او مردی را مامور کرد تا اگر سعد از دنیا رفت او را در مکه دفن کند.
پس از گذشت سه روز از آغاز سفر بازگشت، در حالی که هنوز حاجیان از کاروان حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای رفتن به شهرها و مکانهای خود، چندان متفرق نشده بودند، آیه ۶۷
سوره مائده نازل شد. در این نزول، بر اعلام رسمی ولایت علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) تاکید شد و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را از تاخیر بیشتر در این زمینه برحذر داشت. این تهدید، با لحنی تند و هشدارآمیز بیان شد به گونهای که این کار را مساوی با انجام ندادن رسالت الهی دانست و حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را از خطرهای احتمالی که پیشبینی میشد ایمن دانست.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در فاصله سه چهار میلیِ
جحفه در کنار آبگیری که «خم» نامیده میشد،
توقف کرد و فرمان داد تا با صدای «الصلاة جامعة» همه جمعیت را به سوی او فرابخوانند، سپس زیر درختانی که در آنجا بود نماز ظهر را خواند و در خطبهای از نزدیک شدن درگذشت خود و به توجه امت به دو یادگار وی یعنی کتاب خدا و
عترت او سخن گفت و در حالی که دست علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) را گرفته بود، خطاب به جمعیت فرمود: «ای مردم! آیا من نسبت به مؤمنان صاحب اختیار و سرپرستشان نیستم؟» همه پاسخ دادند: «بله ای رسول خدا». آنگاه دست علی (علیهالسّلام) را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصـر من نصـره واخذل من خذله؛
هرکه را من مولای اویم این علی مولای اوست. خدایا با دوست او دوست و با دشمنش، دشمن باش».
عمر بن خطاب، بعد این ماجرا، امیر مؤمنان را خطاب قرار داد و گفت: «ای پسر ابوطالب، گوارایت باشد که مولا و سرپرست هر مرد و زن مؤمن شدی».
بر پایه گزارشی، پس از خطابه و نماز ظهر، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دستور داد تا برای امام علی (علیهالسّلام) خیمهای روبروی خیمه او بر پا کردند و به همه مردان و زنان حاضر و همسران خود دستور داد تا گروه گروه به نزد امام علی (علیهالسّلام) رفته و به او تبریک بگویند و به نام «امیرمؤمنان» بر او سلام کنند. بر پایه گزارشی دیگر، همه مردان با دست دادن، با امام علی (علیهالسّلام) بیعت کردند.
هر چند تاریخ دقیق رسیدن حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مدینه مشخص نیست؛ ولی او پیش از پایان یافتن سال دهم هجری به مدینه رسید.
بر این پایه میتوان گفت سفر او در رفت و برگشت، کمتر از یک ماه طول کشیده است.
(۱) ابنفهد مکی، عمر بن محمد، اتحاف الوری باخبارام القری، احیاء التراث الاسلامی، مکه مکرمه، چاپ سوم، ۱۴۰۳ ه. ق.
(۲) طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، به کوشش سیدمحمدباقر موسوی خرسان، مشهد، انتشارات المرتضی، ۱۴۰۳ق.
(۳) فاکهی، محمد بن اسحق، اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، به کوشش عبدالملک بن عبدالله بن دهیش، مکه، مکتبه الاسدی، ۱۴۲۴ق.
(۴) ازرقی، محمد بن عبدالله، اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، به کوشش رشدی الصالح ملحس، بیروت، دارالاندلس، ۱۴۱۶ق.
(۵) مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، تحقیق موسسه آل البیت لاحیاء التراث، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق.
(۶) طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، به کوشش سیدحسنموسوی خرسان، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
(۷) عدهای از علما، الاصول الستة عشر، قم، انتشارات دارالحدیث، ۱۴۲۳ق.
(۸) حمیری کلاعی، ابوالربیع، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله و الثلاثة الخلفاء، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۲۰.
(۹) مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، به کوشش محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
(۱۰) بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل صادق زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
(۱۱) مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی و موسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق.
(۱۲) ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه فی التاریخ.
(۱۳) طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۴) دیار بکری، حسین، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، بیروت، دار صادر، بیتا.
(۱۵) یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
(۱۶) ابنشعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، قم، ۱۴۰۴ق.
(۱۷) سبط بن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکره الخواص، قم، انتشارات شریف الرضی، ۱۴۱۸ق.
(۱۸) انصاریان، حسین، ترجمه قرآن، اسوه، قم، ۱۳۸۳ش.
(۱۹) قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، به کوشش سیدطیب موسوی جزائری، قم، انتشارات دارالکتاب، ۱۴۰۴ق.
(۲۰) مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی.
(۲۱) طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، به کوشش سید حسن موسوی خرسان و علی آخوندی، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۶۵ش.
(۲۲) صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم، انتشارات شریف الرضی، ۱۳۶۸ش.
(۲۳) شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، قم، بینا، بیتا.
(۲۴) بخاری جعفی، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، دار ابنکثیر، بیروت، الطبعة الثالثة.
(۲۵) قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، دارالفکر - بیروت – لبنان.
(۲۶) ترمذی سلمی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، محقق احمد محمد شاکر و آخرون، دار احیاء التراث العربی بیروت.
(۲۷) حجة الوداع، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۲۰، فرامرز حاج منوچهری.
