• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علم‌ حروف‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



علم حروف، مجموعه روش‌های اسرارآمیزی که در آن حروف الفبا به ترتیب خاصی طبقه‌بندی می‌گردند و برای هر حرف یا ترکیبی از آن‌ها یا معادل عددی آن‌ها خواص فراطبیعی قائل می‌شوند.



گاهی با انجام دادن عملیاتی صوری بر روی حروف، احکامی چون سعد و نحس امور، پیش‌بینی آینده، شفای امراض، ایجاد عاطفه بین اشخاص، استمداد از نیروهای غیبی و مسائلی از این دست، استنباط یا با آن‌ها اعمال می‌شود.
در این مقاله، به‌رغم شبه‌علم بودن حروف، باتوجه به طبقه‌بندی آن در زمره علوم در دوره اسلامی، از آن به علم حروف یاد می‌شود.


درباره جایگاه علم حروف در میان علوم دیگر، در تقسیم‌بندی دوره اسلامی، آرای مختلفی وجود دارد.در عین این‌که حروف یکی از علوم غریبه دانسته شده، ابن‌خلدون
[۱] ابن‌خلدون، ج۱، مقدمه، ص۶۵۵ـ۶۵۶.
آن را شاخه‌ای از علم سیمیا و نهاوندی
[۲] علی‌اکبر نهاوندی، گلزار اکبری و لاله زار منبری، ج۱، ص۱۳۶، تهران ۱۳۳۶ش.
آن را از شاخه‌های سِحر دانسته است.
براساس تعلق علم حروف به علم سیمیا، این علم در کنار چند علم و شبه‌علم دیگر ــ‌ شامل کواکب و افلاک ( نجومتنجیم ( احکام نجوم )، طبایع، اعداد، اوفاق و رَقْی قرار می‌گیرد،
[۳] عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۱۵، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
پیرلوری، علم الحروف فی الاسلام، ص ۵۷ـ۵۸، ۶۱ـ۶۲؛ برای گزارش کلی از مفهوم سیمیا.
[۴] احمدبن مصطفی طاشکوپری‌زاده، مفتاح‌السعادة و مصباح السیادة، ج۱، ص۳۱۶ـ۳۱۷، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.

برخی نیز حروف را معادل جَفر دانسته‌اند،
[۵] محمداعلی‌بن علی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۳۲۰، بیروت، دارصادر.
[۶] محمد عیسی داود، الجفر لسیدنا علی کرم‌اللّه وجهه، ج۱، ص۱۲، اسرار الهاء فی الجفر، (قاهره ۲۰۰۳).
ضمن آن‌که از نظر عده‌ای دیگر، جفر یکی از شاخه‌های علم حروف است.
[۷] محمداعلی‌بن علی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۲۰۲ـ۲۰۳، بیروت، دارصادر.

در نهایت، طاشکوپری‌زاده
[۸] احمدبن مصطفی طاشکوپری‌زاده، مفتاح‌السعادة و مصباح السیادة، ج۲، ص۵۴۸ـ۵۴۹، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
در یک تقسیم‌بندی نادر، علم حروف را در قالب علم خواص روحانی (شامل وِفْق و تکسیر و مانند آن)، یکی از فروع علم تفسیر (که خود یکی از شعب علوم شرعی است) قرار داده است.


به نوشته ابن‌خلدون،
[۹] ابن‌خلدون، ج۱، مقدمه، ص۴۱۴.
[۱۰] ابن‌خلدون، ج۱، مقدمه، ص۶۶۳.
احکام و قوانین این علم نه مبتنی بر شرع است، نه بر عقل و نه بر امور عینی و طبیعی، بلکه عمدتآ مبتنی بر قرارداد و وضع و بر مبنای حساب جمل ( حساب ، علم ،ابجد ) و اعمال صوری روی حروف است. موضوع پرداختن به ارزش عددی و قراردادیِ حروف و کوشش برای یافتن معانی پنهان و تفسیر اعداد، در دوره اسلامی سابقه‌ای طولانی داشته است.


