• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حجاب ملل باستان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



برای حجاب ملل باستان ریشه‌های مختلفی از قبیل فلسفه ریاضت و رهبانیت، ناامنی، حریم و پوشش یادگار عهد مالکیت و تسلط مرد را بیان کرده‌اند؛ این ریشه‌ها در این مقاله مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد.



ارتباط مساله پوشش با فلسفه ریاضت و رهبانیت از این جهت است که چون زن بزرگ‌ترین موضوع خوشی و کامرانی بشر است، اگر زن و مرد معاشر و محشور با یکدیگر باشند، خواه ناخواه دنبال لذت‌جوئی و کامیابی می‌روند. پیروان فلسفه رهبانیت و ترک لذت برای اینکه محیط را کاملا با زهد و ریاضت سازگار کنند بین زن و مرد حریم قائل شده، پوشش را وضع کرده‌اند، کما اینکه با چیزهای دیگری هم که نظیر زن محرک لذت و بهجت بوده است مبارزه کرده‌اند. پدید آمدن پوشش طبق این نظریه، دنباله و نتیجه پلید دانستن ازدواج و مقدس شمردن عزوبت است.
ایده ریاضت و ترک دنیا همانطوری که در موضوع مال، فلسفه فقر‌طلبی و پشت پا زدن به همه وسائل مادی را به وجود آورده است، در مورد زن فلسفه تجردطلبی و مخالفت با جمال را ایجاد کرده است. بلند نگهداشتن مو که در میان سیک‌ها، هندوها و بعضی دراویش معمول است نیز از مظاهر مخالفت با جمال و مبارزه با شهوت و از ثمرات فلسفه طرد لذت و میل به ریاضت است. می‌گویند کوتاه کردن و ستردن مو، سبب فزونی رغبت جنسی می‌گردد و بلند کردن آن موجب تقلیل و کاهش آن است.
در اینجا بد نیست قسمتی از گفته برتراند راسل را در این موضوع بیاوریم. وی در کتاب "زناشوئی و اخلاق" صفحه ۳۰ می‌گوید: بخصوص در قرون اول مسیحیت این طرز فکر سن پول (بولس مقدس)، از طرف کلیسا اشاعه تمام یافت و تجرد مفهوم تقدس به خود گرفت و عده بی‌شماری راه بیابان پیش گرفتند تا شیطان را منکوب سازند، شیطانی که هر آن ذهن آنان را از تخیلات شهوانی مملو می‌ساخت. کلیسا ضمنا با استحمام به مبارزه پرداخت زیرا خطوط بدن، انسان را به طرف گناه می‌راند. کلیسا چرک بدن را تحسین کرده رایحه بدن و صورت بوی تقدس را به خود گرفت زیرا باز به نظر سن پول، نظافت بدن و آرایش آن با نظافت روح منافات دارد. شپش مروارید خدا شناخته شد.


