• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حبل (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




حَبْل از اصطلاحات به کار رفته در قرآن کریم به معنای ریسمان است. این کلمه در قرآن به الله و نیز به ورید اضافه شده و مراد از حبل الله، دین خدا و مراد از حبل الوردید رگ گردن می‌باشد.



حَبْل به معنی ریسمان است.


مثل‌: (فِی جِیدِها حَبْلٌ‌ مِنْ مَسَدٍ) «در گردن او ریسمانی است از لیف خرما». جمع آن حبال است مثل‌: (فَاَلْقَوْا حِبالَهُمْ‌ وَ عِصِیَّهُمْ‌) «پس ریسمان‌ها و عصاهای خود را‌ انداختند.» (وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا) (و همگى به ريسمان خدا (قرآن، و هرگونه وسيله وحدت الهى‌)، چنگ زنيد، و پراكنده نشويد) مراد از حبل الله دین خداست.


شاید علّت این تسمیه آن است که دین واسطه بین خدا و مردم است چنان که به قرآن مجید از آن جهت حبل گفته‌اند. در حدیث ثقلین هست که یک طرف قرآن به دست خداست و طرف دیگر به دست شما. در نهج البلاغه خطبه‌۱۷۱ درباره قرآن فرموده‌: ««هَذَا الْقُرْآنُ فَاِنَّهُ‌ حَبْلُ‌ اللَّهِ الْمَتِینُ»»
محمد عبده در علّت این تسمیه گوید: چون هر که به ریسمان چنگ زند از سقوط و شکستن نجات می‌یابد و هر که به قرآن چنگ زند از ضلالت و گمراهی به دور است. ولی احتمال اوّل صحیح‌تر است. علی هذا به دین و قرآن و امامان و پیامبران آنگاه که حبل اللَّه گفته شود مراد آن است که واسطه میان خدا و خلقند و سبب نجات از گمراهی‌اند.


(ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ اَیْنَ ما ثُقِفُوا اِلَّا بِحَبْلٍ‌ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ‌ مِنَ النَّاسِ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ‌) (هرجا يافت شوند، مهر ذلّت بر آنان خورده است؛ مگر با ارتباط به خدا، و تجديد نظر در روشِ ناپسند خود، يا با ارتباط به مردم (و وابستگى به اين و آن)؛ و به خشم خدا، گرفتار شده‌اند.) آیه شریفه درباره اهل کتاب از یهود است. به نظر راغب حبل در آیه به معنی عهد است یعنی کافر به دو عهد محتاج است یکی از جانب خدا و آن اهل کتاب بودن است و گرنه در دین خود آزاد نمی‌شود و دیگری از مردم که این عهد و قول را به آنها بدهند. ولی این در صورتی است که آنها در پناه مسلمانان و در اقلیّت باشند. المیزان آن را بر ذلت تشریعی حمل کرده و «اَیْنَما ثُقِفُوا» را دلیل آن گرفته است. یعنی هر جا که مسلمانان آنها را یافتند و مسلّط شدند، و گفته: رفع آن تحت ذمّه بودن و یا به امان داخل شدن است.
نگارنده گوید: ذیل آیه در بیان علّت ضرب ذلّت و مسکنت چنین است‌: (ذلِکَ بِاَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ الْاَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ‌) (چرا كه آنها به آيات خدا، كفر مى‌ورزيدند و پيامبران را به ناحق مى‌كشتند. اين به خاطر آن بود كه نافرمانى كردند؛ و به حقوق ديگران، تجاوز مى‌نمودند.) سبب ذلّت و مسکنت و مغضوب بودن، قتل انبیاء و کفر به آیات و قوانین خدا و تعدّی و عصیان است اعمّ از آنکه «ذلک» دوّم مثل «ذلک» اوّل و تکرار آن باشد و یا «ذلک» اوّل و ما بعدش علّت ضرب ذلّت و مسکنت و «ذلک» دوّم و ما بعدش علّت «یَکْفُرُونَ‌ و یَقْتُلُونَ‌» باشد.
به هر حال از آیه به دست می‌آید که در صورت بودن دو حبل ذلّت‌ از آنها برداشته می‌شود. در این صورت هیچ بعید نیست که بگوئیم‌ «بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ» عبارت است از تغییر فکر و عمل و از بین بردن سبب ذلّت و «حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ» عبارت است از یاری مردم مثلا یهود که فعلا در دنیا سر و سامانی پیدا کرده است یک سبب از جانب خدا دارد و آن سعی و تلاش و اتحاد است و یک سبب از مردم، و آن حمایت بی دریغ آمریکا و دول دیگر است.
آیه ۶۱ بقره نیز علّت ذلّت را نظیر این آیه بیان کرده است. اگر گوئی: آیه درباره مطلق اهل کتاب اعمّ از یهود و نصاری است؟ گوئیم: آیه بی‌شک درباره یهود است زیرا (یَقْتُلُونَ الْاَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍ‌) در نصاری به وقوع نپیوسته است. راجع به توضیح بیشتر این مطلب اوائل سوره اسراء را مطالعه فرمائید که در آنجا ذلّت یهود در اثر بدکاری و نجات یافتن آنها در اثر نیکو کاری چندین بار تکرار شده است‌: (عَسی‌ رَبُّکُمْ اَنْ یَرْحَمَکُمْ وَ اِنْ عُدْتُمْ عُدْنا) (اميد است پروردگارتان بر شما رحمت آورد. و اگر برگرديد، ما هم باز مى‌گرديم) بنابر این احتمال، یهودیّت که مبتنی بر نژاد است از حیث عدّه چندان پیشرفت نکرده و همواره به حمایت دیگران نیاز خواهد داشت و اگر از حمایت آمریکا محروم شود به حمایت اعراب و احترام آنها احتیاج خواهد داشت.