احتمالاً یکی از ریشه‌های دستیابی مسلمانان به قواعد تفسیر اعداد، به قوم یهود بازمی‌گردد.
برای نمونه در این زمینه
[۱۱] ابن‌خلدون، ج۱، مقدمه، ص۴۱۴.
از ابن‌اسحاق نقل کرده است که دو پسر اَخْطَب (از علمای یهود ) می‌خواستند از حروف مقطعه قرآن مدت دوام اسلام را کشف کنند که با محاسبات ابجد به جایی نرسیدند (برای حدیثی از امام باقر علیه‌السلام در همین موضوع
[۱۲] ابن‌بابویه، معانی‌الاخبار، ج۱، ص۲۳ـ۲۴، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش.
.
ابن‌ندیم
[۱۳] ابن‌ندیم (تهران)، ج۱، ص۱۲.
عبارتی از یعقوب‌بن اسحاق کِندی نقل کرده که در آن ارزش عددی دو واژه نَفّاع (سودمند) و القلم برابر دانسته شده و نشان‌دهنده رواج دانسته‌های مربوط به علم حروف در زمان زندگی کندی (نیمه دوم قرن سوم) است.
در بسیاری موارد، عرفا و متصوفه و دیگر پردازندگان به علم حروف، برای اعتبار بخشیدن به جنبه‌های مختلف این علم، سعی داشتند آن را به ائمه اطهار علیهم‌السلام نسبت دهند، از جمله ابوالعباس بونی
[۱۴] احمدبن علی بونی، شمس‌المعارف الکبری،ج ۳، ص، ۳۸۳، بیروت ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
مستند اسرار حروف را به امام جعفرصادق علیه‌السلام و از او به سلیمان‌بن داود و حتی حضرت آدم رسانده است.البته باتوجه به احادیث شیعی، ائمه علیهم‌السلام از علم حروف سخنی نگفته‌اند .


نخستین اشاره به کاربرد علم حروف در مکاتب و مذاهب فکری ـ عقیدتی دوره اسلامی احتمالاً متعلق به فرقه اسماعیلیه است.
ناصرخسرو
[۱۵] ناصرخسرو، وجه دین، ج۱، ص۳۲۹ـ۳۳۴، چاپ غلامرضا اعوانی، تهران ۱۳۵۶ش.
از روی تأویل ، مقدار قرضی را که خدا از بندگانش در آیه یازده سوره حدید خواسته، ۱۱۹ درهم دانسته، زیرا کلمه حَسَناً در این آیه طبق حساب ابجد برابر ۱۱۹ است.
ظهور این علم بیش‌تر در میان متصوفه و از جمله این افراد بوده است، محی‌الدین ابن‌عربی ، صاحب المدخل فی علم الحروف
[۱۷] محمدعلی حسینی ابطحی اصفهانی، ختام‌الغرر، ج۱، ص۹۶، چاپ سنگی.
[۱۸] احمدبن علی بونی، شمس‌المعارف الکبری، بیروت ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
؛ عبدالرحمان بسطامی
[۱۹] عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۵۳ـ ۵۴، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
ابوالقاسم قشیری
[۲۰] عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۸۰ـ۸۱، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
و ابوحامد غزالی .
[۲۱] حاجی‌خلیفه،ج ۱، ستون ۶۵۱ـ ۶۶۰ .



گسترده‌ترین کاربرد علم حروف مربوط به نهضت حروفیه به رهبری فضل‌اللّه حروفی در قرن هشتم بود، که عملا اساس روش فکری آنان برآمده از علم حروف بود (نقطویه؛ پسیخانی، محمود؛
[۲۲] هدایتنامه، در مجموعه رسائل حروفیه، ج۱، ص۱ـ۱۱، چاپ کلمان هوار، لیدن، بریل، ۱۳۲۷/۱۹۰۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ش.
برای گزارشی کلی درباره تطور علم حروف در اسلام، که شامل مبادی و مهم‌ترین آرا درباره اسرار حروف و معرفی بخشی از مهم‌ترین آثار اسلامی در این زمینه است ( پیرلوری، علم الحروف فی الاسلام، ص ۵۷ـ۵۹؛پیرلوری، علم الحروف فی الاسلام، ص ۹۵ـ۱۱۶) و برای گزارشی کلی درباره کلیات علم حروف د.اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه).


باتوجه به نقش اصلی الفبای عربی در علم حروف، تقسیم‌بندی‌های متعددی برای حروف الفبای عربی پدید آمده است.
مثلاً در تقسیم‌بندی وضعی، این حروف بیست‌و هشت‌گانه، از جمله به دسته‌های نورانی و ظلمانی (هر کدام با چهارده حرف) و هر کدام از این دسته‌ها نیز به گروه‌های آبی، خاکی، آتشی و هوایی تقسیم می‌شوند.
[۲۳] عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۲۰ـ۲۲، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.