ریشه دیگری که برای به وجود آمدن پوشش ذکر کرده‌اند ناامنی است. در زمان‌های قدیم بی‌عدالتی و ناامنی بسیار بوده است. دست تجاوز زورمندان و قلدران به مال و ناموس مردم بی‌باکانه دراز بوده است. مردم اگر پول و ثروتی داشتند ناچار بودند به صورت دفینه در زیر خاک پنهان کنند. علت مخفی ماندن گنج‌ها این است که صاحبان طلا و ثروت جرات نمی‌کردند که حتی بچه‌های خود را از پنهان گاه ثروت خود آگاه سازند. می‌ترسیدند که راز آنها به وسیله بچه‌ها فاش شود و مورد تجاوز و گزند قلدران واقع شوند. بدین‌ترتیب گاهی اتفاق می‌افتاد که پدر با مرگ ناگهانی از دنیا می‌رفت و فرصت نمی‌کرد اسرار خود را به فرزندش بسپارد. قهرا دارائی او در زیر خاک‌ها مدفون می‌ماند. جمله معروف استر ذهبک و ذهابک و مذهبک، پول و مسافرت و عقیده خود را آشکار نکن، یادگار آن زمان‌ها است.
همانطور که در مورد ثروت امنیت نبود، راجع به زن هم امنیت وجود نداشت. هر کس زن زیبائی داشت ناچار بود او را از نظر زورمندان مخفی نگهدارد. زیرا اگر آنها اطلاع پیدا می‌کردند. او دیگر مالک زن خود نبود. ایران در دوره ساسانی ناظر جنایت‌ها و فجایع عجیبی در این زمینه بوده است. شاه‌زادگان و موبدان و حتی کدخداها و ارباب‌ها هر گاه از وجود زن زیبائی در یک خانه مطلع می‌شدند به آن خانه می‌ریختند و زن را از خانه شوهرش بیرون می‌کشیدند. در آن موقع سخن از پوشش و حجاب نبود. سخن از به اصطلاح قایم‌کردن و مخفی‌داشتن زن بود که احدی نفهمد.
ویل دورانت در کتاب "تاریخ تمدن" قضایای شرم‌آوری در این باره از ایران قدیم نقل می‌کند. کنت گوبینو در کتاب "سه سال در ایران" می‌گوید: حجابی که هم اکنون در ایران است بیش از آن‌اندازه که مستند به اسلام باشد مستند به ایران قبل از اسلام است. و می‌نویسد که در ایران قدیم مردم هیچ امنیتی در مورد زنها نداشتند.
درباره انوشیروان، که به غلط او را عادل خوانده‌اند، نقل شده که وقتی یکی از سرهنگان ارتش او زنی زیبا داشت. انوشیروان به قصد تجاوز به زن او در غیاب او به خانه‌اش رفت. زن جریان را برای شوهر خود نقل کرد. بی‌چاره شوهر، دید زنش را که از دست داده سهل است جانش نیز در خطر است. فورا زن خویش را طلاق گفت. وقتی انوشیروان مطلع شد که وی زنش را طلاق داده است به او گفت شنیدم یک بوستان بسیار زیبائی داشته‌ای و اخیرا آن را رها کرده‌ای، چرا؟ گفت جای پای شیر در آن بوستان دیدم ترسیدم مرا بدرد. انوشیروان خندید و گفت دیگر آن شیر به آن بوستان نخواهد آمد. این نا امنی‌ها اختصاص به ایران و به زمان‌های قدیم نداشته است. داستان اذان نیمه‌ شب که در "داستان راستان" آورده‌ایم نشان می‌دهد که چگونه مشابه این جریان‌ها در دوران تسلط مردم ماوراء‌النهر بر دستگاه خلافت بغداد، در بغداد هم رواج داشته است. در همین زمان‌ها نزدیک خودمان یکی از شاهزادگان در اصفهان از این‌گونه تجاوزها زیاد داشته است و مردم اصفهان قصه‌های زیادی از زمان حکومت او نقل می‌کنند.


بعضی‌ها برای پوشش زن ریشه اقتصادی قائل شده گفته‌اند حریم و پوشش یادگار عهد مالکیت و تسلط مرد است. مردان به خاطر اینکه از وجود زنان بهره اقتصادی ببرند و آنها را مانند بردگان استثمار کنند، آنها را در خانه‌ها نگه می‌داشتند و برای اینکه فکر زن را قانع کنند که خود به خود از خانه بیرون نرود و بیرون رفتن را کار بدی بداند فکر حجاب و خانه‌نشینی را خلق کردند. گویندگان این سخن، سعی کرده‌اند مسائل دیگری از قبیل نفقه و مهر را نیز بر اساس مالکیت مرد نسبت به زن توجیه کنند.

