جفر و جامعه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جَفر و جامعه، عنوان دو کتاب
حدیثی به املای
پیامبر اکرم و نگارش
حضرت علی علیهالسلام، که بعدها سبب به وجود آمدن
علم جفر شد.
جفر، واژهای
عربی است که در فرهنگهای
لغت بر گونهای خاص از
برّه یا
بزغاله ،
چاهی با دهانه گشاد که سنگ چین نشده
نوزاد انسان
و
بچه شتر اطلاق شده است.
استعمال واژه جفر در معنای پوست
گوسفند یا
گاو ــ که مُفاد بسیاری از
روایات حاکی از آن است
یا از باب حذف مضاف و توسع در لغت است یا از این باب که واژه جفر برای گونهای خاص از پوست گوسفند یا گاو، عَلَم(
اسمخاص) گشته است.
در پارهای روایات وجود کتابی به نام «کتاب جفر» نزد
امامان شیعه گزارش شده
که محتوای آن ذکر حوادث آینده تا
روز قیامت است.
در برخی گزارشها نام این کتاب در کنار کتاب جامعه یاد شده است.
بنا بر روایتی از
امام کاظم علیهالسلام، جز
نبی و
وصی نبی ، کسی نمیتواند در آن بنگرد و نگریستن در آن از امتیازات اوصیای پیامبر است.
افزون بر کتاب جفر، در برخی
روایات شیعه بر وجود دو جفر دیگر به نامهای «
جفر ابیض = سفید» و «
جفر احمر = سرخ» نزد
امامان تأکید شده است.
امام صادق علیهالسلام در روایتی
این پندار را که این دو جفر، پوستهاییاند که بر روی آنها مطالبی نوشته شده، نفی و تأکید کرده که جفر ابیض و احمر تنها دو انبان چرمیناند که در اولی شماری کتاب و در دومی
شمشیر رسول خدا قرار داشته است.
بنا بر احتمالی، که بعید به نظر میرسد، احمر و ابیض صفت احکامی است که در این دو جفر آمده که برخی برای
جنگ و
قتال و
خونریزی و برخی دیگر برای مسالمت و سازش است.
بر اساس برخی روایات که محتوای این دو جفر را گزارش کردهاند
و از مقایسه آنها با روایتهای کتاب جامعه، روشن میشود که در جفر ابیض علاوه بر برخی کتابهای آسمانی پیشین و
مصحف فاطمه ، کتاب جامعه. نیز وجود داشته است.
اکرم احمد
برکات عاملی ،
با استناد به روایتی از امام صادق علیهالسلام،
از جفری دیگر نیز یاد کرده که از چرم گاو بوده است.
وی با بررسی روایات به این نتیجه میرسد که این جفر، انبانی چرمین و بزرگ بوده است که جفر ابیض و احمر را درون آن نهاده بودند.
مفاد برخی از روایات اهل بیت علیهمالسلام حاکی است که این کتابها و
شمشیر رسول خدا میان امامان شیعه دست به دست میگشته و اکنون نیز نزد امام
حجت بن الحسن علیهالسلام است.
بر اساس برخی روایات
شیعه ، شمشیر رسول خدا و این کتابها نزد هر کس باشد، نشانه
امامت اوست،
مانند
تابوت بنیاسرائیل که نزد هر کس بود، نشانه
نبوت و
رسالت او بود.
امامان شیعه نیز در روایاتی، با به کارگیری تعابیری مثل «عندی» یا «عندنا»، بر این امر تأکید کردهاند.
صفار قمی آغاز جفر را در روایتی منسوب به امام موسیالکاظم علیهالسلام اینگونه آورده است که در روزهای پایانی
عمر پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم، همه اخبار گذشته و آینده تا روز قیامت و تأویل همه
آیات و نام اوصیا از خاندان آن حضرت و آنچه بر ایشان میگذرد و نیز توصیه یکایک ایشان و شیعیانشان به
صبر ، بر آن حضرت
وحی شد و پیامبر به امر خدا آنها را بر علی علیهالسلام املا فرمود و آن حضرت نیز با مرکّب سبز رنگی که
جبرائیل از
بهشت آورده بود، این مطالب را بر روی پوست یک جَفْره (برّه یا بزغاله ماده)، که آماده شده بود، نوشت.
