• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جهل مشرکان (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از مصادیق جاهلان که در آیات قرآن به آنان اشاره شده، «مشرکان» هستند.



مشرکان، مردمى جاهل و نادان:
«وَ قالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصارى‌ عَلى‌ شَيْ‌ءٍ وَ قالَتِ النَّصارى‌ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلى‌ شَيْ‌ءٍ وَ هُمْ يَتْلُونَ الْكِتابَ كَذلِكَ قالَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ‌ ...؛یهودیان گفتند: مسیحیان هيچ موقعيتى نزد خدا ندارند، و مسيحيان نيز گفتند: يهوديان هيچ موقعيتى ندارند (و بر باطلند)؛ در حالى كه هر دو دسته، كتاب خدا را مى‌خوانند (و بايد از اين گونه تعصب‌ها بركنار باشند). افراد نادان ديگر، (همچون مشركان نيز)، سخنى همانند سخن آنها داشتند!....»


جهل مشركان، به واقعى بودن حيات آخرتى:
«وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ؛اين زندگى دنيا چيزى جز سرگرمى و بازى نيست؛ و فقط سراى آخرت، سراى زندگى واقعى است، اگر مى‌دانستند.»


جهل مشركان به آرامش موحّدان، در سايه توحید:
«وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ قالَ أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَ قَدْ هَدانِ وَ لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ‌ ... • وَ كَيْفَ أَخافُ ما أَشْرَكْتُمْ وَ لا تَخافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛ولى قوم او (ابراهیم‌)، با وى به گفتگو و ستيز پرداختند؛ گفت: آيا درباره خدا با من گفتگو و ستيز مى‌كنيد؟! (در حالى كه خداوند با دلايل روشن)، مرا هدایت كرده؛ و من از آنچه شما همتاى او قرار مى‌دهيد، نمى‌ترسم (و زيانى به من نمى‌رسانند)؛ ... چگونه من از آنچه همتاى خدا قرار مى‌دهيد بترسم؟! در حالى كه شما از اين نمى‌ترسيد كه براى خدا، همتايى قرار داده‌ايد كه هيچ گونه دليلى درباره آن، برشما نازل نكرده است. راست بگوييد كدام يك از اين دو دسته (مشركان و خداپرستان)، شايسته‌تر به ايمنى از مجازات هستند اگر مى‌دانيد؟!»


ناآگاهى اغلب مشركان از قدرت خداوند، بر فرستادن هرگونه معجزه و نشانه:
«... قُلْ إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى‌ أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ؛... بگو: خداوند، قادر است كه نشانه‌اى نازل كند؛ ولى بيشتر آنها نمى‌دانند.»


ادّعاى مشركان، بر نبود آيه و معجزه‌اى بر رسالت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نشانه جهل آنان:
«وَ قالَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ لَوْ لا ... تَأْتِينا آيَةٌ ...؛افراد ناآگاه گفتند: ... يا چرا نشانه‌اى براى خود ما نمى‌آيد؟!....»


ناآگاهى اغلب مشركان لجوج، از تعيين‌كننده بودن مشيّت الهى، جهت متمايل ساختن آنان به ایمان:
۱. «... ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ؛... هرگز ايمان نمى‌آوردند؛ مگر آن‌كه خدا بخواهد؛ ولى بيشتر آنها جهل مى‌ورزند.»بنا بر اينكه متعلّق «يجهلون»، مشية الله باشد.
۲. «وَ يُنْذِرَ الَّذِينَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً • ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَ لا لِآبائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ إِنْ يَقُولُونَ إِلَّا كَذِباً؛و نيز آنها را كه گفتند: خداوند، فرزندى اختيار كرده است، انذار كند. نه آنها هرگز به اين سخن يقين دارند، و نه پدرانشان. سخن بزرگى از دهانشان خارج مى‌شود! آنها فقط دروغ مى‌گويند!»


جهل كامل و تمام مشركان، نسبت به آخرت:
«أَمَّنْ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ‌ • بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ‌ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ؛يا كسى كه آفرینش را آغاز مى‌كند، سپس آن را باز مى‌گرداند، و كسى كه شما را از آسمان و زمین روزى مى‌دهد؛ آيا معبودى با خداست؟! بگو: اگر راست مى‌گوييد دليل‌تان را بياوريد! آنها (مشركان‌) اطلاع صحيحى درباره آخرت ندارند؛ بلكه در اصل آن شک دارند؛ بلكه نسبت به آن نابينا و كور دل هستند.»
«بل ادَّرك علمهم» اشاره به جهل مطلق آنان نسبت به آخرت است.