۳.۱ - دیدگاه خانم منوچهریان

در کتاب "انتقاد بر قوانین اساسی و مدنی ایران" صفحه ۲۷ می‌نویسد: "هنگامی که قانون مدنی ایران تدوین شد هنوز از برده‌فروشی در بعضی از نقاط دنیا اثری به جا بود و در ایران نیز با اینکه این کار علی‌الظاهر از میان رفته بود ولی باز در مغز قانون گذاران آثاری از برده‌فروشی و آزار به زیردستان وجود داشت. زن را در آن دوره چون "مستاجره" می‌پنداشتند. زن حق نداشت با مردان نشست و برخاست کند و در اجتماعات راه یابد و به مقامات دولتی برسد. اگر صدای زن را نامحرم می‌شنید آن زن بر شوی خود حرام می‌شد. خلاصه مردان آن دوره زن را چون ابزاری می‌دانستند که کار او منحصرا رسیدگی به امور خانه و پروردن فرزند بود و هنگامی که این ابزار می‌خواست از خانه بیرون برود او را سر تا پا در چادری سیاه می‌پیچانیدند و روانه بازار یا خیابان می‌کردند".

۳.۱.۱ - علائم افترا و غرض

علائم و نشانه‌های افترا و غرض و مرض از اتمام این نوشته پیداست. کی و کجا چنین قاعده‌ای وجود داشت که اگمسجد مدینهر صدای زن را نامحرم می‌شنید بر شوی خود حرام می‌شد؟ آیا در جامعه‌ای که دائما سخنرانان مذهبیش از بالای منابر خطابه زهرای مرضیه را در مسجد مدینه و خطابه‌های زینب کبری را در کوفه و شام به گوش مردم می‌رسانند، ممکن است چنین فکری در میان مردم آن جامعه پیدا شود؟! کی و کجا زن در ایران اسلامی برده مرد بوده است؟ همه می‌دانند که در خانواده‌های مسلمان بیش از آنکه زن در خدمت مرد باشد، مرد به حکم وظیفه اسلامی در خدمت زن بوده وسیله آسایش او را فراهم می‌کرده است.
زن در خانواده‌هائی مورد اهانت و تحقیر و ظلم قرار گرفته که روح اسلامی در آن خانواده‌ها نبوده یا ضعیف بوده است. عجبا می‌گوید: زن حق نداشت که با مردان نشست و برخاست کند. من می‌گویم: بر عکس، در محیط‌های پاک اسلامی این مرد بود که حق نداشت در نشست و برخاست‌ها از زن بیگانه بهره‌برداری کند. این مرد است که همواره حرص می‌ورزد که زن را وسیله چشم‌چرانی و کامجوئی خود قرار دهد. هیچ‌گاه مرد به طبع خود مایل نبوده حائلی میان او و زن وجود داشته باشد و هر وقت که این حائل از میان رفته آنکه برنده بوده مرد بوده است و آنکه باخته و وسیله شده زن.
امروز که مردان موفق شده‌اند با نام‌های فریبنده آزادی و تساوی و غیره این حائل را از میان ببرند زن را در خدمت کثیف‌ترین مقاصد خویش گرفته‌اند. بردگی زن، امروز به چشم می‌خورد که برای تامین منافع مادی یک مرد در یک مؤسسه تجارتی خود را صد قلم برای جلب مشتری مرد می‌آراید و به صورت "مانکن" در می‌آید و شرف خود را در ازاء چندر غاز حقوق می‌فروشد. این نشست و برخاست‌ها که امثال این نویسنده آرزوی آن را می‌کنند جز بهره‌کشی مرد و بهره‌دهی زن مفهومی ندارد. همه می‌دانند نشست و برخاست‌ها در محیط‌های پاک که موضوع بهره‌کشی مرد از زن در میان نبوده است هیچ‌گاه در جامعه اسلامی ممنوع نبوده است.

۳.۱.۱.۱ - تقسیم روابط زن و مرد

نویسنده کتاب انتقاد بر قوانین اساسی و مدنی ایران، تاریخ روابط زن و مرد را از نظر جامعه‌شناسی به چهار دوره تقسیم می‌کند:

۳.۱.۱.۲ - مرحله طبیعی

دوره اول مرحله طبیعی و اشتراکی اولیه که زن و مرد بدون هیچ‌گونه قید و شرطی با هم خلطه و آمیزش داشته‌اند. در این دوره به عقیده این نویسنده اساسا زندگی خانوادگی وجود نداشته است.

۳.۱.۱.۳ - دوره تسلط مرد

دوره دوم دوره تسلط مرد است. در این دوره مرد بر زن غلبه کرده خود را مالک او دانسته او را همچون ابزاری در خدمت خود در آورده است. حجاب یادگار این دوره می‌باشد.