بر این اساس، حروف مقطعه فواتح سور را که با حذف حروف مکرر، عباراتی مانند «صراط علی حق نمسکه»، «طرق سمعک النصیحة» و «صُن سِرّآ یقطعک حمله» پدید می‌آورند حروف نورانی و بقیه را ظلمانی خوانده‌اند)
[۲۴] محمدبن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۷، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۲۵] محمداعلی‌بن علی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۳۲۰، بیروت، دارصادر.
(برای گزارشی از انواع تقسیم‌بندی حروف.
[۲۶] محمداعلی‌بن علی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۳۱۹ـ۳۲۶، بیروت، دارصادر.
[۲۷] بطرس بستانی، کتاب دائرةالمعارف، ج۷، ص۵ـ۹، قاموس عام‌لکل فن و مطلب، بیروت ۱۸۷۶ـ۱۹۰۰، چاپ افست.
[۲۸] مصطفی ذاکری، «تاریخچه ابجد و حساب جمل در فرهنگ اسلامی»، ج۱، ص۲۸ـ۳۰، معارف، دوره ۱۷، ش ۲ (مرداد ـ آبان ۱۳۷۹).

با تقسیم‌بندی وضعی حروف و با اعطای ارزش عددی به هر کدام از آن‌ها، چه براساس کلی‌ترین روش ارزش‌گذاری حروف (=ابجد) و چه انواع دیگر ارزش‌گذاری ، و با استفاده از انواع محاسبات عددی برآمده از چگونگی تلفظ حروف ، عملیات اصلی علم حروف صورت می‌گرفته که در بسیاری موارد قرابت بسیاری با علم طلسمات (طلسم/ طلسمات)، رمل و وفق داشته است (برای نمونه‌ای از این عملیات سحرآمیز که آن را پایه و نقطه آغاز علم حروف نیز دانسته‌اند بُدّوح).


برابر نهادن عددی هر حرف عموماً با استفاده از نظام ابجدی (شامل ابجد صغیر ، ابجد کبیر و ابجد وسیط ) صورت می‌گرفته که هر کدام واجد برابر عددی متفاوتی است .
[۲۹] محمود نشاط، شمار و مقدار در زبان فارسی، ج۱، ص۲۶۷ـ۲۷۵، شامل نکات دستوری و علمی عدد و برخی کاربردهای آن، تهران ۱۳۶۸ش.



ترتیب‌های خاصی نیز برای کنار هم قرار دادن زنجیره حروف، به‌جز نظام ابجدی، در علم حروف وجود دارد.این ترتیب‌ها «دایره» نامیده می‌شوند، از جمله دوایر اهطمی، ایقغی و اجهزی (برآمده از کنار هم قرار گرفتن گروه‌های چهار حرفی ا، ه، ط، م؛ ا، ی، ق، غ؛ ا، ج، ه، ز؛.
[۳۰] محمدبن محمد هروی، بحرالغرائب، ج۱، ص۳۸ـ۴۳، براساس نسخه چاپ سنگی موجود در مجموعه صنیع‌الملک، چاپ زهیر طیب، تهران ۱۳۸۳ش.
در گام بعدی، سه فرایند اصلی علم حروف (تفصیل، تکسیر و بسط) در مورد حروف سازنده کلمه صورت می‌پذیرد.
[۳۱] عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۲۵ـ۴۰، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.



در تفصیل، هر حرف به هجاهای تشکیل‌دهنده آن تقسیم می‌شود.برای نمونه، حرف الف به سه هجای الف، لام و فا تفصیل می‌شود.در این حالت ارزش عددی الف برابر ۱۱۱ (جمع ارزش عددی سه هجا) است.


