• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جِلْد (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





جِلْد (به کسر جیم و سکون لام) از واژگان قرآن کریم به معنای پوست بدن انسان یا حیوان است.
طبق آیات قرآن، پوست بدن در قیامت شهادت می‌دهد، و در صورت گنهکار بودن، پوست ذوب شده و عذاب می‌کشد.



جِلْد به معنی پوست بدن اعمّ از آن‌که پوست انسان باشد، مثل‌: (وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ‌ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا)
یا پوست حیوان مثل‌: (وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ‌ جُلُودِ الْاَنْعامِ بُیُوتاً)
جَلَد (به فتح اول) مصدر است به معنی تازیانه زدن است.
به عقیده طبرسی و راغب تازیانه زدن را به جهت رسیدن تازیانه به پوست بدن، جلد گویند.
شاید علت این تسمیه آن باشد که تازیانه از پوست درست می‌شده است و فعل «جلده» به معنی او را با پوست زد است.
در مفردات گوید: «جلده، بطنه، ظهره» (هر سه فعل ماضی است) یعنی به پوستش زد، به شکمش زد، به پشتش زد.
«و ضربه بالجلد نحو عصاه» او را با پوست زد مثل او را با عصا زد.



به مواردی از جِلْد که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - لِجُلُودِهِمْ‌ (آیه ۲۰- ۲۱ سوره فصلت)

(حَتَّی اِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ اَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ‌.... وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ‌ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا قالُوا اَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی اَنْطَقَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ.)
«چون به نزد آتش می‌آیند گوش‌ها و چشم‌ها و پوست‌هایشان بر آنها گواهی می‌دهد... به پوست‌هایشان گویند: چرا بر علیه ما گواهی دادید؟ گویند: خدا ما را به نطق آورد خدای که همه چیز را گویا کرده است.»
روز قیامت پوست بدن به اعمال آدمی شهادت خواهد داد. ممکن است بگوییم شهادت پوست بدن، شهادت طبیعی است همچنان که سفت و آبله‌گون بودن دست کارگر و آهنگر گواهی می‌دهد که این دست و این شخص کار کرده است و بر عکس نرم و دنبه‌ای بودن دست شاهد آن است که این دست کار نکرده است. ولی آیه دوّم که‌ حاکی از گفتگوی گناهکاران با پوست‌های خود است این احتمال را ضعیف می‌کند و ظاهر آن گفتگوئی است مثل گفتگوی ظاهری و از این عجب مدار. آخرت همه چیزش حتی آتش و جهنّم‌اش زنده و گویاست و نمی‌شود از این زندگی دنیا قیاس گرفت. رجوع شود به


۲.۲ - جُلُودِ (آیه ۸۰ سوره نحل)

(وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ‌ جُلُودِ الْاَنْعامِ بُیُوتاً)
(و از پوست چهارپايان نيز براى شما خانه‌هايى [خیمه‌هایی] قرار داد.)


۲.۳ - جُلُودُهُمْ‌ (آیه ۵۶ سوره نساء)

(سَوْفَ نُصْلِیهِمْ ناراً کُلَّما نَضِجَتْ‌ جُلُودُهُمْ‌ بَدَّلْناهُمْ‌ جُلُوداً غَیْرَها لِیَذُوقُوا الْعَذابَ.)
«آن‌ها را به آتش می‌کشیم هر وقت پوست‌هایشان پخت و سوخت و بی‌حسّ شد عوض می‌گیریم برای آنها پوست‌های دیگری را تا عذاب را بچشند.»
نضج به ضمّ اوّل و فتح آن به معنی رسیدن میوه و پختن گوشت است. ضمیر بَدَّلْناهُمْ‌ برای کفّار است نه جلود.
این آیه به ذوب شدن جلد و عذاب آن می‌پردازد.
ممکن است منظور سوختن و بی‌حسّ شدن پوست باشد و شاید اشاره به دوام عذاب است. نظیر این آیه، آیه ذیل می‌باشد.


۲.۴ - الْجُلُودُ (آیه ۲۰ سوره حج)

(یُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَمِیمُ یُصْهَرُ بِهِ ما فِی بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ)
«از بالایشان آب داغ و جوشان ریخته شود که محتویات شکم‌ها و پوست‌ها با آن گداخته می‌شود.»
صهر به فتح اوّل به نقل مجمع به معنی ذوب کردن است.
راغب ذوب کردن پیه گفته است.
آیه درباره کفّاری است که درباره خدا مخاصمه می‌کنند.


۲.۵ - جُلُودُ (آیه ۲۳ سوره زمر)

(تَقْشَعِرُّ مِنْهُ‌ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ.)
(لرزه بر اندام كسانى كه از پروردگارشان مى‌ترسند مى‌افتد.)
این آیه به لرزیدن جلد می‌پردازد، درباره این آیه به رجوع شود.



۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۴۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۹۹.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۲۵.    
۴. فصلت/سوره۴۱، آیه۲۱.    
۵. نحل/سوره۱۶، آیه۸۰.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۱۸.    
۷. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۹۹.    
۸. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۹۹.    
۹. فصلت/سوره۴۱، آیه۲۰- ۲۱.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷۹.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۵۷۵.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۷۹.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۴۲.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۴.    
۱۵. نحل/سوره۱۶، آیه۸۰.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۷۶.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۴۵۴.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۳۱۴.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۲۴.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۸۱.    
۲۱. نساء/سوره۴، آیه۵۶.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۵۷۵.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۳۶۲.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۱۹۵.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۹۶.    
۲۶. جوهری، ابونصر، الصحاح تاج اللغة وصحاح العربیة، ج۱، ص۳۴۴.    
۲۷. حج/سوره۲۲، آیه۲۰.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۵۰۹.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۳۶۱.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۱۹۷.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۲۴.    
۳۲. زمر/سوره۳۹، آیه۲۳.    
۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۶۱.    
۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۳۸۹.    
۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۲۵۶.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۱۶۸.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۷۷۳.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «جلد»، ج۲، ص۴۲-۴۴.    






جعبه ابزار