۳.۱.۱.۴ - قیام و اعتراض زن

دوره سوم مرحله قیام و اعتراض زن است. در این مرحله زنان از ناسازگاری مردان به ستوه آمدند و در مقابل مظالم آنها ابتدا مقاومت کردند و چون دریافتند که طبیعت خشن مردان به این آسانی حاضر نیست حق آنها را رعایت کند به منظور احقاق حق خود متدرجا علیه مردان طغیان کردند، اتحادیه‌ها تشکیل دادند، به وسیله مطبوعات و کنفرانس‌ها و دسته‌بندی‌ها با مردان مبارزه کردند. ضمنا چون دریافتند که زورگوئی مردان نتیجه تربیت ناسالم عهد کودکی و مخصوصا تبعیض بین پسران و دختران است در رفع نقائص آموزش و پرورش عمومی کوشیدند.

۳.۱.۱.۵ - تساوی حقوق زن و مرد

دوره چهارم مرحله تساوی حقوق زن و مرد است و به دوره اول شباهت کامل دارد. این دوره از اواخر قرن نوزدهم شروع شده هنوز در همه جا استقرار نیافته است. از نظر این منطق، پوشش زن عبارت است از زندانی‌شدن زن به دست مرد، و علت اینکه مرد، زن را این چنین اسیر می‌کرده این است که می‌خواسته هر چه بیشتر از وجود او بهره اقتصادی ببرد.

۳.۱.۲ - نکته پایانی

تقسیم تاریخ روابط زن و مرد به چهار دوره به نحوی که ذکر شد تقلید نارسائی است از آنچه پیروان کمونیسم درباره ادوار تاریخی زندگی بشر از نظر عوامل اقتصادی که به عقیده آنها زیر بنای همه پدیده‌های اجتماعی است، ذکر کرده‌اند. آنها می‌گویند ادوار تاریخی بشر عبارتست از دوره اشتراک اولیه، دوره ملوک‌الطوایفی، دوره سرمایه‌داری و دوره کمونیسم و اشتراک ثانوی که شباهت کامل به دوره اشتراک اولیه دارد. آنچه درباره ادوار زندگی زن در کتاب سابق‌الذکر آمده کپیه‌ای است از آنجا ولی کپیه‌ای که به هیچ حسابی درست در نمی‌آید. به عقیده ما چنین دوره‌هائی در زندگی زن هرگز نبوده است و امکان نداشته باشد. همان دوره اولی که به عنوان اشتراک اولیه معرفی می‌کند، از لحاظ تاریخ جامعه‌شناسی به هیچ وجه مورد تصدیق نیست. جامعه‌شناسی تاکنون نتوانسته است قرینه‌ای به دست بیاورد که دوره‌ای بر بشر گذشته که زندگی خانوادگی وجود نداشته است. به عقیده مورخین، دوره مادرشاهی بوده است ولی دوره کمونیسم جنسی نبوده است.


به عقیده بعضی، حجاب و خانه‌نشینی زن ریشه روانی دارد. زن از ابتدا در خود نسبت به مرد احساس حقارت می‌کرده است از دو جهت: یکی احساس نقص عضوی نسبت به مرد، دیگری خونروی ماهانه و حین زایمان و حین ازاله بکارت. اینکه عادت ماهانه نوعی پلیدی و نقص است، فکری است که از قدیم در میان بشر وجود داشته است و به همین دلیل زنان در ایام عادت مانند یک شیء پلید در گوشه‌ای محبوس بوده‌اند و از آنها دوری و اجتناب می‌شده است. شاید به همین علت است که از پیامبر اکرم درباره این عادت سؤال شد.

۴.۱ - شأن نزول آیه حیض

ولی آیه‌ای که در پاسخ این سؤال نازل شد این نبود که حیض پلیدی است و زن حائض پلید است و با او معاشرت نکنید. بلکه پاسخ رسید که نوعی بیماری تن است و در حین آن بیماری از روابط جنسی احتراز کنید، نه این که از معاشرت با وی احتراز کنید: «یسئلونک عن المحیض قل هو اذی فاعتزلوا النساء فی المحیض و لاتقربوهن حتی یتطهرن؛ از تو درباره حیض سؤال می‌کنند. بگو آن رنج و ناراحتی است، پس در ایام حیض از زنان کناره بگیرید و با آن‌ها نزدیکی نکنید تا پاک شوند.»
قرآن کریم این حال را فقط نوعی بیماری مانند سایر بیماری‌ها خواند و هرگونه پلیدی را از آن سلب کرد. در سنن ابوداود در شان نزول این آیه می‌نویسد: انس بن مالک (خادم پیامبر اکرم) گفت عادت دین یهود این بود که همین که زنی از آنها حائض می‌شد او را از خانه بیرون می‌کردند، نه با او غذا می‌خوردند و نه از ظرف او آب می‌آشامیدند و نه با او در یک اتاق می‌زیستند. لهذا از رسول خدا در این باره سؤال شد و این آیه نازل گشت. رسول خدا از دوری گزیدن از آنها منع کرد و فرمود جز همبستری هیچ ممنوعیت دیگری ندارند. از نظر اسلام زن حائض حکم یک انسان به اصطلاح محدث را یعنی انسان فاقد وضو و غسل را دارد که در آن حال از نماز و روزه محروم است. هر موجب حدث نوعی پلیدی است که با طهارت یعنی وضو یا غسل مرتفع می‌گردد. بدین معنی حیض را نیز می‌توانیم مانند جنابت، خواب، بول و غیره پلیدی بدانیم. ولی این نوع پلیدی اولا اختصاص به زن ندارد و ثانیا با غسل یا وضو مرتفع می‌گردد.
در میان یهودیان و زرتشتیان با زن حائض مانند یک شیء پلید رفتار می‌شده است و این جهت، هم در زن و هم در مرد این فکر را به وجود آورده که زن موجود پست و پلیدی است، و مخصوصا خود زن در آن حالت احساس شرم و نقص می‌کرده خود را مخفی می‌ساخته است.
ویل دورانت می‌گوید: پس از داریوش مقام زن مخصوصا در میان طبقه ثروتمندان تنزل پیدا کرد. زنان فقیر چون برای کارکردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند. ولی در مورد زنان دیگر گوشه‌نشینی زمان حیض که برایشان واجب بود رفته رفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگانی اجتماعی ایشان را فرا گرفت. و هم او می‌گوید: نخستین مرتبه که زن حیا و شرم را احساس کرد آن وقت بود که فهمید در هنگام حیض نزدیک شدن او با مرد ممنوع است.
درباره اینکه زن ابتدا در خود احساس نقص می‌کرده است و سبب شده که همه خود او و هم مرد، او را موجود پست بشمارد، سخنان زیادی گفته شده است. خواه آن سخنان درست باشد و خواه نادرست، با فلسفه اسلام درباره زن و پوشیدگی زن رابطه‌ای ندارد. اسلام نه حیض را موجب پستی و حقارت زن می‌داند و نه پوشیدگی را به خاطر پستی و حقارت زن عنوان کرده است، بلکه منظورهای دیگری داشته است.


۱. مرتضی مطهری، مسئله حجاب، ص۳۴-۳۳.    
۲. مرتضی مطهری، مسئله حجاب، ص۴۶-۴۵.    
۳. مرتضی مطهری، مسئله حجاب، ص۵۰-۴۷.    
۴. بقره/سوره۲، آیه۲۲۲.    
۵. مرتضی مطهری، مسئله حجاب، ص۶۱-۵۹.    



سایت طهور، برگرفته از مقاله «ریشه فلسفی حجاب ملل باستان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۰/۳.    
سایت طهور، برگرفته از مقاله «ریشه اجتماعی حجاب ملل باستان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۰/۳.    
سایت طهور، برگرفته از مقاله «ریشه اقتصادی حجاب ملل باستان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۰/۳.    
سایت طهور، برگرفته از مقاله «ریشه روانی حجاب ملل باستان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۰/۳.    



جعبه ابزار