در تکسیر هر کدام از سه هجای سازنده حرف اصلی به هجاهای مختلف سازنده هجای اولیه تقسیم می‌شود، یعنی هجای الف که خود اولین هجا در تفصیل هجای الف بود، به سه هجای الف، لام، و فا تقسیم می‌گردد، و در بسط، ارزش عددی هر کدام از هشت هجای ا، ل، ف، ل، ا، م، ف، ا، محاسبه می‌شود.
[۳۲] احمدبن علی بونی، شمس‌المعارف الکبری، ج۳، ص۳۶۹ـ۳۷۳، بیروت ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
[۳۳] عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۲۵، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
هروی معنای کاملاً متفاوتی برای بسط و تکسیر بیان نموده است.
[۳۴] محمدبن محمد هروی،بحرالغرائب، ج۱، ص۴۳، براساس نسخه چاپ سنگی موجود در مجموعه صنیع‌الملک، چاپ زهیر طیب، تهران ۱۳۸۳ش.
[۳۵] احمدبن علی بونی، شمس‌المعارف الکبری، بیروت ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
[۳۶] عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۲۶ـ۲۸، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.



بنابه نوشته مؤلف هدایتنامه
[۳۷] هدایتنامه، در مجموعه رسائل حروفیه، ج۱، ص۶، چاپ کلمان هوار، لیدن، بریل، ۱۳۲۷/۱۹۰۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ش.
، ارزش عددی چهار حرف پ، چ، ژ، گ، که در زبان عربی وجود ندارند، برابر حروف ب، ج، ز، ک است و در تمام روش‌های مربوط به ابجد، چهار حرف اختصاصی زبان فارسی دقیقاً به این ترتیب محاسبه شده‌اند،
[۳۸] محمود نشاط، شمار و مقدار در زبان فارسی، ج۱، ص۲۷۱ـ ۲۷۳، شامل نکات دستوری و علمی عدد و برخی کاربردهای آن، تهران ۱۳۶۸ش.
اما در هدایتنامه
[۳۹] هدایتنامه، در مجموعه رسائل حروفیه، ج۱، ص۶، چاپ کلمان هوار، لیدن، بریل، ۱۳۲۷/۱۹۰۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ش.
اضافه شده است که تعبیر مختص علم حروفی این چهار حرف آن است که این حروف نشانه آن بخش از عالم هستند که برای آن هیچ حساب و عددی مترتب نیست.
گزارشی که طیب
[۴۰] محمدبن محمد هروی، بحرالغرائب، ج۱، ص۴۵ـ۵۹، براساس نسخه چاپ سنگی موجود در مجموعه صنیع‌الملک، چاپ زهیر طیب، تهران ۱۳۸۳ش.
از بسط حروف داده، با نوشته عبدالحمید صالح حمدان
[۴۱] عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۲۵، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
متفاوت است.
طیب (به نقل از کشف‌الابساط) بسط را برابر نهادن کلمات مختلف با ارزش عددی یکسانی که از حاصل جمع ارزش عددی حروف مختلف پدید آمده‌اند، دانسته است.
طیب روی‌هم رفته ۳۹ روش بسط برشمرده که شامل ۲۶ روش مسعود و ۱۳ روش منحوس است.


در علم حروف، علاوه بر ارزش عددی هر حرف و کلمه، برای هر حرف خواص و اسراری نیز برشمرده‌اند.
مثلاً حرف الف از جمله حروف نورانی و قطبِ حروف و اصلِ اسامی دانسته شده است
[۴۲] عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۴۱، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
برای آگاهی از اسرار دیگر حروف الفبای عربی طبق ترتیب ابجدی.
[۴۳] عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۴۱ـ۴۶، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.



در ادامه، معنای کلمه در حروفی که آن را تشکیل داده‌اند تجلی می‌یابد.مثلاً واژه تصوف از «ت» حاوی سرّ توبه، «ص» حاوی سرّ صدق، «و» حاوی سرّ ورع، و «ف» حاوی سرّ فنای فی‌اللّه تشکیل شده است
[۴۴] یواقیت العلوم و دراری النجوم، چاپ محمدتقی دانش‌پژوه، ج۱، ص۶۸، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۵ش.
[۴۵] حسین‌بن علی کاشفی، فتوت‌نامه سلطانی، ج۱، ص۵۵، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ش.
[۴۶] علی‌اکبر نهاوندی، گلزار اکبری و لاله زار منبری، ج۱، ص۸۵، تهران ۱۳۳۶ش.
[۴۷] عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۴۵، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
در بیان اسرار حرف «ت»).در مواردی نیز در علم حروف استنباط‌هایی معنایی از شکل یا تعداد حروف کلمات پدید می‌آمده است.مثلاً کلمه محمد از چهار حرف تشکیل شده تا از نظر تعداد حروف با کلمه اللّه برابر باشد
[۴۸] عبدالرحمان‌بن ابی‌بکر سیوطی، الکنز المدفون و الفلک المشحون، ج۱، ص۱۵۸، بیروت ۱۴۱۲.
و نوع انسان نیز به شکل کلمه محمد آفریده شده است.به این ترتیب که «م» آن سر انسان، «ح» دو دست، درونِ «ح» شکم، خمیدگیِ «ح» پشت، «م» دوم کمر، و «د» دو پای انسان است.
[۴۹] عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۱۵۹، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.