در پایان این روایت
تصریح شده است که اوصیای پیامبر همه اخبار مَلاحِم را از این نوشته برگرفتهاند.
بنا بر روایتی که
کلینی نقل کرده است، خداوند مشی کلی امامان شیعه را در نوشتهای بر
رسول خدا نازل کرده است؛ احتمالاً این نوشته همان جفر و جامعه است که
امام رضا علیهالسلام به هنگام پذیرش ولایتعهدی
مأمون از آن یاد کرده و در پایان عهدنامه چنین نوشته است: «ولایتعهدی را میپذیرم، ولی مضمون جفر و جامعه بر خلاف آن
دلالت دارند» و گواهانی نیز بر مضمون آن
گواهی دادند.
در روایتی دیگر آمده است که امام رضا در پایان عهدنامه نوشت: «مضمون جفر و جامعه چنین بیان میدارد که امر ولایتعهدی بتمامه منعقد نخواهد شد».
ابنطِقْطَقی در الفخری فیالاداب السلطانیة،
جرجانی در شرحالمواقف
و
طاشکوپریزاده ،
متن کامل پاسخ امام رضا علیهالسلام را، با اندک اختلافی در واژگان، آوردهاند.
به تصریح طاشکوپریزاده،
امر همانگونه که امام رضا پیشبینی کرده بود، اتفاق افتاد؛ ولایتعهدی منعقد نشد و مأمون که از ناحیه
بنیهاشم احساس خطر کرده بود، امام رضا را با سم به
شهادت رساند.
جامعه نیز عنوانیاست مشهور برای کتابی از علی علیهالسلام به املای رسول خدا.
طبق نوشتههای برخی
عالمان شیعی ، این اثر نخستین کتاب حدیثی است.
در روایات و گزارشهای رسیده، این کتاب با عنوانهای «کتاب علی»
و «صحیفه»
نیز آمده است.
تعدد عنوانها حاکی از تفاوت این کتابها نیست، بلکه از ویژگیهای یکسانی که در
روایات برای آنها ذکر شده، نتیجه گرفته میشود که این عنوانها حاکی از یک حقیقتاند.
بنا بر روایاتی که در وصف این کتاب با عنوانهای پیش گفته وارد شده، این کتاب دو ویژگی بارز دارد: یکی این که املای آن را پیامبر اکرم و نگارش آن را علی علیهالسلام برعهده داشته است
و دوم این که محتوای آن همه
احکام و
حلال و حرامهایی است که مردم در طول اعصار بدان نیاز دارند، حتی در پارهای روایات برای تأکید این امر که مطالب کتاب را پیامبر اکرم املا فرموده است، عبارت «مِنْ فَلَقِ فیهِ» (از میان دو لب مبارکش) نیز آمده است.
همچنین برای تأکید بر جامعیت آن، در برخی روایات آمده است که «حتی جریمه خراش رساندن»، که از کوچکترین و کم اهمیتترین موضوعات است، در این کتاب وجود دارد.
شاید یکی از علل نامگذاری این کتاب به جامعه، احتوای آن برجملگی مسائل احکام و حلال و
حرام باشد.
نظر به گستردگی کتاب جامعه، باید صحیفه یا کتاب کوچکی را که در برخی مصادر
اهل سنّت و
شیعه ، خبر وجود آن
روایت شده
و حتی آنقدر کوچک بوده که در غلاف شمشیر رسول خدا یا علیعلیهالسلام جای میگرفته است،
مکتوبی غیر از کتاب جامعه دانست
یا با نظر به محتوای اندک این صحیفه، آن را بخشی از کتاب جامعه به شمار آورد.
این مدعا با مفاد پارهای از روایات
زید بن علی بن حسین در
کشّی ،
همخوانی دارد و حتی عنوانهایی دیگر نظیر «صحیفه کتابالفرائض»
نیز به بخشهایی از کتاب جامعه اشاره دارد؛ یعنی، جامعه کتابی با بخشهای گوناگون بوده است که مردم، با توجه به محتوای بخشها، با نامهای گوناگون از آن یاد میکردهاند.