(وَ نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مِنْ‌ حَبْلِ‌ الْوَرِیدِ) (و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم!) راغب گوید: ورید، رگی است متّصل به کبد و قلب و جریان خون در آن است.
ناگفته نماند: رگ‌های بدن را به شریان و ورید تقسیم کرده‌اند شریان آنهاست که خون را از قلب به بدن می‌برند و ورید آنهاست که آن را از بدن به قلب باز می‌گردانند به نظر می‌آید که در آیه شریفه مطلق رگ مراد است اعمّ از شریان و ورید. معنی آیه چنین است: «ما به انسان از وریدش که در تمام اعضای او گسترده است نزدیکتریم». اضافه حبل بر ورید بیانیّه است. درباره حبل الورید: رگ گردن، رگ قلب و غیره نیز گفته‌اند در صحاح گفته: ورید رگی است عرب آن را رگ قلب گوید و آنها دو ورید است... این سخن احتمال فوق را که ورید شامل هر دو رگ شریان و ورید است تایید می‌کند.


به ریسمان و کمند صیّاد، حباله گویند جمع آن حبائل است. به کمندهای شیطان که وسوسه‌ها و اغواهای اوست حبائل شیطان گویند در نهج البلاغه خطبه ۱۴۹ هست‌ ««وَ اَسْتَعِینُهُ عَلَی... الِاعْتِصَامِ مِنْ‌ حَبَائِلِهِ‌ وَ مَخَاتِلِهِ»»


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۹۹.    
۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۲۱۷.    
۳. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۲، ص۱۶۰.    
۴. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۵، ص۳۴۷.    
۵. مسد/سوره۱۱۱، آیه۵.    
۶. شعراء/سوره۲۶، آیه۴۴.    
۷. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۳.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۳.    
۹. امام علی، نهج البلاغه، خطبه۱۷۱، ص۱۷۰.    
۱۰. امام علی، نهج البلاغه، خطبه۱۷۱، ج۲، ص۱۱۵.    
۱۱. آل عمران/سوره۳، آیه۱۱۲.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۴.    
۱۳. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۱۰۷.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۳، ص۳۸۴.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۳، ص۵۹۵.    
۱۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۱۲.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۱۲.    
۱۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۸.    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۸۳.    
۲۰. ق/سوره۵۰، آیه۱۶.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۱۹.    
۲۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۵۲۰.    
۲۳. جوهری، اسماعیل بن حماد، صحاح تاج اللغة، ج۲، ص۵۵۰.    
۲۴. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ص۱۳۹، خطبه ۱۵۱.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «حبل»، ج۲، ص۹۹.    






جعبه ابزار