نمونه دیگر این‌که در چهره هرکس دو بار نام علی نقش بسته، «ع» چشم، «ل» بینی و «ی» شکل معکوس دهان است.
همچنین حروف مقطعه «الر»، مثلاً در ابتدای سوره یوسف، حاکی از شکل انسان است که «ا» آن قامت راست انسان در جوانی، «ل» قامت خمیده او در پیری و «ر» قامت خفته او در بستر مرگ است.
[۵۰] علی‌اکبر نهاوندی، گلزار اکبری و لاله زار منبری، ج۱، ص۲۲۹، تهران ۱۳۳۶ش.

در مواردی نیز حروف را به معارف پیچیده فلسفی و عرفانی منسوب می‌دانستند.
[۵۱] شمس‌الدین محمدبن محمود آملی، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج۲، ص۹۴ـ۱۱۰، ج ۲، چاپ ابراهیم میانجی، تهران ۱۳۷۹.



یکی از کاربردهای فراطبیعی علم حروف در مداوای بیماری‌ها بود که عبدالفتاح طوخی
[۵۲] عبدالفتاح طوخی، السّر المکشوف فی طبّ الحروف، ج۱، ص۷ـ۷۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
گزارش مفصّلی درباره استفاده از علم حروف در این زمینه آورده است.


همچنین از علم حروف در تهیه جدول‌های وفقی برای انواع طلسم‌ها نیز استفاده می‌کردند (طلسم/ طلسمات؛ وفق).
از کاربردهای تفننی علم حروف، ساختن «مادّه تاریخ» بوده است که از روی حساب جمل یا زُبُر و بینه کلمات و عبارات صورت می‌گرفت
[۵۳] مصطفی ذاکری، «تاریخچه ابجد و حساب جمل در فرهنگ اسلامی»، ج۱، ص۳۹ـ۴۰.، معارف، دوره ۱۷، ش ۲ (مرداد ـ آبان ۱۳۷۹).



در طول تاریخ، آثار مختلفی درباره علم حروف به زبان‌های فارسی و عربی پدید آمده، اما گسترده بودن موضوع این تألیفات در حوزه‌های وفق، طلسمات و مانند آن مانع از آن بوده است که بتوان گزارش جامعی درباره آثار اختصاصی علم حروف تهیه نمود.چه بسیار آثاری که درباره این علم تهیه شده، اما در موضوع علومی چون وفق و طلسمات رده‌بندی گردیده‌اند.بهترین گزارش را در زمینه علم حروف و علوم مربوط به آن را استوری تهیه کرده است.اگر جفر را شاخه‌ای از علم حروف بدانیم، خود به تنهایی مجموعه وسیعی از رسائل گوناگون را شامل می‌شود.در سایر موارد، ذیل عنوان کلی علوم غریبه ، گزارشی از آثار مربوط به علم حروف در زبان فارسی داده شده است.که ضمن معرفی آثاری از رمل و جفر و وفق و طلسمات، آثاری از علم حروف نیز معرفی شده است، از جمله آثار حرفی غیاث‌الدین علی‌بن امیران حسینی اصفهانی، بحرالغرایب از محمد هروی و ترجمه اسرار الحروف از رکن‌الدین مسیحایی .
[۵۴] احمد منزوی، فهرست مشترک نسخه‌های خطی فارسی پاکستان،ج۱، ص۳۲۱ـ۳۷۴ ، اسلام‌آباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ش.
بخشی از مهم‌ترین آثار به زبان فارسی در علم حروف را معین‌الدین ابومحمد محمود عیانی ، مشهور به محمد دهدار، تألیف کرده است که از میان آن‌ها باید از جواهر الاسرار نام برد (برای آگاهی درباره این کتاب.
[۵۵] احمد منزوی، فهرست مشترک نسخه‌های خطی فارسی پاکستان، ج۱، ص۳۳۷، اسلام‌آباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ش.
او همچنین منظومه‌ای پانصد بیتی درباره علم حروف دارد).
[۵۶] احمد حسینی اشکوری، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه عمومی حضرت آیةاللّه‌العظمی مرعشی نجفی، ج۲۰، ص۳۵ـ۳۶، قم ۱۳۵۴ـ۱۳۷۶ش.



در زبان عربی نیز علاوه بر آثاری چون کنز القوم و السرّ المکتوم از ابوحامد غزالی ،
[۵۷] ، عبدالحمید صالح حمدان علم الحروف و اقطابه،، ج۱، ص۷۸، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
کتاب شمس‌المعارف و لطایف‌العوارف ابوالعباس بونی از مهم‌ترین آثار در زمینه علم حروف به شمار می‌آید (برای آگاهی از ابواب این کتاب.از اثر دیگر او، کتاب معانی اسرار الحروف، نیز باید یاد کرد.از شخصی به نام جمال‌الدین ابوالمحاسن یوسف نَدْوَرَمی نیز کتابی به نام قَبَس الانوار و جامع الاسرار باقی‌مانده که به علم حروف، فارغ از کاربردهای آن در دیگر علوم و زمینه‌ها، اختصاص دارد.برای فهرستی کلی از آثار عربی درباره علم حروف
[۵۸] عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۹۷ـ۱۰۴، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
برای گزارشی از مهم‌ترین عرفایی که در زمینه علم حروف کتابهایی به عربی نوشته‌اند
[۵۹] عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۵۳ـ۸۹.، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.



(۱) شمس‌الدین محمدبن محمود آملی، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج ۲، چاپ ابراهیم میانجی، تهران ۱۳۷۹.
(۲) ابن‌بابویه، معانی‌الاخبار، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش.
(۳) ابن‌خلدون،تاریخ ابن خلدون.
(۴) ابن‌ندیم،الفهرست (تهران).
(۵) بطرس بستانی، کتاب دائرةالمعارف، قاموس عام‌لکل فن و مطلب، بیروت ۱۸۷۶ـ۱۹۰۰، چاپ افست.
(۶) احمدبن علی بونی، شمس‌المعارف الکبری، بیروت ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
(۷) محمداعلی‌بن علی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، بیروت، دارصادر.
(۸) حاجی‌خلیفه.
(۹) محمدعلی حسینی ابطحی اصفهانی، ختام‌الغرر، چاپ سنگی.
(۱۰) احمد حسینی اشکوری، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه عمومی حضرت آیةاللّه‌العظمی مرعشی نجفی، قم ۱۳۵۴ـ۱۳۷۶ش.
(۱۱) مصطفی ذاکری، «تاریخچه ابجد و حساب جمل در فرهنگ اسلامی»، معارف، دوره ۱۷، ش ۲ (مرداد ـ آبان ۱۳۷۹).
(۱۲) محمدبن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۳) عبدالرحمان‌بن ابی‌بکر سیوطی، الکنز المدفون و الفلک المشحون، بیروت ۱۴۱۲.
(۱۴) احمدبن مصطفی طاشکوپری‌زاده، مفتاح‌السعادة و مصباح السیادة، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۱۵) عبدالفتاح طوخی، السّر المکشوف فی طبّ الحروف، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۱۶) عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۷) حسین‌بن علی کاشفی، فتوت‌نامه سلطانی، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ش.
(۱۸) پیرلوری، علم الحروف فی الاسلام، ترجمة دالیا طوخی، (قاهره) ۲۰۰۶.
(۱۹) محمد عیسی داود، الجفر لسیدنا علی کرم‌اللّه وجهه، اسرار الهاء فی الجفر، (قاهره ۲۰۰۳).
(۲۰) احمد منزوی، فهرست مشترک نسخه‌های خطی فارسی پاکستان، اسلام‌آباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ش.
(۲۱) ناصرخسرو، وجه دین، چاپ غلامرضا اعوانی، تهران ۱۳۵۶ش.
(۲۲) محمود نشاط، شمار و مقدار در زبان فارسی، شامل نکات دستوری و علمی عدد و برخی کاربردهای آن، تهران ۱۳۶۸ش.
(۲۳) علی‌اکبر نهاوندی، گلزار اکبری و لاله زار منبری، تهران ۱۳۳۶ش.
(۲۴) هدایتنامه، در مجموعه رسائل حروفیه، چاپ کلمان هوار، لیدن، بریل، ۱۳۲۷/۱۹۰۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ش.
(۲۵) محمدبن محمد هروی، بحرالغرائب، براساس نسخه چاپ سنگی موجود در مجموعه صنیع‌الملک، چاپ زهیر طیب، تهران ۱۳۸۳ش.
(۲۶) یواقیت العلوم و دراری النجوم، چاپ محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۵ش.


۱. ابن‌خلدون، ج۱، مقدمه، ص۶۵۵ـ۶۵۶.
۲. علی‌اکبر نهاوندی، گلزار اکبری و لاله زار منبری، ج۱، ص۱۳۶، تهران ۱۳۳۶ش.
۳. عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۱۵، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۴. احمدبن مصطفی طاشکوپری‌زاده، مفتاح‌السعادة و مصباح السیادة، ج۱، ص۳۱۶ـ۳۱۷، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۵. محمداعلی‌بن علی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۳۲۰، بیروت، دارصادر.
۶. محمد عیسی داود، الجفر لسیدنا علی کرم‌اللّه وجهه، ج۱، ص۱۲، اسرار الهاء فی الجفر، (قاهره ۲۰۰۳).
۷. محمداعلی‌بن علی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۲۰۲ـ۲۰۳، بیروت، دارصادر.
۸. احمدبن مصطفی طاشکوپری‌زاده، مفتاح‌السعادة و مصباح السیادة، ج۲، ص۵۴۸ـ۵۴۹، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۹. ابن‌خلدون، ج۱، مقدمه، ص۴۱۴.
۱۰. ابن‌خلدون، ج۱، مقدمه، ص۶۶۳.
۱۱. ابن‌خلدون، ج۱، مقدمه، ص۴۱۴.
۱۲. ابن‌بابویه، معانی‌الاخبار، ج۱، ص۲۳ـ۲۴، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش.
۱۳. ابن‌ندیم (تهران)، ج۱، ص۱۲.
۱۴. احمدبن علی بونی، شمس‌المعارف الکبری،ج ۳، ص، ۳۸۳، بیروت ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
۱۵. ناصرخسرو، وجه دین، ج۱، ص۳۲۹ـ۳۳۴، چاپ غلامرضا اعوانی، تهران ۱۳۵۶ش.
۱۶. حدید/سوره۵۷، آیه۱۱.    
۱۷. محمدعلی حسینی ابطحی اصفهانی، ختام‌الغرر، ج۱، ص۹۶، چاپ سنگی.
۱۸. احمدبن علی بونی، شمس‌المعارف الکبری، بیروت ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
۱۹. عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۵۳ـ ۵۴، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۲۰. عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۸۰ـ۸۱، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۲۱. حاجی‌خلیفه،ج ۱، ستون ۶۵۱ـ ۶۶۰ .
۲۲. هدایتنامه، در مجموعه رسائل حروفیه، ج۱، ص۱ـ۱۱، چاپ کلمان هوار، لیدن، بریل، ۱۳۲۷/۱۹۰۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ش.
۲۳. عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۲۰ـ۲۲، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۲۴. محمدبن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۷، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲۵. محمداعلی‌بن علی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۳۲۰، بیروت، دارصادر.
۲۶. محمداعلی‌بن علی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۳۱۹ـ۳۲۶، بیروت، دارصادر.
۲۷. بطرس بستانی، کتاب دائرةالمعارف، ج۷، ص۵ـ۹، قاموس عام‌لکل فن و مطلب، بیروت ۱۸۷۶ـ۱۹۰۰، چاپ افست.
۲۸. مصطفی ذاکری، «تاریخچه ابجد و حساب جمل در فرهنگ اسلامی»، ج۱، ص۲۸ـ۳۰، معارف، دوره ۱۷، ش ۲ (مرداد ـ آبان ۱۳۷۹).
۲۹. محمود نشاط، شمار و مقدار در زبان فارسی، ج۱، ص۲۶۷ـ۲۷۵، شامل نکات دستوری و علمی عدد و برخی کاربردهای آن، تهران ۱۳۶۸ش.
۳۰. محمدبن محمد هروی، بحرالغرائب، ج۱، ص۳۸ـ۴۳، براساس نسخه چاپ سنگی موجود در مجموعه صنیع‌الملک، چاپ زهیر طیب، تهران ۱۳۸۳ش.
۳۱. عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۲۵ـ۴۰، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۳۲. احمدبن علی بونی، شمس‌المعارف الکبری، ج۳، ص۳۶۹ـ۳۷۳، بیروت ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
۳۳. عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۲۵، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۳۴. محمدبن محمد هروی،بحرالغرائب، ج۱، ص۴۳، براساس نسخه چاپ سنگی موجود در مجموعه صنیع‌الملک، چاپ زهیر طیب، تهران ۱۳۸۳ش.
۳۵. احمدبن علی بونی، شمس‌المعارف الکبری، بیروت ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
۳۶. عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۲۶ـ۲۸، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۳۷. هدایتنامه، در مجموعه رسائل حروفیه، ج۱، ص۶، چاپ کلمان هوار، لیدن، بریل، ۱۳۲۷/۱۹۰۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ش.
۳۸. محمود نشاط، شمار و مقدار در زبان فارسی، ج۱، ص۲۷۱ـ ۲۷۳، شامل نکات دستوری و علمی عدد و برخی کاربردهای آن، تهران ۱۳۶۸ش.
۳۹. هدایتنامه، در مجموعه رسائل حروفیه، ج۱، ص۶، چاپ کلمان هوار، لیدن، بریل، ۱۳۲۷/۱۹۰۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ش.
۴۰. محمدبن محمد هروی، بحرالغرائب، ج۱، ص۴۵ـ۵۹، براساس نسخه چاپ سنگی موجود در مجموعه صنیع‌الملک، چاپ زهیر طیب، تهران ۱۳۸۳ش.
۴۱. عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۲۵، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۴۲. عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۴۱، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۴۳. عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۴۱ـ۴۶، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۴۴. یواقیت العلوم و دراری النجوم، چاپ محمدتقی دانش‌پژوه، ج۱، ص۶۸، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۵ش.
۴۵. حسین‌بن علی کاشفی، فتوت‌نامه سلطانی، ج۱، ص۵۵، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ش.
۴۶. علی‌اکبر نهاوندی، گلزار اکبری و لاله زار منبری، ج۱، ص۸۵، تهران ۱۳۳۶ش.
۴۷. عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۴۵، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۴۸. عبدالرحمان‌بن ابی‌بکر سیوطی، الکنز المدفون و الفلک المشحون، ج۱، ص۱۵۸، بیروت ۱۴۱۲.
۴۹. عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۱۵۹، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۵۰. علی‌اکبر نهاوندی، گلزار اکبری و لاله زار منبری، ج۱، ص۲۲۹، تهران ۱۳۳۶ش.
۵۱. شمس‌الدین محمدبن محمود آملی، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج۲، ص۹۴ـ۱۱۰، ج ۲، چاپ ابراهیم میانجی، تهران ۱۳۷۹.
۵۲. عبدالفتاح طوخی، السّر المکشوف فی طبّ الحروف، ج۱، ص۷ـ۷۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۵۳. مصطفی ذاکری، «تاریخچه ابجد و حساب جمل در فرهنگ اسلامی»، ج۱، ص۳۹ـ۴۰.، معارف، دوره ۱۷، ش ۲ (مرداد ـ آبان ۱۳۷۹).
۵۴. احمد منزوی، فهرست مشترک نسخه‌های خطی فارسی پاکستان،ج۱، ص۳۲۱ـ۳۷۴ ، اسلام‌آباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ش.
۵۵. احمد منزوی، فهرست مشترک نسخه‌های خطی فارسی پاکستان، ج۱، ص۳۳۷، اسلام‌آباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ش.
۵۶. احمد حسینی اشکوری، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه عمومی حضرت آیةاللّه‌العظمی مرعشی نجفی، ج۲۰، ص۳۵ـ۳۶، قم ۱۳۵۴ـ۱۳۷۶ش.
۵۷. ، عبدالحمید صالح حمدان علم الحروف و اقطابه،، ج۱، ص۷۸، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۵۸. عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۹۷ـ۱۰۴، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۵۹. عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، ج۱، ص۵۳ـ۸۹.، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «علم حروف»، شماره ۶۰۴۱.    




جعبه ابزار