بنا بر مجموع روایات، جامعه کتابی جامع و در بردارنده موضوعات گوناگون فقهی، مانند
نماز ،
ادعیه ،
معاملات ،
قضا ،
شهادت (
گواهی دادن به هنگام
داوری )،
حدود و
دیات ، مسائل
ارث و نیز برخی موضوعات اخلاقی و اعتقادی بوده است.
تعبیرهایی نیز بر گسترده و حجیم بودن کتاب جامعه دلالت دارد، از جمله «طولها سبعون ذراعاً» (درازای آن به اندازه هفتاد
ذراع است)،
«مِثلُ فَخِذِالبَعیر» (
قطر آن( مانند ران شتری فربه است؛
و «کتاباً مَدروجاً عَظیماً».
امتیاز مهم جامعه بر دیگر کتابهای منسوب به امام علی علیهالسلام این است که به رؤیت افراد متعددی رسیده، هر چند که در باره کتاب جفر در روایت آمده است: «جز نبی و وصی نبی کسی نمیتواند در آن بنگرد».
به نوشته عبدالحلیم جُندی
حتی
منصور عباسی (حک: ۱۳۶ـ ۱۵۸) نیز موفق به رؤیت کتاب جامعه شده است.
برخی از راویانی که موفق به رؤیت کتاب جامعه یا بخشهایی از آن شدهاند، بدین قرارند:
ابوبصیر مرادی ،
عبدالملک بن اعین ،
محمد بن مسلم ،
زراره بن اعین ،
مُعَتَّب،
ابنبُکَیر
و وهْب بن عبداللّه سُوائی.
مجید معارف نیز بیش از چهل تن را نام برده که برخی از آنان هر چند کتاب جامعه را ندیدهاند، اصل وجود آن را روایت کردهاند.
گفتنی است تفکیک محتوایی که میان دو کتاب جفر و جامعه در گزارشهای شیعی دیده میشود، در غالب منقولات عامه وجود ندارد، حتی در پارهای از گزارشهای اهل سنّت، که از این دو کتاب به طور جداگانه یاد شده، محتوای آن دو، یک چیز معرفی شده است.
طاشکوپریزاده،
و به تبع او
حاجیخلیفه ،
با استحسانی فلسفی ـ عرفانی، جفر و جامعه را عبارت از
علم اجمالی دانستهاند به هر آنچه به نحو کلی یا جزئی در گذشته انجام گرفته است یا در آینده به وقوع خواهد پیوست، و در نتیجه، جفر را همان لوح
قضا یا
عقل کلی و جامعه را همان لوح قَدَر یا
نفس کلی معرفی کردهاند.
در نوشتههای
اهل سنّت ، کتاب جفر بیشتر به
امام صادق علیهالسلام نسبت داده شده است.
ابنخلدون اصل کتاب جفر را از امام جعفر صادق دانسته که
هارون بن سعید (سعد) عجلی، پیشوای زیدیان، از وی روایت کرده و در آن حوادثی ذکر شده است که در آینده برای
اهلبیت پیامبر اکرم اتفاق خواهد افتاد و کتاب را به اعتبار پوستی که مطالب روی آن نوشته شده بوده، جفر نامیدهاند.
به نظر ابنخلدون
اگر چه امام جعفر صادق علیهالسلام برخی نزدیکانش را از رخدادهای ناگوار آینده بر حذر میداشت و رخدادها درست همانگونه که او پیش بینی کرده بود، به وقوع میپیوست، اما در وجود چنین کتابی ــ که تنها برخی اشارات عاری از هرگونه دلیل در اعتبار آن رسیده باید تردید کرد.
ابنقتیبه نیز به رافضیان در باره ادعای
علم باطنی و وجود کتاب جفر نزد آنان خرده گرفته؛ چه، همان هارون بن سعید که این کتاب را روایت کرده، در یکی از سرودههای خود از جفر و هر که به جفر میپردازد، بیزاری جُسته است.