رفتار پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله با مشرکان جاهل عبارت است از:

۸.۱ - پناه دادن به آنان

جهل مشركان، فلسفه دستور خدا به پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله درباره پناه دادن به آنان براى شنيدن سخن خدا:
«وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ؛و اگر كسى از مشركان از تو پناه بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بينديشد)؛ سپس او را به محل امنش برسان، چرا كه آنها گروهى ناآگاهند.»

۸.۲ - رهایی در جهل

پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله مأمور وا نهادن مشركان، در غرقاب جهل‌شان:
«فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ؛آنها را در جهل و غفلتشان رها كن تا زمانى كه مرگشان فرا رسد (يا گرفتار عذاب الهى شوند).»
مقصود از «غمره» در آيه ياد شده، جهل است.


برخی از اعمال جاهلانه مشرکان عبارتند از:

۹.۱ - عبادت معبودان باطل

مشركان، مردمى نادان به عدم شايستگى معبودان باطل براى عبادت:
۱. «وَ قالَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ‌ ...؛افراد ناآگاه گفتند....» مقصود از «الّذين لايعلمون» مشركان‌اند.
۲. «قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْها وَ مِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ‌ • قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى‌ أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً ... انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ؛بگو: خداوند شما را از اينها، و از هر مشكل و اندوهى، نجات مى‌دهد؛ بازهم شمابراى او همتا قرار مى‌دهيد. (و راه کفر مى‌پوييد.) بگو: او قادر است كه از فرازتان يا از زير پاى شما، عذابى بر شما بفرستد؛ ... ببين چگونه آيات گوناگون را (براى آنها شرح مى‌دهيم؛) شايد بفهمند (و بازگردند).»
۳. «وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ وَ لا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ‌ • ... وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ؛و كسانى را كه جز او مى‌خوانيد، نمى‌توانند ياريتان كنند، و نه حتّى خودشان را يارى دهند؛ .. و از جاهلان روى بگردان (و با آنان ستيزه مكن).»
۴. «قُلْ أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجاهِلُونَ؛بگو: آيا به من دستور مى‌دهيد كه غير خدا را بپرستم اى جاهلان؟!»

۹.۲ - دشنام به خدا

اقدام مشركان جاهل به دشنام خدا، در صورت توهين به بت‌هاى آن‌ها:
«وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ‌ ...؛به معبود كسانى كه غير خدا را مى‌خوانند دشنام ندهيد، مبادا آنها نيز از روى ظلم و جهل، خدا را دشنام دهند....»

۹.۳ - محور دانستن دنیا

نقش محورى امور دنيايى، در ديدگاه مشركان، ناشى از جهل آنان:
«... لِيَقُولُوا أَ هؤُلاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنا أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ؛... تا توانگران بگويند: آيا اين گروه فقيران هستند كه خداوند از ميان ما برگزيده، و بر آنها منّت گذارده و نعمت ايمان بخشيده است؟! بگو: آيا خداوند، شاکران را بهتر نمى‌شناسد؟!»
آيه مزبور، درباره استهزاى اصحاب صفّه (مسلمانان فقیر) از سوى اشراف مشركان قریش نازل شده است و اين استهزا ناشى از جهل آنان به عزّت و کرامت واقعى بوده است.

۹.۴ - رزق به معبودان باطل

اختصاص سهمى از رزق و روزى خدادادى به معبودان باطل از سوى مشركان، ناشى از جهل آنان به حقيقت بت‌ها:
«وَ يَجْعَلُونَ لِما لا يَعْلَمُونَ نَصِيباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ‌ ...؛آنان براى بتهايى كه هيچ گونه سود و زيانى از آنها سراغ ندارند، سهمى‌از آنچه به آنان روزى داده‌ايم قرار مى‌دهند....»
ضمير جمع «لايعلمون» به مشركان برمى‌گردد و مفعول آن محذوف است.