(۲۸) حجة الوداع، دانشنامه جهان اسلام، ج۱۲، حسین واثقی.
(۲۹) ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، دارالکتاب العربی بیروت، الطبعة الرابعة، ۱۴۰۵.
(۳۰) مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، تحقیق آصف بن علیاصغر فیضی، قاهره، دارالمعارف، ۱۳۸۳ق.
(۳۱) بیهقی، احمد بن حسین، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعة، تحقیق عبدالمعطی قلعجی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الاولی، ۱۴۰۵.
(۳۲) منعم حمیری، محمد بن عبدالله، الروض المعطار فی خبر الاقطار، تحقیق احسان عباس، بیروت، مکتبه لبنان، ۱۹۸۴م.
(۳۳) فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضه الواعظین، به کوشش سیدمحمدمهدی حسن خرسان، قم، انتشارات شریف الرضی، ۱۳۸۶ق.
(۳۴) ربعی بن ماجه، محمد بن زید، سنن ابنماجه، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق.
(۳۵) فاسی، ابومدین، مستعذب الاخبار باطیب الاخبار، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۲۴ ق.
(۳۶) مرجانی، عبدالله بن عبدالملک، بهجة النفوس و الاسرار فی تاریخ دار هجرة النبی المختار، دارالغرب الاسلامی - بیروت، ۲۰۰۲ م.
(۳۷) ابیداود، سلیمان بن اشعث، سنن ابیداود، تحقیق و تعلیق سعید محمد اللحام، دارالفکر للطباعة والنشر والتوزیع، ۱۴۱۰.
(۳۸) ابومحمد دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن، سنن دارمی، تحقیق فواز احمد زمرلی، خالد السبع العلمی، دارالکتاب العربی، بیروت، الطبعة الاولی، ۱۴۰۷.
(۳۹) نسائی، احمد بن علی، سنن نسائی، تحقیق صدقی جمیل العطار، بیروت، دارالفکر، ۱۳۴۸ق.
(۴۰) تمیمی، ابوحاتم، السیرة النبویة و اخبار الخلفاء، الکتب الثقافیة، بیروت، ۱۴۱۷ق.
(۴۱) حمیری، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویة، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفة، بیتا.
(۴۲) زرقانی، محمد بن عبدالباقی، شرح الزرقانی علی المواهب اللدنیة بالمنح المحمدیة، قاهره، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق.
(۴۳) قاری، ملاعلی، شرح الشفاء للقاضی عیاض، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق.
(۴۴) واعظ خرگوشی، ابوسعید، شرف النبی (شرف المصطفی)، به کوشش محمد روشن، تهران، بابک، ۱۳۶۱ش.
(۴۵) فارسی، علی بن بلبان، صحیح ابنحبان بترتیب ابنبلبان، به کوشش شعیب الارنووط، بیروت، موسسه الرساله، ۱۴۱۴ق.
(۴۶) ابنسعد بغدادی، محمد، الطبقات الکبری، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق.
(۴۷) صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع و الاحکام، به کوشش سیدمحمدصادق بحرالعلوم، نجف، مکتبه الحیدریه، ۱۳۸۵ق.
(۴۸) ابنسید الناس، محمد، عیون الاثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر، به کوشش ابراهیم محمد رمضان، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۴ق.
(۴۹) کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
(۵۰) هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، به کوشش بکری حیانی و صفوه السقاء، بیروت، موسسه الرساله، ۱۴۰۹ق.
(۵۱) نجفی، محمدباقر، مدینهشناسی، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۴ ش.
(۵۲) ابنحنبل شیبانی، احمد بن محمد، مسند ابنحنبل، المحقق السیدابوالمعاطی النوری، بیروت، عالم الکتب، بیتا.
(۵۳) شراب، محمد محمدحسن، المعالم الاثیرة فی السنة و السیرة، بیروت، ۱۴۱۱ق.
(۵۴) طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، به کوشش حمدی عبدالمجید السلفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
(۵۵) واقدی، محمد بن عمر، المغازی، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، موسسه الاعلمی، ۱۴۰۹ق.
(۵۶) طبرسی، فضل بن حسن، مکارم الاخلاق، قم، انتشارات شریف الرضی، ۱۳۹۲ق.
(۵۷) ابنشهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب (علیهمالسّلام)، قم، چاپ اول، ۱۳۷ق.
(۵۸) لحجی، عبدالله بن سعید، منتهی السوول علی وسائل الوصول الی شمائل الرسول، دارالمنهاج - جده، چاپ سوم، ۱۴۲۶.
(۵۹) نووی، یحیی بن شرف، شرح صحیح مسلم، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
(۶۰) ابوعبدالله اصبحی، مالک بن انس، موطا، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، دار احیاء التراث العربی، مصر.
(۶۱) راوندی، فضلالله بن علی، النوادر، قم، بیتا.
(۶۲) سمهودی، علی بن عبدالله، وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.
(۶۳) امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، قم، ۱۴۱۶ق.
(۶۴) واثقی، حسین، حجةالوداع کما رواها اهلالبیت (علیهمالسلام)، مرکز فقهی ائمه اطهار، قم، ۱۴۲۵ق.
•
دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، برگرفته از مقاله «حجةالوداع»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۳/۲۵. •
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله « حجة الوداع»، شماره۵۸۳۸.