همچنین
بشر بن معتمر هلالی (متوفی ۲۲۶)، رئیس معتزلیان
بغداد ، در شعری به رافضیان طعنه زده که جفر آنان را غَرّه ساخته است.
بهنظر میرسد ادعای اطلاع از کتاب جفر و روایت آن از سوی هارون بن سعید (سعد) عجلی ــ که در
کتب رجالی شیعه توثیق نشده است با این مطلب که اهل بیت علیهمالسلام کتاب جفر را از بیگانگان کتمان میکردند،
سازگار نیست.
به عقیده
ابوزهره ،
فرقه خطابیه اندیشههای راجع به جفر را در میان
شیعیان دوازده امامی رواج داد
ولی، با توجه به گرایشهای غلوآمیز ابوالخطاب اسدی، داعیهدار این فرقه، و برائت جستن امام صادق علیهالسلام از وی در حضور اصحاب،
قطعاً قرائت خطابیه از جفر را
امامان شیعه تأیید نکردهاند.
گزارشهای رسیده حاکی از این است که کتاب جفر در
مغرب (
مراکش ) و در میان خاندان
عبدالمؤمن نیز موجود بوده است
ابنخلّکان،
محمد بن تومرت (متوفی ۵۲۴) مطالب این کتاب را از عبدالمؤمن مراکشی فراگرفته بود.
همچنین
ابن ابیاصیبعه در کتاب عیون الانباء فی طبقاتالاطباء
قصیدهای منسوب به
ابنسینا را آورده که سراینده در آن، برمبنای برخی محاسبات نجومی و با اعتماد به کتاب جفر منسوب به امیر مؤمنان علی علیهالسلام، پیشگوییهایی کرده است.
اصطلاح جفر بهتدریج برای کتابهایی بکار رفت که با
حروف و
اعداد و رعایت جدولهای مخصوص، روش
پیشگویی و انجام برخی
امور خارق عادت را به خواننده
تعلیم میداد.
بسیاری از اهل جفر، جفر منسوب به ائمه علیهمالسلام را همینگونه میدانند و حتی آن را جفر جامع نامیدهاند
ولی، برای این مدعا در روایات اهل بیت علیهمالسلام هیچ دلیلی نیست.
جفر به تدریج به دانش پیشبینی حوادث آینده نیز
اطلاق گردید.
به کسی که جفر میدانست،
جفری میگفتند.
بر این اساس، علم جفر با
علم حروف و اعداد پیوندی تنگاتنگ پیدا کرد، به گونهای که برخی این علم را همان علم حروف دانستهاند.
پایه و اساس علم جفر،
حروف الفبای عربی است و در آن از
حساب جُمَل نیز بهره میگیرند.
حروف الفبا در این
علم اساس آفرینش و مبین تجسد کلام الاهی است
و اهل جفر برای هر یک از حروف الفبا، ارزشی نمادین قائلاند.
بونی (متوفی ۶۲۲) در بخشهای مختلفی از کتاب شمسالمعارف الکبری و لطائف العوارف (جُنگی در
علوم خفیه ، به ویژه علم جفر و اعداد و حروف) به این موضوع اشاره کرده است.
در این علم (به تعبیر صحیحتر: فن)، هر یک از ترتیبات مختلف حروف را به اصطلاح «دایره حروف» میخوانند
و از ترتیب یا دایره ابجدی بیشتر استفاده میکنند.
اهل جفر بهرهگیری از الفبای ابتثی را
جفر کبیر مینامند که یک هزار ریشه را در بردارد و استفاده از الفبای ابجدی را
جفر صغیر مینامند که تنها هفتصد ریشه را در برمیگیرد.
برخی از آنان گونهای از جفر را، که جفر متوسط میخوانند، بر دیگر روشها ترجیح میدهند و آن را در علم اوفاق، برای ساختن
طلسمات ، به کار میبرند.
همچنین گاه، جفری که در آن از ۲۲ حرف اصلی حروف الفبا استفاده میشود، جفر صغیر و جفری که در آن از جملگی ۲۸ حرف الفبا بهره گرفته میشود، جفر کبیر مینامند.
اهل جفر، با استناد به شعری منسوب به
امام محمدباقر علیهالسلام،
۲۸ حرف الفبا را به چهار بخش هفت حرفی تقسیم میکنند و هر یک از این بخشها را به ترتیب ناری (آتشی)، هوایی، مائی (آبی) و ثَرائی یا تُرابی (زمینی یا خاکی) مینامند.
آنان در یک تقسیمبندی دیگر،
حروف مقطعه را، که در فواتح سورهها آمده است، نورانی و چهارده حرف دیگر را ظلمانی دانستهاند.
در کتابهای جفر، اسامی حروف را دو قسمت کردهاند: قسمت اول جزئی از اسم است که صدای اصلی
حرف را میرساند، مانند «ا» در الف، «ب» در باء و «ج» در جیم، که آن را
زُبُر یا زَبَر نامیدهاند.
قسمت دوم را
بینه نامیدهاند که بقیه اسم هر حرف و جزء متمم آن است، مانند «لف» در الف و «یم» در جیم.
اهل جفر، حروف را از نظر زبر و بینه به سه نوع مسروری، ملبوبی و ملفوظی تقسیم میکنند
و در استخراج سؤالات از جفر جامع، آنها را به کار میگیرند.
جفر جامع در اصطلاح اهل جفر جدولی است که با به کارگیری ۲۸ حرف الفبا پدید میآید و احوال گذشته و حال و آینده بر اساس آن معلوم میگردد.
هر یک از حروف ۲۸ گانه به یک «جزء» منسوب است، هر جزء ۲۸ «صفحه» است، هر صفحه ۲۸ «سطر»، هر سطر ۲۸ «خانه»، و هر خانه چهار «حرف» دارد که حرفِ اولِ آن علامت جزء، حرف دوم علامت صفحه، حرف سوم علامت سطر و حرف چهارم علامت خانه است.
در این
علم از روشهایی که عموماً «ترکیب حرفی» و «ترکیب عددی» نامیده میشود، سخن رفته است.
همچنین با انجام دادن اعمالی نظیر
استنطاق ،
بسط و
تکسیر بر روی حروفِ یک سؤال، سعی میشود پاسخی برای آن به دست آید.
اهل جفر برای ساختن
طلسمات ، معمولاً نام
اشخاص ،
اسما و صفات الاهی یا
آیات قرآن و یا
اذکار و
اوراد خاصی را به ترتیبی معین و از طریق محاسبه ابجدی حروف آنها، در اشکال سه اندر سه (مثلث) یا چهار اندر چهار (مربع) و غیره طوری مینویسند که جمع اعداد از هر سو (افقی، عمودی و مورب) یکسان شود و یا این که از هر طرف که ابتدا شود، همان
کلمه اول خوانده شود.
از میان مؤلفان بسیاری که در پیشرفت و تحول این فن مساعدت کردهاند، نام دو تن شایان ذکر است:
احمد بن علی بونی و
محمد بن طلحه نصیبی شافعی (متوفی ۶۵۲).
بونی با تألیف کتاب
شمسالمعارفالکبری و لطائف العوارف یکی از گستردهترین آثار را در این زمینه پدید آورد.
به نوشته
فهد این کتاب نخست در سه قطع (وجیز، وسیط و بسیط) بوده است و قطع بسیط آن در سالهای ۱۳۲۲ تا ۱۳۲۴ در
قاهره منتشر شده است.
به نظر میرسد چاپهای گوناگون این کتاب با عنوان شمسالمعارف الکبری، ناظر به همان قطع بزرگ کتاب باشد.
گفتنی است که جفر الامام علی بن ابیطالب یا
الدّرّ المنظم فی شرح اسرار الاسم الاعظم، که به
ابنعربی منسوب است، عیناً همان فصلهای سیوسوم و سیوچهارمِ کتاب شمسالمعارفالکبری است.
محمد بن طلحه نیز با تألیف کتاب
الجفر الجامع و النور اللامع یکی از مهمترین تألیفات را در این زمینه پدید آورد و این اثر در ۱۲۶۱/ ۱۸۴۵ به تحقیق نَوْفَل بن نعمتاللّه بن نوفل طرابلسی در
بیروت به چاپ رسید.
وی بخشهایی از کتاب خود را عیناً از کتاب شمسالمعارف بونی اقتباس کرده است.
کتابی با عنوان
الجفرالاسود نیز به
جابر بن حَیان (متوفی ۲۰۰) منسوب است.
آقابزرگ طهرانی احتمال داده است که این کتاب از جمله رسائلی باشد که
امام صادق علیهالسلام بر جابر املا کرده یا شرحی برای یکی از آن رسائل باشد و توصیف آن به اسود، از آنروست که از جفر ابیض و احمر متمایز گردد.
(۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعه.
(۲) شمسالدین محمد بن محمود آملی، نفائسالفنون فی عرایس العیون، ج۲، چاپ ابراهیم میانجی، تهران ۱۳۷۹.
(۳) ابنابیاصیبعه، عیون الانباء فی طبقات الاطباء، چاپ نزار رضا، بیروت ۱۹۶۵.
(۴) ابنبابویه، الامالی، قم ۱۴۱۷.
(۵) ابنبابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، نجف ۱۹۷۲، چاپ افست قم ۱۳۶۴ ش.
(۶) ابنبابویه، علل الشرایع، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ افست قم بیتا.
(۷) ابنبابویه، کتابالخصال، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش.
(۸) ابنبابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
(۹) ابنبابویه، معانیالاخبار، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش.
(۱۰) ابنبطریق، عمدة عیون صحاحالاخبار فی مناقب امام الابرار، قم ۱۴۰۷.
(۱۱) ابنحنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر.
(۱۲) ابنخلّکان.
(۱۳) ابنسینا، کنوز المعزّمین، چاپ جلالالدین همائی، تهران ۱۳۳۱ ش.
(۱۴) ابنطقطقی، الفخری فی الا´داب السلطانیة و الدول الاسلامیة، چاپ و آلوارت، گریفزولت ۱۸۵۸.
(۱۵) ابنفارس.
(۱۶) ابنقتیبه، کتاب تأویل مختلف الحدیث، قاهره: مکتبة المثنی.
(۱۷) محمد ابوزهره، الامام الصادق: حیاته و عصره، آراؤه و فقهه، قاهره ۱۹۹۳.
(۱۸) کمالالدین بن حسین اخلاطی، رساله فی مصطلحات علمالجفر، قم: کتابخانه ارومیه.
(۱۹) علی بن حسین اربلی، کشفالغمة فی معرفة الائمة، چاپ هاشم رسولی محلاتی، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۲۰) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، چاپ محمد ذهنیافندی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۲۱) احمد بن محمد برقی، کتابالمحاسن، چاپ جلالالدین محدث ارموی، قم ۱۳۳۱ ش.
(۲۲) احمد بن علی بونی، شمسالمعارف الکبری و لطائفالعوارف، قم ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۲۳) عمرو بن بحر جاحظ، کتابالحیوان، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر ۱۳۸۵ـ۱۳۸۹/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۹، چاپ افست بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹.
(۲۴) علی بن محمد جرجانی، شرحالمواقف، چاپ محمد بدرالدین نعسانیحلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.
(۲۵) عبدالحلیم جندی، الامام جعفرالصادق، قاهره ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
(۲۶) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
(۲۷) حاجیخلیفه.
(۲۸) حرّعاملی، وسائل الشیعه.
(۲۹) محسن حسینزاده باجگیران، «پژوهشی در باره کتاب جامعه»، نشریه دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد، ش ۵۱ و ۵۲ (بهار و تابستان ۱۳۸۰).
(۳۰) محمدرضا حسینی جلالی، تدوین السنة الشریفة، قم ۱۳۷۱ ش.
(۳۱) خوئی، رجال.
(۳۲) دهخدا، لغت نامه.
(۳۳) محمود دهدار، المختصر فی علمالجفر، نسخه خطی کتابخانه مجلس شورای ملی، ش ۱۳۸۲، نسخه عکسی کتابخانه بنیاد دایرة المعارف اسلامی.
(۳۴) مصطفی ذاکری، «تاریخچه ابجد و حساب جمل در فرهنگ اسلامی»، معارف، دوره ۱۷، ش ۲ (مرداد ـ آبان ۱۳۷۹).
(۳۵) عبداللطیف بن ابیطالب شوشتری، تحفة العالم و ذیل التحفه، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۳۶) ابنمنظور.
(۳۷) حسن صدر، تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام، بغداد ۱۳۷۰، چاپ افست تهران.
(۳۸) محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد «ص»، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، قم ۱۴۰۴.
(۳۹) احمد بن مصطفی طاشکوپریزاده، کتاب مفتاح السعادة و مصباح السیادة، ج۲، حیدرآباد دکن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۴۰) احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ افست قم.
(۴۱) عبدالفتاح سید عبده طوخی، رسائل ابنالعربی و ابنسینا، بیروت ۱۹۷۳.
(۴۲) محمد بن حسن طوسی، الاستبصار، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران ۱۳۹۰.
(۴۳) محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۴۴) اکرم احمد برکات عاملی، حقیقة الجفرعند الشیعة، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
(۴۵) محمد عطاری، گنجینه عطار: حاوی علم جفر و اعداد، تهران ۱۳۵۴ ش.
(۴۶) محمد عطاری، مجموعه علوم جفر، آیات و روایات اسم اعظم، و اشعار شیخ بهائی، قم ۱۳۶۵ ش.
(۴۷) محمد بن مسعود عیاشی، کتابالتفسیر، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ـ۱۳۸۱، چاپ افست تهران.
(۴۸) علی بن حسین فخرالدین صفی، کتاب حرز الامان من فتن الزمان: آثار و خواص حروف ابجد و حروف مقطعه قرآنی و اسماء حسنی ربانی و سور آیات فرقانی، چاپ سنگی.
(۴۹) فرهنگ بزرگ سخن، به سرپرستی حسن انوری، تهران: سخن، ۱۳۸۱ ش.
(۵۰) احمد بن محمد فیومی، المصباحالمنیر، بیروت ۱۹۸۷.
(۵۱) نعمان بن محمد قاضی نعمان، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام، و القضایا و الاحکام، چاپ آصف بن علیاصغر فیضی، قاهره ۱۹۶۳ـ ۱۹۶۵، چاپ افست قم،.
(۵۲) سعید بن هبه اللّه قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، قم ۱۴۰۹.
(۵۳) علی بن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، چاپ طیب موسوی جزائری، قم ۱۴۰۴.
(۵۴) محمد بن عمر کشّی، اختیار معرفة الرجال، تلخیص محمد بن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ۱۳۴۸ ش.
(۵۵) کلینی، اصول کافی.
(۵۶) هانری کوربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه جواد طباطبائی، تهران ۱۳۷۳ ش.
(۵۷) مجلسی، بحارالانوار.
(۵۸) کاظم مدیرشانهچی، علمالحدیث، مشهد ۱۳۵۴ ش.
(۵۹) عبدالواحد بن علی مراکشی، المعجب فی تلخیص اخبار المغرب، چاپ محمد سعید عریان، قاهره ۱۳۶۸/۱۹۴۹.
(۶۰) محمد بن محمد مرتضی زبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، ج۱۰، چاپ ابراهیم ترزی، کویت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۶۱) مجید معارف، پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۶۲) اسماعیل معزی ملایری، جامع احادیث الشیعة فی احکام الشریعة، قم ۱۳۷۱ـ۱۳۸۳ ش.
(۶۳) محمد بن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علیالعباد، قم ۱۴۱۳.
(۶۴) احمد بن علی مقریزی، کتاب الخطط المقریزیة، ج۴، مصر ۱۳۲۶.
(۶۵) احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، بشرح جلالالدین سیوطی و حاشیه نورالدین بن عبدالهادی سندی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۶۶) ابنبابویه، عیون اخبارالرضا، چاپ حسین اعلمی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۶۷) کمالالدین بن حسین اخلاطی، کتاب ذخائر در استخراج و قواعد علم جفر جامع، الموسوم بذخیرة القلوب، قم: کتابخانه ارومیه.
(۶۸) ابنخلدون.
(۷۰) ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ ش؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جفر و جامعه»، شماره۴۷۳۹.