۹.۵ - اتکا به معبودان باطل

اتّكاى مشركان به معبودان باطل و ولىّ قرار دادن آنها، اثر جهل به حقيقت كار خويش:
«مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِياءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ؛مَثَل كسانى كه غير از خدا را اولياى خود برگزيدند، مَثَل عنكبوت است كه خانه‌اى براى خود انتخاب كرده؛ در حالى كه سست‌ترين خانه‌ها خانه عنكبوت است اگر مى‌دانستند.»
«لو كانوا يعلمون» يعنى اگر مى‌دانستند كه مثال آنان، مثال عنکبوت است غير خداوند را اولياى خود نمى‌گرفتند.

۹.۶ - کشتن فرزند

کشتن فرزندان به دست مشركان، عملى برخاسته از سفاهت و جهل:
«قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ‌ ...؛به يقين كسانى كه فرزندان خود را از روى سفاهت و نادانى كشتند، گرفتار خسران شدند....»
«سفها» يعنى از روى جهل؛ «بغير علم» تأكيد براى جهل آنان است.

۹.۷ - تکذیب قرآن

تکذیب قرآن بدون تأمّل و قبل از تحقّق تأويل آن، نشانه جهل مشركان:
«بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ‌ ...؛ولى آنها از روى علم و دانش قرآن را انكار نكردند؛ بلكه چيزى را تكذيب كردند كه آگاهى از آن نداشتند، در حالى كه هنوز واقعيتش بر آنان روشن نشده بود!....»

۹.۸ - پناه بردن به جن

پناه بردن گروهى از انسان‌ها به گروهى از مردان جنّ، موجب فزونى جهالت آنان:
«قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً • وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً؛بگو: به من وحی شده است كه جمعى از جنّ به سخنانم گوش فرا داده‌اند، سپس گفته‌اند: ما قرآن عجيبى شنيده‌ايم، و اين‌كه مردانى از بشر به مردانى از جنّ پناه مى‌بردند، و بر گمراهی و طغیان آنان مى‌افزودند»
«رهقاً» به معناى جهل در انسان و خفّت در عقل اوست.


آثار جهل مشرکان (قرآن)، اکثریت مشرکان (قرآن).


۱. بقره/سوره۲، آیه۱۱۳.    
۲. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۴.    
۳. انعام/سوره۶، آیه۸۰.    
۴. انعام/سوره۶، آیه۸۱.    
۵. انعام/سوره۶، آیه۳۷.    
۶. بقره/سوره۲، آیه۱۱۸.    
۷. انعام/سوره۶، آیه۱۱۱.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۵۴۲.    
۹. کهف/سوره۱۸، آیه۴.    
۱۰. کهف/سوره۱۸، آیه۵.    
۱۱. نمل/سوره۲۷، آیه۶۴.    
۱۲. نمل/سوره۲۷، آیه۶۶.    
۱۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۵، ص ۳۸۶.    
۱۴. توبه/سوره۹، آیه۶.    
۱۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۵۴.    
۱۶. آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، ج ۹، ص ۲۴۲.    
۱۷. بقره/سوره۲، آیه۱۱۸.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۳۷۰.    
۱۹. انعام/سوره۶، آیه۶۴.    
۲۰. انعام/سوره۶، آیه۶۵.    
۲۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۹۷.    
۲۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۹۹.    
۲۳. زمر/سوره۳۹، آیه۶۴.    
۲۴. انعام/سوره۶، آیه۱۰۸.    
۲۵. انعام/سوره۶، آیه۵۳.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۴۷۲.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۴۷۴.    
۲۸. نحل/سوره۱۶، آیه۵۶.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۶، ص ۵۶۵.    
۳۰. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۲، ص ۲۷۴.    
۳۱. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴۱.    
۳۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۶، ص ۱۳۱.    
۳۳. انعام/سوره۶، آیه۱۴۰.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۵۷۶.    
۳۵. یونس/سوره۱۰، آیه۳۹.    
۳۶. جن/سوره۷۲، آیه۱.    
۳۷. جن/سوره۷۲، آیه۶.    
۳۸. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج ۳، ص ۳۶۶، «رهق».    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۰، ص۱۹۵، برگرفته از مقاله «مصادیق جاهلان (مشرکان)».    


رده‌های این صفحه : جهل | شرک | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار